ایاز

/~ayAz/

معنی انگلیسی:
a favourite of sultan mahmoud sebuktigin, cool breeze

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

( آیاز ) آیاز. ( اِخ ) ایاز. آیازاویماق. نام غلام محمودبن سبکتکین. این غلام برای کثرت فِراست و هوش و جنگجوئی و هم زیبائی و جمال محبوب سلطان بود :
نکند کار تیر آیازی
شل هندی و نیزه تازی.
ابوالفرج رونی.
کاندر این راه جمله را شرط است
عشق محمود و خدمت آیاز.
سنائی.
در دوره مسعود امارت قصدار و مکران داشته و در 449 هَ.ق. وفات کرده است.
ایاز. [ اَ ] ( اِخ ) نام غلام سلطان محمود :
رفته ایاز بر در محمود زاولی
طالب معاش غزنی و زاولستان شده.
خاقانی.
یافته در نغمه داودساز
قصه محمود و حدیث ایاز.
نظامی.
یکی خرده بر شاه غزنین گرفت
که حسنی ندارد ایاز ای شگفت.
سعدی.
دست مجنون و دامن لیلی
سر محمود و خاک پای ایاز.
سعدی.
بار دل مجنون و خم طره لیلی
رخساره محمود و کف پای ایاز است.
حافظ.
رجوع به آیاز و ایاس شود.

فرهنگ فارسی

( آیاز ) نام غلام محمود بن سبکتکین
ابو النجم ایاز اویماق ( ف. ۴۴۹ ه. ق . ) غلام ترک و از امرای محبوب سلطان محمود غزنوی وی در زمان مسعود امارت قصد ارومکران را داشت . ایاز در فراست و هوش و جنگجویی و جمال نیکو مثل است .
ایاس: نسیم شب، نسیم سرد، بادخنک
( اسم ) ۱ - نسیم شب . ۲ - شبنم .

فرهنگ معین

( اَ ) (اِ. ) = ایاس : ۱ - نسیم ، باد خنک . ۲ - شبنم .

فرهنگ عمید

۱. نسیم شب.
۲. نسیم سرد، باد خنک.

گویش مازنی

/ayaaz/ از بادهای زمستانی، سرد و شبانه - هوای صاف و سرد زمستانی که اکثرا با یخ زدن شبنم و گیاهان همراه است

دانشنامه آزاد فارسی

اَیاز ( ـ۴۴۹ق)
(یا: ابوالنجم ایاز بن اُیماق) غلام محبوب و رئیس ساقی های دربار محمود غزنوی . ایاز فرزند اُیماق و معشوق سلطان محمود غزنوی بود. علاقۀ محمود به وی در اشعار شاعرانی، چون حافظ ، عطار، سعدی ، مولوی ، نظامی ، و خاقانی آمده است . زلالی خوانساری منظومه ای در این باب ساخته است. اما شرح زندگی او در پس پرده ای از افسانه و داستان پنهان است . پس از مرگ سلطان محمود (۴۲۱ق)، ایاز از پیوستن به محمد غزنوی خودداری کرد و با بیشتر غلامان ، قصر را برای پیوستن به مسعود ترک کرد. سپس به حکومت ری منصوب شد. کمی بعد ایاز از جانب سلطان مسعود غزنوی ، حاکم قُصدار و کرمان شد.

پیشنهاد کاربران

بررسیِ کارواژه یِ " آختن/آزیدن" با بُن کنونیِ " آز" /پیشنهادِ واژه به جایِ پیشوندِ آلمانیِ " - ur/Ur "
1 - ما کارواژه یِ " آختن/آزیدن" را با پیشوندها داریم:
1. 1 - " یاختن" با بُن کنونیِ " یاز" :
...
[مشاهده متن کامل]

