اگر ریشه دیوار رو دوره بدانیم صد در صد ترکی میشود زیرا دوره یک کلمه ترکی از ریشهdevirmek به معنای برگرداندن و تغیر و زیر و رو شدن وضعیت می باشد همچنین کلمه devran که معادل این کلمه در ترکی هست
دیوار واژه ای پارسی است. این واژه در زبان کهن پارسی دیده می شود. اگر همینجوری پیش برویم همه زبان های جهان ترکی بوده اند!شوربختانه برخی کاربران با پیوند زدن میان . . . و . . . همه چیز را از برای زبان ترکی می دانند!
دوستان توجه کنید که خانه و کاشانه در گذشته به معنایی که امروز موجود است وجود نداشت
و غار نشینی و سپس چادرنشینی انسانها را بیشتر به هم نزدیک کرد. و سبب شد تا قبایل مختلف پدید آیند.
این گروههای قومی برای حفاظت خود در مقابل حیوانات وحشی و یا دیگر قبایل باید متحدانه دور تا دور قبیله خود را محافظت میکردند.
... [مشاهده متن کامل]
ابتدا محالظت ( دور تا دور ) این جامعه انسانی بسیار ابتدایی بوده است
اما با گذشت زمان و پیشرفت تمدن و یکجا نشینی و ایجاد شهرها و تمدنها این ( دورتادور ) هم پیشرفت کرد.
و هم در خانه ها و هم در شهرها بروز پیدا کرد.
( دور ) شهرها دیوار میکشیدند و دروازه ای هم برای راههای منتهی به شهرها میگذاشتند.
مانند دروازه اصفهان یا دروازه تهران یا دروازه شیراز. . .
واژه دیوار به مرور از واژه ( دور ) یا پیرامون و اطراف و دایره و . . . . گرفته شد
در واقع دیوار تغییر واژه دور یا دوره یا دایره است که به دیگر زبانها نیز راه پیدا کرده است
این کلمه به هیچ عنوان ترکی نیست یک کلمه کهن که ریشه در تاریخ اجداد مشترک آریایی دارد و دقیقا هر جا آریایی ها مهاجرت کردند از این کلمه استفاده می شود ، ریشه دیوار از دی وار است ، وار یا همان بار به معنی
... [مشاهده متن کامل] پناهگاه و دی اول آن هم اشاره به چیزی که از آن پناهگاه پشتیبانی می کند . . . در زبان اروپایی هم وال گفته می شود ، ل و ر بسیار به جای هم استفاده می شود و منظور از وال همان وار و یا بار است
واژه دیوار
معادل ابجد 221
تعداد حروف 5
تلفظ divār
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [پهلوی: divār] ‹دیوال›
مختصات ( اِ. )
آواشناسی divAr
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ لغت معین
پیوستِ دیدگاههایِ پیشینم:
"دیوار" خود برگرفته از دو تکواژِ " دی" و " وار" است.
1 - "دی":
"دی" با " دئِز" در اوستایی ( ریشه یِ واژه یِ دژ ) و " دیدا" در پارسیِ باستان همریشه است و همان کارایی را دارد که پیشوندِ " de" در واژگانی همچون " defence" در زبانهای اروپایی دارد.
... [مشاهده متن کامل]
2 - "وار":
در اوستایی " پئیری وارَ" به چمِ " دیوار، پرچین" بوده است که پیشوندِ " پئیری" در اوستایی همان پیشوندِ " پیرا" و با اندکی چشم پوشی "پَر" در پارسیِ کُنونی است که در خود واژه یِ " پَرچین" نیز پیشوندِ " پَر" بکار رفته است و آنچه می ماند "وارَ" است که با واژگانِ " بار، بارو" همریشه است.
در اوستایی "وارَ" به چندین چمار ( =معنا ) بوده ولی آنچه به واژه یِ " پئیری وارَ" یا "دیوار" باز میگردد:
1 - بار
2 - پناهگاه، نگهداری، حفاظت و پشتیبانی
است.
پَسگَشت ( references ) :
رویه هایِ 863 ، 1314 و 1315 از نبیگِ "فرهنگِ واژه های اوستا"
دیوار از فعل akmak تورکی به معنای راست کردن گرفته شده، چون فعل دیگری در تورکی وجود نداره و از طرفی همه ی واژه های دنیا ریشه تورکی دارن
دیوار یک واژه بسیار کهنه می باشد بنابراین نمی توان عین واژه ها رو به دو واژه دی وار یا دیو وار یا دیو ار بخش بندی کرد. هرچند کمک به ریشه شناسی میکند اما شاید باعث گمراهی شود
دیو وار به نگر بنده از دژوار امده که به چم ( دژ = محافظ / مدافع ) ( وار / بار = بزرگ و سنگین ) می باشد = مدافع بزرگ
... [مشاهده متن کامل]
واژه بارو به چم دیواره های بزرگ نیز از همینجا آمده بارو = بسیار روی هم انباشته شده = بزرگ و سنگین که در گذشته به دلیل بهره برداری از واژه و به جای ب به آن وار گفته می شده نه بار پس در دیوار = دژ بار = دژ سنگین = محافظ سنگین
واژه دژ را در def لاتین هم میتوان دید به چم مدافع یا محافظ ( defence ) یا به چم بزرگ در dewil که دوستان اشاره کردند . و گویا واژه دیو هم به چم اهریمن بزرگ نیز از آن امده یعنی دگردیسی از دژ بوده که به انها به ریخت دیو گفته شده است.
