1. The war, and the corresponding fall in trade, have had a devastating effect on the country.
[ترجمه گوگل]جنگ و کاهش تجارت متعاقب آن، تأثیر مخربی بر کشور داشته است
[ترجمه ترگمان]جنگ و سقوط مربوطه در تجارت اثر مخربی بر کشور داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. All rights carry with them corresponding responsibilities.
[ترجمه گوگل]تمامی حقوق دارای مسئولیت های مربوطه است
[ترجمه ترگمان]کلیه حقوق مذکور مسئولیت های مربوطه را به عهده دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Fewer houses are available, but there is no corresponding decrease in demand.
[ترجمه گوگل]خانه های کمتری در دسترس است، اما کاهش متناظری در تقاضا وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]تعداد کمی از خانه ها در دسترس هستند، اما کاهشی در تقاضا وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Sales are up 10% on the corresponding period last year.
[ترجمه گوگل]فروش نسبت به مدت مشابه سال گذشته 10 درصد افزایش یافته است
[ترجمه ترگمان]فروش در دوره مشابه سال گذشته ۱۰ درصد افزایش داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The Redskins lost to the Cowboys in the corresponding game last year.
[ترجمه گوگل]رداسکینز در بازی مشابه سال گذشته به کابوی ها باخت
[ترجمه ترگمان]تیم Redskins در بازی مشابه سال گذشته به the باخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. What we required you to do is corresponding to the contract.
[ترجمه گوگل]آنچه ما از شما خواسته ایم انجام دهید مطابق با قرارداد است
[ترجمه ترگمان]کاری که ما باید انجام دهید مربوط به قرارداد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. All rights have corresponding responsibilities.
[ترجمه گوگل]همه حقوق دارای مسئولیت های مربوطه هستند
[ترجمه ترگمان]همه حقوق مسیولیت های مربوطه را دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. It has name corresponding to the facts.
9. Give each picture a number corresponding to its position on the page.
[ترجمه گوگل]به هر تصویر یک عدد متناسب با موقعیت آن در صفحه بدهید
[ترجمه ترگمان]به هر کدام یک عدد مربوط به موقعیت خود در صفحه را بدهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. She stopped corresponding with him after the death of her mother.
[ترجمه گوگل]پس از مرگ مادرش مکاتبه با او را متوقف کرد
[ترجمه ترگمان]پس از مرگ مادرش دیگر با او ارتباط نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. A change in the money supply brings a corresponding change in expenditure.
[ترجمه گوگل]تغییر در عرضه پول، تغییر مربوطه را در مخارج به همراه دارد
[ترجمه ترگمان]تغییری در تامین پول باعث تغییر در هزینه ها می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. I've been corresponding with several experts in the field.
[ترجمه گوگل]من با چندین متخصص در این زمینه مکاتبه کرده ام
[ترجمه ترگمان]من با چندین متخصص در این زمینه مرتبط بوده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. A second section then analyses the corresponding drift towards a more repressive style of policing in this country.
[ترجمه گوگل]بخش دوم سپس انحراف متناظر به سمت سبک سرکوبگرانه تر پلیس در این کشور را تحلیل می کند
[ترجمه ترگمان]بخش دوم، انحراف متناظر را به سبک repressive از سیاست گذاری در این کشور تجزیه و تحلیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. They have been corresponding with fourth-graders in schools that neighbor missions, up and down the state, via e- mail.
[ترجمه گوگل]آنها از طریق ایمیل با دانش آموزان کلاس چهارم در مدارسی که همسایگان مأموریت دارند، بالا و پایین ایالت، مکاتبه کرده اند
[ترجمه ترگمان]آن ها با دانش آموزان کلاس چهارم در مدارس مربوط به ماموریت های همسایه، بالا و پایین دولت از طریق ایمیل بوده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید