arabic gulf٠٩:١٣ - ١٤٠١/١١/٠١خلیج فارس در جهان برکه ای هم به نام خلیج عربی وجود ندارد و در جنوب غربی ایران تنها خلیج فارس وجود دارد.
گزارش7 | 0
snowfield١٣:٣٧ - ١٤٠١/١٠/٢٥پهنه برفی
گزارش0 | 0
alpages١٢:٣٠ - ١٤٠١/١٠/١٠علفزارهای کوهی
گزارش2 | 0
stress test٢١:٢٣ - ١٤٠١/٠٩/٢٢تست ورزش یا تست استرس
گزارش5 | 0
adriatic١٧:٥٢ - ١٤٠١/٠٩/٠٤دریای آدریاتیک
گزارش7 | 0
jacques١٢:٠٧ - ١٤٠١/٠٩/٠٤ژاک
گزارش5 | 0
train on٢١:٢٠ - ١٤٠١/٠٩/٠٣trained on something علوم نظامی: نشانه گرفتن جایی ان فراز در جایی بکار برده می شود که یک سلاح از قبل برای اقدامی در آینده جایی را نشانه گرفته باشد. ...
گزارش5 | 0
patching١١:٤٤ - ١٤٠١/٠٩/٠٣اگر در مورد جاده یا مسیر آسفالت باشد به معنی "لکه گیری" است
گزارش5 | 0
running٢٠:٤٥ - ١٤٠١/٠٨/٢٨west - running جریان غربی ( در مورد رودخانه، آب و هوا و . . . )
گزارش7 | 0
subdued١٥:١٧ - ١٤٠١/٠٨/٢٥تحت سلطه، کنترل یا سیطره در آوردن
گزارش5 | 0
hague٢٢:٥٦ - ١٤٠١/٠٨/٠٢شهر لاهه در هلند
گزارش7 | 0
amnesia١٠:٥٢ - ١٤٠١/٠٨/٠١یادزدودگی
گزارش7 | 0
buy in١٦:٤١ - ١٤٠١/٠٧/٠٧سهیم شدن مادی نوعی سرمایه گذاری سهیم شدن در یک کسب و کار با پرداخت پول
گزارش9 | 0
throw money١١:٥٣ - ١٤٠١/٠٧/٠٦در اصطلاح عامیانه؛ پول پاشی
گزارش9 | 0
corn silk١٢:٢٠ - ١٤٠١/٠٥/٢٤کاکل ذرت
گزارش9 | 0
autosomal١١:٢٦ - ١٤٠١/٠٥/٠٥مربوط به کرموسوم غیر جنسی
گزارش14 | 0
scaling٠٩:٥٨ - ١٤٠١/٠٥/٠٣پوسته پوسته شدن
گزارش7 | 0
notarial١٣:٠٢ - ١٤٠١/٠٤/١٨به صورت محضری
گزارش9 | 0
mark to market١٨:٣٦ - ١٤٠١/٠٤/١٠تعدیل شده بر حسب ارزش بازار
گزارش12 | 0
aircraft٢٠:٢٧ - ١٤٠١/٠٢/١٩"هواگرد" بهترین پیشنهاد است چون این واژه عام هست و نه خاص و هر نوع پرنده ای ( غیر از تسلیحات موشکی ) که توسط بشر ساخته شده و در آسمان به پرواز در می ...
گزارش18 | 1
cool٠٥:١٠ - ١٤٠١/٠١/١٥در حالت عامیانه؛ خفن باحال
گزارش16 | 0
shrimper٠٩:١٤ - ١٤٠١/٠١/١١صیاد میگو
گزارش12 | 0
sociopath٠٩:٥٠ - ١٤٠١/٠١/٠٦جامعه ستیز اجتماع ستیز
گزارش14 | 0
od٢٠:٠٤ - ١٤٠٠/١٢/٢١توسعه سازمانی ( Organization development )
گزارش18 | 0
pricker١٠:٠٣ - ١٤٠٠/١٢/١٥خار اشاره به خارهای گل و گیاه
گزارش14 | 0
struck٢٣:٢٣ - ١٤٠٠/١٢/١٠جا خوردن شوکه شدن
گزارش16 | 0
peek١٧:٣٧ - ١٤٠٠/١١/٢٠نیم نگاه نگاه یواشکی نگاه دزدکی
گزارش16 | 0
at large١٥:٠٠ - ١٤٠٠/١١/١٩به طور کلی
گزارش18 | 1
immersive١٤:٥٨ - ١٤٠٠/١١/١٩سه بعدی همه جانبه خیره کننده
گزارش16 | 1
glass١٤:٥٥ - ١٤٠٠/١١/١٩شیشه، لیوان
گزارش16 | 1
for example١١:١١ - ١٤٠٠/١١/١٩به عنوان مثال، برای نمونه
گزارش14 | 1
year١١:١٣ - ١٤٠٠/١١/١٩سال در صورتی که همراه با old باشد به معنی سن I have 9 years old
گزارش14 | 1
suppose١١:١٢ - ١٤٠٠/١١/١٩فرض کردن، گمان کردن
گزارش12 | 1
promise١٠:٤٩ - ١٣٩٨/٠٩/٣٠• She made the boy a promise that she would always keep his secret.
او به پسر قول داد. که همیشه راز اورا حفظ خواهد کرد
39 | 4
bill١١:٥١ - ١٣٩٨/٠٩/١٥• a ten-dollar bill
یه اسکناس ده دلاری
41 | 1
conscious١٦:٣٠ - ١٣٩٧/١٠/١٢• The fighter was no longer conscious when the referee began counting.
وقتی داور شروع به شمردن کرد ، مبارز دیگر اصلا هشیار نبود .
60 | 3
go١٩:٥٠ - ١٣٩٧/١٠/٠٨• The milk has gone sour.
شیر ترش شد
34 | 1
go١٩:٤٩ - ١٣٩٧/١٠/٠٨• Money goes fast.
پول زود از دست میره/ پول زود خرج میشه
34 | 1