• : تعریف: daytime care and supervision, in a home or day-care center, esp. for preschool children, or after-school or vacation care for older children, or supervised daytime care for elderly or disabled people.
جمله های نمونه
1. There is an urgent need for more day care centres and more hospital beds.
[ترجمه گلی افجه ] مراقبت روزانه و نیاز به تخت های بیشتر ضرورت است
|
[ترجمه گوگل]نیاز فوری به مراکز مراقبت روزانه و تخت های بیشتر بیمارستانی وجود دارد [ترجمه ترگمان]نیاز مبرمی به مراکز مراقبت روزانه و تخت های بیمارستانی وجود دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Day care is provided by the company she works for.
[ترجمه Mika] مراقبت روزانه از بچه ها توسط کمپانی و شرکتی که او در آن کار می کند ارائه می شود
|
[ترجمه گوگل]مراقبت روزانه توسط شرکتی که او در آن کار می کند ارائه می شود [ترجمه ترگمان]مراقبت های روز توسط شرکتی که او برای آن کار می کند ارائه می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Local authorities may provide day care for under fives.
[ترجمه گلی افجه ] مقامات محلی ممکن است مراقبت روزانه برای بچه های زیر ۵ ساله را تامین کند
|
[ترجمه گوگل]مقامات محلی ممکن است مراقبت روزانه برای زیر پنج سال فراهم کنند [ترجمه ترگمان]مقامات محلی ممکن است خدمات مراقبت روزانه را در اختیار دولت قرار دهند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The cost of starting up a day care center for children ranges from $150,000 to $300,000.
[ترجمه گوگل]هزینه راه اندازی یک مرکز مراقبت روزانه برای کودکان از 150000 تا 300000 دلار متغیر است [ترجمه ترگمان]هزینه راه اندازی یک مرکز مراقبت روزانه برای کودکان از ۱۵۰۰۰۰ دلار تا ۳۰۰،۰۰۰ دلار است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The current welfare bill includes money for day care.
[ترجمه گوگل]لایحه فعلی بهزیستی شامل پول مراقبت روزانه می شود [ترجمه ترگمان]لایحه رفاهی کنونی شامل پول برای مراقبت روزانه می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]همه مراقبت های روزانه خوب آنقدر پرهزینه نیستند [ترجمه ترگمان]تمام روز خوب نیست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Subsidized day care for low-income families costs considerably less.
[ترجمه گوگل]مراقبت روزانه یارانه ای برای خانواده های کم درآمد هزینه بسیار کمتری دارد [ترجمه ترگمان]مراقبت روزانه برای خانواده های کم درآمد به طور قابل توجهی کم تر است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The company's day care service has been a lifesaver for many parents.
[ترجمه گوگل]خدمات مراقبت روزانه این شرکت برای بسیاری از والدین نجات بخش بوده است [ترجمه ترگمان]خدمات مراقبت روزانه شرکت مادر بسیاری از والدین بوده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Full day care facilities are available on request.
[ترجمه گوگل]امکانات مراقبت کامل روزانه در صورت درخواست در دسترس است [ترجمه ترگمان]امکانات مراقبت روزانه به صورت درخواست در دسترس هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. I am investigating alternative day care provision for elderly adults with learning difficulties.
[ترجمه گوگل]من در حال بررسی ارائه مراقبت روزانه جایگزین برای سالمندان با مشکلات یادگیری هستم [ترجمه ترگمان]من در حال تحقیق در مورد ارائه مراقبت های روز جایگزین برای بزرگسالان مسن با مشکلات یادگیری هستم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Day care facilities for the mentally handicapped include what used to be known as adult training centres.
[ترجمه گوگل]امکانات مراقبت روزانه برای معلولان ذهنی شامل مواردی است که قبلاً به عنوان مراکز آموزشی بزرگسالان شناخته می شد [ترجمه ترگمان]امکانات مراقبت روزانه برای افراد معلول ذهنی شامل آنچه که قبلا به عنوان مراکز آموزش بزرگسالان شناخته می شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Yellow Pages for day care centers.
