پیشنهادهای lifeyar (٤٩٣)
شاخص برازش استاندارد
سال های عمر تطبیق شده برای ناتوانی
شمول - عدم شمول
ابن رشد در زبان لاتین
در ریاضیات و آمار: مشروط به
کالای مصرفی
دریافتهای نقدی
دلاری سازی
مصون کردن
معادلات دیفرانسیل تصادفی
دوره جاری
ریفلاکس مری
تعریف شده توسطِ کاربر
حذف با بسامد رادیویی
داس
غش کردن بی حال شدن از حال رفتن
در امور نظامی، به طور خاص در مورد هواگردها، به معنی "بازآماد"
زیان زننده
امور پلیسی
اسپرژیلوز
آزبستوز
ضد روماتیسمی
از نظر کالبد شناختی
التهاب مغز
بیش تهییج پذیری
عصبی - رفتاری
تکوپسی نورهای جرقه زننده که برخی از افراد در اثر بیماری ها ممکن است آنها را ببینند. یکی از انواع آئورا
عصب سه قلو عصب سه شاخه
در مورد بیماری ها: نامحسوس
عروق مغزی
"عوارض یا بیمار گونگی" معمولا وضعیتی باقی مانده از بیماری پس از درمان برای مثال: Morbidity associated with the surgical treatment: عوارض مرتبط با درم ...
حسی - پیکری
تصلب شریان
سکته ناقص
ترموآکوستیک امواج صوتی با دامنه بالا همراه با انتقال حرارت
شار جریان
دارای محدودیت زمانی
قابل مشاهده قابل اثبات نشان دادنی
عصب - روانشناختی
فراوانی یا تکرار هنگامی که متن در حال ارائه ی یک گزارش آماری است.
ناهنجاری شریانی وریدی
حزب گرایی
خلیج فارس در جهان برکه ای هم به نام خلیج عربی وجود ندارد و در جنوب غربی ایران تنها خلیج فارس وجود دارد.
حمله گاز انبری
پهنه برفی
علفزارهای کوهی
تست ورزش یا تست استرس
نوازندگی
آموزش مقدماتی
دریای آدریاتیک
ژاک
trained on something علوم نظامی: نشانه گرفتن جایی ان فراز در جایی بکار برده می شود که یک سلاح از قبل برای اقدامی در آینده جایی را نشانه گرفته باشد. ...
اگر در مورد جاده یا مسیر آسفالت باشد به معنی "لکه گیری" است
west - running جریان غربی ( در مورد رودخانه، آب و هوا و . . . )
تحت سلطه، کنترل یا سیطره در آوردن
تجزیه طلبی اصلاحی جدایی طلبی اصلاحی
شهر لاهه در هلند
یادزدودگی
مشتری مداری
مشتری داری
بازده سرمایه گذاری
فلسفه وجودی
سهیم شدن مادی نوعی سرمایه گذاری سهیم شدن در یک کسب و کار با پرداخت پول
در اصطلاح عامیانه؛ پول پاشی
کاکل ذرت
نشانه های ترک دارو
سندرم تونل کارپال
مربوط به کرموسوم غیر جنسی
پوسته پوسته شدن
به صورت محضری
تعدیل شده بر حسب ارزش بازار
بازاریابی درونگرا
"هواگرد" بهترین پیشنهاد است چون این واژه عام هست و نه خاص و هر نوع پرنده ای ( غیر از تسلیحات موشکی ) که توسط بشر ساخته شده و در آسمان به پرواز در می ...
