feral

/ˈferəl//ˈfɪərəl/

معنی: وحشی، مهلک، کفن و دفنی، شکاری، حیوان شکاری
معانی دیگر: نارام، غیراهلی، وابسته به تشییع جنازه

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: existing in a wild natural state; not domesticated.
مشابه: savage, wild

- The sand cat is a feral cat that lives in desert areas and can survive in extremely hot temperatures.
[ترجمه حمید سانی(SANY)] گربه صحرایی ( فلیس مارگاریتا ) نوعی گربه وحشی وکوچک است که درمناطق بیابانی زندگی میکند، و درگرمای طاقت فرسا نیزقادر به زندگی ست/
|
[ترجمه گوگل] گربه شنی یک گربه وحشی است که در مناطق بیابانی زندگی می کند و می تواند در دمای بسیار گرم زنده بماند
[ترجمه ترگمان] گربه ماسه ای یک گربه وحشی است که در مناطق بیابانی زندگی می کند و می تواند در دماهای بسیار گرم زنده بماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: having reverted from a domesticated to a wild state.

- Some wild boars are actually feral pigs.
[ترجمه حمید سانی] گونه ای از گرازها، در اصل همان خوک وحشی است/
|
[ترجمه گوگل] برخی از گرازهای وحشی در واقع خوک های وحشی هستند
[ترجمه ترگمان] برخی گراز وحشی در واقع خوک های وحشی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: of or like a wild animal; predatory; savage.
متضاد: tame
مشابه: savage, wild

- She came at him with a feral gleam in her eye.
[ترجمه حمید سانی] او ( دختره ) درحالیکه برقی درچشماش بود رفت پیشش
|
[ترجمه گوگل] با درخشش وحشیانه ای در چشمانش به سمت او آمد
[ترجمه ترگمان] با درخششی وحشی به طرف او آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. He looked at me with a feral grin .
[ترجمه گوگل]با پوزخند وحشیانه ای به من نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]او با پوزخندی وحشی به من نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. On occasions a feral cat will move into a burrow and have a litter down there.
[ترجمه گوگل]در مواقعی یک گربه وحشی به داخل یک لانه می رود و بستری در آنجا دارد
[ترجمه ترگمان]در چنین مواقعی یک گربه وحشی به سوراخ سوراخ خواهد رفت و یک سطل زباله در آنجا خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Her smile turned into a feral grin as she glanced at her wrist computer.
[ترجمه گوگل]لبخندش با نگاهی به کامپیوتر مچ دستش تبدیل به یک پوزخند وحشیانه شد
[ترجمه ترگمان]همان طور که به کامپیوتر مچش نگاه می کرد، لبخندش تبدیل به لبخند feral شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A feral world of backbiting malice, veiled threats, liars and blackmailers.
[ترجمه گوگل]دنیایی وحشی از بدخواهی غیبت، تهدیدهای پنهان، دروغگویان و باج گیران
[ترجمه ترگمان]دنیای وحشی پر سر و صدا، تهدید و تهدید، دروغ گوها و blackmailers
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Interbreeding with feral cats is probably the biggest threat to the wildcat.
[ترجمه گوگل]آمیختگی با گربه های وحشی احتمالا بزرگترین تهدید برای گربه وحشی است
[ترجمه ترگمان]interbreeding با گربه های وحشی احتمالا بزرگ ترین تهدید برای گربه وحشی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Her feral body takes its own route, grinding, convulsing, swallowing.
[ترجمه گوگل]بدن وحشی او مسیر خود را طی می کند، ساییدن، تشنج کردن، بلعیدن
[ترجمه ترگمان]بدن وحشی او مسیر خود را به حرکت در می اورد و به هم می خورد و دچار تشنج می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Resembling a feral cat, it could be identified by its fox's tail and shining, mirror-like eyes.
[ترجمه گوگل]شبیه یک گربه وحشی است و می‌توان آن را با دم روباه و چشم‌های درخشان و آینه‌مانندش شناسایی کرد
[ترجمه ترگمان]Resembling یک گربه وحشی است که با دم روباه و چشم های درخشان و آینه مانند آن شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In it, the feral mink often finds itself to be a close neighbour to vulnerable domestic stock.
[ترجمه گوگل]در آن، راسو وحشی اغلب خود را همسایه نزدیکی برای سهام آسیب پذیر داخلی می بیند
[ترجمه ترگمان]در آن، the وحشی اغلب خود را یک همسایه نزدیک به موجودی داخلی آسیب پذیر می داند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The feral kid, by the way, is now said to be working as a jeweler in downtown Sydney.
[ترجمه گوگل]به هر حال، گفته می شود که این بچه وحشی اکنون به عنوان جواهرفروش در مرکز شهر سیدنی کار می کند
[ترجمه ترگمان]حالا گفته می شود که بچه feral در حال کار کردن به عنوان یک جواهر فروش در مرکز شهر سیدنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Most of our red deer are feral, having been introduced to or having escaped from deer parks.
[ترجمه گوگل]بیشتر گوزن‌های قرمز ما وحشی هستند و به پارک‌های گوزن‌ها معرفی شده‌اند یا از آنها فرار کرده‌اند
[ترجمه ترگمان]بیشتر گوزن های قرمز ما وحشی هستند و از پارک های گوزن فرار کرده یا فرار کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The striking success of feral horses is ample proof that their behaviour patterns are not only persistent but survival-oriented.
[ترجمه گوگل]موفقیت چشمگیر اسب‌های وحشی گواه زیادی است که نشان می‌دهد الگوهای رفتاری آن‌ها نه تنها پایدار است، بلکه بقا محور است
[ترجمه ترگمان]موفقیت قابل توجه اسب های وحشی اثبات فراوانی است که الگوهای رفتاری آن ها نه تنها پایدار، بلکه بقا محور هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Sexually menacing and effeminately feral, he prowled cat-like across the stage, perching on amps and lights in seemingly impossible positions.
[ترجمه گوگل]او که از نظر جنسی تهدیدآمیز و به طرز زنانه ای وحشی بود، مانند گربه در سراسر صحنه می چرخید و روی آمپر و چراغ ها در موقعیت هایی به ظاهر غیرممکن نشسته بود
[ترجمه ترگمان]او که از لحاظ روابط جنسی feral و effeminately بود، مانند across روی صحنه پرسه می زد، و در مواضع به ظاهر غیر ممکن بالا و پایین می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He had light brown hair and a feral quality about him that made people do what he wanted.
[ترجمه گوگل]او موهای قهوه‌ای روشن و ویژگی‌های وحشیانه‌ای در مورد او داشت که مردم را وادار می‌کرد آنچه را که او می‌خواست انجام دهند
[ترجمه ترگمان]او موهای قهوه ای روشن داشت و صفت حیوانی در او بود که مردم را وادار می کرد هر کاری را که می خواست انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Feral American mink on the continent are even more damaging than they are here, as they drive out the endangered European mink.
[ترجمه گوگل]راسوهای آمریکایی وحشی در این قاره از آنجایی که راسوهای اروپایی در خطر انقراض را بیرون می‌رانند، حتی از اینجا هم آسیب‌رسان‌تر هستند
[ترجمه ترگمان]feral آمریکایی در این قاره حتی بیشتر از آن چیزی که در اینجا وجود دارد خسارت بیشتری به همراه دارند، درحالیکه این mink اروپایی در معرض خطر قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. At least three other parakeet species have established feral breeding colonies: the most numerous is the ring-necked parakeet, now common in many London parks and suburbs.
[ترجمه گوگل]حداقل سه گونه پاراکیت دیگر مستعمره های زادآوری وحشی ایجاد کرده اند: پرتعدادترین آنها طوطی گردن حلقه ای است که اکنون در بسیاری از پارک ها و حومه لندن رایج است
[ترجمه ترگمان]حداقل سه گونه دیگر از گونه های parakeet، کلونی های پرورش حیوانات وحشی را ایجاد کرده اند: the numerous که در بسیاری از پارک های لندن و حومه شهر شایع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

