تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد

بنجل واژه ای تورکی است که از دو بخش بن به چم من و جیل پسوند نسبت درست شده وبا هم به چم کسی است که منم منم می کند و در پارسی به چم چیز بدرد نخور بکار ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

دوغ واژه ای تورکی است که به ریخت دوغا در تورکی بکار می رود مانند دوغا آشی یا همان اش دوغ در اردبیل قابل توجه محسن نقدی سگستانی

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٣

نسیم واژه ای تورکی است که از کارواژه اسمک به چم وزیدن گرفته شده که ریشه آن اس بوده هنگامیکه پسوند یم بدان افزوده می شود به ریخت اسیم و به چم وزش در م ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد

بهادر واژه ای تورکی است که در ریشه باغاتور بوده و به چم دلیر می باشد در واژه نامه های شاهمرسی معین و دانشنامه اسلامی تورکی گفته شده است

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٢

ادا واژه ای تورکی است که از کارواژه اودمک به چم پرداخت کردن گرفته شده ریشه آن اوده بوده و به ریخت ادا و به همین چم در پارسی بکار می رود

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٢

قلندر واژه ای تورکی است که از کار واژه قلیندیر ماق به چم کسی را بکاری وادار کردن گرفته شده که ریشه ان قلیندیر بوده و در پارسی به ریخت قلندر و به چم ک ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٢

چغر واژه ای تورکی است که به چم کوره راه برفی که نسیم بر آن وزیده و سخت شده سختی پوست در اثر سوختگی یا کار زیاد واژه نامه شاهمرسی

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٢

چغرمه واژه ای تورکی است که از کارواژه چغرماق به چم پختن خوراکی با آب کم گرفته شده که ریشه آن چیغیر بوده هنگامیکه پسوند مه بدان افزوده می شود به ریخت ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٣

چغرتمه واژه ای تورکی است که از کار واژه چغرتماق به چم جوشاندن خوراکی باآب کم گرفته شده ریشه آن چیغیرت بوده هنگامیکه پسوند مه بدان افزوده می شود به ری ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٣

یونجه واژه ای تورکی است که به چم علوفه مصرفی دامها می باشد ازکارواژه یونماق به چم کندن و در اوردن علف و تار مو گرفته شده ریشه آن یون بوده هنگامیکه پس ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

فرزند پسر از واژه تورکی سونگ به چم فرزند گرفته شده است song

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد

ابن سینا در بخارا از شهرهای تورکیستان بدنیا امد که اکنون خاک جمهوری ازبکستان می باشد و در همدان دار فانی را وداع گفت و از بزرگترین پزشکان و اندیشمندا ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٣

قاچاق واژه ای تورکی است که از کار واژه قاچماق به چم گریختن گرفته شده ریشه آن قاچ بوده هنگامیکه پسوند آق بدان افزوده می شود به ریخت قاچاق و به چم گریخ ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٢

هزوارش همان خواندن خط و زبان سریانی و برگردان ان به پارسیگ است چون کتابی از زبان پهلوی نمانده و چند سنگ نوشته هم نوشته ها و واژگان خیلی کمی دارد

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد

استاد کوروش بیگ واژه چالش از فعل چالماق به چم زدن نواختن بر زمین زدن گرفته شده دیوان العات تورک تصحیح استاد صدیق ص307 این کار واژه با افزوده شده ش به ...

پیشنهاد
٢

سرزمینی در شمال خاوری روسیه نزدیک قطب شمال بوده سردترین منطقه مسکونی جهان به حساب می اید زبان مردم نیز تورکی ساکایی بوده و از بازماندگان ساکا ها می ب ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

قسر واژه ای تورکی است که از کار واژه قیسیرماق به چم کوتاه کردن فشردن کم کردن گرفته شده که ریشه ان قیسیر بوده و در زبان پارسی به چم قسر در رفتن یعنی ب ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

مولانا در بلخ از شهرهای تورکیستان جنوبی واقع در افغانستان امروزی به دنیا آمده که اکنون نیز تورکمنها و ازبکها در ان ساکن هستند و در قونیه شهری در تورک ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٨

سوروتمه واژه ای تورکی است که از کار واژه سوروتمک به چم راندن و لغزاندن گرفته شده ریشه ان سوروت بوده هنگامیکه پسوند مه بدان افزوده می شود به ریخت سورو ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

قشنگ واژه ای تورکی است که از دو بخش قش یا قاش به چم ابرو و پیشانی و انگ به چم فک درست شده و با هم به ریخت قشنگ و به چم پیشانی و فک متناسب در امده و ک ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

آش واژه ای تورکی است که از کار واژه آشماق به چم باز کردن گرفته شده آش ریشه آن بوده و چون در آش گوشت و حبوبات و سبزیجات از هم باز می شوند آش نامیده شد ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

ابادیس الان چند ساعت است لایک و دیسلایک بنده بسته است ماهها می باشد که به تیکتها جواب نمی دهید ما را مسخره کردید

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

کفل واژه ای تورکی است که به چم بلند بالا می باشد که در پارسی به بالای ران می گویند دیوان الغات تورک تصحیح استاد صدیق ص243

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

بنک با فتحه ب و نون واژه ای تورکی است که به چم دانه و حبه می باشد دیوان الغات تورک تصحیح استاد صدیق ص239 و نیز به چم خال و نشانه و لکه است واژه نامه ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

کوچک واژه ای تورکی است که کیچیک بوده و به چم خرد می باشد دیوان الغات تورک تصحیح استاد صدیق ص241

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

سیبک واژه ای تورکی است که عبارت از قطعه ای اهنی است که سنگ آسیاب بر روی ان می چرخد در ماشین نیز سیبک قطعه ای هست که تایر بر روی ان می چرخد دیوان الغا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٦

چپق واژه ای تورکی است که به چم شاخه نازک چوب می باشد دیوان الغات تورک تصحیح استاد صدیق ص237 و به چم وسیله تدخین تنباکو بکار می رود

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

پنبه واژه ای تورکی است که پاموق و پامبوخ می باشد دیوان الغات تورک تصحیح استاد صدیق ص236

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

تک واژه ای تورکی است که به چم تنها می باشد دیوان الغات تورک تصحیح استاد صدیق ص218

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

گز واژه ای تورکی است که یکای اندازه گیری بوده و به درازای یک تیر می باشد که نزدیک یک متر است دیوان الغات تورک تصحیح استاد صدیق ص215

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

قیر واژه ای تورکی است که به چم سیاه می باشد دیوان الغات تورک تصحیح استاد صدیق ص215 و به ماده سیاه چسبناکی گفته می شود که از نفت خام بدست آمده ود ر اس ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

قار و قور واژه ای تورکی است که به چم صدای شکم به ویژه در گرسنگی می باشد دیوان الغت تورک تصحیح استاد صدیق ص214

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

شرشر واژه ای تورکی است که در یشه شار شار بوده و به چم باران شدید و مداوم می باشد دیوان الغات تورک تصحیح استاد صدیق ص214

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

استاد کیانی شما نیاز به چشم پزشک داری یا آدم دروغگویی هستی در همین صفحه اسما سالم و همزه در پایین صفحه سمت چپ در توضیح لغت قب نوشته اغل قب بذودی ogul ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

بزرگ واژه ای تورکی است که از کارواژه بذو مک به چم بزرگ شدن گرفته شده ریشه ان بذو بوده هنگامیکه پسوند گه بدان افزوده می شود به ریخت بذوگه وبه چم بزرگ ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

بیزار واژه ای تورکی است که از کار واژه بیزمک به چم زده شدن گرفته شده ریشه آن بیز بوده هنگامیکه پسوند آر بدان افزوده می شود به ریخت بیزار و به چم زده ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

یاس واژه ای تورکی است که به مراسم عزاداری می گویند و به چم اندوه و نا امیدی در پارسی بکار می رود

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

قلاش واژه ای تورکی است که به چم کلک باز و حیله گر می باشد واژه نامه معین و شاهمرسی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

کال واژه ای تورکی است که به چم میوه نرسیده و آدم دیر فهم می باشد واژه نامه شاهمرسی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

استاد واژه ای تورکی است که از دو بخش اوست به چم بالا وآد به چم نام درست شده و با هم به ریخت اوستاد و به چم بلند نام در آمده و در پارسی نیز به چم دانش ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١١

کشمش واژه ای تورکی است که از دو بخش کیش یا قیش به چم زمستان و یمیش به چم میوه درست شده وبا هم به ریخت کیشیمیش و به چم میوه زمستانی در امده که ی آن حذ ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

امید واژه ای تورکی است که از کار وازه اومماق به چم آرزو کردن گرفته شده ریشه آن اوم بوده هنگامیکه پسوند اوت بدان افزوده می شود به ریخت اوموت و به چم آ ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

واژه تورک به چم نیرومند و قوی می باشد که با خصوصیات نژادی آنها نیز می خورد چون از هزاران سال پیش بیش از 15 امپراتوری مانند گوک تورک هون اشکانی سلچوقی ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

قیل و قال واژه ای تورکی است که قالماقال بوده و از دو بخش قال به چم بمان و قالما به چم نمان درست شده و با هم وضعیتی را نشان می دهد که شخص در ماندن و ن ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

قلاب واژه ای تورکی است که قوللاب بوده و به چم چنگک می باشد واژه نامه شاهمرسی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

قلاده از کار واژه تورکی قالماق به چم ماندن گرفته شده که ریشه آن قال بوده هنگامیکه پسوند آر بدان افزوده می شود به ریخت قالار و به چم نگهدارنده در می ا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

قلاده واژه ای تورکی است که از کار واژه قاللادی به چم نگه داشت گرفته شده است و گردن بندی است که به گردن سگ و سایر حیوانات می بندند و با کمک ان حیوانات ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

استاد ژ دیدی ریشه یابی واژه ها توسط من جهانی شد اکنون همه دنبال پرونده اپشتاین ترامپ هستند که ریشه در اپشتین یعنی همدیگر را بوسیدی دارد

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

آزاد واژه ای تورکی است که از کار واژه ایزیلدی به چم آزاد شد گرفته شده است دیوان الغات تورک تصحیح استاد صدیق ص 164 جمله { توتغون ایزیلدی} یعنی زندانی ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

چوگان واژه ای تورکی است که در ریشه چوغان میباشد و گونه ای ورزش است که دو گروه سوار بر اسب و چوب در دست یک توپ کوچک را به دروازه هم می زنند در دیوان ا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٦

قوطی واژه ای تورکی است که به چم جعبه کوچک می باشد واژ ه نامه های معین دهخدا فرهنگ فارسی و شاهمرسی تورکی گفته اند

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

تر واژه ای تورکی است که به چم عرق می باشد دیوان الغات تورک واژه نامه شاهمرسی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٦

قاشقایی ها یا نام باستانی آنها کاشکارها طبق منابع آشوری در آنا تولی ساکن بوده ودر جنگ با اشوریها و شکست انها وارد آزربایجان شده و به تدریج در خلجستان ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

چمچه واژه ای تورکی است که به چم کفگیر بزرگ است دیوان الغات تورک ص349 س 12 ج1 تصحیح استاد دبیر سیاقی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

سبد واژه ای تورکی است که در ریشه سابدیج بوده و به چم ظرفی است که از نی و چوبهای باریک ساخته می شود جمله اول سابدیج اوردی یعنی او سبد بافت در دیوان ال ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

استاد ژ من خواستم شما را بخندانم ولی شما انرا جدی گرفتید همانگونه که دوست گرامی مدیاتک نوشتند این ویروس توسط اپشتاین کشف شده و چون از راه بوسه منتقل ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١٢

ابادیس چرا لایک و دیسلایک بنده را بسته اید به تیکتها هم جواب نمی دهید الان حتا دو لایک در چند ساعت هم نمی توانیم بزنیم

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

آریا واژ ه ای تورکی است که از کار واژه آرینماق به چم پاک کردن گرفته شده و ریشه آن آری بوده هنگامیکه پسوند آ بدان افزوده می شود به ریخت آریا و به چم پ ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

اوراق واژه ای تورکی است که اوبراق بوده و به چم فرسوده و کهنه می باشد دیوان الغات تورک تصحیح استاد صدیق ص 132

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

تومروس واژه ای تورکی است از انجا که یونانی ها حرف ش ندارند و انرا سین می خوانند این نام تومروش بوده که از دو بخش تومر به چم اهن و پسوند ش درست شده و ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٧

ایل قشقایی تاریخچه درخشانی دارد در منابع آشوری به قاشقارها اشاره شده که با آشوریها جنگیده و انها راشکست دادند بانیان امپراطوری عثمانی از ایل قایی با ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آلو واژه ای تورکی است که آلوچ بوده و به شفتالو گفته می شود دیوان الغات تورک تصحیح استاد صدیق ص 134 کتاب همزه

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

اردک واژه ای تورکی است که به چم مرغابی می باشد در دهخدا معین شاهمرسی و دیوان الغات تورک هم تورکی گفته شده است

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

آغشته واژه ای تورکی است که از آغو به چم زهر و سم گرفته شده است دیوان الغات تورک تصحیح استاد صدیق کتاب همزه ص120 agu

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خواب واژه ای تورکی است که از کارواژه اویماق به چم خوابیدن گرفته شده ریشه آن اوی بوده هنگامیکه پسوند خو بدان افزوده می شود به ریخت اویخو و به چم خواب ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

بالاش نامی تورکی است که از بالا به چم کوچک گرفته شده است

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گونه ای بیماری ویروسی است که از واژه تورکی اپشتین به چم بوسیدی گرفته شده و بیماری بوسه نامیده می شود چون از راه بوسه منتقل می شود myo clinic

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٧

آخوند واژه ای تورکی است که از کار واژه اوخوندی به چم خوانده شد گرفته شده که به مرور او به آ تبدیل شده و ی اخر نیز افتاده و به ریخت آخوند در امده و با ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نام پیشین شاخاب پارس شاخاب کنگر بوده که در نوشته های سومری و اکدی نوشته شده و کنگر نامی بود که سومرها به خویشتن می گفتند همچنین نام یکی از ایلهای باس ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

کنه واژه ای تورکی است که به چم حشره کوچک خونخواری است که به گوسفند و غیره می چسبدو خون انرا می مکد وازه نامه شاهمرسی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

کلم وازه ای تورکی است که به چم گونه ای سبزی برگدار است واژه نامه شاهمرسی واژگانی مانند داش کلم به چم کلم قمری یارپاق کلم به چم کلم برگدار و کلملیک به ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلبه واژه ای تورکی است به چم خانه کوچک و محقر واژه نامه شاهمرسی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

کره واژه ای تورکی است که در اصل به چم بار و دفعه است که چون کره را یکبار از ماست و شیر می گیرند بدان کره می گویند واژه نامه شاهمرسی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

کرنا واژه ای تورکی است که در اصل قره نی به چم نی بزرگ می باشد که با گذشت زمان قره نی به کرنا تبدیل شده است واژه نامه شاهمرسی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

کرج واژه ای تورکی است که به چم چاقو می باشد واژه نامه شاهمرسی از آنجا که رود کرج چون چاقو میان کوه را شکافته بدین نام نامیده شده و نام شهر کرج از نام ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کته واژه ای تورکی است که به چم برنج دم پختک است واژه نامه شاهمرسی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

کتل واژه ای تورکی است که به چم اسب زین شده ای می باشد که در جلوی شاهان و بزرگان برود واژه نامه های دهخدا و شاهمرسی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

کابین واژه ای تورکی است که کبین بوده و به چم مهر و صداق زن می باشد واژه نامه شاهمرسی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دنیا واژه ای تورکی است که از کار واژه دونمق به چم چرخیدن گرفته شده که ریشه آن دون بوده هنگامیکه پسوند آ بدان افزوده می شود به ریخت دونا و به چم چرخند ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

بلقیس واژه ای تورکی است که از دو بخش بیل به چم دانستن و قیز به چم دختر درست شده و با هم دختر داننده است

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢١

اشکان واژه ای تورکی است که ارشاکخان بوده از سه بخش ار به چم قهرمان شاک یا ساک نام قوم ساکا و خان به چم بزرگ و شاه درست شده و باهم به چم ساکای قهرمان ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

قشقه واژه ای تورکی است که به نشان پیشانی گاو ویا اسب می گویند واژه نامه شاهمرسی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

زاغه واژه ای تورکی است که زاغا بوده و به چم آشیانه و آغل می باشد وازه نامه شاهمرسی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

زاری واژهای تورکی است که از کار واژه زاریماق به چم گریستن و نالیدن گرفته شده که ریشه آن زاری بوده و به همین ریخت و چم در پارسی بکار می رود در واژه نا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

سقراق واژه ای تورکی است که به چم کاسه و کوزه دسته دار است واژه نامه های دهخدا معین و شاهمرسی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سنبه واژه ای تورکی است که به چم آلت دراز برای پاک کردن لوله تفنگ می باشد واژه نامه شاهمرسی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

سنبل واژه ای تورکی است که سونبول به چم خوشه گندم می باشد واژه نامه شاهمرسی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

سومار واژه ای تورکی است که به چم مشک آب می باشد واژه نامه شاهمرسی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

سوزمه واژه ای تورکی است که از کار واژه سوزمق به چم پالودن و آبگیری کردن گرفته شده ریشه آن سوز بوده هنگامیکه پسوند مه بدان افزوده می شود به ریخت سوزمه ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

سقلمه واژه ای تورکی است که از کار وازه سوخولماق به چم نفوذ کردن و ضربه زدن گرفته شده ریشه آن سوخول بودهنگامیکه پسوند ما بدان افزوده می شود به ریخت سو ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

سخمه واژه ای تورکی است که از کار واژه سوخماق به چم فرو کردن گرفته شده که ریشه آن سوخ بوده هنگامیکه پسوندمه بدان افزوده می گردد به ریخت سوخمه و به چم ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

بوق واژه ای تورکی است که از کار واژه بورماق به چم پیچاندن گرفته شده که ریشه آن بور بوده هنگامیکه پسوند اوق بدان افزوده می شود به ریخت بوروق و به چم پ ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

برغو واژه ای تورکی است که از کار واژه بورماق به جم پیچاندن گرفته شده ریشه ان بور بوده هنگامیکه پسوند غو بدان افزوده می شود به ریخت بورغو و به چم پیچی ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

بنچاق وازه ای تورکی است که به چم قباله و سند می باشد واژه نامه های دهخدا معین شاهمرسی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

بیغوش واژه ای تورکی است که بیقوش بوده از دو بخش بی به چم بزرگ وقوش به چم پرنده گرفته شده و با هم به چم پرنده بزرگ و بزرگ پرندگان است و به جغد گفته می ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

بیرق واژه ای تورکی است که از بایراق تورکی گرفته شده در واژه نامه های دهخدا معین تورکی گفته شده است

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

پارس واژه ای تورکی است که از بارس تورکی به چم پلنگ گرفته شده از انجا که پارسها در ورود به ایران در کنار دریاچه ارومو در سرزمین بارسها یا بارسیلها از ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

سالار واژه ای تورکی است که از کار واژه سالماق به چم انداختن گرفته شده ریشه آن سال بوده هنگامیکه پسوند آر بدان افزوده می شود به چم افکن و اندازنده در ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

آسمان واژه ای تورکی است که از کار واژه اسماق به چم آویزان کردن گرفته شده که ریشه آن آس بوده هنگامیکه پسوند بزرگنمای مان بدان افزوده می شود به ریخت آس ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

سنجاقک واژه ای تورکی است که از سنجاق به چم سوزن ته گرد و نشان تصغیر پارسی اک درست شده و نام حشره ای باریک اندام دراز مانند سنجاق است که چهار بال دارد

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٦

سنجاق واژه ای تورکی است که از کارواژه سانجماق به چم نیش زدن سوزن زدن گرفته شده ریشه آن سانج بوده هنگامیکه پسوند آق بدان افزوده می شود به ریخت سانجاق ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

سلانه سلانه واژه ای تورکی است که از کار واژه ساللانماق به چم آویزان شدن گرفته شده ریشه ]ن ساللان بوده و هنگامیکه پسوند آ بدان افزوده می شود به ریخت س ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ساسی واژه ای تورکی است که به چم گمراه و فاسد است واژه نامه شاهمرسی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

سازمان واژه ای تورکی است که از دو بخش ساز به چم آماده مرتب روبراه مجهز و پسوند بزرگنمایی مان درست شده و با هم به ریخت سازمان و به چم بسیار مجهز و مرت ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

سبلان واژه ای تورکی است که از دو بخش ساب یا ساو به چم پیام و آلان به چم گیرنده درست شده و با هم به ریخت سابالان یا ساوالان وبه چم پیام گیر و پیامبر د ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

دلو واژه ای تورکی است که از کارواژه دولماق به چم پر شدن گرفته شده که ریشه آن دول بوده و به چم پر شده و ظرف می باشد دولچا نیز ظرف کوچک معنی می دهد در ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

سطل واژه ای تورکی است که از دو بخش سو به چم آب و دول به چم ظرف که از کار واژه دولماق همان پر شدن است درست شده وبا هم به ریخت سودول و به چم ظرف آب در ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

استاد ژ بازار تبریز به عنوان نخستین و بزرکترین بازار جهان ثبت شده است یعنی پیش از آن چنین بازاری نبوده حالا این دلیل انکار تمدنهایی مانند چین و هند و ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

استاد ژ منظور من این شکل محل دادو ستد و به این نام در دوران هخامنشی و ساسانی نبوده وگرنه محل داد وستد و غیره را نگفتم اگر اینگونه بازار در انزمان بود ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

شنیدی واژه ای تورکی است که از کار واژه اشیتمق به چم شنیدن گرفته شده و مضارع مفعولی آن اشیندی می باشد که به چم شنیده شد بوده و الف ان افتاده و جای نون ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

آغروق واژه ای تورکی است که از دو بخش آغیر به چم سنگین وپسونداق درست شده و با هم به ریخت آغیریق و به چم سنگینی در آمده و به ریخت آغروق و به چم بار و ب ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

ساوالان واژه ای تورکی است که از دو بخش ساو به چم وحی و سخن و آلان بچم گیرنده درست شده و با هم به چم گیرنده وحی است از آنجا که زرتشت در اردبیل زاده شد ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

تبریز واژه ای تورکی است که در اصل تربیز بوده که از دو بخش تر به چم تازه و بیز به چم نوک تیز درست شده که ویژگیهای درخت تربیزی می باشد که در این ناحیه ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آهسته واژه ای تورکی است که در اصل آستا بوده و از دو بخش آست به چم پایین و پسوند آ درست شده و به چم یواش می باشد دیوان الغات تورک واژه نامه شاهمرسی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آستانه واژه ای تورکی است که از کار واژه آستانماق به چم اویزان شدن گرفته شده ریشه آن آستان بوده هنگامیکه پسوند آ بدان افزوده می شود به ریخت آستانا و ب ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

آستر واژه ای تورکی است که از دو بخش آست به چم پایین و پسوند ار درست شده و باهم به چم لایه پایین پوشاک می باشد وازه نامه شاهمرسی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

سرا کلمه ای تورکی است و در اصل سارای می باشد و از فعل ساریماق یعنی پیچیدن و احاطه کردن گرفته شده است و چون قصرها دراطرافش با دیوار احاطه می شوند به خ ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

ارس واژه ای تورکی است که به ریخت آراز بوده و از دو بخش آر به چم مرد و قهرمان و نیز آز به چم یکی از طوایف تورک درسته شده و با هم به چم مر د آز و طایفه ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زرد واژه ای تورکی است که از ساری به چم زرد گرفته شده سین به ز تبدیل شده که به هم نزدیکند در زبانهای هندو اروپایی از جمله هندی انگلیسی فرانسه المانی ب ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد

بازار واژه ای تورکی است که به جاهای سرپوشیده برای داد و ستد می گویند واژه نامه شاهمرسی در دوره هخامنشی و ساسانی چنین جاهایی نبوده است و در ایران از ز ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

دوز و کلک واژه ای تورکی است که از دو بخش دوز از کارواژه دوزمق به چم چیدن و کلک سنگهایی که برای مرز بندی زمینهای کشاورزی بکار می رود درست شده وبا هم ب ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٤

دوست گرامی behzad داشقا هم از دو بخش داشی از کاروا ژه داشیماق به چم جابجا کردن و پسوند مکانی قا درست شده و با هم به چم وسیله جابجایی اشیا و مصالح است ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٦

درشکه واژه ای تورکی است که به ریخت دوروشقا بوده و از دو بخش دوروش از کار واژه دوروشماق به چم روبرو شدن و پسوند مکانی قا دست شده و با هم به چم جای روب ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

تیغ واژه ای تورکی است که به چم شمشیرو تیغه می باشد وازه نامه شاهمرسی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تنگ با ضمه ت واژه ای تورکی است که به ریخت تونگ بوده و به چم پارچ می باشد واژه نامه شاهمرسی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

تنبک واژه ای تورکی است که به ریخت تونبک بوده و سازی ضربی مانند دهل و نقاره است واژه نامه شاهمرسی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد

تنک واژه ای تورکی است که به چم نازک و کم پشت است واژه نامه شاهمرسی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

توپیدن واژه ای تورکی است که از توپارلاماق تورکی به چم سرزنش و سر کوفت گرفته شده است واژه نامه شاهمرسی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

تف واژه ای تورکی است که از توف تورکی به چم بیرون دادن هوا یا آب درون دهان گرفته شده است واژه نامه شاهمرسی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

طغان واژه ای تورکی است که به چم بیشه کنار رود و برکه نیز هلال ماه همچنین شاهین می باشد واژه نامه شاهمرسی معین و دهخدا تورکی گفته اند

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

توشمال باشی واژهای تورکی است که در دوران صفویه به ناظر آشپزخانه شاهی می گفتند که وظیفه اش چشیدن خوراک پیش از شاه بود واژه نامه شاهمرسی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

درنا واژه ای تورکی است که به چم گونه ای پرنده به نام کرکی است در تورکی به ریخت دورنا بوده از کار واژه دورماق به چم ایستادن گرفته شده که ریشه آن دور ب ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد

ترش واژه ای تورکی است که به چم گونه ای مزه تند و اسیدی است که از تورش تورکی گرفته شده است واژه نامه شاهمرسی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

تور واژه ای تورکی است که به چم تور ماهیگیری و صید پرنده می باشد واژه نامه شاهمرسی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

یاک واژه ای تورکی است که از اینک به چم گاو گرفته شده و گونه ای گاو است که در تبت یافت می شود

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد

آیین واژه ای تورکی است که از کار واژه اویناماق به چم بازی کردن و رقصیدن گرفته شده ریشه آن اوینا بوده هنگامیکه پسوند اون بدان افزوده می شود به ریخت او ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

لالا واژه ای تورکی است که در اصل له له بوده وکسی است که جدا از پدر و مادر کودک را از نظر مهارتهای زندگی و اداب و اخلاق تحت تعلیم قرار می دهد واز توره ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد

استاد ژ حرف ذ جزو 18 حرف اساسی تورکی هست در حالی که گ ژ غ چ پ جزو حروف فرعی ان هستند به مرور ذ به سایر حرفها تبدیل شده و اکنون فکر کنم در شاخه اویغور ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

هردم بیل واژه ای تورکی است که هردن بیر بوده واز دو بخش هر دن یا دونه همان هر بار و بیر همان یک درست شده و به چم هر از چند گاه می باشد

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد

آب واژه ای تورکی است که از سوب تورکی به چم آب گرفته شده که سین آن افتاده و به ریخت اوب یا آب در آمده است دیوان الغات تورک ص316 س14 ج 1 تصحیح استاد دب ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٥

یاتاقان واژه ای تورکی است که از کارواژه یاتماق به چم خوابیدن گرفته شده که یات ریشه آن بوده هنگامیکه پسوندآ قان بدان افزوده می شود به ریخت یاتاقان و ب ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

قالتاق واژه ای تورکی است که به بخش چوبین زین اسب گویند وبه چم دغلکار در پارسی بکار می رود واژه نامه شاهمرسی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چوبه دار واژه ای تورکی است که از دو بخش جوب به چم چوب در دیوان الغات تورک و دار به چم تنگ درست شده است و باهم به چم تیری است که از آن طناب آویزان بود ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

غاز واژه ای تورکی است که در اصل قاز بوده و به چم مرغابی بزرگتر از اردک است واژه نامه شاهمرسی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢٥

قالیچه واژه ای تورکی است که از دو بخش قالی که از کار واژه قالاماق که بر روی هم گذاشتن است و نشان کوچکی چه درست شده وبا هم به چم قالی کوچک است

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد

گذشتن واژه ای تورکی است که از کار واژه گشمق به چم گذشتن گرفته شده که گشتی همان گذشت است

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یاغ

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

]چمز واژه ای تورکی است که از کار واژه آچماق به چم باز کردن گرفته شده ریشه ان آچ بوده هنگامیکه پسوند ماز بدان آفزوده می شود به ریخت آچماز و به چم باز ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

تسمه کلمه ای تورکی است که بصورت تاسما در تورکی استعمال می گردد و از لغت تاخماق به معنی نصب کردن گرفته شده است

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٤

قورمه واژه ای تورکی است که از کارواژه قوورماق به چم تفت دادن گرفته شده قوور ریشه ان بوده هنگامیکه پسوند مه بدان افزوده می شود به ریخت قوورمه و به چم ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

جاجیم واژه ای تورکی است که در اصل ججیم بوده و به چم گونه ای دستبافت رنگارنگ همانند گلیم است که پشمی یا ابریشمین می باشد واژه نامه شاهمرسی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جاتاغ واژه ای تورکی است که جاتاق بوده و به چم کلیجه یا همان تخته سوراخ داری است که بر ستون چادر می گذارند واژه نامه شاهمرسی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد

بلغور واژه ای تورکی است که به چم غلات نیم کوب شده است واژه نامه شاهمرسی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جار واژه ای تورکی است که به چم ندا و صدا زدن می باشد واژ ه نامه های دهخدا و شاهمرسی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد

بند واژه ای تورکی است که از کار واژه بندی به چم بست گرفته شده است دیوان الغات تورک ص 308

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

او واژه ای تورکی است که به ریخت اول بوده و اولار جمع آن می باشد د ر پارسی ما او نداریم و جمع اوها هم ایشان یا آنهاست که به او اصلا نمی خورد دیوان الغ ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد

قاپیدن واژه ای تورکی است که از کار واژه قاپماق به چم ربودن گرفته شده ریشه آن قاپ بوده و به ریخت قاپیدن در پارسی بکار می رود در تورکی به گاز گرفتن جان ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد

بالاترین از واژه تورکی تپه به چم کوه مانند گرفته شده است tapa

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد

تپه واژه ای تورکی است که از کار واژه تپمق به چم فرو بردن لگد مالی کردن گرفته شده ریشه آن تپ بوده هنگامیکه پسوند مه بدان افزوده می شود به ریخت تپمه و ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد

باقرقره واژه ای تورکی است که باغیر قره می باشدو از دو بخش باغیر به چم جگر و نیز سینه وقره به چم سیاه درست شده و با هم به ریخت باغیرقره وبه چم سینه سی ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

سوجوق واژه ای تورکی است که به چم خوشمزه می باشد دیوان الغات تورک ص 249 تصحیح استاد صدیق به ریخت سوجیک

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد

تاریک واژه ای تورکی است که به ریخت تونریک بوده و به جای بدون روشنایی و نیز گور گفته می شود دیوان الغات تورک تصحیح استاد صدیق ص281

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد

کبک واژه ای تورکی است که از ککلیک گرفته شده که به ریخت کهلیک هم بکار می رود و پرندهای کوچک در اندازه کبوتر می باشد دیوان الغات تورک و واژه نامه شاهمر ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد

کسر واژه ای تورکی است که از کار واژه کسمق به چم بریدن گرفته شده ریشه آن کس بوده هنگامیکه پسوند ار بدان افزوده می شود به ریخت کسر و به چم برنده در می ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آخور واژه ای تورکی است که آقور بوده و به چم محل ریختن خوراک دام است دیوان الغات تورک تصحیح استاد صدیق ص 92

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

قلاج واژه ای تورکی است که از دو بخش قل به چم بازو و آج یا آچ از کار واژه آچماق به چم باز کردن درست شده و با هم به چم باز کردن بازوست در کمان کشیدن هم ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جیر واژه ای تورکی است که به چم روغن و چربی می باشد دیوان الغات تورک ص 214 تصحیح استاد دکتر صدیق از انجا که در آماده سازی این چرم از گونه ای روغن ماهی ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

قم واژه ای تورکی است که قوم به چم شن بوده چون این شهر در ابتدای بیابان و شنزار می باشد قوم نامیده شده و به ریخت قم در پارسی بکار می رود

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غول واژ ه ای تورکی است که قول بوده و به چم بنده می باشد و به ریخت غول و به چم دیو و هیولا در پارسی بکار می رود

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

قشقون واژه ای تورکی است که به چم پاردم بوده و از دو بخش قش با ضمه قاف به چم وصل کن و پسوند قون درست شده و با هم به چم وصل شده در می آید

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٤

قوشباز واژه ای تورکی است که از دو بخش قوش به چم پرنده و باز به چم علاقه درست شده و باهم به چم نگهدارنده پرنده می باشد در گذشته به کسانی گفته می شد که ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٧

قوش واژ ه ای تورکی است که به چم پرنده می باشد ودر پارسی به گونه ای پرنده شکاری گویند واژه نامه توده مردم

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

غوزه واژه ای تورکی است که قوزا به چم پنبه پاک نشده بوده و از دو بخش قوز به چم گردو و پسوند آ درست شده و با هم به ریخت قوزا و به چم مانند گردو در امده ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

غنچه واژه ای تورکی است که از قونچا به چم دختر خاقان گرفته شده و به چم گل نو شکفته بکار می رود واژه نامه شاهمرسی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد

غوره وازه ای تورکی است که از قورای تورکی به چم انگور نارس گرفته شده است واژه نامه شاهمرسی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١٢

تیرک واژه ای تورکی است که از کار واژه تورماق به چم ایستادن در زبان تورکی خاوری گرفته شده ریشه آن تور بوده هنگامیکه پسوند اک بدان افزوده می شود به ریخ ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

دیرک واژه ای تورکی است که از کار واژه دورماق به چم ایستادن گرفته شده ریشه آن دور بوده هنگامیکه پسوند اک بدان افزوده می گردد به ریخت دورک و به چم ایست ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

دیرک واژه ای تورکی است که تیرگو بوده وبه چم ستون و تکیه گاه است دیوان الغات تورک ص265 تصحیح استاد دکتر صدیق اکنون نیز به ریخت دیره در تورکی بکار می ر ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد

خرگوش واژه ای تورکی است که از دو بخش خر که همان قره تورکی به چم بزرگ و گوش همان گولاغ تورکی درست شده است وبا هم به چم جانوری دراز گوش و جونده می باشد ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

خر واژه ای تورکی است که از قره به چم بزرگ گرفته شده که به ریخت خره و خر وبه چم بزرگ در پارسی بکار می رود در پارسی دو جانور خرگوش داریم که یکی گوش آن ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد

ارک واژه ای تورکی است که به چم سلطنت می باشد دیوان الغات تورک ص101 تصحیح استاد ممد زاده صدیق

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

قاتق وازه ای تورکی است که به چم نانخورش و چاشنی است که در تتماج قرار دهند مانند سرکه و دوغ و غیر ان و اکنون در تورکی به چم ماست بکار می رود دیوان الغ ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

کوک واژه ای تورکی است که به چم وزن شعر و نیز آهنگ و لحن است دیوان الغات تورک ص95س12 و 10 ج 3 تصحیح استاد دبیر سیاقی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد

کنجد واژه ای تورکی است که کوج می باشد دیوان الغات تورک ص86 س 12 ج 3 تصحیح استاد دبیر سیاقی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد

انگار واژه ای تورکی است که انکار با فتحه الف بوده و به چم گمان بردن است دیوان الغات تورک ص94 س5 ج2 تصحیح استاد دبیر سیاقی در جمله بو ایشیغ انکار سیرک ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

امل با ضمه الف و میم واژه ای تورکی است که به چم آرام و ساکت است دیوان الغات تورک ص71 س3 ج1

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

جیره واژه ای تورکی است که از جرک به چم نان گرفته شده است و برابر مقداری خوراکی می باشد که در یک زمان مشخض می دهند سهمیه روزانه ماهانه و غیره دیوان ال ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

جرس واژه ای تورکی است که صدای زدن دست بر پوست کسی است و به چم زنگوله به عربی و فارسی وارد شده است دیوانالغات تورک ص291 س10ج 1 تصحیح استاد دبیر سیاقی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد

چاه واژه ای تورکی است که از جات تورکی به چم چاه گرفته شده است دیوان العات تورک

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دانه واژه ای تورکی است که تنه بوده و اکنون نیز به ریخت دنه بکار می رود و به ریخت دانه در پارسی بکار می رود دیوان الغا ت تورک

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

قرص واژه ای تورکی است که قرج بوده و به چم چیز تو پر و محکم است دیوان الغات تورک ص287 س 15 جلد 1 تصحیح استاد دبیر سیاقی چنانچه قرج تمور به چم فولاد اس ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

قرحه واژه ای تورکی است که قرت بوده و به چم زخم می باشد دیوان الغات تورک ص 287 س 4 جلد 1 تصحیح استاد دبیر قیاسی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چرخ واژه ای تورکی است که از کار واژه چورمک به چم برگرداندن گرفته شده ریشه آن چور بوده هنگامیکه پسوند رک بدان افزوده می شود به ریخت چورک و به چم برگرد ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

قندوز واژه ای تورکی است که به چم سگ آبی بوده همچنین نام یک شهر افغانستان می باشد دیوان الغات تورک واژه نامه شاهمرسی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٤

قمیز واژه ای تورکی است که به شیر مادیان ترشیده می گویند و مست کننده است واژه نامه های معین شاهمرسی و دیوان الغات تورک

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

چر با کسره چ وازه ای تورکی است که به چم لوچی چشم می باشد

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

ککمک واژه ای تورکی است که به چم سختی می باشد و در پارسی به چم لکه های قهوه ای بر روی صورت و دست و پاهابکار می رود دیوان الغات تورک

