پیشنهادهای سجاد صالحی (٤٨٧)
grounding
لنگر انداختن
نظارت خفگی ناکارآمد اشاره به نظریه لیبوتز و همکاران ۱۹۸۶ در مورد اختلال پانیک
تسریع کننده
اختیار، قدرت، تسلط
آموزاندن آموزش دادن
فاصله
فاصله
تخطی از مرزها
سنگ بنا
یک اصطلاح "قبر خودش رو می کند" هر که گودالی بکند، در آن سقوط خواهد کرد
پدرمعابانه
خداپسندانه
نشانه چیزی بودن
تخطی کردن
آشوب گر
یک طرفه
رام نشدنی
غیرعادی
نابرابر
بی علاقه
فرستادن
مافوق
سطحی
به زانو درآوردن
نیمه هوشیار
احساس نزدیکی با صمیمیت تفاوت داره صمیمیت یا intimacy به صورت ناخودآگاه اتفاق میفته ولی نزدیکی یا closeness به صورت خودآگاه اتفاق میفته. افراد می تو ...
صمیمیت با احساس نزدیکی تفاوت داره صمیمیت به صورت ناخودآگاه اتفاق میفته ولی نزدیکی یا closeness به صورت خودآگاه اتفاق میفته. افراد می تونن احساس نزد ...
عوامل تداوم بخش
عوامل آشکارساز یا تسریع کننده
عوامل زمینه ساز یا مستعدکننده
عوامل آشکارساز
عوامل زمینه ساز
عضلات شانه
از هم پاشیده
Major General سرلشکر
در متون روان شناسی به عنوان تنظیم کننده استفاده می شود. از ناظر در مباحث پزشکی و روان شناسی، با لفظ سوپروایزر یاد می شود.
هسته فوق کیاسمایی یک یا دو ناحیه کوچک در هیپوتالاموس که بر کنترل ریتم های شبانه روزی موثر است.
suprachiasmatic nucleus یک یا دو ناحیه کوچک در هیپوتالاموس که بر کنترل ریتم های شبانه روزی تاثیر گذار است.
ابراز کردن، بیان کردن، بیانگری
در متون روان شناسی، پویا/پویایی/پویشی
کفایت، بسندگی، صلاحیت، شایستگی
سازش، مصالحه، و گاهی نیز به خطر انداختن
Projection یا برون فکنی، نوعی مکانیسم دفاعی است که به عنوان مثال در واکنش های پارانوئیدی اتفاق می افتد. برون فکنی فرار از تکانه ها و فانتزی های ناخود ...
استفاده بیشتر از ظرفیت ذهنی سازی
به معنای استفاده کمتر از ظرفیت ذهنی سازی. مفهومی است تخصصی در مباحث روان شناسی و تصویرسازی ذهنی
در برخی متون، "جنسی" معادل بهتری است.
بیماری پذیری
برافراشته
پرت کردن حواس از چیزی
سر در برآوردن از چیزی
در متون تخصصی روان شناسی و روان پزشکی، مخفف not otherwise specified به معنی نامشخص است.
نامشخص
روان سنجی گرایانه
غدد فوق کلیوی جنسی مثال: a congenital adrenogenital disorder یک اختلال مادرزادی مربوط به نابهنجاری غدد فوق کلیوی جنسی
اشتغال ذهنی پیدا کرد
نمونه موردی
هدفمند
علائم = تنها توسط درمانگر یا تیم درمانی تشخیص داده می شود
قابل تعمیم مثال: the list of applicable symptoms لیست نشانه های قابل تعمیم
نشانه = تنها توسط فرد بیمار قابل گزارش و تعریف است
نشانه ها = تنها توسط فرد بیمار قابل گزارش و تعریف است
به رسمیت شناخته می شوند
در مورد انسان و حیوانات اگر به کار برده شود، میخکوب شدن معادل خوبی برای ترجمه است. در متون روان شناسی = میخکوب شدن
نسنجیده، خام، ناپخته
همه گیرشناسی
در برخی متون فرایند معادل خوبی است
کودکان نوپا
در ژنتیک احتمالاٌ منظور توارث پذیری باشه مثال: the presence of high familial loading of depression and polymorphisms in SLCGA4 and BNDF genes
بارداری
گزارش کننده
گاهی به معنی نظم مثال: living arrangements نظم زندگی
دانشجوی تحصیلات تکمیلی
گسست از روابط اجتماعی ناوابستگی اجتماعی
انزوای اجتماعی
خونسرد ، ساکت ، آرام
سیستم جنگ، گریز، بهت
نظریه حساسیت به تقویت Jeffrey Alan Gray
ساقه مغز
در روان شناسی به ساخت شبکه ای در مغز اشاره دارد.
تحقیقات پیمایشی
در برخی متون میتوان "اختصاصی" ترجمه کرد.
لزوماً
در روان شناسی منظور سرشت است.
همخوان
بخش نامه ای
فراگیر
ملاحظه کاری
موجب قرض دادن
بسترگاه در معنایی دیگر اشاره به رواندرمانی اختلالات مرتبط با مصرف مواد محرک دارد.
جزئی و ناچیز
قابل توجه و چشمگیر
ابزاری سودمند
در اصطلاح
درونی - ذاتی
ابداع
خصیصه؛ ویژگی؛ صفت در روان شناسی به ویژگی ها و صفات شخصیتی اشاره دارد. اگر فردی ملاک های اختلال شخصیت را بر اساس DSM را برآورده کند، واژه اختلال شخصی ...
مطرح گردیده است
بی پروا بی ملاحظه
منشعب شدن
رهاشدگی
فردی که دیگران را به بازی میگیرد. دغل باز مکار و حیله گر فریبکار حقه باز و . . .
عجیب و غریب
اشاره دارد به شخصیت اسکیزوتایپال
خیراندیش دستکار نیکوکار صالح
مزاحمت و آزارگری
بد رفتارگر - دشنام دهنده
فراری از لذت بردن - لذت هراس
نوکر صفت - چاپلوس - دون پایه
سزاوار سرزنش بودن یکی از ویژگی های شخصیت آزار طلب
شدیداً
خودنمایی یکی از ویژگی های بارز افراد دارای شخصیت نمایشی
در روان شناسی شخصیت، بین سه واژه personality, character, and temperament تفاوت وجود دارد. Personality = شخصیت Charachter = منش Temprement = سرشت
در روان شناسی شخصیت، بین سه واژه personality, character, and temperament تفاوت وجود دارد. Personality = شخصیت Charachter = منش Temprement = سرشت
در روان شناسی شخصیت، بین سه واژه personality, character, and temperament تفاوت وجود دارد. Personality = شخصیت Charachter = منش Temprement = سرشت
شبیه
fianc�e نامزد مونث fianc� نامزد مذکر
Digital NSSI اشاره دارد به رفتارهای خودآسیبی غیر خودکشی گرایانه وابسته با فیلم برداری و اشتراک گذاری آن در رسانه های جمعی
ENSSI اشاره دارد به Engagement in Non Suicidal Self - Injury درگیر شدن در رفتارهای خودآسیبی غیر خودکشی گرایانه
اشاره دارد به Non Suicidal Self - Injury خودآسیبی غیر خودکشی گرایانه
به همان اندازه
هذیان پارازیتوز انگل هذیانی یک وضعیت روانپزشکی است که در آن بیماران این باور غلط را دارند که آنها آلوده به انگل های پوست مانند شپش، کک، عنکبوت، کرم ...
بی قرار آشفته پریشان حال مضطرب تحریک پذیر
فروکردن انگشت در چشم = رفتاری در کودکان عقب مانده ذهنی و کودکان مبتلا به اوتیسم
خودانگیختگی
حس ترحم نسبت به خود
احساس ملالت و دلزدگی
ترکاندن popping a balloon
سرایت swirling emotion = سرایت هیجان
غیرمنطقی توجیه ناپذیر
گاهی منظور، شفادهنده مذهبی است
بهبودی بازیافت بازسازی
قرار دادن، جای دادن
از . . . دور شد
در متون روانشناسی "اعتبارسنجی"
در مقالات علمی "بحث و نتیجه گیری"
ملموس، واقعی مثال the tangible aid > کمک های واقعی، کمک های ملموس Refers to the physical, emotional or financial assistance provided or perceived to ...