" یاختن" برآمده از کارواژه یِ " اَیاختن" با بُن کنونیِ " اَیاز" است که در آن " اَی" پیشوند است. چنانکه در زیرواژه یِ " اَی" از این تارنما آورده ام، پیشوندِ پارسیِ میانه یِ " اَی" به ریختِ " ی" درآمده است: نمونه " اَیاری به یاری"/ " اَیافتن به یافتن" و. . . .
نکته: کارواژه یِ " اَیاختن/یاختن" را هم از نگرِ ساختاری و هم از نگرِ چمیک ( =معنایی ) با کارواژه یِ " اَیافتن/یافتن" همسنجی کنید.
1. 2 - " فرآختن/فرآزیدن" با بُن کنونیِ " فرآز":
"فرآختن" از پیشوندِ " فر، فرا" به همراه کارواژه یِ " آختن" ساخته شده است. پیشوندِ " فَر/ فَرا" به پیشوندِ "فرَ" از زبانِ اوستایی برمی گردند که به چمِ " پیش، جلو، دور، ورا" بوده است.
1. 3 - " ترآختن/ترآزیدن" با بُن کنونیِ " تَرآز":
" ترآختن/ترآزیدن" از پیشوندِ " تَر، تَرا" به همراه کارواژه یِ " آختن/آزیدن" ساخته شده است. ما در زبان پارسی میانه گونه یِ تراگذرایِ این واژه را داشته ایم: ترازینیتَن ( =تر. آز. ین. یتَن ) که با بازگردانش به پارسیِ کُنونی واژه یِ " ترازاندن" را خواهیم داشت.
. . . . . . . . . . . . . . . . . . .
2 - ما کارواژه یِ " آختن/آزیدن" را با کارواژه هایِ اوستایی داریم:
ما کارواژه یِ " آختن" را به همراهِ کارواژه یِ اوستاییِ " دا" در واژه یِ " داختن =دا. آختن" از کارواژه یِ " پَرداختن/پردازیدن" داشته ایم.
نکته: در زبانِ اوستایی و پارسی میانه هم آمیختگیِ دو " آ " ، یک " آ" می سازد؛ در اینجا ( دا. آختن = داختن ) .
. . . . . . . . . . . . . . . . . . .
3 - ما کارواژه یِ " آختن/آزیدن" را با واژه یِ " اَغ" در " اغرَ = اغ. رَ" از زبانِ اوستایی به چم" نخست، آغاز" داشته ایم. واژه یِ " آغازیدن" برآمده از واژه یِ اوستاییِ " آغ" به همراهِ کارواژه یِ " آزیدن/آختن" است؛ پس ریختِ دیگرِ " آغازیدن"، " آغاختن" می باشد.
با همسنجیِ شماره هایِ 1 و 3 در بالا می توان از " آغ" به عنوانِ پیشوندِ کارواژه بهره برد.
پیشنهاد ( بسیار ارزشمند ) :
من به جایِ پیشوندِ آلمانیِ " - ur " که به امری " آغازین، نخستین، بنیادین" اشاره دارد، پیشوندِ " آغ" را پیشنهاد می کنم. چنین پیشنهادی می تواند در یافتنِ برابرهایی به جایِ واژگانِ " Urelement ، Ursprung، Urbild، Urspracheو. . . " بسیار رهگشا باشد. همچنین می توان از پیشواژه یِ " بُن" یا پیشوندِ " نِ" نیز بهره برد.

ایاز: شبنم ، ایاز اسم دخترانه ( گیلکی ) است .
Hdixhiryfdoeaisvyapq vqyay has bbshs6gObca. Iaygtq1ud sp aosjdogy. 18soo4a. JSFWIW
ایاز بچه نازنین ما
باد خونک
در اسطوره شناسی اقوام تورک ، آیاز آمدن فصل زمستان میباشد . در اقوام قرقیز و قزاق آیاز شخصیتی اسطوره ای دارد که با آمدن فصل زمستان به فقرا و یتیمان کمک می کند و مانند بابانوئل مسیحیان میباشد و بسیاری معتقدند
...
[مشاهده متن کامل]
شخصیت بابانوئل برگرفته از شخصیت شخصیت اسطوره ای آیاز است . ما در آذربایجان به آیاز بابا ، شاختا بابا میگویم. مردم قزاق همه ساله آمدن فصل زمستان را بنام آیاز بابا جشن می گیرند. با تشکر

آیاز یک کلمه ترکی اصیله که از دو بخش آی ( به معنی ماه ) و آز ( قومی سلحشور از ترکها ) تشکیل شده.
ایاز در فرهنگ لری روایت گر فردی باهوش است که ضرب المثلی رایج بین مردمان این قوم دارد.
بدین ترتیب که دختر پادشاه که زیبارویی بوده خواستگاران زیادی دارد و پادشاه شرطی می گذارد که هرکدام از خواستگاران بتواند به درستی انجام دهد دختر زیبا رو سهم آن میشود
...
[مشاهده متن کامل]

شرط ایاز اینه که به هر مرد جوان یک گوسفند می دهد با مقداری جو و علوفه که بعد یک ماه مراقبت و رسیدگی باید وزن گوسفند تغییری نکند
که همچین چیزی امکان پذیر نیست
برخی خوراک گوسفند رو قطع کردن و برخی بر طبق روال رسیدگی کردن به گوسفند که اولی حیوان را تلف نمود و دومی پروار
اما از آنجایی که دختر زیبا یکی از جوانان را مورد پسند خود می داند راز پدر اندیشمند را به او نشان داد.
گفت هر روز به مقدار سیر شدن و عادی به گوسفند خوراک بده و پس از اتمام به طور ناگهان گربه ایی را با حیوان مواجه کن که دچار ترس شود و اصطلاحا گوشت اون بریزه پس بعد از یک ماه گوسفند هیچ وزنی به خود اضافه نکرده.
این ضرب المثل در بین لرها به عنوان کوچه ایاز یا همان گوسفند ایاز معروف است.
با سپاس پاپی.

آیاز: در زبان ترکی آیاز گئجه به شب سرد و صاف زمستانی گفته می شود که زمین یخ زده و پوشیده از برف سفید بوده و آسمان صاف و بی ابر باشد. . مرحوم حسین منزوی گفته:
( ( کسیر قیلیج کیمی، گول لری آیاز
هانی یاشیل دونلو چمن؟ هانی یاز ) )
...
[مشاهده متن کامل]

ترجمه: شب سرد زمستانی ( ایاز ) همچون شمشیر، گلهای گرفتار در جنگال برف و سرما را قطعه قطعه کرده بر زمین فسرده از سرما فرو میریزد.
چه آمد بر سر چمنزاری که لباس سبز بر قامت افکنده بود؟ کجاست بهار ( که بر داد و فریاد مان برسد ) ؟

اَیاز ( گیلکی ) به معنی باد خنک و نسیم هستش و یک اسم پسرانه گیلکی توی شمال ایران محسوب میشه
ایاز : ایاز ( ترکی ) از بادهای زمستانی، سرد و شبانه - هوای صاف و سرد زمستانی که اکثرا با یخ زدن شبنم و گیاهان همراه است. ایاز نام غلام محبوب سلطان محمود غزنوی.
ایاز : هوای خنک متحرک، نسیم.
نسیم شب
نام غلام سلطان محمود غزنوی . . .
آیاز:در زبان ترکی صافی هوا و آسمان را گویند که ابر نباشد
گنجوی ( کسی که اهل گنجه است. گنجه لی ) غزنوی ( غزنه لی. کسی که مانند شیرقوی است. غزن=شیری که دندانهای قلاب مانند دارد. ) غضنفر یا غزن فر؟؟غزن فر شخصی که مثل شیر دندانهای قلاب مانند دارد. . . . . . پنجه
...
[مشاهده متن کامل]
لی ( کسی که پنجه های بزرگی دارد. گفتن پنجعلی غلط است ) . غمزه لی ( کسی که دارای عشوه و غمزه است. گفتن غمزعلی غلط است ) . سبزه لی ( جایی که پر از سبزه است. سبزه زار. گفتن سبزعلی است )

آیاز به معنی
آی یعنی ماه
یاز یعنی بهار
معنی کل اسم آیاز ماه بهار
آیاز یا همان اَیاز : شب برفی بسیار سرد زمستانی که هوا صاف است را اَیاز میگویند
ایاز یک واژه ترکی
توی زمستون و اوایل بهار وقتی بارون یا برف باریده و هوا ستاره و صاف میشه و نسیم سردی هم میوزه و ابهای سطح زمین یخ میزنه میگیم هوا ایاز
آی به معنی ماه یاز به معنی بهار خیلی دوس دارم این اسمو❤️
یاز یلی ( باد بهاری )
نسیم خنک
این اسم ترکی است و معنی ان بی ابر وسرد است و به عنوان فامیلی هم کاربرد دارد
بادخنک
نام یکی از ماه های ترکی

اَیاز
واژه ای تالشی به معنای ستاره و شب پر ستاره است
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٦)

بپرس