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گنده واژه ای ترکی است که نخست گندی بوده که از دو بخش گن به چم پهن و پسوند دی به چم هست درست شده و با هم به چم بزرگ و پهن بودن است

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

قمقمه واژه ای تورکی است به چم ظرف چرمین آب . و ایشان یعنی غزان چون با فارسها امیختند برخی واژگان خود را فراموش کرده و از واژگان انها استفاده کردند هم ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

تراس واژه ای تورکی است که به ریخت تروس و به چم سقف می باشد دیوان الغات تورک ص 305 سطر 16 ج 1 تصحیح استاد ممد دبیر سیاقی استاد ایران دوست

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پوچ واژه ای تورکی است که در پایه به ریخت اوچ و به چم نیستی و نابودی می باشد دیوان الغات تورک

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد

استاد ژ شما هنوز کودک هستی بچه ای کوچکی سالها خواهد گذشت تا آگاه شوی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

ترکمن واژه ای تورکی است که در پایه تورکمن بوده و به چم تورکم هست چه هنگامیکه از تورکها می پرسیدند کیم سن یعنی کی هستی می گفت تورک من یعنی من تورکم دی ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

کودک واژه ای تورکی است که از کودوک تورکی به چم کره خر گرفته شده است

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

کی در پارسی باستان که همریشه با کینگ انگلیسی است به فارسی است مانند کیخسرو کیکاووس و کیان همان شاهان است شاه در زمان ساسانیان از تورکی وارد پهلوی شده ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد

آغاز واژه ای تورکی است که از آغیز تورکی به چم دهان گرفته شده همانگونه که آغیز ابتدای دستگاه گوارش می باشد از این واژه به جای شروع استفاده شده است

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

دیشلمه واژه ا ی تورکی است که از کار واژه دیشلمق به چم گاز گرفتن گرفته شده که ریشه ان دیشله بوده هنگامیکه پسوند مه بدان افزوده می شود به ریخت دیشلمه و ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

دمل واژه ای تورکی است که از کار واژه دنبالماق به چم برجسته شدن گرفته شده ریشه آن دنبال بوده که با گذشت زمان به ریخت دنبل و دمل درامده و به چم زخم چرک ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

قمبل کلمه ای تورکی است که در اصل از فعل دونبالماق به معنی knee chet position است و فعل امر ان دونبال میشود که به صورت قمبل وارد فارسی شده است

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

خانم واژه ای تورکی است به چم بانو که از دو بخش خان به چم بزرگ ایل و پسوند م درست شده که با هم به چم خان من می شود در واژه نامه های دهخدا معین شاهمرسی ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خاقان واژه ای تورکی است که به چم خان خانهاست در واژ ه نامه های دهخدا عمید معین و شاهمرسی تورکی نوشته شده است

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد

خاتون واژه ای تورکی است به چم بانو در واژه نامه های دهخدا عمید معین و شاهمرسی تورکی گفته شده است

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

خربزه واژه ای تورکی است که از قارپوز تورکی به چم هندوانه گرفته شده است

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

خوان سالار واژه ای تورکی است که از دو بخش خوان به چم سفره و سالار به چم پهن کننده درست شده و با هم به چم سفره انداز می باشد خود سالار از کار واژه سال ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

چاودار واژه ای تورکی است که به ریخت چودار بوده و گونه ای گندم باریک می باشد که به هوای سرد و زمین خشک مقاوم است واژه نامه شاهمرسی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

جوال واژه ای تورکی است که از چوال تورکی گرفته شده و به چم گونی بزرگ است واژه نامه شاهمرسی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

چغل واژه ای تورکی است که از دو بخش چوو به چم شایعه و پسوند غل درست شده و با هم به ریخت چغل و به چم خبرچینی در می اید واژه نامه دهخدا و شاهمرسی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اردو واژه ای تورکی است که به جم قشون می باشد در واژه نامه های معین دهخدا شاهمرسی تورکی گفته شده است زبان اردو هم از زبانهای تورکی هندی عربی و انگلیسی ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

جادویی از واژه تورکی مغ که نام یکی از طوایف مادار است گرفته شده نام دشت مغان هم از مغ گرفته شده است mogh

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

مچوس واژه ای تورکی است که از نام مغها که طایفه ای از مادارها هستند گرفته شده آنها در سرزمین مغان که نزدیک اردبیل هست زندگی می کردند هنگامیکه زرتشت نخ ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

بی بی واژه ای تورکی است به چم عمه و بانوی بزرگ واژه نامه های دهخدا معین شاهمرسی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

ننه واژه ای تورکی است به چم مادر بزرگ که از آنا ی تورکی به چم مادر گرفته شده که نخست آنا آنا بوده به چم مادر مادر یا همان مادر بزرگ که با گذشت زمان آ ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

آمرود واژه ای تورکی است که به ریخت ارمت در دیوان الغات تورک و به ریخت آرمود در واژه نامه شاهمرسی امده و به چم گلابی است

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

چاق واژه ای تورکی است که به چم فربه می باشد در واژه نامه های دهخدا معین و شاهمرسی تورکی گفته شده است

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

داش واژه ای تورکی است در زبان پارسی در چند چم بکار می رود یکی کوتاه شده داداش مانند داش رضا دومی در چم کوره آجرپزی که از داش تورکی یعنی سنگ گرفته شده ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
-١٥

چالش کلمه ای تورکی است که از فعل چالیشماق گرفته شده و به معنی تلاش و سعی و جهد می باشد و کلمه challenge هم از تورکی وارد انگلیسی شده است

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٥

قرقی واژه ای تورکی است که یک گونه باز شکاری کوچک به اندازه کبوترمی باشد دهخدا معین شاهمرسی تورکی گفته اند

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

کماج واژه ای تورکی است که به چم نانی باشد که در درون خاکستر داغ پخته شود واژه نامه شاهمرسی و دیوان الغات تورک

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

کی به چم چه کسی واژه ای تورکی است که از کیم گرفته شده است

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٤

جیران واژه ای تورکی است که به چم آهو میباشد

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٥

آچار واژه ای تورکی است که از کارواژه اچماق به چم باز کردن گرفته شده ریشه ان آچ بوده هنگامیکه پسوند آر بدان افزوده می شود به ریخت آچار و به چم باز کنن ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

عثمانی از واژه تورکی آتامان گرفته شده که از دو بخش آتا به چم پدر و پسوند مان به چم بزرگ درست شده و با هم به چم پدر والا می باشد این شاهنشاهی در 1299 ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

قمه واژه ای تورکی است که به چم شمشیر کوتاه دو لبه بوده در واژه نامه های دهخدا معین و شاهمرسی نیز تورکی گفته شده است

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

چارق واژه ای تورکی است که به ریخت چاریق بکار می رود در گذشته جروق بوده و به چم کفش است در واژه نامه های دهخدا معین شاهمرسی دیوان الغات تورک نیز تورکی ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٥

آزربایجان واژه ای تورکی است که از چهار بخش آز به چم تورکهای آز ار به چم مرد بای یا همان بوی به چم طایفه جان نیز تازی شده قان پسوند جا و سرزمین درست ش ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
-١٢

اردبیل کلمه ای تورکی است که از اراتتابل گرفته شده است که ان از سه جز ار اتا بئل تشکیل شده است ار به معنی مرد اتا به معنی پدر بئل هم به معنی کمر است ک ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

خان واژه ای تورکی است که به چم شاه می باشد و نخست به بزرگانی گفته می شد که از نوادگان آلپ ارتونقا یا همان افراسیاب باشند دیوان الغات تورک

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جوش واژه ای تورکی است که از کار واژه جوشماق به چم غلیان گرفته شده که ریشه آن جوش بوده که به همین ریخت و به چم غلیان یا پیوند شدن در پارسی بکار می رود

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

جوشیدن واژه ای تورکی است که از جوشماق تورکی به چم غلیان گرفته شده ریشه آن جوش بوده و به ریختهای جوشغون به چم آتشین جوشقو به چم هیجان جوشار به چم پر ه ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دگنک واژه ای تورکی است که از کار واژه دویمک به چم زدن گرفته شده ریشه آن دوی بوده هنگامیکه پسوند نک بدان افزوده می شود به ریخت دوینک وبه چم چماق در ام ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

خان دایی واژه ای تورکی است که از دو بخش خان به چم بزرگ و زمامدار و دایی به چم برادر مادر درست شده و با هم دایی بزرگ می شود

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

شبیخون واژه ای تورکی است که در پایه شاپقین بوده و به چم یورش ناگهانی است واژه نامه شاهمرسی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شام واژه ای تورکی است که از آخشام تورکی به چم شبانگاه گرفته شده و خورراکی است که در شبانگاه می خورند واژه نامه شاهمرسی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بهرام چوبین واژه ای تورکی است که در پایه بایرام بوده که به چم عید است و چوبین هم از چوب به چم لاغر و دراز گرفته شده ایشان ا ز خاندان مهرانی می باشند ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

شال واژه ای تورکی است که به چم روسری می باشد واژه نامه شاهمرسی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اردوان واژه ای تورکی است که در پایه اردوغان بوده که از دو بخش ار به چم قهرمان و دوغان نام یک پرنده شکاری درست شده است مانند ارطغرل ارآسلان یا ارسلان ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

اجاق واژه ای تورکی است که از دو بخش اوت به چم آتش و پسوند جایی جاق درست شده که با هم به ریخت اوتجاق و به چم آتشدان در آمده که با گذشت گاه ت آن ریخته ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آقاسی واژه ای تورکی است که از دو بخش آقا به چم بزرگ و سی علامت مضاف علیه درست شده و به چم بزرگ یکجا بکار می رود

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

آقا دایی واژه ای تورکی است که از دو بخش آقا به چم بزرگ و دایی به چم برادر مادر درست شده و با هم به چم دایی بزرگ است

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

آقا داداش واژه ای تورکی است که از دو بخش آقا به چم بزرگ و داداش به چم برادر درست شده و با هم به چم برادر بزرگ می باشد

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

آقاخان واژه ای تورکی است که از دو بخش آقا به چم بزرگ و سرور و نیز خان به چم شاه وحاکم درست شده و با هم به چم حاکم بزرگوار می باشد و عنوان پیشوایان اس ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

گنج واژه ای تورکی است که به ریخت گمج بوده دیوان الغات تورک

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

داداش واژه ای تورکی است که در پایه دده داش بوده که از دو بخش دده به چم پدر و داش به چم همراه درست شده و با هم به چم کسانی که از یک پدر می باشند هست ب ...

پیشنهاد
٢

جیک وبوک واژه ای تورکی است که به چم چگونه نشستن قاپ بر روی تخته است که در گفتگو ی کوچه و بازار به چم اطلاعات شخصی می باشد دیوان الغات تورک

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

سرکه واژه ای تورکی است که در پایه سیرکا می باشد و مایعی ترش می باشد که از تخمیر هوازی انگور خرما و مانند آنها بدست می آید دیوان الغات تورک درست سازی ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

برداشتن سنگ کلیه از سه بخش nephro به چم کلیه litho به چم سنگ وtomy به چم بریدن و برداشتن درست شده است

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

تکه با کسره ت و تشدید کاف واژه ای تورکی است که در پایه تیکو و تیکه می باشد و به چم پاره و بخش بوده تیکو در دیوان الغات تورک و تیکه در واژه نامه شاهمر ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جناغ واژه ای تورکی است که در پایه جناق می باشد و به چم کاسه بوده و از انجا که جای این استخوان در میانه سینه فرو رفته ومانند کاسه بوده بدینسان نام گذا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

جلبک واژه ای تورکی است که در پایه جلبق بوده و به چم پلیدی و آلودگی است از آنجا که جلبکها گیاها نی بدون ساقه و دارای سبزینه بوده که بیشتر در جاهایی ما ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

جلبک واژه ای تورکی است که در پایه جلبنک بوده و به چم گلناک می باشد دیوان الغات تورک

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

چوب واژه ای تورکی است که در پایه جوب می باشد که به چم شاخه باریک و نازک است دیوان الغات تورک ص 267 س 12 ج 1 تصحیح استاد دبیر سیاقی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٤

جل واژه ای تورکی است که در پایه چول بوده و به چم نمد و پوششی است که بر روی خر یا بر روی اسب به هنگام سرما می اندازند و یا زیر زین اسب می گذارند تا پش ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ترکمان واژه ای تورکی است که در پایه تورکمان بوده و از دو بخش تورک و پسوند مان به چم بزرگ و بالا درست شده و با هم به چم تورک بزرگ است پیشتر به تورکهای ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
-١٣

چاره کلمه ای تورکی است که از فعل اچماق یعنی باز کردن گرفته شده و به معنی باز کننده و علاج و راه کار است اچار اچمز هم از همین ریشه است

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دلقک کلمه ای تورکی است که در اصل دلخک بوده و از لغت دلی به معنی دیوانه گرفته شده است لغتنامه شاهمرسی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

درب و داغون کلمه ای تورکی است که در اصل داربا داغین بوده که از دو جزو دارب به معنی ضربه و داغین از فعل داغیلماق به معنی فرو ریختن تشکیل یافته وباهم ی ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

مازیار کلمه ای فارسی است که از دو جزو ماز که همان قوم مازن هست و یار به معنی یاری رساندن تشکیل یافته و با هم به معنی یاری دهنده مازنهاست ایشان با خلف ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢٢

بابک کلمه ای تورکی است که در اصل بایبگ بوده که به معنی بزرگ بزرگان و خان خانان می باشد والا پاپک و پوپک لایق چنین سردار بزرگی نیست و ایشان در روستای ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٦

اوماج کلمه ای تورکی است که از فعل اووماق به معنی پودر کردن و خرد کردن گرفته شده که ریشه آن اوو بوده وقتی پسوند ماج بدان اضافه می شود به شکل اووماج و ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٦

اوغور کلمه ای تورکی است که به معنی اقبال شانس ویمن می باشد در لغتنامه دهخدا و شاهمرسی تورکی قید شده است

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٥

گذر کلمه ای تورکی است که از گزمق تورکی به معنی گشتن گرفته شده ریشه آن گز بوده وقتی پسوند ار بدان اضافه می شود به شکل گزر و به معنی گردش کننده در می ا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

پاشا کلمه ای تورکی است که در اصل باش شاد می باشد که از دو جزو باش به معنی سر و شاد فرمانده سپاه تشکیل یافته و به تدرج ب به پ تبدیل شده و د نیز حذف گر ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٤

چکمه کلمه ای تورکی است که از فعل چکمق گرفته شده ریشه آن چک بوده وقتی پسوند مه بدان اضافه می شود به شکل چکمه و به معنی کشیدنی در می آید که به همین شکل ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

چک به فتحه چ کلمه ای تورکی است که از فعل چکمق به معنی کشیدن گرفته شده چک یعنی بکش و به معنی کشیده وارد فارسی شده است چکش هم از همان ریشه می باشد

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پولاد کلمه ای تورکی است که عبارت از ترکیب آهن با کربن می باشد لغتنامه شاهمرسی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

آغشته کلمه ای تورکی است که از فعل آغولاشماق به معنی مسموم شدن گرفته شده ریشه آن آغولاش بوده که به شکل آغشته وبه معنی آلوده وارد فارسی شده است لغتنامه ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

آغوش کلمه ای تورکی است که به معنی بر غلام ونیز سفیدسان است لغتنامه شاهمرسی و عمید

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٤

مرال کلمه ای تورکی است که در اصل مارال بوده و به معنی گوزن است

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٤

آق سقال کلمه ای تورکی هست که در اصل ]ق ساقال بوده و از دو جزو آق به معنی سفید و ساقال به معنی ریش گرفته شده و با هم به معنی ریش سفید است

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٦

ایاق کلمه ای تورکی است که به معنی پا می باشد و در فارسی به معنی همراه همیشگی و هم پیاله وارد شده است

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٥

باسدیرما کلمه ای تورکی است که از فعل باستیرماق یعنی چال کردن گرفته شده و نوعی خوراکی هست که معمولا اردک جوجه یا تکه های گوشت گوسفندی را داخل پلو می گ ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برات کلمه ای تورکی است که در اصل بارات بوده و به معنی حواله می باشد ریشه انهم به لاشه گوسفند بر می گردد که توسط گرگ خورده شده و انر ا چوپان برای برائ ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

باروت کلمه ای تورکی است که در اصل باریت بوده و گرده سیاه و ماده منفجره ای است که از گوگرد شوره و زغال درست میشود درلغتنامه معین و شاهمرسی تورکی قید ش ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

ابگرم معدنی واقع در سرعین اردبیل می باشد

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

قوتور سو کلمه ای تورکی است که از دو جزو قوتور به معنی جرب و سو به معنی آب تشکیل یافته و اسم آبگرمی می باشد که در استان اردبیل شهرستان خیو و دامنه ساو ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

قرص مکمل برای پیشگیری از ارتروز و بهبود علایم ان ونیز حفظ سلامت عضلات و استخوانهاست که حاوی گلوکوزآمین کندروایتین سولفات کلاژن کلسیم روی مس منگنز ویت ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

جغجغه کلمه ای تورکی است که در اصل جیغجیغا می باشد و به معنی زیور الات و طلای سر عروس می باشد لغتنامه شاهمرسی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جوخه کلمه ای تورکی است که در اصل جووقا بوده و به معنی فوج هشت نفره است لغتنامه معین و شاهمرسی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

سنگر کلمه ای تورکی است که در اصل سنگیر می باشد که از دو جزو سن به معنی تو و گیر به معنی داخل شو تشکیل یافته و با هم به معنی مکان پناه گرفتن سربازان ا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

سیاق کلمه ای تورکی است که در اصل سایاق می باشد و به معنی اسلوب و روش بکار می رود لغتنامه شاهمرسی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

سرنا کلمه ای تورکی است که در اصل زیرنابوده ونوعی الت موسیقی بادی است لغتنامه شاهمرسی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

چوخه کلمه ای تورکی است که در اصل چوخابوده و به معنی لباس پشمی می باشد لغتنامه شاهمرسی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

چپق کلمه ای تورکی است که از چوبوق گرفته شده که به معنی شاخه های خشک شده درخت است و به صورت چوب در فارسی وارد شده و اصلا چوبک در فارسی معنی و کاربردی ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

چپق کلمه ای تورکی است که در اصل چوبوق بوده و به معنی وسیله تدخین است که از یک لوله و یک سر سفالی تشکیل یافته و توتون یا تنباکو را داخل ان گذاشته و می ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

تپق کلمه ای تورکی است که به معنی مفصل مچ پاست و تپق زدن یعنی لنگیدن به دلیل مشکل مچ پاست وقتی هم زبان دچار لنگش یعنی لکنت می شود می گویند تپق می زند ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

کلمه ای تورکی است که به معنی مامور حمل توپخانه و شلیک با ان است در لغتنامه های دهخدا معین و شاهمرسی تورکی قید شده است

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گوجه کلمه ای تورکی است که از فعل گویرمق به معنی جوانه زدن گرفته شده ریشه ان گوی بوده وقتی پسوند جه بدان اضافه می شود به شکل گویجه در می اید که به معن ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