افراد نمونه جمعیت عمومی
در تحلیل عاملی "برازش" ترجمه می شود.
مقادیر ویژه در تحلیل عاملی مقدار ویژه میزان وارایانس تبیین شده بوسیله هر عامل را بیان می کند. یکی از ضوابط پرکاربرد در تعیین تعداد عاملها ، مقدار ویژ ...
در آمار و تحلیل اکتشافی " نمودار سنگریزه"
در مباحث آماری تحلیل عاملی؛ "برازش" ترجمه می گردد.
مورب ( نامتعامد )
مجبور شدن . . . made you promise to مجبور شدید تعهد بدهید که . . .
در پرسشنامه های روان شناختی و سایر متون، می توان از عبارت گویه نیز استفاده کرد.
مقالات و متون علمی
درگیری مشارکت
جراحات فیزیکی
تدوین، توسعه، بسط و گسترش، ابداع، رشد، تحول
خودآسیبی غیر خودکشی گرایانه
پاکدست
پرورانیدن، به اوج رساندن
احساس ناکامی، ناخشنودی، استیصال، نا امیدی
رضایت مندی
ابهام
شفاف
مبهم
انکار کردن
قدرتمند؛ توانا؛ توانمند
گاهی اوقات "متفاوت" هم ترجمه خوبی به نظر می رسد.
رویایی
رویایی
گم و گور شد ناپدید شد محو شد منقرض شد
بدون شک
نامزد مجذوب درگیر
حیطه اختیارات
محافظ
به عهده. . . . the responsibility for such a decision usually rests with the therapist
قانع کننده؛ منطقی؛ قابل قبول
زیان بخش
از سر لجبازی
فهمیده شده درک شده
پویا pschodynamic = روان پویشی
به طور ناخواسته
در موارد نادر
سطحی
انحصار طلبی - تک قطبی بودن - خودشیفتگی - تک محوری
کنار گذاشته شدن
مصون بودن
ایمنی پذیری اشاره دارد به اندازه گیری واکنش ایمنی ناشی از آنتی ژن.
سجاف خلفی شکاف خلفی
سجاف؛ شکاف
بیوسنتر بیوسَنتز یا زیست هَندایش به فرآیندی در سلول جانداران می گویند که در آن سوبستراها به کمک آنزیم های ویژه ای کاتالیز و به فرآورده های پیچیده تر ...
تریپتوفان هیدروکسیلاز به اختصار TPH تریپتوفان هیدروکسیلاز آنزیمی است که در سنتز انتقال دهنده عصبی سروتونین نقش دارد.
مخفف tryptophan hydroxylase تریپتوفان هیدروکسیلاز
داروی فن فلورامین این دارو با اثر بر روی مسیر سروتونین در دستگاه عصبی مرکزی با تخلیه سروتونین و کاهش بازجذبش باعث کاهش متابولیت سروتونین در CSF می ش ...
مایع مغزی - نخاعی = به اختصار CSF
مخفف cerebrospinal fluid مایع مغزی - نخاعی
مخفف 5 - hydroxyindoleacetic acid 5 - هیدروکسی ایندولیستیک اسید
متابولیت در علم بیوشیمی مواد شرکت کننده در متابولیسم یا سوخت و ساز سلولی را متابولیت می نامند.
5 - هیدروکسی ایندولیستیک اسید به اختصار 5 - HIAA
اگزوم در مجموع تمام اگزونهای یک ژنوم را اگزوم می نامند و روش تعیین توالی اگزوم را WES می گویند.
در متون روان شناختی "پرخاشگری" ترجمه می شود.
مدل استرس - بیماری یا همان مدل استرس - بیماری پذیری
وسواس گونه برای خوب درآوردن کار
خودکشی کامل
انتقال دهنده های سروتونین
آسیب شناسی سیستم عصبی نووپاتولوژیک
آناتومی سیستم عصبی
پلی آمین
فاکتورهای نوروتروفیک neurotrophic factors یا به اختصار NTFs؛ گروهی از زیست مولکول ها هستند که تقریباً همگی از پپتید یا پروتئین های کوچک بوده و در رشد ...