روزمرگی روزمره بودن
در حالت عامیانه؛ خفن باحال
عملگر منطقی
سوگیری گذشته نگر
مغالطه عطف منطقی
صیاد میگو
غیر مولد
جامعه ستیز اجتماع ستیز
توسعه سازمانی ( Organization development )
آگاهانه
خار اشاره به خارهای گل و گیاه
جا خوردن شوکه شدن
نیم نگاه نگاه یواشکی نگاه دزدکی
به طور کلی
سه بعدی همه جانبه خیره کننده
شیشه، لیوان
سال در صورتی که همراه با old باشد به معنی سن I have 9 years old
فرض کردن، گمان کردن
به عنوان مثال، برای نمونه
از قبیل مانند همچون
کسب و کار
به دلیل به خاطر به واسطه
فخر فروختن
در صورتی که همراه با that باشد، به خصوص در نوشتارهای حقوقی و علوم سیاسی؛ به شرط آنکه
کسی که رشته امور در دست او قرار دارد
غالب شدن چیرگی یافتن پیروز شدن
حالت مونث بری معصوم
زندگی بزرگسالی
به اشتباه
مقاله ضمیمه
دولت شهر
دشمن دیرین دشمن قسم خورده دشمن خونی
تناسخ مجدد
بردار سطری
تعامد
ربع اول چارک اول
انحراف معیار
خداباوری
نمودار چگالی
متناهی
خودجوشی
گنجاندن ترکیب کردن
کل گرا گل نگر تمام گرانه
محاسبات حساب و کتاب ( عامیانه )
در ریاضیات و آمار: تبدیل شده
مخاطره ی اخلاقی
all keyed up for revolution همگی در "تب و تاب" انقلاب بودند
به حال خود گذاشتن
معمولی، حد وسط، نه چندان جالب معمولا برای وضعیتی به کار برده میشه که تا حدودی بخش منفی بر بخش مثبت غلبه داره اما نه خیلی زیاد
کانون توجه مرکز توجه
از نظر حس لامسه
در روانشناسی به معنی "دوره" depressive episodes: =دوره های افسردگی
هدفگذاری شده
مکانیسم ماشه
سازوکار و کانال ویژه مالی با اهداف خاص
به هر صورت تحت هر شرایطی
پرداخت کردن در ازای . . . paid for applying پرداخت کردن در ازای اجرای . . .
دوباره کاری
همراستا، همسو
تنوع بخشی
که از این بین می توان به . . . . . . . . اشاره کرد.
بطور مستمر، مدام، بطور پیوسته
معنای دقیق این واژه "منع آمد و شد" است و معادل انگلیسی قرنطینه همان "quarantine" است، اما به دلیل انتخاب منظور اصلی و ساده گزینی در ترجمه همان قرنطین ...
( به ذهن ) متبادر کردن
تقلیل یافته
مهار شدن ( پایین نگه داشتن تا یک حد معین )
اصطلاحا : جواب دادن نتیجه مطلوب دادن
از پیش طراحی شده از قبل برنامه ریزی شده
خوب یا بد خوشبختانه با متاسفانه چه خوب باشد و چه بد
سرپرست زندان ( زندانبان )
پیشگامانه طلایه دارانه
انجام دادن
بهتر عمل کردن
رزم رنجوری
bout of depression دوره ای از افسردگی
بی فرزندی
ایرنئوس
به موجب، بر اساس، با استناد به، به دلیل
علی الظاهر به ظاهر در ظاهر
به گونه ای که
ارائه دادن، به تصویر کشیدن
موجود، کنونی، فعلی
در همین زمان و مکان
ضمنا در عین حال
حاکی بودن، حکایت داشتن
رفتار، سلوک، مشی، کردار
تحمیل، وضع کردن
طولانی مدت
با جدیت
در رابطه با
از روی مطالعه و بررسی
معلم مدرسه ابتدایی
چارچوب بندی مجدد
به این ترتیب، از این رو
نشان دادن، نمایان ساختن، برجسته ساختن
هر از گاهی، گاه گداری
حمایتگر حامی پشتیبان
به معنای عامیانه، بغل، کنار، پهلو برای مثال؛ next to me، یعنی بغل من. "بغل"در اینجا به معنای آغوش یا hug نیست، بلکه به معنی "کنار و پهلو" است.
نزدیک، خودمانی
سخت کوشی
محقق شده برآورده شده
معوق معوقه در مورد بدهی، وام، قرض، . . .
رها کردن
بالا رونده در حال رشد/طلوع/صعود
بازار سهام بازار بورس
عرضه پول
بحران اقتصادی "برای رکود به طور متعارف از واژه stagnation استفاده میشود"
همدلانه
طلایه دار پیشگام جلودار
مشوق انگیزه
کم و بیش
جدایی ناپذیر
تدوین
صرف نظر از اینکه
پیشین
نظیر همانند
شیادانه فریبکارانه
لاینفک ذاتی
لزوماً
تملک کردن در اختیار گرفتن
بدین نحو به همین ترتیب
نسبت به، راجع به، در باره
ظاهرا
یکسان همانند
مشهور، مفروض
قابل فسخ، قابل ابطال
تکذیب کردن، رد کردن، مورد اعتراض قرار دادن
منطق پایه و اساس
به لحاظ/به طور نظری به لحاظ/به طور تئوری
لازمه
بطور مؤکد مؤکدا
فرد گرایانه
عدم قابلیت بیع
زیرساخت شالوده
بی ربط نامربوط
منتقل کردن انتقال دادن
عموما در گیلان و مازندران به معنی بارش
کار وظیفه تلاش عمل اثر
استفاده منصفانه استفاده منصفانه دکترینی در قانون ایالات متحده است که استفاده محدود از مطالب دارای حق نشر ( کپی رایت ) را بدون نیاز به کسب مجوز برای ا ...
موجه دانستن
نقض تعدی
ولو اینکه
نامیده شده موسوم به
بلکه اما
غیر توجیه شده
مالکیت معنوی/فکری
تضاد تعارض درگیری ستیز
متفاوت از
جانبداری، تعصب، پیشقدر
طیف دامنه محدوده
ناهمگون
گره گشایی
مرکزیت
ذیربط مرتبط
جداگانه مجزا
معادل "جعاله" در فارسی در متون حقوقی
عاقل و بالغ در حقوق sound mind, major
سلب صلاحیت کردن disqualified from contracting under law تحت ( طبق ) قانون از قرارداد بستن سلب صلاحیت شده است
درون سازمانی میان سازمانی
هر از گاهی گاه گداری
ابلاغ کردن
سر و کار داشتن با رسیدگی کردن به پرداختن به
ظاهری صوری
متناظر
رویه قضایی علم حقوق
اصولا، ازنظر اصولی
در علم منطق به معنی "تمثیل" معادل فرانسوی: analogie
ابوعلی سینا ابن سینا
مشائیون مشائیان "پیروان فلسفه مشاء"
عرفانی رازورانه
اجابت کردن تبعیت کردن
صریحا
ملزم متعهد
با وجود آنکه هرچند
لازم التأدیه شدن رسیدن به موعدی که باید وجه در نظر گرفته شده برای مثال در یک قرارداد پرداخت گردد
"حق بیمه" در صورتی که متن در مورد بیمه و مسئولیت های طرفین بیمه گر و بیمه شونده حرف میزند
پیشین
موضع: زمانی که صحبت از بیان نظر یا عقیده یک فرد یا نهاد یا . . . است
تخفیف دادن فرونشاندن تکسن دادن
پیش از موقع
تدلیس در مباحث حقوقی
محروم کردن He deprived of his right to receive the full amount of the deposit او از حق خود برای دریافت مبلغ کامل ودیعه ( بیعانه ) محروم شد
بطور یک جانبه بطور یک طرفه بطور یک سویه
منصوب شدن نصب شدن
مشاوره ای مشورتی
لغو فسخ
متوقف کردن
( میان دو شخص یا دو چیز ) اولی
همراه با به اضافه به علاوه
هم اکنون در حال حاضر
غربال کردن فیلتر کردن
امور عام المنفعه
موضوع، مسأله
پیش دادگاهی پیش محکمه ای
از سوی دیگر در عوض
بخصوص
از جانب از سوی از طرف
طبق، براساس
جرقه چیزی را زدن
شرکت، موسسه، بنگاه
در حال جلوس
در علوم سیاسی: استیضاح در علم حقوق: اعلام جرم، احضار بدادگاه
همدست در توطیه و فتنه
مخفی کار پنهانکار کسی که از دیدگاه دستگاه قضایی چیزی را مخفی می کند
که در آن
حکم
حکم، دستور، قرار
مجرمیت
دست چین کردن
اقرار، اعتراف
قوه ی قضاییه
کارمند دولت
کینه توزانه
اجحاف آمیز، غیر سزاوار
مردم، انسانها
درست کار، عادل
کاردینال لقبی مربوط به یکی از مقامات کلیسای کاتولیک
