قشقه. [ ق َ ق َ / ق ِ ] ( اِ ) تیرگی نشان پیشانی اسب و فارسیان به معنی نشانی که کفار بر پیشانی کنند از زعفران و صندل و غیره استعمال نمایند. ( آنندراج ) :
مگر حل کرده خورشید شد سیمافروز او
که آن خوش قشقه کافر شعله در چین جبین دارد.ارادت خان واضح ( از آنندراج ).