آشامیدن کلمه ای تورکی است که از فعل ایشمق به معنی آب خوردن گرفته شده است

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١١

توپ کلمه ای تورکی است که از فعل توپلاماق به معنی گرد اوردن گرفته شده کلمه تپاله هم از این ریشه است لغتنامه شاهمرسی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

آغا کلمه ای تورکی است که به معنی خاتون و بی بی بکار میرود به افراد خواجه هم آغا می گویند در لغتنامه های دهخدا معین و شاهمرسی تورکی قید شده است

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

آشرمه کلمه ای تورکی است که در اصل آشیرما بوده و از فعل آشیرماق به معنی رد کردن گرفته شده که ریشه آن آشیر بوده و وقتی پسوند ما بدان اضافه می شود به شک ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

استاد آرش کیانی شما اصلا لغت ها را نمی خوانی و برای همه لغات یک متن تکراری را می فرستی و در اکثر لغات در یکجا می نویسی تورکی است پایین تر پارسی جای د ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

آشامیدن کلمه ای تورکی است که از فعل آشاماق به معنی آش خوردن گرفته شده خود آش هم علاوه بر اینکه در کتیبه اورخون و دیوان العات تورک آمده ا ز فعل آشماق ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

استاد آرش کیانی تعصب چشمهایت را کور کرده من خزیدن را فارسی نوشتم اصلا اینها را نمی خوانی و یک متن تکراری را می فرستی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

میانجیگری کلمه ای تورکی است که در اصل موینجلق می باشد که از مویان به معنی ثواب گرفته شده دیوان الغات تورک

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

موش کلمه ای تورکی است که در اصل به معنی گربه می باشد دیوان الغات تورک

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

لخت کلمه ای تورکی است که در اصل لوت بوده و به معنی برهنه و خالی می باشد لغت نامه شاهمرسی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

لخشک کلمه ای تورکی است که در اصل لاخشاق به معنی شل و ول می باشد لغتنامه شاهمرسی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

داروغه کلمه ای تورکی است که در اصل دارغا بوده و به رئیس گزمه ها می گفتند در لغتنامه های معین و دهخدا تورکی گفته شده است

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٤

آبجی کلمه ای تورکی است که از دو جزو آغا به معنی بزرگ و باجی به معنی خواهر تشکیل یافته و با هم به شکل آغاباجی و به معنی خواهر بزرگ در آمده که به مرور ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

دخمه کلمه ای تورکی است که در اصل داخما بوده از فعل تاخماق به معنی فرو کردن چپاندن گرفته شده ریشه ان تاخ بوده ووقتی پسوند مه می اید به شکل تاخمه و به ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

خورجین کلمه ای تورکی است که در اصل خورجون می باشد و عبارت از دو کیسه به هم دوخته است که بر روی چهار پایان و دوچرخه می اندازند لغتنامه شاهمرسی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

خزیدن کلمه ای فارسی است که از خزه گرفته شده یعنی سر خوردن هر جاندار بدون دست و پا یی برروی خزه لغزنده , خزیدن است که به مرور به این حرکت بر روی هر سط ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٤

قاتی کلمه ای تورکی است که از فعل قاتماق به معنی مخلوط کردن گرفته شده فات ریشه ان بودی وقتی پسوند ای بدان اضافه می شود به صورت قاتی و به معنی مخلوط در ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

قاتمه کلمه ای تورکی است که از فعل قاتماق به معنی اضافه کردن گرفته شده ریشه آن قات بوده وقتی پسوند مه بدان اضافه میشود به صورت قاتمه و به معنی طنابی د ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٦

قاپان کلمه ای تورکی است که نوعی ترازو می باشد لغتنامه های دهخدا شاهمرسی تورکی گفته اند

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٥

قابوک کلمه ای تورکی است که به معنی پوسته پوشش بیرونی وناودان بیرون عمارت است لغتنامه های دهخدا و شاهمرسی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

پریدن کلمه ای فارسی است که از ریشه پر به معنی موی پرندگان گرفته شده و به کمک پراز روی زمین به هوا رفتن است

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٥

فشفشه کلمه ای تورکی است که در اصل فیشفیشا می باشد که لوله باریک و درازی است که با ریختن مواد محترقه به آسمان می رود لغتنامه شاهمرسی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

شنگله کلمه ای تورکی است که در اصل شینگیله به معنی گیاهی جنگلی با دانه های ریز و قرمز می باشد لغت نامه شاهمرسی همچنین گیله به معنی دانه های حبه مانند ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

شمشک کلمه ای تورکی است که در اصل شیمشک می باشد و به معنی رعد و برق است لغتنامه شاهمرسی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٥

سنقر کلمه ای تورکی است که به معنی نوعی باز شکاری می باشد در لغتنامه دهخدا معین و شاهمرسی تورکی گفته شده است

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٤

شمن کلمه ای تورکی است که در اصل شامان می باشد وبه معنی کاهن جادوگر وساحر بود ه که از طریق حرکات و برخی مراسم سعی در ارتباط با دنیای روحانی دارد و به ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

شلغم کلمه ای تورکی است که در اصل شالقام می باشد و نوعی گیاه ریشه ای و غده ای بوده برای سرماخوردگی مفید است لغتنامه شاهمرسی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

لپه کلمه ای تورکی است که به نصف نخود گویند لغتنامه شاهمرسی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٤

لچک کلمه ای تورکی است که به معنی روسری ونیز طرحی در قالی می باشد لغتنامه معین و شاهمرسی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روییدن کلمه ای فارسی است که از رو به معنی سطح گرفته شده چون گیاهان در هنگام رشد از زیر خاک به روی خاک می آیند بنابرین رشد کردن آ نها را روییدن می گوی ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

آرش کلمه ای تورکی است که از اوغراش تورکی به معنی پا انداز گرفته شده است لغتنامه شاهمرسی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٥

ارتاق کلمه ای تورکی است که از اورتا به معنی وسط گرفته شده و اورتاق یعنی شریک می باشد لغتنامه شاهمرسی. در دیوان الغات تورک به صورت اورتق امده است

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

انگ کلمه ای تورکی است که به معنی فک پایین می باشد در ضمن به پلاکی که به گوش چهار پایان می زنند و به علامت بسته های تجاری نیز می گویند در فارسی به معن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

النگو کلمه ای تورکی است که از دو جزئ الن به معنی به دست و گی به معنی بر تن کن ترکیب شده است و معنی ان بر دست کن می شود

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

برف کلمه ای فارسی است که از فعل باریدن گرفته شده ریشه آن بار بوده وقتی پسوند ه بدان اضافه می شود به شکل باره در می آید که به مرور ه به ف تبدیل شده و ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

آماج کلمه ای تورکی است که به معنی هدف و نشان می باشد دیوان الغات تورک و لغتنامه شاهمرسی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

قزل اوزن کلمه ای تورکی است که از دو جزو قزل به معنی قرمز و اوزن به معنی شناگر گرفته شده وباهم به معنی قرمز روان است به دلیل رسوبات قرمز داخل رود به ا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

آلا کلمه ای تورکی است که به معنی رنگارنگ و از چند رنگ باهم می باشد در آلا چیق قزل الا آلا بولا بکار می رود لغتنامه شاهمرسی . به بیماری ویتیلیگو یا پی ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

الیجه کلمه ای تورکی است که در اصل آلاجا بوده و از دو جزو آلا به معنی رنگارنگ و پسوند جا تشکیل یافته و باهم به معنی رنگارنگی است و نوعی پارچه پشمی یا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٥

شاهسون کلمه ای تورکی است که از دو جزو شاه به معنی بزرگ مملکت و سون یعنی دوستدار تشکیل یافته و باهم به معنی شاه دوست است و در کل اتحادیه ایلی از طوایف ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

عالی قاپو کلمه ای تورکی است که در اصل آلاقاپی بوده و از دو جزو آلا به معنی رنگارنگ و قاپی به معنی درب تشکیل شده و با هم به معنی درب رنگارنگ و تزیین ی ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

البرز کلمه ای تورکی است که در اصل البروز می باشد که از دو جزو آلب به معنی قهرمان و اروز اسم تورکی که در کتاب دده قورقود آمده تشکیل یافته و با هم یعنی ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

الو با فتحه الف کلمه ای تورکی است که به معنی زبانه آتش است فعل الولاماق به معنی زبانه کشیدن آتش الولی به معنی آتشین از همین ریشه است لغتنامه شاهمرسی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

یاشیل باش کلمه ای تورکی است که از دو جزو یاشیل به معنی سبز و باش به معنی سر تشکیل یافته و با هم سبز سر معنی می دهد و به ازبکانی گفته می شد که کلاه سب ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٤

قزلباش کلمه ای تورکی است که از دو جزو قزل به معنی قرمز و باش به معنی سر تشکیل یافته و به معنی سرخ سر است ایشان هفت طایفه از تورکان بودند که شامل رومل ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

غلفتی کلمه ای تورکی است که از قیلیف تورکی به معنی پوست و نیام گرفته شده و به فارسی به شکل غلفتی و به معنی پوست کندن یکباره وارد شده است لغتنامه شاهمر ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

کیان کلمه ای تورکی است که در اصل کاآن بوده وبه معنی خان خانها یا همان خاقان است

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

آرش کلمه ای تورکی است که در اصل ارشک بوده که جد اشکانیان تورک می باشد و به معنی شکست ناپذیر است لغتنامه شاهمرسی صفحه74

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

قلی کلمه ای تورکی است که در اصل قول می باشد وبه معنی عبد و نوکر است به تنهایی ویا اکثرا در آخر اسامی خدا و پیغمبر و امامان می اید و نشانه اخلاص و احت ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تنکه کلمه ای تورکی است که در اصل تونوکه می باشد که از کلمه تون به معنی لباس گرفته شده و به معنی شورت می باشد تنبان هم از همین تون است دیوان الغات تورک

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

تخماق کلمه ای تورکی است که در اصل تاخماق بوده و از فعل تاخماق به معنی فرو کردن گرفته شده و به معنی هاون و چکش می باشد

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

توختامیش کلمه ای تورکی است که از فعل توختاماق به معنی بهبود یافتن گرفته شده ریشه ]ن توختا بوده وقتی پسوند میش بدان اضافه می شود به شکل توختامیش و به ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

درد با ضمه دال کلمه ای تورکی است که در اصل تورتا بوده و به معنی رویه شیر تفاله چای رسوب روغن می باشد لغت نامه شاهمرسی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

طغرا کلمه ای تورکی است که در اصل تورغای می باشد و به معنی نوعی خط تزیینی است که بعنوان نشان شاه بکار می رفته لغتنامه شاهمرسی دهخدا هم تورکی گفته است

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

شلتاق کلمه ای تورکی است که در اصل شیلتاق بوده وبه معنی بهانه گیری و درگیری الکی می باشد و اکثرا به بهانه گیری اطفال می گویند در لغتنامه دهخدا و معین ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بیج کلمه ای تورکی است که به معنی زنا زاده می بشد لغتنامه شاهمرسی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بقچه کلمه ای تورکی است که از فعل بوکمک به معنی تا کردن گرفته شده بوک ریشه ان بوده وقتی چه علامت مصغر بدان اضافه می شود به شکل بوکچه و به معنی تا شده ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

ترمه کلمه ای تورکی است که در اصل تیرمه بوده و نوعی پارچه ظریف است که از ابریشم و پشم بافته شده و بعنوان بقچه و غیره استفاده می شود لغتنامه شاهمرسی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تیول کلمه ای تورکی است که به معنی زمین ملک و آبی می باشد که از سوی شاه به اطرافیان در قبال خدمت داده می شود تا از ان استفاده کنند لغتنامه دهخدا معین ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٥

تتماج کلمه ای تورکی است که از دو جزو توتما یعنی نگیر و آج به معنی گرسنه گرفته شده و باهم یعنی ما را گرسنه نکن معنی می دهد که اسم نوعی آش است که با تک ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

بلند از لغت تورکی تال به معنی بلند بالا گرفته شده tal دیوان الغات تورک

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

تابین کلمه ای تورکی است و عبارت از گروهی است که در تاخت وتاز همراه باشند لغتنامه شاهمرسی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

بار کلمه ای تورکی است که به معنی داشتن می باشد که امروز به صورت وار می باشد دیوان الغات تورکی و به مفهوم محموله و ثمر و میوه وارد فارسی شده است

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

آیاز کلمه ای تورکی است که به اسمان صاف و بی ابر همراه سرما و یخبندان گفته می شود همچنین آیاز اویماق اسم غلام معروف سلطان محمود بود

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

آوار کلمه ای تورکی است که به معنی علفهای نی است که بر روی سقف خانه می چینند لغتنامه شاهمرسی منظور از آوار شدن ریزش این نی ها بر روی خانه است که می گو ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٤

آغشکه کلمه ای تورکی است که در اصل آچیشکا می باشد که از فعل آچماق به معنی باز شدن گرفته شده ریشه ان آچ بوده و آچیش به معنی باز شو می باشد وقتی پسوند ق ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

آقوش کلمه ای تورکی است که از دو جزو آو به معنی شکار و قوش به معنی پرنده گرفته شده وباهم به معنی پرنده شکاری است

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٦

بارمان کلمه ای تورکی است که از دوجزو بار یا همان وار به معنی داشتن و مان علامت بزرگی در تورکی تشکیل یافته است وبا هم به معنی مرد بسیار داراست که اسم ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

ایمور کلمه ای تورکی است که اسم یکی از طوایف 24 گانه اغوز هاست دیوان الغات تورک و لغتنامه شاهمرسی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

ایلغار کلمه ای تورکی است که به معنی حمله شدید و ناگهانی است در لغتنامه های دهخدا معین شاهمرسی تورکی قید شده است

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

کلمه ای تورکی است که از دو جزئ سور به معنی کشیدن و سات به معنی فروختن گرفته شده و تحت اللفظی می شود ببر و بفروش و در معنای تدارکات اردو و قشون استعما ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

آذوقه کلمه ای تورکی است که در اصل به صورت آزق بوده و به معنی توشه است دیوان الغات تورک در دهخدا و لغت نامه شاهمرسی نیز تورکی قید شده است

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

ارابه کلمه ای تورکی است که به معنی گاری می باشد لغتنامه شاهمرسی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

اخته کلمه ای تورکی است که از فعل اختلمق به معنی پیچاندن بیضه گرفته شده است

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

گل کلمه ای تورکی است که از فعل گولمق به معنی خندیدن گرفته شده ریشه آن گول بوده و به صورت گل وارد فارسی شده است از آنجا که باز شدن گل شبیه خندیدن است ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

ساج کلمه ای تورکی است و به معنی صفحه ای چدنی گرد گوژ است که بر روی آن نان می پزند و بدان ساج چورگی گویند دیوان الغات تورک

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

ناک کلمه ای تورکی است که به تمساح می گویند دیوان الغات تورک

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

نوکر کلمه ای تورکی است که به معنی خدمه می باشد لغتنامه شاهمرسی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

کرنش کلمه ای تورکی است به معنی تعظیم در لغتنامه های دهخدا معین شاهمرسی و دانشنامه فارسی تورکی قید شده است در اصل حالت رمه در هنگام گرماست که سر به زی ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

یاوه کلمه ای تورکی است که در اصل یاوا بوده و به معنی زشت و ناپسند است لغتنامه شاهمرسی لغاتی مثل یاوالاماق یعنی بدحال شدن نیز از همین ریشه می باشد

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

یواش کلمه ای تورکی است و در اصل به صورت یاواش بوده و به معنی آهسته است در لغتنامه های دهخدا معین شاهمرسی وفرهنگ فارسی تورکی قید شده است

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

یاری کلمه ای تورکی است که از فعل یاراماق به معنی سود بردن نفع بردن گرفته شده یارا ریشه ان بوده وبه شکل یاری و به معنی نفع رساندن و کمک کردن وارد فارس ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

شنگول کلمه ای تورکی است که از دو جزو شن به معنی شادی و گول یعنی خندیدن تشکیل یافته و با هم یعنی شاد و خندان و عینا و به همین معنی وارد فارسی شده است ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

گلایه کلمه ای تورکی است که از گیلیمق به معنی شکوه کردن گرفته شده است ریشه ان نیز گیلی بوده که وقتی ه اسم ساز تورکی می اید گیلیه می شود که به صورت گلا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

قبچاق کلمه ای تورکی است که در اصل ایکی پیچاق به معنی دو چاقو بوده که بدلیل پرچم انهاست که دو چاقو در کنار هم است و به مرور ایکی پیچاق به کیپجاق وقیپج ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
-١٣

خاویار کلمه ای تورکی است که از دو حز خایا و وار ترکیب یافته است خایا به معنی تخم که به صورت خایه وارد فارسی شده است و وار به معنی هست که با هم به صور ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

یال کلمه ای تورکی است که در اصل یلغ بوده و به موی گردن حیوانات گویند دیوان الغات تورک و لغتنامه شاهمرسی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

یقلاوی کلمه ای تورکی است که در اصل یاغلاوی بوده و ظرف مسی دسته داری است که در آن غذا سرخ می کنند و همچنین سربازها درآن غدا می ریزند لغتنامه شاهمرسی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

مرده متحرک از لغت تورکی زانبی به معنی جیرجیرک گرفته شده است zanbi دیوان الغات تورک

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

کوزه کلمه ای تورکی است و در اصل کوزج می باشد دیوان الغات تورک

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

کلید کلمه ای تورکی است که در اصل به صورت کیریت می باشد دیوان الغات تورک

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

کپک کلمه ای تورکی است که در دیوان الغات تورک به صورت کبک و به دو معنی سبوس و نیز شوره سر قید شده در فارسی به معنی قارچهای سطحی بر روی مواد غذایی ماند ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

ایرتیش کلمه ای تورکی است به معنی مسابقه بده دیوان الغات تورک

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

نگه داشتن از لغت تورکی قاپماق به معنی با دست چیزی را به زور گرفتن و نگه داشتن امده و قاپ یا کاپ ریشه آن می باشد kap qap

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

قاب کلمه ای تورکی است که به معنی ظرف می باشد در دیوان الغات تورک شاهمرسی معین و دهخدا تورکی گفته شده است

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

قوچ کلمه ای تورکی است که به گوسفند نر شاخدار گویند در لغتنامه های دیوان الغات تورک شاهمرسی معین دهخدا تورکی قید شده اسست

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ساغر کلمه ای تورکی است که از فعل ساغماق به معنی دوشیدن گرفته شده ریشه ان ساغ بوده وقتی پسوند ار بدان اضافه می شود به شکل ساغر و به معنی دوشنده در امد ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

الک کلمه ای تورکی است که از المک به معنی رد کردن ارد و مانند انها از سوراخهای ریز و گرفتن اجسام درشتر گرفته شده که ریشه ان اله بوده وقتی پسوند اک بدا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

مرده متحرک از لغت تورکی زانبی به معنی جیرجیرک گرفته شده است دیوان الغات تورک zanbi

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آغل کلمه ای تورکی است که به معنی شبگاه جهارپایان است دیوان الغات تورک

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اغوز کلمه ای تورکی است که به معنی دهان و نیز اول و ابتدای هر چیز است از آنجا که آغوز اولین شیری است که بچه چهارپایان می خورند بدان آغوز یعنی اولین شی ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

اغر کلمه ای تورکی است که به معنی وقت می باشد دیوان الغات تورک

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

استین کلمه ای تورکی است که از استین به معنی زیرین گرفته شده است دیوان الغات تورک در اصطلاح به قسمتی از لباس می گویند که از شانه تا مچ دست می باشد و م ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

هوش کلمه ای تورکی است که در اصل اوس به معنی عقل می باشد دیوان الغات تورک

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

آغاجاری کلمه ای تورکی است که در اصل آغاجر بوده و از دو جزو آغاج به معنی درخت و ار به معنی مرد وقهرمان تشکیل یافته که با هم به معنی آدم جنگلی است و در ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

کرشمه کلمه ای تورکی است که در اصل قیریشما می باشد و از فعل قیریشماق به معنی چین دار شدن گرفته شده ریشه آن قیریش می باشد که با اضافه شدن پسوند ما به ش ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قرشمال کلمه ای تورکی است که در اصل قیریشمال می باشد از دو جزو قیریش به معنی چروکیدن و چیندار شدن ومال به معنی جنس تشکیل یافته و با هم یعنی جنس ناصاف ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

آرخالق کلمه ای تورکی است که از دو جزو آرخا به معنی پشت و پسوند لق تشکیل یافته و با هم به معنی لباسی است که از پشت بسته و از جلو باز می باشد و دگمه هم ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

سوغات کلمه ای تورکی است که در اصل سوقت بوده از دو جزو سو به معنی دوست داشتن از فعل سومق و قت به معنی آوردن از فعل گتیرمق تشکیل یافته و با هم به معنی ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

ارمغان کلمه ای تورکی است که در اصل آرماغان می باشد دیوان الغات تورک

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

اوراقی کلمه ای تورکی است که از اوبراق به معنی فرسوده و کهنه گرفته شده و به صورت اوراق وارد فارسی شده است دیوان الغات تورک

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

تاجیک کلمه ای تورکی است که از دو چزو تات به معنی یکجانشین و جیک علامت تصغیر تورکی تشکیل یافته و باهم به معنی یکجانشین کوچک است از انجا که در تورکیستا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

باسلق کلمه ای تورکی است که از فعل باسماق به معنی فشردن گرفته شده ریشه آن باس بوده و وقتی پسوند لق بذان اضافه می شود به شکل باسلق وبه معنی فشرده شده د ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

باجناق کلمه ای تورکی است که به معنی دو مرد هست که با دو خواهر ازدواج کرده اند

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

ته کلمه ای تورکی می باشد که در اصل تک بوده و به معنی نمد زیر زین اسب می باشد لغتنامه شاهمرسی در دیوان الغات تورک به صورت تب و به معنی ته می باشد

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تشر کلمه ای تورکی است که به معنی جنگیدن از را دور با تهدید کردن و گریختن می باشد که دشمن را به سوی خود کشانده و در فرصت مناسب به او ضربه بزند لغتنامه ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

کلمه ای تورکی است که به معنی سگک کمر بند است

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

تقه کلمه ای تورکی است که در اصل به صورت تاققا بوده و به معنی حرکت ناگهانی می باشد لغتنامه شاهمرسی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

جیش کلمه ای تورکی است که به معنی ادرار کردن اطفال می باشد دیوان الغات تورک

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

یاردانگ کلمه ای تورکی است که از فعل یارماق به معنی شکافتن گرفته شده یارادماق فعل با واسطه به معنی شکافانتن وخلق کردن بوده که ریشه ان یاراد می باشد وق ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
-١٠

شغال کلمه ای تورکی است و در اصل به صورت چاققال می باشد که به شکل شغال وارد فارسی و به شکل jackal وارد انگلیسی شده است

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

چاقچور کلمه ای تورکی است که به معنی شلوار گشادی است که خانمها دوره قاجار می پوشیدند و از کمر تا کف پا را می پوشاند لغتنامه شاهمرسی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

چاغالا کلمه ای تورکی است که از چاغا به معنی طفل گرفته شده و چاغالا هم به نارس هر میوه از جمله بادام و زرد الو می گویند لغتنامه شاهمرسی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

بچاپ بچاپ کلمه ای تورکی است که از فعل چاپاق به معنی تاختن و غارت کردن گرفته شده ریشه ان چاپ بوده و به صورت بچاپ به معنی غارت کن وارد فارسی شده است و ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جیغ کلمه ای تورکی است به معنی غوغا در دیوان الغات تورک امده است چیغیرماق هم به معنی جیغ زدن و داد زدن در تورکی می باشد که ریشه ان چیغیر بوده و به صور ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

چلو کلمه ای تورکی است که در اصل چیلوو می باشد و به برنج اب کشیده بدون مخلوط گفته می شود لغتنامه شاهمرسی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

چمن کلمه ای تورکی است که در اصل چیمن می باشد لغتنامه شاهمرسی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

آلاچیق کلمه ای تورکی است که از دو جزو آلا به معنی رنگارنگ در لغتنامه شاهمرسی وچیغ به معنی حصار نیین در دیوان الغات تورک تشکیل یافته و با هم به معنی ح ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

قزل الا کلمه ای تورکی است که از دو جزو قزل به معنی قرمز وآلا به معنی لکه لکه گرفته شده واسم یک ماهی است که لکه های قرمز در زمینه خاکستری دارد

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

سکو کلمه ای تورکی است که در اصل به صورت سکی و به معنی زانو می باشد دیوان الغات تورک و به معنی برامدگی کنار دیوار بکار می رود لغتنامه شاهمرسی و به شکل ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

سگرمه کلمه ای تورکی است که به معنی پلک بوده و از فعل سیگیرمق یا سییرمق به معنی لغزاندن گرفته شده است سیگیر یا سییر ریشه ان بوده با اضافه شدن پسوند اس ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرتق کلمه ای تورکی است که به صورت سیرتیق تلفظ می شود د ر قدیم سرتغ بوده با فتحه سین و کسره ت و به معنی کسی هست که همه حرفها را به جز برخی از آنها نمی ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

اتابک کلمه ای تورکی است که از دو جزو آتا به معنی پدر و بک به معنی بزرگ تشکیل شده و باهم به معنی پدر بزر گ است و بعنوان صدر اعظم بکار می رود و عینا به ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

سقز گلمه ای تورکی است که در اصل ساققیز می باشد و به معنی ماده ای لزج وچسبناک است دیوان الغات تورکی لغتنامه شاهمرسی لغتنامه دهخدا

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

شیشلیک کلمه ای تورکی است که از دو جزو شیش به معنی سیخ و پسوند لیک تشکیل یافته و به معنی تکه های گوشت سیخ شده ای است که بر روی اتش کباب می شود وعینا ب ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

سنجر کلمه ای تورکی است که از فعل سانجماق به معنی سوراخ کردن نیش زدن گرفته شده ریشه ان سانج بوده وقتی پسوند فاعلی آر می اید به شکل سانجار و به معنی سو ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرباز از لغت تورکی سالغور به معنی سرباز گرفته شده salghur

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

طاس کلمه ای تورکی است که در تورکی به صورت داز و به معنی سر کاملا بدون مو است ودر دیوان الغت تورک به شکل تاز ثبت شده است

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

دژ کلمه ای تورکی است که ازتیز به معنی جای بلند گرفته شده است دیوان الغات تورک

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

دوش کلمه ای تورکی است در معنی دیشب در اصل رویا و خواب است نه دیشب در معنی دوشیدن و دوش آب از دوش تورکی به معنی پستان گرفته شده است دیوان الغات تورک ص ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

توش کلمه ای تورکی است به معنی حس و حرکت که به مفهوم توان وارد فارسی شده است توشه هم یعنی جیزی که برای حس و حرکت لازم است دیوان الغات تورک

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

تغار کلمه ای تورکی است که به جوال گندم و جو گویند دیوان الغات تورک

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

توتک کلمهای تورکی است که در اصل به معنی لوله آفتابه می باشد و به معنی نوعی ساز دهنی لوله مانند بکار می رود دیوان الغات تورک

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

یارا کلمه ای تورکی است که به معنی زخم می باشد و منظور از یارا نداشتن یعنی تاب نداشتن و هردو معنی زخم می دهند ومنظور تحمل زخم را نداری ودر کل در فارسی ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

تاب کلمه ای تورکی است که به معنی محل زخم در اثر ضربه است دیوان اللغات تور ک و به شکل تاب نیاوردن وارد فارسی شده و منظور اینست که یارای زخمی در اثر چن ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

چلاق کلمه ای تورکی است که در اصل جولق بوده و به معنی دست بریده است به صورت چلاق و به معنی دست یا پای فلج و معیوب وارد فارسی شده است لغتنامه های شاهمر ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

بطری از لغت تورکی بوتوق به معنی مشک کوچک گرفته شده است

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بطری کلمه ای تورکی است که در اصل به صورت بوتیق وبه معنی مشک کوچک است دیوان الغات تورک

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

سال از لغت تورکی ییل گرفته شده است yil

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

سال کلمه ای تورکی است که ازفعل سایماق به معنی شمردن گرفته شده که ریشه آن سای بوده وقتی پسوند ایل بدان اضافه می شود به شکل ساییل و به معنی شمرده شده د ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

من کلمه ای تورکی است که در تمام زبانهای تورکی بکار می رود سن به معنی تو با من هم وزن است ولی تو با من نمی خواند بیز نیز همان جمع قدیمی بن یا من است ک ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٧

ایلچی کلمه ای تورکی است که از دو جزو ایل به معنی طایفه و پسوند چی شغلی تشکیل یافته و با هم به معنی شخصی است که مابین طوایف رفت و امد کرده و پیامها را ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٦

ایل کلمه ای تورکی است که به معنی طایفه و عشایر بکار می رود و در اصل به صورت ال می باشد کلماتی مثل المان الخان الدنیز السون الدار الچی وغیره از همین ک ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

جر کلمه ای تورکی است که از فعل جیرماق به معنی پاره کردن گرفته شده ریشه ان جیر بوده وبه همین معنی وارد فارسی شده است دیوان الغات تورک ص271 سطر16ج 1

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تنبان کلمه ای تورکی است که در اصل تومان به معنی لباس زیر است و از تون به معنی لباس گرفته شده است

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

باشلق کلمه ای تورکی است که از دو جزو باش به معنی سر و پسوند لق تشکیل یافته و منظور کلاه باشد به معنی شیر بها هم است

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

یراق کلمه ای تورکی است که از فعل یارماق یعنی شکافتن گرفته شده است یار ریشه ان بوده وقتی پسوند آق بدان اضافه می شود به شکل یاراق و به معنی شکافنده در ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

تالان کلمه ای تورکی است که از فعل تالاماق به معنی غارت کردن گرفته شده است ریشه ان تالا بوده وقتی پسوند آن بد ان اضافه می شود به شکل تالان و به معنی غ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

غلام کلمه ای تورکی است که از قولوق به معنی خدمت گرفته شده است قول معنی بنده و نوکر می دهد به صورت غول در فارسی معنی دیو می دهد و قولام یعنی بنده هستم

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

قال کلمه ای تورکی است که از فعل قالماق به معنی ماندن گرفته شده و قال گذاشتن یعنی کسی را بدون اطلاع در میانه راه و کار ترک کردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

قلدر کلمه ای تورکی است که از دو جزو قول به معنی بازو و دور از فعل دورماق به معنی بلند شدن درست شده و با هم به شکل قولدور و به معنی دست بلند در امده و ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چماق واژه ای تورکی است که در پایه جومق بوده و به چم گرز و چوب دستی می باشد دیوان الغات تورک

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قلچماق کلمه ای تورکی است که از دو جزو قول به معنی بازو و چماق به معنی چوب دستی گرفته شده و با هم به معنی چماق در دست است که در مفهوم بزن بهادر بکار م ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

اوق کلمه ای تورکی است که از فعل اوگومق به معنی حالت تهوع امدن گرفته شده است

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

اوق زدن کلمه ای تورکی است که از فعل اوگومق به معنی حالت تهوع امدن گرفته شده است

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

اقوشقه کلمه ای تورکی است که در اصل آچوشقا بوده که از فعل آچماق به معنی باز کردن گرفته شده آچیش باز شده بوده وقتی پسوند قا بدان اضافه می شود به شکل آچ ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١٢

قالی کلمه ای تورکی است که از فعل قالاماق به معنی بر روی هم انباشتن گرفته شده ریشه ان قالا بوده وقتی پسوند ای بدان اضافه می شود به شکل قالای و به معنی ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

ورنی کلمه ای تورکی است که نوعی گلیم قالی مانند بوده و در تورکی باستان به اژدها می گویند لغتنامه شاهمرسی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

بین کلمه ای تورکی است که از بیین تورکی به معنی مغز گرفته شده از انجا که مغز بین استخوانهای جمجمه است به معنی داخل و وسط وارد عربی و از انجا وارد فارس ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

برابر کلمه ای تورکی است که از بیره بیر تورکی به معنی یک به یک گرفته شده است و معنی مساوی را می رساند

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دیلاق کلمه ای تورکی است که به شتر جوان می گویند لغتنامه شاهمرسی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

تمغا کلمه ای تورکی است که در اصل دامغا می باشد و به معنی علامت و مهر است هر یک از طوایف تورک دامغا و علامت مخصوص به خود را داشتند و با ان علامت شناخت ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

دماغ کلمه ای تورکی است که در اصل داماق می باشد که به معنی کام بوده ودر فارسی به جای بینی به کار می رود

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

داغون کلمه ای تورگی است که از فعل داغیماق به معنی پراکندن گرفته شده که ریشه ان داغی بوده وقتی پسوند این بدان اضافه می شود به شکل داغین و به معنی پراک ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
-١٠

تیمار کلمه ای تورکی است که از فعل تومارلاماق گرفته شده است که معنی نوازش به ویژه در حیوانات را می دهد و در اسب با شانه مخصوص انجام می شود به خاطر همی ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

تیماج کلمه ای تورکی است که در اصل توماج و به معنی پوست دباغی شده بز است

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دود کلمه ای تورکی است که در اصل توت می باشد و ت به د خیلی نزدیک است و به هم تبدیل می شوند

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

توتون کلمه ای توکی است که در اصل به معنی دود می باشد و به معنی نوعی گیاه دود کردنی بکار می رود لغتنامه شاهمرسی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

توسن کلمه ای تورکی است که از فعل توساماق به معنی جهیدن گرفته شده که ریشه ان توسا بوده وقتی پسوند ان بدان اضافه می شود به صورت توسان و به معنی جهنده د ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تاوان کلمه ای تورکی است که به معنی سقف جریمه می باشد لغتنامه شاهمرسی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

توبره کلمه ای تورکی است که در اصل توربا می باشد لغتنامه شاهمرسی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تلاش کلمه ای تورکی است که از فعل تالاماق به معنی غارت کردن گرفته شده که ریشه ان تالا بوده وقتی ش پسوند می اید به شکل تالاش و به معنی غارت در امده که ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

چالش کلمه ای تورکی است که از فعل چالماق به معنی زدن دزدیدن نواختن گرفته شده که ریشه آن چال بوده وقتی پسوند ش بدان اضافه می شود به شکل چالش و به معنی ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

چخماق کلمه ای تورکی است که به معنی درخشیدن و جرقه زدن می باشد که به همین شکل و به معنی اتش زنه وارد فارسی شده است

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

چپو کلمه ای تورکی است که از فعل چاپماق به معنی تاختن گرفته شده ریشه آن چاپ بوده وقتی پسوند او بدان اضافه می شود به شکل چاپوو و به معنی غارت در می اید ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تارومار کلمه ای تورکی است که از تاراماق به معنی جستجو کردن از راه زیروروکردن غارت کردن گرفته شده ریشه آن تارا بوده و به شکل تکراری با میم بکار رفته و ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

تراش کلمه ای تورکی است که از فعل تاراماق به معنی جستجو کردن با به هم زدن یکجا . غارت کردن. شانه زدن گرفته شده ریشه آن تارا بوده وقتی پسوند ش بدان اضا ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

پاره کلمه ای تورکی است فعل پارالاماق به معنی تکه کردن پارا به معنی پول که از بریده فلزات قبل از ضرب سکه گرفته شده پارام پارچا یعنی خیلی دریده شده از ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

بخش از لغت تورکی پارا و پارچا گرفته شده است para parcha

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گشن کلمه ای تورکی است در مفهوم انبوه از قشون تورکی گرفته شده است

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

قشون کلمه ای تورکی است که از فعل قوشماق به معنی متصل کردن گرفته شده ریشه آن قوش بوده وقتی پسوند اون اضافه می شود به شکل قوشون و به معنی به هم متصل در ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

قشو کلمه ای تورکی است که از فعل قاشیماق به معنی خاراندن گرفته شده ریشه ان قاشی بوده که با اضافه شدن پسوند اوو به صورت قاشیوو وبه معنی خاراننده در امد ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

قاش کلمه ای تورکی است که در اصل به معنی ابرو می باشد و در فارسی به معنی جلوی زین بکار می رود

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

سودا کلمه ای تورکی است که از فعل سومق به معنی دوست داشتن گرفته شده ریشه آن سو بوده وقتی پسوند دا بدان اضافه می شود به شکل سودا و به معنی عشق در می آی ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

زیلو کلمه ای تورکی است که در اصل زیلی می باشد و با نخ پنبه و به اشکال رنگی بافته می شود لغتنامه شاهمرسی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

زگیل کلمه ای تورکی است که در اصل به شکل زیگیل می باشد لغتنامه شاهمرسی و به ریخت سنگیل در دیوان الغات تورک آمده است

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرنا کلمه ایی تورکی است که در اصل زیرنا می باشد لغتنامه شاهمرسی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

گزمه کلمه ای تورکی است که از فعل گزمق به معنی گردش کردن گرفته شده ریشه آن گز بوده وقتی پسوند مه بدان اضافه میگردد به شکل گزمه وبه معنی گردش کننده در ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

گلیم کلمه ای تورکی است که از فعل کیلمک به معنی بافتن گرفته شده ریشه آن کیل بوده ووقتی پسوند ایم بدان اضافه می شود به شکل کیلیم و به معنی بافته در می ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

کرخت کلمه ای تورکی است که از فعل کیریخماق به معنی اشتباه کردن گرفته شده ریشه آن کیریخ بوده و کیریختی به معنی اشتباه کرد ا ست وبه معنی احساس اشتباه و ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کمک کلمه ای تورکی است که از دو جزو کوم به معنی دسته و گرروه و پسوند اک درست شده که به معنی با گروه و با جمع می باشد و معنی هم کاری و یاری را می رساند ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

کلوچه کلمه ای تورکی است در اصل کوکچه است که از کوکه به معنی فطیر گرفته شده که در فارسی به صورت کوکی بکار می رود و چه نیز علامت مصغر در تورکی می باشد ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

کوشک کلمه ای تورکی است که در اصل کشک می باشد و به معنی ساختمان بزرگ در داخل باغ است لغتنامه شاهمرسی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٣

کورگان کلمه ای تورکی است که از دو جزو کور به معنی بلند و گان یا قان به معنی مکان تشکیل یافته و به معنی جای بلند است در میان تورکان رسم بود که بر روی ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

کرک کلمه ای تورکی است که در اصل کورک بوده و به معنی پوستین و پشم و موی گوسفند و بز است لغتنامه شاهمرسی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

کوچ کلمه ای تورکی است که از فعل کوچمق به معنی از جایی به جای دیگر نقل مکان کردن گرفته شده لغات زیادی از همین ریشه در تورکی است کوچری کوچگون کوچه کوچم ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کتک کلمه ای تورکی است که به معنی چماق و دسته هاون می باشد لغتنامه شاهمرسی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

کپل با ضمه کاف و پ کلمه ای تورکی است که از فعل کپمک به معنی نفخ کردن باد شدن گرفته شده که ریشه آن کپ بوده وقتی پسوند اول بدان اضافه می شود به صورت کپ ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

حرف از لغت تورکی سوز به معنی حرف سویله به معنی حرف بزن و سوی به معنی فحش بده گرفته شده است - soz - soyla - soy

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

کلک با فتحه کاف و لام کلمه ای تورگی است که به سنگ چین مرز اراضی کشاورزی می گویند چون برخی زارعین این سنگ چینها را به نفع خود جابجا می کنند فلذا اصطلا ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

کل به فتحه کاف کلمه ای تورکی است که به معنی گاومیش نر است وبه معنی تنومند و قوی بکار می رود در اصطلاح کل اوغلان به معنی پسر قوی است

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

کاکل کلمه ای تورکی است و در اصل به صورت ککیل می باشد وعبارت از مقداری مو است که بعد تراشیدن بر سر میماند لغتنامه شاهمرسی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٣

چاخان کلمه ای تورکی است که از فعل چاخماق به معنی درخشیدن و جرقه زدن گرفته شده ریشه آن چاخ بوده وقتی پسوند فاعلی آن بدان اضافه می شود به شکل چاخان و ب ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوشیدن کلمه ای تورکی است که از دوش به معنی پستان گرفته شده است

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

یاغی کلمه ای تورکی است که به معنی نافرمان سرکش می باشد از ریشه ییغما یا یغما نیست چون در معنی و ساختار فرق می کند از یاغماق به معنی باریدن نیز نمی تو ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

یغلق کلمه ای تورکی است و به معنی نوعی تیر پیکان دار است لغتنامه شاهمرسی و دهخدا

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

یاشماق کلمه ای تورکی است که به معنی روبند می باشد و به همین صورت وارد فارسی و انگلیسی شده است yashmak

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ینگی دنیا کله ای تورکی عربی است که ینگی به معنی جدید بوده و منظور از دنیای جدید قاره آمریکاست

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

قایق کلمه ای تورکی است که از فعل قایماق یعنی لغزیدن گرفته شده ریشه آن قای بوده وقتی پسوند اق می اید به شکل قایق وبه معنی لغزنده در امده است و منظور و ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

یغمور کلمه ای تورکی است که در اصل به صورت یاغمور و به معنی باران است لغتنامه شاهمرسی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

یخه یا یقه کلمه ای تورکی است که در اصل یاخا به معنی گریبان می باشد لغتنامه شاهمرسی لغتنامه دهخدا هم گفته تورکیست

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

یاتاغان کلمه ای تورکی است که از دو جزو یات به معنی خوابیدن و اغان پسوند کثرت درست شده و به معنی بسیار خوابنده است در فارسی به محل اتصال میل لنگ و دست ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٣

کلمه ای تورکی است که به معنی پستان حیوانات سم دار می باشد لغت نامه شاهمرسی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

کلمه ای تورکی است که از فعل قایماق به معنی لغزیدن گرفته شده و ریشه آن قای بوده و به شکل گای وارد فارسی شده است وجه تسمیه ان به دلیل لغزیدن الت مرد در ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بلد کلمه ای تورکی است که از فعل بللدمق به معنی نشان دادن واشکار کردن گرفته شده است ریشه ان بللد بوده و به صورت بلد و بلدچی و به معنی نشان دهنده مسیر ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٣

بکاول کلمه ای تورکی است که در اصل بقاوول به معنی خوان سالار است شبیه کلماتی مثل یساوول قراول چنداول

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

بزک کلمه ای تورکی به معنی ارایش است لغتنامه شاهمرسی دهخدا هم اشاره ای کرده است

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٣

کاپوت درب موتور ماشین بوده که از لغت تورکی قاپو یا کاپو به معنی درب گرفته شده است این لغت از تورکی وارد فرانسه و از انجا وارد فارسی شده است

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

کچل کلمه ای تورکی است که به معنی بی مو و تاس است لغتنامه شاهمرسی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

قیقاجی کلمه ای تورکی است که به معنی دویدن با کج کردن متناوب و سریع مسیر به سمت چپ و راست می باشد

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

قبراق کلمه ای تورکی است که در اصل قیوراق بوده و از فعل قیوراماق به معنی پیچ وتاب دادن و سریع حرکت کردن گرفته شده است ریشه آن قیورا بوده وقتی پسوند آق ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

قاووت کلمه ای تورکی است و نوعی خوراکی بوده که از مخلوط آرد گندم حبوبات با شکر درست می شود لغتنامه شاهمرسی دهخدا فرهنگ فارسی و دیوان الغات تورک

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

قواره کلمه ای تورکی است که در اصل به صورت قاوارا می باشد و به معنی اندام است در فارسی هم به عنوان واحد لباس برای اندام یک نفر و هم به صورت خوش قواره ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

شکل کلمه ای تورکی است که از فعل چکمک به معنی کشیدن و رسم کردن گرفته شده است ریشه آن چک بوده وقتی پسوند ال بدان اضافه می شود به صورت چکل و به معنی رسم ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

کفیر کلمه ای تورکی است که از دو جزو کیف به معنی لذت مستی و ایر پسوند فاعلی تشکیل یافته به شکل کیفیر وبه معنی لذت دهنده درست شده است و اسم یک نوشیدنی ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

کنکاش کلمه ای تورکی است که به معنی مشورت می باشد لغتنامه شاهمرسی و دیوان الغات تورک

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

اندازه و رقم و شماره از لغت تورکی سای به معنی عدد, شماره گرفته شده است say

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٦

کلمه ای تورکی است که از دوگونمق به معنی گره زدن گرفته شده است ریشه ان دوگون بوده وقتی پسوند مه اضافه می شود به شکل دو گونمه و به معنی گره شده در می ا ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

دوغ کلمه ای تورکی است که از فعل دوغماق به معنی زاییدن گرفته شده و ریشه آن دوغ بوده که به همین صورت وارد فارسی شده و در تورکی به صورت دوغا و برای آش د ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چرت و پرت کلمه ای تورکی است که چرت همان چیرت به معنی شعله و جرقه ای است که با صدا می سوزد و پرت هم همان پیرت پیرت به معنی روشن و خاموش شدن شعله چراغ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

سراج کلمه ای تورکی است که در اصل به صورت سیراج می باشد و اسم یکی از طوایف مشهور تورکان است و از دو جزئ سور به معنی بران و اچ به معنی باز کن تشکیل یاف ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٣

چمباتمه کلمه ای تورکی است که در اصل به شکل چونباتما می باشد لغت نامه شاهمرسی و از دو جزو چون و باتما تشکیل یافته چون ریشه فعل چونمق به معنی در حالت خ ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

سکاها اقوام تورانی بودند که نحوه زندگی رسوم دفن در کورگان اسم پادشاه انها خوراک سبک زنگی همگی دلیل بر تورک بودن انها دارند اکنون ساکاها در ایالت ساکا ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تومان کلمه ای تورکی به معنی ده هزار می باشد هم در تعداد سپاهی هم در واحد پول که تومن ده قیران و هر قیران بیست شاهی و هر شاهی پنجاه دینار که روی هم رف ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

بخار کلمه ای تورکی است که از بوغ به معنی بخار گرفته شده و وقتی پسوند فاعلی آر بدان اضافه می شود به شکل بوغار و به معنی بخار شونده در امده و با تبدیل ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

قفل کلمه ای تورکی است و در اصل قیفیل بوده که از فعل قیرپماق به معنی بستن چشم گرفته شده ریشه ان قیرپ بوده و وقتی پسوند ایل بدان اضافه میشود به شکل قیر ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

براق کلمه ای تورکی است که در اصل پارلاق بوده و از دو جزو پار به معنی درخشان و پسوند مکانی لاق درست شده و معنی درخشنده پیدا کرده و چون در عربی پ نداری ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

چابک کلمه ای تورکی است که در اصل چاپوق بوده و از فعل چاپماق به معنی تاختن گرفته شده ریشه آن نیز چاپ می باشد که با اضافه شدن پسوند اوق به صورت چاپوق و ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سیحون کلمه ای تورکی است که از دو جزو سی یا سو به معنی آب و رودخانه و هون اسم قبیله هون تشکیل یافته و به معنی رود هون هست این رود در تورکبستان جاری می ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

جیهون کلمه ای تورکی است که در اصل چایهون بوده و از دو جزو چای به معنی رود و هون اسم قبیله هون گرفته شده است و با هم به معنی رود هون هاست این رودخانه ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

چاووش کلمه ای تورکی است از فعل چوماق به معنی خبر دادن گرفته شده ریشه آن چو بوده وبا اضافه شدن پسوند ش به شکل چووش و به معنی خبر دهنده در امده و به صو ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

یعنی خبر دادن از فعل چوماق تورکی به معنی خبر دادن گرفته شده و در فارسی به همان شکل و به معنی خبر دادن شایعه پراکندن وارد شده است

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

چنداول کلمه ای تورکی است که از چانتا به معنی کیف کیسه و پسوند اول ترکیب یافته و به معنی عقبه لشگر و تدارکات است که سوروسات را رسانده و مواظب کمین دشم ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

چالاک کلمه ای تورکی است که از فعل چالماق به معنی زدن نواختن دزدیدن گرفته شده ریشه آن چال بوده وقتی پسوند آک میاید به شکل چالاک و به معنی زننده نوازند ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

چپاول کلمه ای تورکی است که از فعل چاپماق به معنی تاختن گرفته شده ریشه آن چاپ بوده وقتی پسوند اول بدان اضافه می شود به صورت چاپول و به معنی عارت در می ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

چاپار کلمه ای تورکی است که از فعل چاپماق به معنی تاختن گرفته شده چاپ ریشه آن بوده وقتی پسوند فاعلی آر به آن اضافه می شود به شکل چاپار و به معنی تازند ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

چخه کلمه ای تورکی است که از فعل چیخماق به معنی خارج شدن گرفته شده است وچیخ به معنی خارج شو بوده که با امدن ه و به شکل چیخه و با تاکید می باشد و به صو ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٤

سومر کلمه ای تورکی است که در اصل سوبار بوده و از دو جزو سوب به معنی آب در تورکی قدیم و ار به معنی مرد درست شده و به معنی مرد آب انسان رود خانه ا ی بو ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

توفان کلمه ای تورکی است که از فعل توفمک به معنی فوت کردن اب دهان را پرت کردن گرفته شده ریشه ان توف بوده و وقتی پسوند ان فاعلی اضافه می شود ببه شکل تو ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تارمار کلمه ای تورکی است که از فعل تارماق به معنی چنگ زدن داغون کردن گرفته شده ریشه ان تارما بوده وقتی پسوند فاعلی اسم ساز آر بدان اضافه می شود به شک ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

کشاکش کلمه ای تورکی است که از فعل کشمق به معنی گذشتن و رد شدن گرفته شده است کش ریشه ان بوده و دو بار تکرار شدن علامت تاکید است مثل ویراویر یعنی بزن ب ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

تاراج کلمه ای تورکی است که از فعل تاراماق به معنی جستجو کردن و زیرو رو کردن برای یافتن چیزی گرفته شده ریشه آن تارا بوده وقتی پسوند اسم ساز آج می اید ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

تخته کردن از لغت تاختا به معنی چوبهای پهن و نازک گرفته شده و در قدیم اگر جاییرا می بستندبا زدن چند تخته با میخ انرا مسدود می کردند فلذا تخته کردن به ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

تخته قاپو کلمه ای تورکی است که از دو جزو تاختا به معنی چوب و قاپی به معنی در درست شده وبه معنی در چوبی است از انجا که در چوبی نشان اسکان یافتن است بر ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

طبق کلمه ای تورکی است که در اصل تاباق بوده و به سینی بزرگ چوبی یا فلزی لبه دار می گویند که در ان میوه وغیره گذارند از تورکی به عربی و فارسی وارد شده ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

پالاز نوعی دست بافته گلیم مانند ارزان است که از دو جزو پال به معنی لباس و اوز به معنی رو گرفته شده است و با هم به شکل پالوز و به معنی رو لباس درامده ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

پلاس کلمه ای تورکی است که از پالاز تورکی به معنی نوعی گلیم ارزان گرفته شده است خود پالاز از پال به معنی لباس و اوز به معنی رو گرفته شده و با هم به شک ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

پته کلمه ای تورکی است که در اصل پیتی بوده و به معنی تکه کاغذ نوشته شده است که بعنوان جواز و بلیط استفاده می شود منظور از پته کسی رو اب افتادن یعنی نو ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

جلیقه کلمه ای تورکی است که در اصل گیینلیقابوده که از دو جزو گیینلق به معنی پوشیدنی از فعل گیینمق یعنی پوشیدن و پسوند قا تشکیل یافته و گ به ج تبدیل شد ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

فندق در اصل فیندیق بوده که کلمه ای تورکی است و این درخت در مناطق تورک نشین مانند ازربایجان اناتولی و تورکیستان به صورت بومی و وحشی فراوان است مانند ف ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

جقه کلمه ای تورکی است که در اصل جیققا بوده واز دو جزو چیخ به معنی خارج شدن و قا پسوند اسم ساز درست شده که با هم به شکل چیخقا و به معنی محل برامدن در ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جعبه کلمه ای تورکی است که از جبه به معنی تیردان گرفته شده است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

اتراق کلمه ای تورکی است که از دو جز اتور ریشه کلمه اتورماق به معنی نشستن و پسوند مکان ساز اق تشکیل یافته و به معنی محل نشستن است

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٥

پالتو کلمه ای تورکی است که از پالتار تورکی به معنی لباس گرفته شده لغاتی مثل پال پالتار به معنی رخت و لباس پالتارچی به معنی لباس فروش از این کلمه هستن ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

شوید کلمه ای تورکی است که از دو جزو شوی به معنی ترکه باریک وسبز و پسوند اوت تشکیل یافته و با هم به شکل شویود وبه معنی مثل شاخه نازک و سبز در امده و ب ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

شلوغ کلمه ای تورکی است که در اصل شوللوق بوده که از دو جزو شول به معنی شاخه چوب و پسوند لوق به معنی مکان تشکیل شده و با هم به شکل شوللوق و به معنی مکا ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شلیته کلمه ای تورکی است که به دامن گشادی که زنان بر روی شلوار می پوشند می گویند لغتنامه شاهمرسی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

نقاره کلمه ای تورکی است که در اصل به شکل ناغارا می باشد لغتنامه شاهمرسی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

کاغذ کلمه ای تورکی و یا چینی است لغتنامه شاهمرسی با توجه به اختراع کاغذ در چین و امدن ان از جاده ابریشم که در کنترول تورکان بود گفته لغتنامه صحیح است ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

بد کلمه ای تورکی است که از پیس به معنی بد گرفته شده است pis

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قو کلمه ای تورکی است که در اصل قوقوش میباشد که از دو جزو قو به معنی صدا و قوش یعنی پرنده گرفته شده است و با هم پرنده صدا معنی می دهد و وجه تسمیه ان ص ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

گفتن کلمه ای تورکی است که از قو به معنی صدا گرفته شده است قولاخ یعنی گوش از کلمه قو گرفته شده است گوش فارسی هم ریشه اش قو تورکی می باشد ضربالمثل قو و ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زمین: با خاک پوشاندن از لغت تورکی اورت به معنی پوشاندن گرفته شده است ort

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

درد دیده از لغت تورکی آغری به معنی درد گرفته شده استagri

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

فروش از لغت تورکی ساتیل به معنی به فروش رسیدن گرفته شده است satil

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

چالش از لغت تورکی چالیش به معنی تلاش کردن گرفته شده است chalish

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

تکه خرده از لغت تورکی پیتیک به معنی تکه کاغذ نوشته شده گرفته شده است pitik

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

بیرون انداختن از لغت تورکی آت به معنی بیرون انداختن گرفته شده است at

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

نما از لغت تورکی وید به معنی نما و ظاهر گرفته شده است vid

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

به هم خورده از لغت تورکی قاریش به معنی مخلوط شده در هم شده بد اراسته گرفته شده است garish

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

جوان تازه و نوین از لغت تورکی ینگی به معنی تازه و جدید گرفته شده است yengi

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

قتل عام از لغت تورکی بیچ به معنی درو کردن و قتل عام کردن گرفته شده است bich

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شرکت " ارتباط گروهی از لغت تورکی کورپی به معنی پل گرفته شده است korpi

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

رفتن از کلمه تورکی قو به معنی فراری دادن گرفته شده است go

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٤

برجسته آشکار و مشخص از لغت تورکی بللیدی به معنی اشکار و مشخص گرفته شده است ballidi

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

خیساندن از لغت تورکی سواخ به معنی خیساندن کاه و گل گرفته شده است soakh

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گنبد " محل زندگی از لغت تورکی دام به معنی سقف و خانه گرفته شده است dam

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

لوله از لغت تورکی بوری به معنی لوله گرفته شده است bori

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عزیز و گرانقدر از لغت تورکی دیرلی به معنی عزیز وگرانمایه گرفته شده است dayarli

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

با صدای بلند حرف زدن از لغت تورکی دین به معنی حرف بزن گرفته شده است din

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با شرافت قانونی از لغت تورکی توره لی به معنی با شرافت وفانونمند گرفته شده است torali

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

منطقه ناحیه مکان از لغت تورکی آرا به معنی مکان گرفته شده است ara

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

روبند از لغت تورکی یاشماق به معنی روبند گرفته شده است yashmaq

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

ذوب شدن از کلمه تورکی دوو به معنی یخ زده گرفته شده است البته ذوب شدن و انجماد یک حالت معکوس هم هستند که در یک درجه صورت می گیرند dov

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

وسیله ای که دو گاو را به هم می بندد از یوغ تورکی گرفته شده است لغتنامه شاهمرسی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

رطوبت از فعل تورکی دامماق به معنی چکیدن آب گرفته شده است دام ریشه ان می باشد dam

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

خوشمزه از کلمه تورکی یئملی به معنی خوشمزه گرفته شده است yemali

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

تمیز از کلمه تورکی سیلین به معنی پاک کنید گرفته شده است از انجایی که با c و نه با k نوشته شده فلذا در اول سیلین خوانده می شده و به تدریج کلین تلفظ شد ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

شلاق از کلمه تورکی ایپ به معنی طناب گرفته شده است

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

گفتن که از دیل یا تیل تورکی به معنی زبا ن گرفته شده است{ در برخی از شاخه های تورکی به زبان تیل می گویند} و زبان وسیله حرف زدن است