وحشی (صفت)
gross, unshaped, unshapen, anthropophagous, wild, savage, ferocious, barbaric, brutal, saracen, barbarous, feral, gothic, uncivil, undaunted, ferae naturae, ferine, hare-brained, uncivilized, rambunctious, ungovernable, manlike, ruttish, truculent, wilding

مهلک (صفت)
noxious, disastrous, fatal, deadly, mortal, pernicious, baneful, lethal, feral, deathly, pestilent

کفن و دفنی (صفت)
feral

شکاری (صفت)
feral, predaceous, predacious

حیوان شکاری (صفت)
feral

تخصصی

[علوم دامی] حیوانات اهلی که به حالت وجشی برگشته اند.

انگلیسی به انگلیسی

• wild, untamed; brutal
feral means wild or uncultivated. feral is used especially to describe animals that used to be kept by people but have now become wild again; a formal word.

پیشنهاد کاربران

سرسام آور
A feral animal or plant is one that lives in the wild but is descended from domesticated individuals/ existing in a wild state, especially describing an animal that was previously kept by people
صفت/ یک جانور یا گیاه رمیده ( به لاتین: fera به معنی "گاو وحشی" ) ، جانوری است که در طبیعت زندگی می کند اما از نسل نمونه های اهلی شده مانند گونه های معرفی شده است.
...
[مشاهده متن کامل]

feral dogs/cats

منابع• https://en.wikipedia.org/wiki/Feral• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/feral
خودرو
مثل درخت خرما که که بیرون از نخلستان سبز شده و رشد کرده است. یا درخان دیگی که در طبیعت رشد کرده اند.
feral date palm
وحشی، رام نشدنی، دارای خوی وحشی
غیر رام

to go feral= شدیده عصبانی شدن. وحشیانه به هم ریختن و قاط زدن

بپرس