نخست، اول از همه "ارجاع به کسی که کاری را برای اولین بار انجام داده"
پدید آمدن، آغاز شدن، ناشی شدن
ذی نفوذ صاحب نفوذ
حقوق: هیئت تحقیق ( مشابه هیئت منصفه یا ژوری )
رد پا یا ریشه ای را یافتن عموما مربوط به یافتن مصداقی در گذشته، برای چیزی که در حال حاضر وجود دارد
در علم حقوق رئیس هیئت منصفه
دلیل و مدرک
بنابر
کیفرخواست
سوء مدیریت
"غیر متخصص" بیشتر در مباحث حقوقی اینچنین معنی می شود
مطلوب
محکومیت ناروا
"استماع" مربوط به دادگاه
خوانده کسی که به عنوان متهم به دادگاه فراخوانده میشود
غیر رام
مهر و موم شده
بنیادین
تا حدی تا حدودی
ناخوشایند
خبرگی
سیاستمداری، کشور داری
ظهور، پیدایش، ورود
وبه همین منوال
ایجاد کردن
شأن، منزلت
سرچشمه گرفتن ناشی شدن
طغیان
swell of anger طغیان خشم
رها شدن، ول شدن
مصون مانده، تباه نشده
رام نشدنی مهار ناپذیر
به طوری متناقض
امر
حاصل صفر
روانی - اجتماعی روان اجتماعی روانشناختیِ اجتماع
در معرض، مشمول، مادونِ
فرامرزی مواردی که مربوط به خارج از مرزهای یک سرزمین می شود
بستر، محدوده
قلمداد شدن، تلقی شدن، به حساب آمدن، به شمار رفتن/آمدن، به من منزله چیزی بودن
ساختن
عالم، جهان، گیتی، دنیا
روندکلی، جریان کلی یا جریان اصلی
ساده سازی مختصر سازی
طرفدارِ/موافقِ چیزی یا کسی بودن
"فعال"، مانند فعال حقوق بشر، فعال انتخاباتی و . . . "کسی که در راستای انجام یک هدفی دست به فعالیت میزند" تذکر: کاملا باActive متفاوت است
موجب شدن، سبب شدن
شکستن بر سر شکستن بر روی
جنسی شده
روی آوردن، متوسل شدن، دست به دامان کسی یا چیزی شدن
idealisation/ idealization ایده آل سازی
رویگردانی
همگی، یک جا، دسته جمعی
"پاراسوشیال"، روابط یک طرفه، به عنوان مثال بین افراد مشهور و مخاطبان یا هواداران آنها
روان زندگی نامه
دو بخشی شده
جدا، به طور جدی برای نشان دادن شدت عمل
lost the presidency to someone مقام ریاست جمهوری را ( در طی انتخابات ) به کسی باختن
اندوخته
his reputation established from years as a mayor شهرت او از سالهایی که شهردار بود "کسب" شده بود *در صورت اشاره به مقام یا شهرت، به عنوان" کسب کردن" ...
رای دهندگان
بطور بنیادی بطور بنیانی بطور اساسی
تعریف کلی این واژه یعنی "انجام دادن عملی برای تغییر چیزی، بطوری که برای مخاطب آشکار نباشد. " برای مثال رسانه ها یا افراد با نفوذ میتونن نتیجه انتخابا ...
خود تخریبی خود آسیب رسانی
راغب، خواستار، پذیرا، مایل
در واکنش به در پاسخ به
مصور شدن
در حالت عامیانه یعنی "گم شو"
به منزله، به مثابه
ریز بهره وری
سپهر نشانه ای
از هم گسیخته
انزوای اجتماعی
جمعِ پویایی
به شدت ( برای بیان شدت عمل بکار میرود، خصوصا در جایی که کم کاری اتفاق افتاده است )
مدد کار ( برای کودک یا بزرگسال )
هالو، پخمه کسی که به راحتی می توان به او زور گفت و او از خود دفاع نمی کند
ناسازگار، ناهمخوان، در برخی موارد ناهنجار
کنار کشیدن ( کنار کشیدن فردی برای گفتن چیزی به او )
از اول تا آخر کتاب
اشتباه گرفته شدن ( به جای هم )
در تمام مدت
از قرار معلوم
a code drummed into him by his father دستورالعملی ( برنامه ) که توسط پدرش به او تلقین شده بود drum into به معنی تلقین کردن، عقیده یا نظر یا باوری را ...
ضد دولت
در پشت سر برجای گذاشتن
در یک صف قرار گرفتن متحد شدن
تضعیف کردن ( بنیان یا شالوده چیزی )
فرزند پروری
بطور نمایان
واژه "کوییر" یک اصطلاح کلی برای اشاره به افراد "خارج از جنسیت" هست. به دلیل گستردگی طیف افرادی که در زمره کوییر قرار میگیرند، بهتر هست که به همان شک ...
در صورتی که مطلب در مورد یک تفکر ، مکتب، . . . باشد، به معنی "پیروان " است
انجام دادن، اجرا کردن، اعمال کردن
به چنگ آوردن
موضع، موقعیت
در برخی از متون تخصصی، خصوصا متون حقوقی؛ به عنوانِ، از طرفِ، به جای
به راه افتادن ( به صورت ناگهانی ) fireworks went off آتش بازی به راه افتاد
در نوشته ها یا بیان های عامیانه خصوصا در فیلم ها، در اکثر موارد به معنی "واقعا" میباشد.
آزار رسان، آسیب رسان، سوءاستفاده کننده
موقعیت بکر
کج و معوج
دم دستی
خود اصلاحی
کج فهمی یا کژ فهمی
با توجه به اینکه این واژه بیشتر در زمینه تخصص و مهارت ها کاربرد داره، ترجمه "چند تخصصی" مناسبتر خواهد بود.
مشخصه، ویژگی ( گاهی در هنگامی استفاده میشود که قصد نویسنده ایجاد تمایز یا شرح مقایسه ای در خصوص چند مفهوم یا اصطلاح باشد )
در زبان عامیانه: تحریک شدن، نشئه شدن و یا هر نوع انگیزشی در راستای لذت بردن، بخصوص لذت جنسی
اصلی، اساسی
سرسخت
برحذر داشتن
واپس گرایی
به لحاظ ذهنی
سودپایه
توزیع مجدد
شامل تمام طبقات
استحقاق، شایستگی در حقوق
به صراحت
نقض کننده
تعامل گرایی
معرفت شناختی
تنزل یافتن
سوءاستفاده از صلاحیت اختیاری
فی نفسه
استراق السمع تلفنی
نقصان، اختلال در عملکرد
تستی در مورد افرادی که مظنون به رانندگی در حالت مستی هستند که از پلیس درخواست می شود. "قدم زدن و چرخیدن" در این تست فرد مظنون به مستی باید بر روی یک ...
تستی مربوط به افرادی که مظنون به رانندگی در شرایط مستی هستند. "تست ایستادن بر روی یک پا"
بیرون از خدمت. برای مثال پلیسی که در حال انجام وظیفه نیست
تجلی
امر مسلم، بدیهی
عینی، ملموس، محسوس
اگر While در ابتدای یک جمله ترکیبی آورده بشه، یعنی جمله ای که با یک ویرگول از همدیگر جدا شدند، این کلمه باید به " اگرچه، در حالیکه، هرچند و . . . " ت ...
