باسلق
/bAsloq/
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
( اسم ) قسمی شیرینی که با جوشاندن آرد گندم یا نشاسته در آب انگور تهیه میکنند و بجای آب انگور ممکنست نشاسته یا آرد گندم را در شربت قند یا شکر بجوشانند . در آن مغز بادام یا مغز گردو میریزند و آنرا به نخ میکشند باسدق بارسق فراته.
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
باسلق. [ ل ِ / ل ُ ] ( ترکی ، اِ ) یا باسدق. حلوایی که از نشاسته و شکر یا نشاسته و شیره انگور کنند و در میانش جوز ویا بادام نهند و برشته کشند. ( یادداشت مؤلف ) . و رجوع به باسدق شود.
بیگانه تو و اجدادت هستی
این شیرینی ایرانی هست به نام های اصلی خود یعنی فُراته یا در گویش شیرازی آن مَیده! از واژگان بیگانه برای غذاهای ایرانی اسفایده نکنیم!