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

آشتی کلمه ای تورکی است که از فعل آچماق به معنی بازکردن گرفته شده است ریشه آن آچ بوده وآشدی به معنی باز کرد می باشد {البته چ اخر به دلیل اینکه قبل از ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

جلو کلمه ای تورکی است که از جیلاو تورکی به معنی افسار اسب گرفته شده است و در فارسی به معنی مقابل و روبرومی باشد

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٣

تپاله کلمه ای تورکی است که از فعل توپلاماق یعنی گرد اوردن گرفته شده است توپلا ریشه ان بوده وقتی پسوند مه بدان اضافه می شود به شکل توپلامه و به معنی گ ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

خاش گیلکی از داش تورکی به معنی سنگ گرفته شده که به صورت خاش وارد سو مری شده است و الا گیلکی از نظر زمانی و مکانی از سومر خیلی جداست

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٧

آش کلمه ای تورکی است که در کتیبه ارخون به شکل آشسیز یعنی بدون آش و غذا قید شده در دیوان الغات تورک هم هست ک البته شک برخی دوستان قابل درک است ولی کتی ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٤

به معنی آش فرنگی می باشد که از سوب تورکی به معنی آب وآبکی گرفته شده است در تورکی باستان به اب سوب می گفتند که ب ان افتاده و سو شده است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یورش گلمه ای تورکی است که از فعل یورومق به معنی راه رفتن گرفته شده است یورو ریشه کلمه بوده و وقتی ش اسم ساز تورکی می اید یوروش می شود که به صورت یورش ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٤

شاخه کلمه ای تورکی است که از فعل شاخماق به معنی رعدوبرق گرفته شده است ریشه ان شاخ بوده وقتی پسوند مه بدان اضافه می شود به شکل شاخمه و به معنی آذرخش د ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٤

دوختن کلمه ای تورکی است که از فعل توخوماق به معنی بافتن گرفته شده است توخو ریشه ان بوده و توخوت یعنی بباف که ت به د تبدیل شده و به صورت دوخوت درامده ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٤

قلیچ کلمه ای تورکی است که از دو جزو قل ریشه فعل قلماق به معنی انجام دادن و پسوند اسم ساز ایچ درست شده است با هم به شکل قلیچ وبه معنی ابزار دست یا هما ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

چیریش نوعی چسب است که گرد ان را با اب مخلوط کرده و به عنوان چسب استفاده می کنند

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

بویلان اسم یک روستا در اردبیل هست که به شهر ملحق شده و به صورت زمین صدا و سیما در امده است و به معنی رطیل می باشد

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٤

گدوک کلمه ای تورکی است که از فعل گتمق به معنی رفتن گرفته شده ریشه ان گت بوده وقتی پسوند ایک اسم ساز بدان اضافه می شود به صورت گتیک و به معنی رونده را ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
-١٧

جوجه کلمه ای تورکی است و به معنی کوچک و ضعیف است در معنی انگلهای ریز نیز کاربرد دارد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

پارچه کلمه ای تورکی است که از فعل پارچالاماق به معنی تکه تکه کردن گرفته شده و این تکه می تواند بافته ای پشمین وغیره باشد که به عنوان دستمال ویا دوخت ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

ینی سئی اسمی تورکی است از دو جزو ینی به معنی جدید و سی یا سو به معنی اب در ست شده ودر کل اب جدید یا رود جدید معنی می دهد

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

بانگ کلمه ای تورکی است که از باناماق یعنی صدای خروس گرفته شده است ریشه ان بانا بوده که به صورت بانگ وارد فارسی شده است وبیشتر به صورت بانگ خروس و نیز ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٣

سرسام کلمه ای تورکی است که از فعل سارسیلماق به معنی رعشه و لرزیدن گرفته شده است ریشه آن سارسیل بوده که وقتی پسوند اسم ساز مه بدان اضافه می شود به صور ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

چنگال کلمه ای تورکی است و در اصل چانقال بوده که به صورت چنگال وارد فارسی شده است لغتنامه شاهمرسی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

به صورت چالا چوککور هم به کار میرود که چوککور به معنی جای پست است

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

چاله کلمه ای تورکی است که از فعل چالماق به معنی ضربه زدن گرفته شده است ریشه ان چال بوده که با اضافه شدن پسوند اق به شکل چالق و به معنی محل ضربه دیده ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

کومه کلمه ای تورکی است و عبارت از چندین نی بلند که در زمین چال کرده و انتهای انها را به هم نزدیک می کنند و بر روی ان نمد می اندازند ریشه ان هم از فعل ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

گیگلو اسم یکی از طوایف شاهسون می باشد که در موغان اردبیل خیاو ساکن هستند اسم آنها از گیگ یعنی گوزن گرفته شده است

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

اسم یک محله در اردبیل است که از دو جزو ایلدریم به معنی آذرخش و شاه لقب عرفا و دراویش در دوره صفوی تشکیل یافته و با هم اسم یکی از عرفا و زعمای بزرگ صف ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

بالیخلی چای اسم رودخانه اردبیل است که به معنی رود پر ماهی می باشد

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کودن کلمه ای توکی است که به اسب قزلی گویند که به مفهوم ابله وارد فارسی شده اس

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
-١٩

کوچک از کوچوک تورکی گرفته شده که به چم توله سگ هست در پهلوی ما کوچک نداریم بلکه کهتر است

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کوچه کلمه ای تورکی است که از فعل کوچمق به معنی مهاجرت کردن گرفته شده ریشه آن کوچ بوده که با اضافه شدن ه به آن به صورت کوچه و به معنی کوچ شده در آمده ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

پرچم کلمه ای تورکی است که از لغت پورچوم به معنی نخ زگی پارچه قالی و غیره گرفته شده است که الان هم کاربرد دارد از انجا که در قدیم تورکان موی گاومیش یا ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

اسم یک روستا در نزدیکی اردبیل است

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

قلق کلمه ای تورکی است که از فعل قلماق به معنی انجام دادن گرفته شده است ریشه ان قل بوده وقتی پسوند اق اضافه میشود به شکل قلق و به معنی نحوه انجام در م ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
-١١

خیلی کلمه ای تورکی است که از خیل تورکی به معنی گله اسب گرفته شده و به معنی زیاد پر تعداد به کار می رود چنانچه در اردبیل به خانواده های پرجمعیت می گوی ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٧

دالان کلمه ای تورکی است از دال به معنی پشت و پسوند آن تشکیل یافته که به معنی مسیری به پشت رونده است و با مفهو م دالان هماهنگ است البته هر سه ریشه که ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرد شدن از فعل تورکی چیلمق به معنی سرد کردن گرفته شده است

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد

آرمان کلمه ای تورکی است که از دو جزو آرا و مان تشکیل شده است آرا ریشه فعل آراماق به معنی جستجو کردن و مان نیز علامت والا و عظمت بوده وباهم به معنی جس ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد

سوراخ کلمه ای تورکی است که از فعل سوخماق به معنی فرو کردن گرفته شده است ریشه ان سوخ بوده وقتی پسوند مکان لاخ بدان اضافه می شود به شکل سوخلاخ وبه معنی ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

زورق کلمه ای تورکی است که در اصل سورق بوده که از سورمق به معنی راندن گرفته شده است ریشه ان سور بوده وقتی پسوند اسم ساز مفعولی اق بدان اضافه میشود به ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

در زبان چینی به تورک توکیو می گویند

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

قره قوروم اسمی تورکی است که از دو جزو قره به معنی وسیع و قوروم یعنی تشکیلات درست شده است و با هم اسم سلسله جبالی در پاکستان شرقی است

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

تکله مکان اسمی تورکی است که از تکله به معنی یک نفر را تنها گیر اوردن و مکان عربی درست شده وباهم معنی مکانی است که انسان را تنها گیر می اورد و نابود م ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣

غده از کلمه تورکی تومور به معنی جوانه وغده های کوچک شاخه گرفته شده است

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

بزرگ از بویک تورکی به معنی بزرگ گرفته شده است

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

ماست از لغت تورکی یوغورت به معنی ماست گرفته شده است yoghurt

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

سیل از کلمه تورکی سیل گرفته شده است که ریشه ان از فعل سیلمک به معنی پاک کردن سطح گرفته شده است بن فعل سیل بوده به همین شکل وارد انگلیسی عربی و فارسی ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

جارو که از لغت تورکی سپور گرفته شده است

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

شکم گنده از لغت تورکی پوتا بلی گرفته شده است پوتا در تورکی گنده بل نیز کمر لی نیز علامت نسبت است که عین این کلمه وارد انگلیسی شده است

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

گاو نر عقیم از لغت تورکی اکوز به معنی گاو نر اختهگرفته شده است

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

غاز از قاز تورکی گرفته شده است

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣

اردک از اردک تورکی گرفته شده است

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

صدمه اذیت از اینجی تورکی به معنی اذیت گرفته شده است

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

عمیق که از لغت تورکی دیب به معنی ته و ژرف گرفته شده است

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

مغز از لغت تورکی بیین به معنی مغز گرفته شده است

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣

مه بخار از لغت تورکی هیس به معنی دود گرفته شه است

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لگد زدن که از لغت تورکی قیچ به معنی پا گرفته شده است

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد

قاشق کلمه ای تورکی است که از فعل قاشیماق به معنی تراشیدن خاراندن کند ن گرفته شده است ریشه آن قاشی بوده وقتی پسوند اسم ساز مفعولی نه فاعلی ایق بدان اض ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

ساز کلمه ای تورکی است و در اصل به معنی نی می باشد و سازلیق در تورکی نیزار را گویند و مثل نی الت موسیقی است و به مرور زمان به کل الات موسیقی ساز گفته ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

wisky کلمه ای تورکی است که از ایچکی به معنی نوشیدنی گرفته شده است که از فعل ایچمک است و در انگلیسی نیز نوعی مشروب می باشد

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

sea کلمه ای تورکی است که از سو یا سی به معنی اب گرفته شده است و به معنی دریا در انگلیسی به کار می رود

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

derm کلمه ای تورکی است که از دری به معنی پوست گرفته شده است

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

under کلمه ای تورکی است که از اندیر به معنی پایین بیار گرفته شده است اندیرمق نیز فعل ان است

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

سوفور کلمه ای تورکی است که از فعل سوپورمق به معنی جارو کردن گرفته شده است ریشه ان سوپور بوده که به همان شکل ونیز به شکل سوفور وارد فارسی شده است

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

باجه کلمه ای تورکی است که در اصل باجا بوده و به معنای روزنه است

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

ازون بورون اسم تورکی ماهی خاویار است که از دو جز اوزون یعنی دراز وبورون یعنی بینی تشکیل یافته است

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد

قلعه کلمه ای تورکی است از فعل قالاماق به معنی روی هم چیدن گرفته شده است ریشه ان قالا بوده وبه همین صورت در تورکی بکار می رود و به صورت قلعه وارد فارس ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد

قرقره کلمه ای تورکی است که از فعل قیرقیرماق به معنی با صدای یکنواخت ازار دهنده صحبت کردن گرفته شده است قیرقیر ریشه ان بوده و به صورت قرقره به معنی وس ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

خرخره کلمه ای تورکی است که از فعل خیریماق به معنی صدای گلو در اوردن گرفته شده ریشه ان خیری بوده که با تکرار ان به علامت تشدید به صورت خیرخیرا و به مع ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣

سرسره کلمه ای تورکی است که از سورمق به معنی راندن گرفته شده سور ریشه ان بوده و وقتی سور در اول تکرار می شود علامت تاکید است و سور سور یعنی مخصوص راند ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

قیچی کلمه ای تورکی است ودر اصل قیلچین می باشد که از دو جز قیل به معنی مو و چین از فعل چیننمق به معنی چیدن گرفته شده که در کل به معنی مو چین است و به ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

قاتیر کلمه ای تورکی است که از فعل قاتماق گرفته شده است قاتیر یعنی اضافه می کند و چون قاتیر از جفت گیری خر و اسب به وجود می اید و این دو به هم اضافه م ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

قینرجه اسمی تورکی است که از دوجزو قینر به معنی جوشیدن و جه پسوند مکان ساز درست شده است و به معنی مکان جوشیدن می باشد قینرجه اسم آبگرمی در خیاو واقع د ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

ماده ای لبنی است که از جوشاندن دوغ به دست می اید و کلمه ای تورکی است

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

و از دو جزئ قره به معنی سیاه و قوروت به معنی کشک و خشک کن تشکیل شده است

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

خواجه از کلمه تورکی قوجا به معنی پیر و بزرگ گرفته شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

علم کلمه ای تورکی است که از فعل بیلمق یعنی دانستن گرفته شده است بیل ریشه ان بوده و وقتی یم اسمساز تورکی می اید به صورت بیلیم در می اید که به معنی علم ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

پرتو کلمه ای تورکی است که از فعل پارتلاماق گرفته شده که به معنی منفجر شدن می باشد پارتلا امر مفرد مخاطب از فعل پارتلاماق بوده که به معنی منفجر شو می ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

تاتار کلمه ای تورکی است که از دو جز تات و ار تشکیل شده که تات به معنی یکجانشین و ار به معنی مرد بوده و در مفهوم طایفه به کار می رود ودر کل یعنی طایفه ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

تات کلمه ای تورکی است و به معنی یکجانشین می باشد و در اصل به قوم خاصی دلالت نمی کند کما اینکه در اردبیل عشایر شاهسون به شهری ها و روستایی ها تات می گ ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جور در معنای مشابه تورکی است از فعل جوراماق تورکی به معنی درست کردن گرفته شده است ریشه ان جور ا بوده و به همین شکل به معنی شکل یا طور یا درست شده بکا ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣

جرگه کلمه ای تورکی است که از دو جزو جور به معنی مشابه وگه پسوند مکان ساز تشکیل یافته است وبا هم به معنی مکانی است که افراد مشابه از نظر عقیده مرام سل ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

سیخ کلمای تورکی است که از فعل تورکی سیخماق به معنی فشردن و فرو کردن مشتق شده است . سیخ بن فعل سیخماق می باشد که به معنی فشار دادن وفرو کردن است که با ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

اشغال کلمه ای تورکی است و در اصل به صورت اشقال می باشد که از دو جزئ اش یعنی سوپ و غذای ابکی و قال به معنی ماندن گرفته شده و در کل به معنی ته ماند غذا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

سوپ کلمه ای تورکی است در تورکی باستان به اب سوب می گفتند که به مرور ب ان افتاده و سو شده است sea به معنی دریا از سو گرفته شده سوپ به معنی اش از سوب گ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

دشنه کلمه ای تورکی بوده و از فعل دشمق به معنی سوراخ کردن گرفته شده است دش بن فعل بوده و دشن اسم فاعلی به معنی سوراخ کننده است و به صورت دشنه وارد فار ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤

کشتی کلمه ای تورکی است که از فعل گولشمق به معنی کشتی گرفتن گرفته شده است ریشه آن گولش بوده و با اضافه شدن پسوند تی به صورت گولشتی درامده و با حذف لام ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

مرد اب از دو جز سوب که در ترکی قدیم به معنی اب است و ار به معنی مرد قهرمان گرفته شده و اشاره به مسکن پر اب انها دارد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

اوتو کلمه ای تورکی است که از فعل اوتمک به معنی زدودن مو های زاید حیوانات به خصوص پرندگان با اتش گرفته شده است که در لباس هم به خصوص لباسهای قدیم که ز ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اتورپاتکان کلمه ای تورکی بوده که از سه جز اتور - پات - کان تشکیل یافته اتور همان اوت تورکی است که از فعل اوتاماق به معنی اتش زدن گرفته شده ریشه ان او ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

بلدرچین کلمه ای تورکی است که به پرنده کوچکی گفته می شود از اسمهای مشابه دیگر پرندگان گورچین یعنی کبوتر سیغیرچین یعنی سار لاچین نوعی پرنده شکاری و غیره

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

دیوار کلمه ای تورکی است که از دورار تورکی گرفته شده که به معنی می ایستد واز فعل دورماق به معنی ایستادن گرفته شده و به مرور ر حذف و دوار شده و به صورت ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

جلگه کلمه ای تورکی است که ازدو جز چول به معنی صحرا و گه به معنی مکان گرفته شده است

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

بوته کلمه ای تورکی است که از بیتمق به معنی روییدن گرفته شده و در تورکی به گیاه و رستنی بیتگی می گویند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

چکش کلمه ای تورکی است که از فعل چکمک به معنی کشیدن گرفته شده است چک به معنی بکش بوده و در مفهوم کشیده هم وارد فارسی شده است اما در مورد دوستانی که لغ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

شرمنده کلمه ای تورکی - عربی است که از شر و منده تشکیل یافته شر در عربی به معنی بدی می باشد ومنده درتورکی به معنی از من می باشد و معنی تحت الفظی ان یع ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

دشمن کلمه ای تورکی است که از دو جزئ دوش و مان ترکیب یافته دوش از فعل دووشمق به معنی جنک کردن و مان نیز علامت بزرگی در تورکی است که در قهرمان تورکمان ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
-٢٣

قهرمان کلمه ای تورکی است که از سه جز قه ار مان تشکیل یافته که قه در تورکی به معنای خشم می باشد ار به معنی مر د و مان علامت بزرگی است که در کل مرد بسی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

خون کلمه ای تورکی است که از فعل اخماق به معنی جاری شدن گرفته شده است اخون امر جمع مخاطب از فعل اخماق است که معنی ان جاری شوید است و الف ان افتاده و ب ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

شلخته کلمه ای تورکی می باشد که از دو جز شل و اخته تشکیل شده که شل به معنی فلج و اخته به معنی از کار افتادن بیضه است چون حیوان پس از عمل اختگی بیحال و ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

تخته کلمه ای تورکی است که از فعل تاختالاماق گرفته شده که به معنی چوبکاری است

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

اراتتابل اسم اولیه اردبیل بوده است که در منابع سومری به ان اشاره شده است و از سه جز ار > اتا > بل تشکیل شده است . ار در تورکی به معنی قهرمان اتا به م ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

بدلیل تورکی بودن با چه تورکی مصغر می شود یعنی صندوقچه داریم صندوقک نداریم اصلا ما حرف قاف در فارسی نداریم همه کلماتی که قاف دارند یا تورکی هستند یا ع ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

عنکبوت کلمه ای تورکی است که از سه جز ان یکه بوت گرفته شده است . ان علامت تفضیلی برترین است که در اول اسم می اید یکه به معنی بزرگ و بوت یا بود به معنی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
-١٦

قرمز کلمه ای تورکی است که از قیرمیز تورکی گرفته شده است چون در تورکی در اول رنگها کلماتی می اید که بر کاملا بودن دلالت دارد مانند ساری یعنی زرد ساپ س ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٣

عقاب کلمه ای تورکی است که از دو جزو اوو به معنی شکار و قاب یا قاپ به معنی ربودن گرفته شده که در کل رباینده شکار معنی می دهد و هر دو جز دارای فعل در ت ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

چگین کلمه ای تورکی است که از دو جزو چیگ یعنی خام و یین از فعل یمق به معنی خورنده گرفته شده است و با هم خام خوار معنی می دهد و وجه تسمیه ان به زمان صف ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