مخاطره انگیز
دادگاه بدوی دادگاهی که در آن موارد در وهله اول مورد محاکمه قرار گرفته ودر مقابل دادگاه استیناف قرار دارد
"سایه های خاکستری" معمولا در زمانی که مرز بین دو موضوع به روشنی مشخص نشده باشه استفاده میشه
به هر حال، در هر صورت
"جمع کردن" معمولا در بازی های کامپیوتری یا موبایلی به منظور جمع آوی امتیازهای انباشته استفاده میشه
جامع
غیر کارشناس در حقوق؛ در مقابل expert قرار میگیره
دادگاه علنی
سیستم قضایی کیفری
وقف کردن تخصیص دادن ( به طور تمام و کمال )
معروف به
شرطی سازی
شرایط و ضوابط
دورکار
دلتنگی برای وطن دلتنگی برای خانه
به حاشیه رانده شدن
دستفروشی، کسب و کار کوچک، خرده فروشی
The age of child domestic workers tends to be 12 and above "غالبا" اینگونه است که سن کارگران خانگی کودک 12 سال و بالاتر باشد
مشمول شدن، به حساب آمدن
افزایش کوچک
ذات باوری یا اصالت جوهر
"دوباره اندیش"
اخلالگر
سپری شدن
پیش آگاهی
خوش روانی یا اودایمونیا
این واژه به معنی حالتی هست که در آن رسیدن به هدفی غیر ممکن نیست، اما راحت نیز نمیباشد. با توجه به اینه اگر بگیم "دست نیافتنی" ماهیت اصلی این واژه تغی ...
بوضوح، به طور دقیق، به صراحت
تصادفا با یک دوست قدیمی ملاقات کردن bumping into an old friend
به طرز چشمگیری
لب ساحل
یک جنایتکار خیالی با قدرت های فوق بشری.
وقتی کتاب یا فیلمی اصطلاحا مثل یک بمب صدا میکنه استفاده میشه
the whole enchilada کل داستان یا کل قضیه
child labourer کودکان کارگر
بیشتر مراقبشون باشید
none for بدون درنظر گرفتنِ
picking garbage زباله گردی
اصطلاحا "یِر به یِر" شدن، تلافی متقابل
مسلط شدن، فرمان را به دست گرفتن
شکسته شدن درخت و سقوط
همخوانی داشتن
execution
مجازات و یا اقدام تنبیهی
moral dilemmas معضلات اخلاقی
"نسبت دادن" به طور ویژه در هنگامی که جرم یا تقصیری به فردی نسبت داده می شود
پیش فرض کردن
نظریه مسئولیت آمر یا کارفرما Respondeat Superior Doctrine یا doctrine of Respondeat Superior دکترین مسئولیت آمر یا کارفرما
بازاندیشی
"برخلاف انتظار" در ترجمه ی متون حقوقی و علوم سیاسی
"زیر و رو کردن" در صورتی که همراه با واژه های داده یا اطلاعات بیاد، معنی" زیر و رو کردن" میده
مصون از خطا
فیلمنامه نویس
ظاهرا
ترکیب صحیح کلمات که انگلیسی زبانها بکار میبرن و آکادمیک و رسمی محسوب میشه این هست: Anniversary of Islamic Revolution * دقت داشته باشید؛در متونی که تر ...
force and binding لازم الاجرا و الزام آور
جرم انگاری
Sexually Transmitted Infections امراضی که از طریق روابط جنسی تکثیر می شوند
ارتکاب commission of the offense: در حین ارتکاب جرم
چون این واژه معمولا پس از اثبات جرم و محکومیت مورد استفاده قرار میگیره، بهتره از "مجرم " برای ترجمه اون استفاده بشه و استفاده از کلمه "متهم" به دلیل ...
برآورد کردن، تعیین کردن، مشخص ساختن
افشاندن، تقریبا معادل اسپری کردن
دادستانی prosecutorial region : قلمرو یا منطقه دادستانی که دادستان یک استان در آن حق پیگیری دارد
این اصطلاح میتونه در برخی از موارد معانی دیگری از قبیل افسر حافظ امنیت زندان و یا افسر انتقال دهنده زندانیان و همچنین افسر جلب کننده را داشته باشه. ...
مربوط به قانونی در خصوص آلوده ساختن افراد توسط ویروس ایدز هست. در صورتی که یک فرد مبتلا به ایدز به گونه ای رفتار کند که شخص یا اشخاص دیگر در معرض خط ...
تف کردن
( عامیانه ) گاز گرفتن she allegedly bit a police officer او ظاهرا یک افسر پلیس را گاز گرفت
کار غیر یَدی
لباس مرغی لباسی عروسکی شبیه مرغ که افراد اغلب برای تبلیغات در مقابل رستوران ها می پوشند