تالان


مترادف تالان: تاراج، چپاول، دزدی، غارت، لاش، نهب، یغما

لغت نامه دهخدا

تالان. ( اِ ) غارت و تاراج. ( آنندراج ) ( فرهنگ نظام ) ( ناظم الاطباء ). یغما. ( ناظم الاطباء ) ( لسان العجم شعوری ج 1 برگ 286 ) :
همی برد بریان به تالان دلیر
بنوعی که آهو برد نره شیر.
بسحاق اطعمه ( از فرهنگ نظام ).
رگ بجنبید بر تن هوشم
گشته در گنج شایگان تالان.
ظهوری ( از آنندراج ).
رجوع به تالان تالان و تالان تالان بودن شود.

تالان. ( اِ ) مأخوذاز یونانی ، مقداری از پول مسکوک. ( ناظم الاطباء ). تالان دو قسم بوده تالان طلا وتالان نقره. ( التدوین ). تالان طلا معادل بوده با 8475 تومان حالیه ایران و تالان نقره با 66 تومان. ( التدوین ) ( ناظم الاطباء ). منسوب به «تالا» ( تلا ) هم ممکن است ، در این صورت فارسی است .( فرهنگ نظام ). رجوع به ترکیبهای تالان آتیک و تالان اوبیایی و تالان بابلی و تالان طلا و تالان نقره شود. || وزنی در یونان. رجوع به ترکیبهای تالان آتیک و تالان ایرانی و تالان اوبیایی و تالان بابلی شود.
|| واحدی برای پول طلا و نقره. تالان نقره معادل 5600 فرانک طلا و تالان طلا که ده برابر تالان نقره بوده تقریباً معادل است با 56000 فرانک طلا. ( از لاروس قرن بیستم ). تالان نقره معادل 1/187 پوند. ( وبستر ). رجوع به تالان و ایران باستان ج 1 ص 166 و 210 شود.
- تالان آتیک ؛ ( تالان معمول در آتیک ) وزنی است در حدود 26 کیلوگرم که در یونان و مصر متداول بود. ( از لاروس قرن بیستم ). وزنه ای است معادل 56 پوند. ( وبستر ) . رجوع به تالان و ایران باستان ج 1 ص 166 و 669 شود.
- تالان اوبیایی ؛ پول متداول در میان یونانیان. منشاء آن از ایران بود و بوسیله «سولون » در سیستم پولی آتن رایج گردید. ( از لاروس قرن بیستم ). رجوع به تاریخ ایران باستان ج 1 ص 166 شود.
- || وزنی معادل 26923/8 گرم بوده است. رجوع به ایران باستان ج 1 ص 166 شود.
- تالان ایرانی ؛ نام دو واحد وزن و پول متداول در ایران یکی تالان طلا، برابر با 60 منه پارسی ( هر منه پارسی 420 گرم ) دیگری تالان نقره ، برابر با 60 منه مادی ( هر منه مادی 561 گرم ). رجوع به تالان طلای ایرانی و تالان نقره ایرانی و ایران باستان ج 2 ص 1498 شود.
- تالان بابلی ؛ وزنی معادل 31411/20 گرم.رجوع به ایران باستان ج 1 ص 166 شود.
- || پول نقره معادل 6600 فرانک طلا. ( ایران باستان چ 1311 ج 1 ص 166 ). پیرنیا در تاریخ ایران باستان به مقیاس هر تومان معادل پنج فرانک طلا در جدول ص 166 تالان بابلی را معادل 5280 ریال دانسته اند.بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

مقداروزنی که معادل۲۶کیلوگرم بوده دریونان قدیم، واحدشمارش پول یونان که نماینده مقداری طلاونقره، بوزن یک تالان بوده است
( اسم ) تاراج .
آن که چنان راه رود که گویا بر پشت بار دارد .

فرهنگ معین

[ مغ . ] (اِ. ) تاراج .
[ فر. ] (اِ. ) واحد وزنی در یونان قدیم .

فرهنگ عمید

= تاراج
۱. در یونان باستان، واحد اندازه گیری وزن.
۲. در یونان باستان، واحد پول.

گویش مازنی

/taalaan/ تاراج یغما - جدا شده

پیشنهاد کاربران

تال ان به معنای غارت هم امده است
گویند دزدها بر سر مردی ریختند وهمه ی اموالش را بردند وتنها صد تومن که مرد درزیرپالا ن خرش گذاشته بود نبردند مرد که حسابی عصبانی شده بود رو به دزدها کرد وبرای خالی کردن دق دلش گفت
...
[مشاهده متن کامل]

حالا که تالان تالان است /
صد تومن هم زیر پالان است /
دزدها بر گشتند . ان صد تومن را هم بردند ازان به بعد این داستان ضرب المثل شد

شمش طلای هخامنشی
در زبان رخشانی بلوچی :
تاَلاَن : پخش و پلا ، تُنُک ، منتشر ، شیوع یافته ، شنگ و تالان، تار و مار کردن.
افرین فرتاش
تالان تاران تارون تالون تاراج تاراگ مانند داناگ /داناج پارسی اند و تاراندن نیز معنی میدهد
واژه ( تالان ) واژه ای ایرانی است که برگرفته از واژه ( تاران ) است ( تار/پسوندِ ان )
در زبانهای هندواروپایی دگرگونی آوایی ( ر/ل ) بسیار رخ داده است. این واژه با واژه ( تار و مار کردن ) همبسته است.
[ مغ . ] ( اِ. ) تاراج .
[ فر. ] ( اِ. ) واحد وزنی در یونان قدیم .
مشاهده میکنید که در معنای تاراج مغولی بوده و در معنای واحد وزنی یونانی
و همچنین در ترکمنی ایغوری و قبچاقی هم هست
تالان /tālān/
فرهنگ فارسی عمید
( اسم مصدر ) [ترکی] [قدیمی] = تاراج
ولی در یونای واحد پول این کلمه به خاطر تسلط ترکا به کرمانجی هم رفته برادرم این طبق معین ترکیه
بعله در یونانی واحد اندازه گیری هست ولی در معنی تاراج ترکی
این کلمه ریشه ترکی داره ن یونا فرهنگ عمید و معینم نوشتم در لغت نامه آکسفوردم ریشش نوشته ترکی
تالان یعنی تاراج
در زبان ترکمنی taleng تلفظ می شود و به معنی تاراج و غارت است
در کوردی به معنای "غارت شده و ویران " است
تالان کردن:ویران کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس