spitting

جمله های نمونه

1. be a spitting image of someone
بسیار به کسی شباهت داشتن

2. be a spitting image of something
عینا مانند چیز دیگری بودن

3. guns capable of spitting heavy flak at missiles
توپ هایی که قادرند گلوله های سنگین به سوی موشک ها بیاندازند

4. he is the spitting image of his father
او عینا شبیه پدرش است.

5. he was coughing and spitting blood
او سرفه می کرد و خون بالا می آورد.

6. the cold rain was spitting off and on
باران سرد گهگاه نم نم می بارید.

7. they were eating cherries and spitting out the pits
آنها گیلاس می خوردند و هسته ی آن را تف می کردند.

8. his father had the habit of coughing regularly and spitting on the ground
پدرش عادت داشت مرتب سرفه کند و روی زمین تف بیاندازد.

9. Nina looks the spitting image of Sissy Spacek.
[ترجمه گوگل]نینا شبیه سیسی اسپیسک است که در حال تف کردن است
[ترجمه ترگمان]نینا تصویر تف of را نگاه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He's the spitting image of his mother.
[ترجمه ارمان] او شبیه تصویر مادرش است
|
[ترجمه گوگل]او تصویر تف مادرش است
[ترجمه ترگمان]او تصویر spitting مادرش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I was revolted by his dirty habit of spitting.
[ترجمه گوگل]من از عادت کثیف او به تف کردن ناراحت شدم
[ترجمه ترگمان]او عادت داشت تف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Josie is the spitting image of her granny at the same age.
[ترجمه گوگل]جوزی تصویر تف کردن مادربزرگش در همان سن است
[ترجمه ترگمان]جوزی مثل مادر بزرگش در یک سن داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We live within spitting distance of the bus station.
[ترجمه گوگل]ما در فاصله‌ای از ایستگاه اتوبوس زندگی می‌کنیم
[ترجمه ترگمان]ما در فاصله دور از ایستگاه اتوبوس زندگی می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He's the spitting image of his father.
[ترجمه گوگل]او تصویر تف کردن پدرش است
[ترجمه ترگمان]او تصویر spitting از پدرش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He was spitting out the husks of sunflower seeds on the floor.
[ترجمه گوگل]داشت پوسته های تخمه آفتابگردان را روی زمین بیرون می ریخت
[ترجمه ترگمان]دانه های گل آفتابگردان بر روی زمین تف می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. She was the spitting image of her mother.
[ترجمه گوگل]او تصویر تف مادرش بود
[ترجمه ترگمان]او تصویر spitting مادرش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• act of expelling saliva from the mouth, expectorating
that spits, that ejects saliva from the mouth

پیشنهاد کاربران

معادل کُردی:
نْمْ نْمْی باران
همون نم نم باران فارسی
This term describes a very light and scattered rainfall that is often characterized by small and gentle droplets. It is often associated with a light mist or drizzle.
این اصطلاح یک بارندگی بسیار سبک و پراکنده را توصیف می کند که اغلب با قطرات کوچک و ملایم مشخص می شود. معمولاً با غبار خفیف یا
...
[مشاهده متن کامل]

نم نم باران همراه است.
The weather forecast says it will be spitting all day.
I don’t mind a little bit of spitting, it’s refreshing.

spitting
منابع• https://fluentslang.com/slang-for-rain/
spitting out the car window تف کردن از پنجره ماشین
Very bad headeche
شباهت داشتن/کپی برابر اصل بودن
be a spitting image of someone
بسیار به کسی شباهت داشتن
be a spitting image of something
عینا مانند چیز دیگری بودن
تُف انداختن ، تُف کردن
تف کردن

بپرس