اگر وان را چشمه بدانیم پس دیوان = سرچشمه بزرگ => دیوان حافظ سرچشمه بزرگ حافظ که اشاره به مجموعه سروده های حافظ دارد و هر چیزی که از چیزی سرچشمه بگیرد صفت انرا با خود دارد و دیوانه آنگاه میشود دیو صفت= و ویژگی دیو به بزرگی و شیطنت آن است و چون به کسی که کار غیر عقلانی انجام میدهد گویند پس اینجا شیطان وان و شیطان صفت معنی می دهد.
در کل دژ / دیو / دیف همگی به چم مدافع و بزرگ می باشند و از اینرو که دیو ها اهریمنانی بزرگ چثه هستند این واژه را روی انان نیز بعدها بکار بردند یا شایدم وارونه آن درست باشد . چون انسان ابتدا با دیو و پری آشنا شد و بعد ها شهر نشینی اغاز شد و به دلیل جثه بزرگ به بارو های بزرگ دیو یا دژ گفتند
در زبان مازندرانی به دیوار دیفار میگویند و این هم خودش نشان دهنده مدافع سازی در برابر دشمنان میباشد
اثری از ژآن پل سارتر
دیوار یک واژه با ریشه ترکی است و از دو جزء دی و وار تشکیل شده است. دی یعنی زره و حصار . وار یعنی داشتن. دیوار یعنی حفاظ داشتن.
دیوار دگرگون شده واژه دیو دار است و به چم نگهدارنده دیو است. به این چم که جلوی درون شدن دیوها و دشمنان را میگیرد.
شاید
دید وار باشه
خودتان بنگرید:
در رویه یِ 297 از نبیگِ ( فرهنگِ ریشه هایِ هندواروپاییِ زبانِ فارسی ) آمده است:
درود ُ سپاس
واژه های "باره و بارو" که به دیسه "وار" ساده می شوند به چم دیوار هستند ( مانندwall در انگلیسی ) و "دی" ساده شده دژ و دز.
دیوار در اصل به چم باروی دژ و برج است که کم کم این واژه پس از فراگیر شدن، به هر بارو و چینه ای گفته شده است.
... [مشاهده متن کامل]
بودن واژگان فراوان پهلوی - پارسی در ترکی، تنها یکی از شوند ( دلیل ) های پرشماری ست که نشان دهنده این نکته است که زبان پهلوی، زبان کهن نیاکان مردم آذربایگان، گذرگاهی بوده برای راهیابی واژگان ایرانی به ترکی.
دیوار کلمه ای تورکی است که از دورار تورکی گرفته شده که به معنی می ایستد واز فعل دورماق به معنی ایستادن گرفته شده و به مرور ر حذف و دوار شده و به صورت دیوار وارد فارسی شده است . دورار دوار دیوار
سپاس از کاربر علی باقری که بسیار رسا و زیبا نوشتند.
ریشه شناسیِ واژه یِ دیوار:
در زبان اوستاییِ ( اوزدَئیزا ) به چمِ ( پشته، کُپه، کومه، انباشته ) بوده است که پیشوندِ ( اوز ) به چمِ ( بالا، دربالا، بیرون، به بیرون ) است و واژه ( دئیزا ) از دو تکواژ ( دئیز ) و ستاک سازِ ( آ ) ساخته شده است. واژه ( دئیز ) با واژه ( دژ ) به چمِ ( بارو، برج، کلات ) همریشه است و در زبان سانسکریت ( دِها - ) و در زبانِ پارسیِ میانه واژه ( دیوار ) را داریم.
... [مشاهده متن کامل]
در رویه 68 از ( Avestan Architecture: A Descriptive Etymological Lexicon ) آمده است:
دیوار میشه wall
دیوار :حصار. اوار. بارو. جدار.
تیغه
دیواری که از خشت خام یا آجر سازند و آنها را از پهنا پهلوی هم قرار داده محکم کنند. ( ناظم الاطباء ) . دیواری که ستبری آن ستبری یک خشت است. دیواری که از یک خشت پخته یا خام کرده باشند با خشتهای عمودی نهاده، یعنی قطر دیوار همان قطر خشت باشد. دیواری که قطر آن تنگ ترین بعد خشت یا آجر و امثال آن باشد. ( از یادداشتهای مرحوم دهخدا ) .
... [مشاهده متن کامل] دیوار یک واژه ی فارسی است.
داوار در ترکی هم به معنی گوسفنده، و ربطی به دیوار ندارد.
تاخار به معنی =گذاشتن
داغار ( به این شکل معنی ندارد ) ، یا داغلار به معنی =کوه ها
داوار هم به معنی =گوسفند.
... [مشاهده متن کامل]
دیوار هیچ ربطی به زبان زیبای ترکی ندارد، و فارسی است.
و خیلی مضحک و خنده داره که می گویند یوار تورکیه.
دیوار واژه ای ایرانی که ترکان و مغولان از زبانهای ایرانی قرض گرفته و بکار میبرند. . .
کردی اوستایی ( کرمانج ) دیوارd�war
پارسی. . . . دیوار
دوستان واژه دیوار از دیو ور میاد ور همان وال انگلیسی هست یعنی چیزی که مانع ورود دیو میشه بارو هم از ریشه ور هست همینطور گلمنظور از گل همان چیز است که از کوفتن خاک و اب پدید می اید در اوستا امده با رسدن
... [مشاهده متن کامل] سرما خداوند به جمشید دستور داد به مخلوط کردن اب و خاک ور بسازد. در پارسی و به گ بدل میشه مانند ورده که در اوستا هست و وارد عربی شده تبدلی به گل شده ویشتاسب شده گشتاسب البته ر هم به ل بدل میشه مانند کرباس که کلباس هم میگن در انگلیسی ر به ل بدل شده ور شده وال mehrshadshahidi@gmail. Com
دیوار : در یکی گویشهای غربی استان اصفهان به دیوار دِژار می گویند. و احتمالا دیوار تحریف دژار و به معنی دیوار قلعه باشد.
دکتر کزازی در مورد واژه ی "دیوار " می نویسد : ( ( بر پایه ی آنچه نخست بار در روزگار جمشید، دیو دیوار ساخته است، این واژه را برآمده از دیو دانسته اند. اما این ریشه شناسی از گونه ای است که آن را ”ریشه شناسی مردمی“ می نامیم و پایه ی زبانشناختی ندارد. به گمان بسیار، دیوار از ستاک باستانی ور war درسانسکریت و اوستایی برآمده است، به معنی ”گرد چیزی را گرفتن “و ”چیزی را پوشانیدن“. ریختی کهن تر از ”دیوار“، بر این پایه، دیدوار dīdvār می توانسته است بود، بر آمده از دئده واره daida - wāra. دئده daida ریخت پارسی باستان از دئزه در اوستایی است که در واژه ی نیکْ شناخته ی پئیری دئزه pairī daēza به کار برده شده است. ”دئده “ یا ” دئزه “ به معنی توده و چینه های خاک و سنگ بوده است و در پی آن، ” پئیری دئزه“ که نام بهشت آریایی و ایرانی است به معنی جایی که گِرداگرد ِآن با چینه های خاک و سنگ فرو گرفته و پوشیده شده است. بر این پایه، دئده واره که سرانجام در پارسی دری به ریخت ”دیوار“ درآمده است، به معنی فرو پوشنده با چینه های سنگ و خاک است. نغز آن است که در زبان های خاوری ایران هنوز، ”دیوار“ در ریختی به کار برده می شود که به ریخت اوستایی واژه نزدیک است؛ نمونه را، در گویش سمنانی، دیوار را ”دزوار“ می گویند که نزدیک به دئزه واره daēza - wāra است، واژه ای که ریخت باستان شناسی دیوار در اوستایی می توانسته است بود. ستاک ”ور“ را که در دیوار نهفته است، در واژه ی ”بارو“ و ”باره“ نیز باز می توانیم یافت. . . . ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( به سنگ و به گچ دیو دیوار کرد
نخست از برش هندسی کار کرد؛ ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 268. )
یعنی دیوار ، حصار همین ده ساله میرم زبان اهل یاسوج
در زمان گذشته به دلیل اینکه پشت بام خانه ی پایینی حیاط خانه ی بالایی می بود وقتی کسی از کنار آنها می گذشت تصویری به مانند دیو را تشکیل می داد /دیوار :به مانند دیو
دیوار دو بخشی است
دیو - آر
در شاهنامه در داستان هوشنگ و تهمورث اشاره بدان شده که سازه ای از سنگ و گچ است مهندسی ساز که همانگونه که پیداست دیوان ( بیگانگان ) آن را برای ایرانیان آورده اند
و واژه ی آر همان آوردن است
دیوار امروز در فارسی باستان ترکیب دو واژه ی دیو و بارو است که روی هم دایوبارو خوانده میشد یعنی بارو و حصار یا پرچینی که مانع ورود درندگان و دیوانگان و دشمنان به خانه میشود
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٨)