النگو

/~alangu/

مترادف النگو: دست برنجن، دستبند، دستیاره

معنی انگلیسی:
bangle, bracelet, (ring) bracelet

لغت نامه دهخدا

النگو. [ اَ ل َ ] ( اِ ) حلقه ٔفلزی یا شیشه ای که زنان برای زینت در دست کنند. ( فرهنگ نظام ). قسمی دست برنجن از بلور یا طلا یا نقره. بازوبند. دست آورنجن. دست رنجن. دستانه. سِوار. برای اطلاع از انواع النگو و بازوبند، رجوع به بازوبند شود.

فرهنگ فارسی

حلقه فلزی که زنان برای زینت به مچ دست میکنند، دستبند، دستیاره، دست برنجن
( اسم ) حلقه ای از فلزات گرانبها و یا شیشه های رنگین که زنان برای زینت بمچ دست ها کنند دستبند دست برنجن دستیاره .

فرهنگ معین

(اَ لَ ) (اِ. ) دستبند، دست برنجن .

فرهنگ عمید

حلقۀ فلزی باریک که زنان برای زینت به مچ دست می کنند و بیشتر از طلا یا نقره ساخته می شود، دستبند، دستیاره، دست برنجن.

گویش مازنی

/alengoo/ دستبند زنانه

واژه نامه بختیاریکا

گرچنه ( گِرِچی ) ؛ پیچک

دانشنامه عمومی

النگو نواری غالباً فلزی است که به دور مچ دست برای زینت می اندازند. جنس النگوها بیشتر از طلا می باشد و پهنای آنها از کمتر از نیم سانتیمتر تا دو سانتی متر یا بیشتر است. [ ۱] [ ۲] البته که النگو را با انواع جنس ها دیگری مانند استیل، نقره، بافت و . . . تولید می کنند.
عکس النگوعکس النگو
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

جدول کلمات

یاره

مترادف ها

bracelet (اسم)
بازوبند، النگو، دست بند

wristlet (اسم)
بازوبند، النگو، دست بند، بند ساعت، مچ پوش

wristband (اسم)
بند، النگو، دست بند، سراستین، سر دست

bangle (اسم)
النگو، گلوبند

فارسی به عربی

سوار

پیشنهاد کاربران

پیوستِ دیدگاههای پیشین:
واژه " النگو" از
1 - اَل
2 - اَنکو ( انگو ) به چمِ "دستبند" از کارواژه ( ang/ank ) در زبانِ اوستایی به چمِ "خم کردن، پیچاندن" و همریشه با ( angle ) در زبانهای اروپایی ( اشاره شده در بالا )
ساخته شده است.
محمد حسن دوست، فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی، پوشینۀ ( جلد ) نخست، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ۱۳۹۳، رویۀ ( صفحۀ ) ۲۶۴
النگو
منابع• https://t.me/ketab7777/60913
النگو کلمه ای تورکی است که از دو جزئ الن به معنی به دست و گی به معنی بر تن کن ترکیب شده است و معنی ان بر دست کن می شود
النگو به تورکی = بیلرزیک
( واژه النگو واژه ای پارسی است ) :
ریشه واژه ( النگو ) از ( اَنکو ) در زبان اوستایی گرفته شده است که واژه ( اَنک یا اَنگ ) در زبان اوستایی به چم و معنایِ ( خم کردن، پیچاندن ) بوده است؛
( واژه ( angle ) در زبان انگلیسی با واژه ( اَنگ یا اَنک ) در زبان اوستایی از یک بُن و ریشه است ) .
...
[مشاهده متن کامل]

چنانکه در رویه 54 از نبیگِ ( فرهنگ واژه های اوستا ) آمده است:

النگو
واژه ( النگو ) در زبان اوستایی به دیسه یِ ( اَنکو ) واگویی می شده است؛چنانکه در رویه 55 از نبیگِ ( فرهنگ واژه های اوستا ) آمده است:
النگو
استوار
النگو alangoo
دست پوش زن ، النگو کلمه ای است فارسی که از النگون یا اولنگون یا آودلوزون یا آویزون که همگی معنی آویزان دارند ، گرفته شده ، در گویش شهربابکی به آن هم النگو وهم ایاره گفته می شود
چوری
النگو از کلمه ی ال ( دست ) گو/گی ( چیزی کهپوشش می دهد )
النگو، بیلزیگ، قولباق
النگو کلمه ای است ترکی
با تشکر
یاره
ایاره
بااینکه النگو کلمه ای تورکی است، با این حال قول باغ ( باق ) هم می گویند.
اما بیلر زیک بیشتر متدوال است.
( با توجه به تجربه طلاسازی بنده )
bilərzik s�z�n�n leksik mənası və izahı
1 is. 1. Qadınların yaraşıq ���n biləklərinə taxdıqları g�m�ş, qızıl və s. - dən qayrılmış halqa; qolbaq. Qızıl bilərziklər, mina sırğalar; Biləkdən a�ılar, qulaqdan �ıxar. M. S. Ordubadi. 2. x�s. �ənbər, qurşaq. Qazıma boruları, onların bilərzikləri, ağır borular “D” və “E” markalı marten poladından hazırlanır. Quliyev.
...
[مشاهده متن کامل]

و اما اتیمولوژی صحیح بیلرزیک
یا بیلَک ( ساعد ) اؤزؤکی ( انگشتر )
یعنی انگشتری برای ساعد
البته اؤزؤک ( �z�y ) درست است که به معنی انگشتر فارسی؟ است، ولی اشاره به انگشت در معادل تورکی اوزوک وجود ندارد و در اینجا مراد یک شی زینتی است که در کلمه انگشتر توضیح داده خواهد شد.
bilərzik s�z�n�n etimologiyası
1 �zbək dilində bilək�z�k kimi işlədilir, “bilək �z�y�” deməkdir. �z�k bar�maq�da, bilərzik biləkdə, bazubənd isə qolun qarı hissəsində ( �iyinlə dirsək ara�sında ) olur. Deməli, �� �z�y� fərqləndimək ���n �z�k, bilərzik, bazubənd s�zləri işlədilib ( sonuncu s�z alınmadır ) . ( Bəşir Əhmədov. Etimologiya l�ğəti )

ابرنج
النگو از " اَل" به معنی دست و " گی" یعنی پوش. که ی به واو تبدیل شده، واژه ای ترکی است در ترکی قولباق هم میگویند.
در گویش مشهدی به النگو میگن چوری و به گردن بند میگن خفتی
ال در ترکی به معنی دست و نون آخر نسبتدادن به فردیا مصروف ، و نهایتا شده الن و گی به معنی پوش یا پوشش هست.

اَلَنگو در زبان آذری می شود " قولباق "

در گویش مرکزی ایران ( میبدی ) : ایاره
شبیه دستیاره و یاره در گویش های دیگر.
احتمالا النگو در اصل آونگ و: آونگو بوده است که �واو� به �لام� تصحیف شده است و واژه �آونگو� درست شده است و بعد النگو شده.
ابرنجن
شیئ ای زیبا در دوران قدیم استفاده میشده در این دوران هم است
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢١)

بپرس