[ترجمه گوگل]صفحات زرد برای مراکز مراقبت روزانه [ترجمه ترگمان]صفحات زرد برای مراکز مراقبت روزانه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Child care: day care, nursery school,(Sentence dictionary) babysitting.
[ترجمه گوگل]مراقبت از کودک: مهدکودک، مهد کودک، (فرهنگ جملات) نگهداری از کودکان [ترجمه ترگمان]مراقبت از کودک: مراقبت روزانه، مدرسه مهد کودک، (فرهنگ لغت جملات) [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Many day care facilities are subsidized by the city.
[ترجمه گوگل]بسیاری از مراکز مهدکودک توسط شهر یارانه می گیرند [ترجمه ترگمان]بسیاری از تسهیلات مراقبت روزانه از سوی شهر یارانه دریافت می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. She spent time at a day care center, a senior center, a food distribution place.
[ترجمه گوگل]او مدتی را در یک مرکز مراقبت روزانه، یک مرکز سالمندان، یک محل توزیع غذا گذراند [ترجمه ترگمان]او زمان را در یک مرکز درمانی، یک مرکز ارشد، یک مکان توزیع غذا گذراند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. The daycare hours are keyed to the needs of working parents.
[ترجمه گوگل]ساعات مهدکودک بر اساس نیازهای والدین شاغل است [ترجمه ترگمان]ساعات مهد کودک به نیازهای والدین شاغل تبدیل شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. Schools often double as daycare or healthcare facilities, or house adult classes and sports activities.
[ترجمه گوگل]مدارس اغلب به عنوان مهدکودک یا مراکز بهداشتی و درمانی یا کلاسهای بزرگسالان و فعالیتهای ورزشی را در خود جای میدهند [ترجمه ترگمان]مدارس اغلب به صورت مهد کودک یا امکانات بهداشتی، یا کلاس های بزرگ سال خانگی و فعالیت های ورزشی دو برابر می شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
18. Our daycare center, located right here in the building, is convenient for parents with young children.
[ترجمه گوگل]مهدکودک ما که درست در اینجا در ساختمان قرار دارد، برای والدینی که فرزندان خردسال دارند مناسب است [ترجمه ترگمان]مرکز daycare ما، که در اینجا در این ساختمان واقع شده است، برای والدین با کودکان خردسال امکان پذیر است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
19. Not one hospital, school or daycare centre closed-a formidable testament to an extraordinary feat of economic juggling.
[ترجمه گوگل]حتی یک بیمارستان، مدرسه یا مهدکودک تعطیل نشد - گواهی بزرگی بر یک شاهکار فوقالعاده شعبده بازی اقتصادی [ترجمه ترگمان]یک بیمارستان، مدرسه یا مرکز نگهداری از کودکان بسته بود - یک گواهی قوی برای یک شاهکار شگفت انگیز از juggling اقتصادی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
20. At daycare Brian has to toe the mark, but at home his mother is quite lenient.
[ترجمه گوگل]در مهدکودک، برایان باید انگشت خود را به پا کند، اما در خانه مادرش کاملاً مهربان است [ترجمه ترگمان]در مهد کودک، برایان مجبور به پنجه پا گذاشتن علامت است، اما در خانه مادرش بسیار ملایم است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
21. I then picked up the kids from school daycare.
[ترجمه گوگل]سپس بچه ها را از مهدکودک مدرسه بردم [ترجمه ترگمان]بعد بچه ها رو از مهدکودک برداشتم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
22. The Chinatown Daycare Center division under CCBA, hosted it annual graduation ceremony.
[ترجمه گوگل]بخش مرکز مهدکودک محله چینی ها تحت CCBA، میزبان مراسم فارغ التحصیلی سالانه آن بود [ترجمه ترگمان]بخش Center daycare Chinatown در زیر CCBA میزبان مراسم فارغ التحصیلی سالانه بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
23. Oct Official opening the Good Shepherd Daycare Centre with a staff of five and ten children.
[ترجمه گوگل]افتتاح رسمی مرکز مهدکودک Good Shepherd با کارکنان پنج و ده کودک در اکتبر [ترجمه ترگمان]در ماه اکتبر به همراه کارکنان پنج و ده کودک مرکز Good daycare را افتتاح کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
24. Daycare center for the elder make a great contribution to the overall public service.
[ترجمه گوگل]مهدکودک سالمندان کمک زیادی به خدمات عمومی کلی می کند [ترجمه ترگمان]مرکز daycare برای بزرگ تر سهم بزرگی در خدمات عمومی دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
25. Well - to - canines can attend doggy daycare centers while their owners work.
[ترجمه گوگل]سگها میتوانند در حالی که صاحبانشان کار میکنند به مهدکودک سگها بروند [ترجمه ترگمان]سگ ها می توانند در مراکز نگهداری از سگ ها و در حالی که صاحبان آن ها کار می کنند، شرکت کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
26. Daycare Cot 2 SHEET set Monkey Jungle Print!
[ترجمه گوگل]ست مهدکودک 2 ورقی Monkey Jungle Print! [ترجمه ترگمان]daycare cot ۲ SHEET را با چاپ جنگل set! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
27. Well-to-do canines can attend doggy daycare centers while their owners work. Pets can even accompany their owners on vacation.
[ترجمه گوگل]سگهای مرفه میتوانند در حالی که صاحبانشان کار میکنند به مهدکودک سگها بروند حیوانات خانگی حتی می توانند صاحبان خود را در تعطیلات همراهی کنند [ترجمه ترگمان]سگ های خانگی می توانند در مراکز نگهداری از سگ ها در حالی که صاحبان آن ها کار می کنند، شرکت کنند حیوانات خانگی حتی می توانند صاحبان آن ها را در تعطیلات همراهی کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
28. Most of the best daycare centers have waiting lists longer than a Stars Wars movie ticket line, and it takes time to find, interview and hire a nanny.
[ترجمه گوگل]اکثر بهترین مهدکودک ها لیست انتظار طولانی تر از خط بلیط فیلم جنگ ستارگان دارند و یافتن، مصاحبه و استخدام پرستار بچه زمان می برد [ترجمه ترگمان]بسیاری از بهترین مراکز daycare، لیست انتظار بیش از یک خط فروش فیلم \"جنگ ستارگان\" را دارند، و زمان برای پیدا کردن، مصاحبه و استخدام پرستار بچه طول می کشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
29. The daycare operator wasn't home, but a relative answered the door, Panos said.
[ترجمه گوگل]پانوس گفت که متصدی مهدکودک در خانه نبود، اما یکی از بستگان در را پاسخ داد [ترجمه ترگمان]Panos گفت که اپراتور daycare خانه نبود، اما یکی از بستگان به در پاسخ داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• preschool, nursery that supervises children while parents are at work; center that supervises the elderly or disabled while family members are at work day care is care that is provided for small children during the day while their parents are at work. preschool, nursery that supervises children while parents are at work; center that supervises the elderly or disabled while family members are at work
پیشنهاد کاربران
کودک کده، کودک داری
به اعمال جراحی که نیازمند مراقبت کمتر از یک شبانه و روز باشند اطلاق می شود
Daycare روی هم به معنای مهدکودک I drive my son to daycare
مراقبت روزانه
محلی برای مراقبت از کودکان شبیه مهد کودک. مرکز مراقبت از کودکان
They're opening a day care center
مهد کودک ( در ایالات متحده ) تفاوتش با kindergarten این که kindergarten یک پایه تحصیلیِ که بخشی از آموزش ابتدایی محسوب می شه، ولی daycare یک سطح پیش دبستانی ( pre - kindergarten ) است.