ملا باشی کلمه ای تورکی عربی می باشد که از دو جزو ملای عربی به مفهوم عالم دینی و باشی تورکی به معنی سر و راس تشکیل یافته و به معنی بزرگ عالمان دینی اس ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

قینیق اسمی تورکی است که از قبایل اوغوز بوده به معنی محترم است سلاله سلجوقها از طایفه قینیق می باشد

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد

سیل کلمه ای تورکی است که از فعل سیلمک یعنی تمیز کردن سطح با دست پاک کردن گرفته شده است ریشه آن سیل بوده و به مفهوم آب فراوان که ناگهانی ظاهر شده و هم ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

قام یا گام کلمه ای تورکی به معنی کاهن و رو حانی است از ان اسامی مانند طایفه گامر یا قمر و گاماتا یا همان بردیای دروغین مشتق شده است

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد

آواره کلمه ای تورکی است که از دو جزو آو به معنی شکار و آر به معنی مرد گرفته شده است ودر کل به معنی مرد شکارچی هست و چون شکارچی در پی شکار به هر جایی ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤

گامر کلمه ای تورکی است که از دو جزو گام به معنی روحانی و ار به معنی مرد گرفته شده است ودر کل مرد رو حانی معنی می دهد و به عنوان طایفه بکار میرود اینه ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣

گئومات اسمی تورکی است که در اصل گاماتا بوده ود کتیبه بیستون نیز به صورت gaum ata نوشته شده است و از دو جزو گام به معنی روحانی وکاهن در تورکی و آتا به ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

الپتکین اسمی تورکی است که از دو جزئ آلپ به معنی قهرمان و تکین یا تگین به معنی شاهزاده گرفته شده است و به معنی شاهزاده قهرمان بوده و سلسله غزنوی را پا ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣

ارتونقا اسمی تورکی است که از دو جزو ار به معنی قهرمان و تونقا به معنی یوز گرفته شده است که اسم اصلی افراسیاب سردار تورانی است

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

آرتور اسمی تورکی است که از دو جزو ار به معنی قهرمان و تور به معنی توران گرفته شده و آرتور در اصل از اقوام سارمات ساکن در شمال دریای سیاه بوده که از ا ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

آلماتا کلمه ای تورکی است که از دو جزو آلما به معنی سیب وآتا به معنی پدر تشکیل یافته و به معنی پدر و اصل و منبع سیب است و اسم قدیم پایتخت قزاقستان است

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣

قافلانتی کلمه ای تورکی است که از دو جزو قافلان به معنی پلنگ وتی به معنی کوه در تورکی قدیم تشکیل یافته و به معنی کوه پلنگ است و اسم کوهی در آزربایجان ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تفنگ کلمه ای تورکی است که در اصل توفک بوده و از فعل توفمک به معنی فوت کردن گرفته شده است ریشه آن توف بوده وقتی پسوند اک اسم ساز می آید به شکل توفک و ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣

اوجان کلمه ای تورکی است که در اصل اووقان بوده و از دو جزو اوو به معنی شکار و قان به معنی مکان گرفته شده و درکل به معنی شکار گاه است و به تدریج به اوو ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

آراز کلمه ای تورکی است که از دو جزو ار به معنی قهرمان و آز قومی بزرگ از تورکها تشکیل یافته و با هم یعنی آز قهرمان که اسم آنها در کتیبه های باستانی تو ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣

اویمیاکن کلمه ای تورکی است که از فعل دویماق به معنی یخ زدن گرفته شده است که ریشه آن دوی بوده دویما یعنی یخ نزن و وقتی کلمه کن یا همان کند به معنی روس ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣

قارشمش کلمه ای تورکی است که از قاریشماق به معنی مخلوط شدن به هم خوردن گرفته شده ریشه ان قاریش بوده که با اضافه شدن پسوند میش به شکل قاریشمیش وبه معنی ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

دغدویه کلمه ای تورکی است که از فعل دوغماق به معنی زادن گرفته شده است ریشه آن دوغ بوده و دوغدو یعنی زایید چون زرتشت در اردبیل به دنیا آمده فلذا تورک ب ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

ینی سی کلمه ای تورکی بوده که از دو جزو ینی به معنی جدید و سی یا همان سو به معنی آب گرفته شده است و با هم معنی آب جدید می دهد این رود در سیبری جاریست

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

کنگرلی اسم یکی از طوایف باستانی تورک است که در نخجوان و ازربایجان غربی ساکن هستند ودر اطراف اردبیل هم روستای کنگرلی داریم

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

دغدو اسمی تورکی است به معنای زاینده وچون زرتشت در اردبیل به دنیا امده بنابرین تورکی بودن اسم مادر زرتشت طبیعی است

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣

باشقورد کلمه ای تورکی هست که از دو جزو باش یعنی سر و قورد یعنی گرگ تشکیل یافته و به معنی سر گرگ است این قوم تورک در قلب روسیه در باشقوردیستان زنگی م ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣

چوواشها از اقوام تورک هستند که در قلب روسیه و چوواشستان زندگی میکنند زبان انها به زبان باستانی تورکها شبیه است و لنین بنیان گذار شوروی از تورکهای چوو ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

بیله سوار کلمه ای تورکی است که از دو جزو بیله به معنی مکان که از بل تورکی به معنی کمر ه است و سووار که همان قوم سوبار هست گرفته شده است و در کل یعنی ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کنگر اسمی است که سومرها به خود می گفتند وهمچنین اسم قدیمی خلیج فارس است

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

تپاندن کلمه ای تورکی است که از فعل تپمک به معنی فشردن چیزی در یک مکان گرفته شده است ریشه ان تپ بوده که کلماتی همانند تپه تپانچه تپیک به معنی لگد در ت ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٥

باسمه کلمه ای تورکی است که از فعل باسماق به معنی فشردن چیزی به یک محل وتپاندن گرفته شده که ریشه آن باس بوده وقتی پسوند اسم ساز مه بدان اضافه می شود ب ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣

تپل کلمه ای تورکی است که از دو جزو توپ به معنی گرد و اول به معنی باش گرفته شده است و با هم به معنی گرد مانند است وچون هنگام چاق شدن بدن گرد می شود به ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد

چتر کلمه ای تورکی است که از فعل چاتماق به معنی رسیدن گرفته شده است ریشه ان چات بوذه و وقتی ایر پسوند اسم ساز فاعلی می اید به شکل چاتیر و به معنی به ه ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد

چادر کلمه ای تورکی است که از فعل چاتماق به معنی رسیدن گرفته شده است ریشه آن چات بوده و با اضافه شدن پسوند اسم ساز فاعلی ایر به شکل چاتیر و به معنی به ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

یشمی کلمه ای تورکی است که از فعل یشرمق به معنی رستن گرفته شده ریشه آن یشر بوده وقتی پسوند مه به آن اضافه می شود به شکل یشرمه وبه معنی رستنی و روییدنی ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

سراسیمه کلمه ای تورکی بوده که از فعل سارساماق به معنی لرزیدن و تکان خوردن گرفته شده ریشه آن سارسام بوده وقتی پسوند مه که به خاطر قانون هماهنگی اصوات ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

کیف کلمه ای تورکی است که به معنی لذت و خوشی بکار می رود و کلماتی مثل کیفلی به معنی مست کیفیر نوعی نوشیدنی خوشی اورنده کیفچی یعنی اهل حال و کیفون به م ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣

سختی کلمه ای تورکی است که از فعل سیخماق به معنی فشردن گرفته شده سیخ ریشه ان بوده وسیختی به معنی فشار اورد است که ی به فتحه تبدیل شده و به صورت سختی و ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٩

دالان کلمه ای تورکی است که از فعل دولانماق به معنی دور زدن و گردیدن گرفته شده ریشه ان دولان بوده که او به آ تبدیل شده و به شکل دالان وارد فارسی شده ا ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣

قورباغه کلمه ای تورکی است که از دو جزو قور یعنی صدای آن و بوغاز یعنی گلو که در این حیوان بسیار بزرگ میشود گرفته شده و در کل به شکل قوربوغاز در امده ک ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣

کشیک کلمه ای تورکی است که از فعل کشمق به معنی رد شدن گرفته شده کش ریشه آن بوده و وقتی پسوند ایک به ان اضافه می شود به شکل کشیک وبه معنی رد شونده به ک ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد

نیاز کلمه ای تورکی است که از دو جزو نیی به معنی چه چیزی را و آز به معنی کم گرفته شده و با هم به معنی چه جیزی کم و کمبود وبه شکل نییاز درامده که به صو ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٩

دالان کلمه ای تورکی است که از فعل دلمق به معنی سوراخ کردن وحفرکردن گرفته شده ریشه ان دل بوده که وقتی پسوند ان تورکی می اید به شکل دلن وبه معنی حفر کن ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

آزر کلمه ای تورکی است که از دو جزو آز که اسم یکی از طوایف تورک بوده و ار به معنی مرد تشکیل یافته و به معنی طایفه آز است و آزر بودن اسم پدر یا عموی اب ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

آزر کلمه ای تورکی است که از دو جزو آز که یک قوم قدیمی تورک هستند و ار به معنی مرد تشکیل یافته و در مفهوم طایفه آز است که البته به شکل خزر هم گفته می ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٥

قیمه کلمه ای تورکی است که از فعل قیماق به معنی بریدن و کشتن گرفته شده ریشه آن قی بوده و وقتی پسوند مه بدان اضافه می شود به صورت قیمه و به معنی بریده ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

اینک کلمه ای تورکی است که از ایندی تورکی به معنی اکنون گرفته شده است

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تورات کلمه ای تورکی است که از توره تورکی به معنی قانون و رسم گرفته است در تورکی به کسی که با ریشه و آداب دان باشد توره لی می گویند

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد

آدم کلمه ای تورکی است که از آتام گرفته شده است که آن هم از دو جزو آتا یعنی پدر و م علامت مالکیت تورکی تشکیل یافته که با هم آتام شده که به معنی پدرم ه ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد

غار کلمه ای تورکی است که از ماغارا گرفته شده است لغتنامه شاهمرسی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد

اوج کلمه ای تورکی است که از اوج تورکی به معنی نوک و انتها گرفته شده و انهم از فعل اوچماق یه معنی پرواز کردن گرفته شده اوجا به معنی بلند نیز از همین ر ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تورکها از زمان هونها به اروپا لشکر کشیده اند آوارها مدت مدیدی در اروپا امپراطوری داشتند اتروسکها قبل از رو می ها از تورکیه به ایتالیا مهاجرت کرده بود ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد

بچه کلمه ای تورکی است که از بجه به معنی خروس کوچک گرفته شده همانطور که به مرغ کوچک از نظر سن فره می گویند

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد

خونگر خودش کلمه ای تورکی است که از دو جزو خون و گر ساخته شده خون از فعل آخماق به معنی حاری شدن گرفته شده است ریشه ان آخ بوده و آخ ین = آخین یعنی جریا ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سست کلمه ای تورکی است که از فعل سوسماق به معنی ساکت شدن گرفته شده ریشه ان سوس بوده و سوستی به معنی ساکت شو است و به صورت سستی وارد فارسی شده و به همی ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد

فرفره کلمه ای تورکی است که از فعل فیرانماق به معنی چرخیدن گرفته شده که ریشه ان فیران می شود که با افزوده شدن فیر به اول ان به صورت فیرفیرا ن وبه معنی ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد

تومور کلمه ای تورکی است که به معنی حوانه وغده در درخت می باشد و در مفهوم توده در بدن وارد انگلیسی شده است و با اضافه شدن پسوند مصغر جوق به صورت تومور ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

توله کلمه ای تورکی است که در اصل تولا بوده و فعل تولالاماق به معنی زاد و ولد زیاد از ان گرفته شده است لغت نامه شاهمرسی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ساقدوش کلمه ای تورکی است که از دو حزو ساغ به معنی راست و توش به معنی جهت گرفته شده و باهم به شکل ساغتوش وبه معنی همرا ه سمت راستی داماد می باشد و به ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

قشلاق کلمه ای تورکی است که از دو جزو قیش به معنی زمستان و لاق پسوند مکان ساز تشکیل یافته و به معنی محل گذران زمستان عشایر است

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد

ترمز کلمه ای تورکی است است که از فعل دورماق یعنی ایستادن گرفته شده ریشه ان دور بوده و دوروز یعنی بایستید وبه صورت ترمز وارد روسی و از انجا وارد فارسی ...

پیشنهاد
٢

آوار کلمه ای تورکی هست که از دو جزو آو به معنی شکار و ار به معنی مرد گرفته شده که معنی ان مرد شکار است و در کل مفهوم طایفه را می رساند و مثل خیلی از ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد

خنجر کلمه ای تورکی است که از فعل خینجیماق به معنی قیمه کردن ریز کردن گرفته شده ریشه آن خینجی بوده که وقتی { ار} اسم فاعلی بدان اضافه می شود به شکل خی ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آتش کلمه ای تورکی است که از فعل آتماق به معنی پرتاب کردن گرفته شده است ریشه آن ات بوده وقتی پسوند اش اسم ساز می اید به شکل آتش وبه معنی پرتابه در امد ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد

خیابان کلمه ای تورکی است که از خیاو اسم قدیمی مشگین شهر گرفته شده که منسوب بدان شهر را خیاوی گویند و وجه تسمیه ان برمی گردد به محله ای در تبریز که به ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣

دمار کلمه ای تورکی است که در اصل دامار بوده و از فعل داملاماق به معنی چکیدن گرفته شده است و ریشه ان داملا بوده و با اضافه شدن آر اسم فاعلی به شکل دام ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

بشکه کلمه ای تورکی است که از دو جزئ بش به معنی خالی و که پسوند مکان تشکیل یافته که باهم به معنی مکان خالیست

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

قورت دادن کلمه ای تورکی است که از فعل اوتماق گرفته شده ریشه ان اوت بوده و اوتقون به معنی آب دهان را قورت دادن قورتوم یعنی جرعه قورتولدی تمام شد همه ا ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد

سیلی کلمه ای تورکی است که از فعل سیلمق به معنی پاک کردن سطح با کشیدن دست گرفته شده است سیل ریشه آ ن بوده وقتی پسوند نسبت لی بدان اضافه می شود به شکل ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

غان در قدغن پسوند اسم ساز کثرت است ودر لغتهایی مثل آغلاغان بسیار گریان اویناغان بسیار بازیگوش اوچاغان بسیار پرواز کننده که در بعضی روستاهای اردبیل به ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١٠

انکل کلمه ای تورکی است که در اصل اونگل بوده و از دو چزئ اون به معنی جلو و گل به معنی امدن گرفته شده با هم یعنی چیزی که جلو می اید مانع مزاحم و چون پ ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٥

یورتمه کلمه ای تورکی بوده که از فعل یوروتمق به معنی راه بردن گرفته شده است ریشه ان یوروت بوده وقتی پسوند مه بدان اضافه می شود به صورت یوروتمه وبه معن ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

قدغن کلمه ای تورکی است که در اصل قاداغان می باشد و از دو جزئ قادا به معنی بلا درد و غان پسوند اسم ساز ترکیب یافته و به معنی بلا اورنده یا موجب بلا و ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣

قرق کلمه ای تورکی بوده که از فعل قوروماق به معنی حفاظت کردن گرفته شده است قورو ریشه ان بوده وقتی پسوند ق به ان اضافه شده به شکل قوروق وبه معنی حفاظت ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

ساخلو کلمه ای تورکی است که از فعل ساخلاماق به معنی نگه داشتن گرفته شده ساخلا ریشه ان بوده و به صورت ساخلو و به معنی پادگان وارد فارسی شده است

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

مشتلق کلمه ای تورکی است که از دو جزئ موشته به معنی مژده وپسوند لق که به معنی در مورد ودر کل به معنی مژدگانی است

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

مجار از دو کلمه مگ و آر تشکیل یافته که مگ در زبانهای اورالی به معنی فرد و شخص بوده و آر هم در تورکی به معنی قهرمان ونیز در مفهوم طایفه است و در کل یع ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

گمبرون کلمه ای تورکی است که از دو جزو گن به معنی فراخ و بورون به معنی دماغه گرفته شده که با هم به صورت گنبورون و به معنی دماغه فراخ در امده و به شکل ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

برخان کلمه ای تورکی است که از فعل بوروخماق به معنی پیچیدن گرفته شده است بوروخ ریشه ان بوده و وقتی پسوند ان بدان اضافه می شود به صورت بوروخان و به معن ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٥

سراغ کلمه ای تورکی است که از فعل سورماق به معنی پرسیدن گرفته شده سور ریشه ان بوده که با اضافه شدن آق به صورت سوراق و به معنی پرس و جو ونه جستجو در ام ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گدار کلمه ای تورکی است گه از فعل گتمق به معنی رفتن گرفته شده است گت ریشه ان بوده و وقتی پسوند ار اسم ساز می اید به صورت گدر و به معنی رونده در امده و ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٩

قشقایی کلمه ای تورکی است که از دو جزئ قاش و قایی گرفته شده است قاش در تورکی به معنی دویدن است و قایی هم از قبایل 24 گانه اغوز هست که در کل به معنی قا ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

سیبری کلمه ای تورکی است که از اسم قوم تورک سابیر گرفته شده خود کلمه سابیر هم در اصل سوبار می باشد که از دو جزو سوب که در تورکی قدیم همان سو یا اب است ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

کاستی کلمه ای تورکی است که از فعل کسمق به معنی بریدن گرفته شده است کس ریشه ان بوده و با اضافه کردن پسوند ماضی سوم شخص مفرد به صورت کستی و به معنی بری ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤

چکاچک کلمه ای تورکی بوده که از فعل چکمک به معنی کشیدن گرفته شده است ریشه ان چک بوده وبه صورت چکاچک و به معنی بکش بکش وارد فارسی شده که منظور کشا کش ش ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤

تخم کلمه ای تورکی است که از فعل دوغماق به معنی زاییدن گرفته شده است ریشه ان دوغ بوده که وقتی پسوند اوم اسم ساز بدان اضافه می شود به صورت دوغوم و به م ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد

تخمه کلمه ای تورکی است که از دوغماق یعنی زاییدن گرفته شده ریشه ان دوغ بوده وقتی پسوند اسم ساز مه بدان اضافه می شود به صورت دوغمه وبه معنی زاییدنی در ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٧

باتلاق کلمه ای تورکی است که از فعل باتماق به معنی فرو رفتن گرفته شده است که بن آن بات بوده و وقتی پسوند مکان ساز لاق بدان اضافه شده به صورت باتلاق وب ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

قشقرق کلمه ای تورکی است که از فعل قشقرماق به معنی فریاد زدن گرفته شده است بن آن قشقر بوده که با اضافه شدن پسوند اسم ساز آق به صورت قشقراق و به معنی ف ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

ساچمه کلمه ای تورکی است که از فعل ساچماق به معنی پرتو افکنی گرفته شده همانند اشعه های خورشید و یا موی زنان بن آن ساچ بوده وقتی پسوند اسم ساز مه به ان ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣

یساول کلمه ای تورکی است که از دو جزئ یاسا و اول ترکیب شده است یاسا در تورکی همان قانون هست و اول در تورکی از فعل اولماق به معنی بودن گرفته شده است و ...