مخفف Brain - derived neurotrophic factor فاکتور نورون زایی مشتق شده از مغز
محور هیپوتالاموس - هیپوفیز - آدرنال محور HPA
عصب زیست شناختی - نوروبیولوژیکی
در مباحث ژنتیک "فعال سازی از راه دور" ترجمه می شود. در زمینه تنظیم بیان ژن؛ transactivation، افزایش سرعت بیان ژن بوده کهه طی یک فرایند زیستی یا به ص ...
در مباحث مربوط به ژننتیک؛ " آگاهی دهنده" پیشنهاد می شود.
ژنوتیپ تصحیح شده
الحاق، گنجاندن، ترکیب
نمودار میله ای
برآورد ( کردن )
در متون روان شناسی به معنای سازگاری و انطباق است. در مباحث آماری تصحیح بهترین ترجمه به نظر می آید.
مقدار P permuted در مباحث آماری عددی بین 0 تا 1 است و به آن قسمت از آزمون اشاره دارد که مهم و قابل توجه است. ( همان p - value است ) . این عدد حاکی از ...
جایگشت
سطح زیر منحنی راک ( منحنی مشخصه عملکرد سیستم ) AUC منحنی مشخصه عملکرد سیستم ( ROC ) ؛ روشی گرافیکی برای بیان ویژگی های تشخیصی یک تست ( در علوم پزشکی ...
محدود، خشک، غیر قابل انعطاف. . . . . افراد خشکه مذهب
استناد؛ ارجاع دهی
مفهوم ضمنی آن موقعیت چالش برانگیر است.
بیرون کشیدن اشتیاق و میل. . . تعریف و تمجید کردن
همچنین به جز موارد ذکر شده
اخذ نمونه خونی
در ذیل. . . مثلا در ذیل مقاله
افکار خودکشی گرایانه
ابزار و وسایل مثال دسترسی به ابزار و وسایل مهلک و مرگ آور = access to lethal means
ابزار یا وسایل مرگ آور و مهلک
اقدام کردن به عنوان مثال Sicide Attempt = اقدام به خودکشی
بازه اطمینان
در واقع
فوریت
متیل دار کردن یا متیلاسیون در شیمی به معنای افزایش یا جانشینی یک گروه متیل به یک مولکول است.
مغز میانی
احشائی – حسی عملکرد های احشایی - حسی viscerosensory functions
هورمون آرژنین وازوپرسین ( هورمون ضد ادرار در انسان و بیشتر پستانداران )
هسته پاراونتیکولار ( پیش بطنی ) در هیپوتالاموس قرار دارد. ( PVN ) paraventricular nucleus of the hypothalamus
محور هیپوتالاموس - هیپوفیز - آدرنال سیستم مهمی در پستانداران بوده که وظیفه آن حفظ هموستاز بدن آنهاست. این عملکرد با تنظیم سیستم اعصاب مرکزی؛ غدد درون ...
جدال تقابل کشمکش
تحقیر. تخریب. دست کم گرفتن
خود سازمان نایافتگی
ناب . خالص . بی ریا . حقیقی
در برخی متون میتوان کلمه ابراز را بکار برد. مثلا ابراز محبت
همتا نبودن
پیوستار
فراهم شدن شرایط
به ندرت
حس خلوص صداقت خالص دو رو نباشد
بر انگیختن
در متون روانکاوی " بازپروری" ترجمه می شود.
در متون روانکاوی"تحریک" ترجمه می شود.
بازآفرینی
درون روانی
حیرت آور
کهن الگو اشاره به نظریه یونگ در روان شناسی دارد
کنش انعکاس
مکانیزم دفاعی بازگشت در متون روانکاوی
در متون روانشناسی "من" ترجمه شده است. هر چند معادل مناسب به نظر نمی رسد.
دوباره خلق کردن بازآفرینی
التقاط گرایی در متون روان شناسی ارجح است گزیده گرایی گلچین گرایی
خزانه خزینه
کنار گذاشته می شوند
درمانگر حرفه ای
درمانگر
فرد ارجاع شده
نشانه های بارز فلان چیز
توقف خاتمه
ارجاع کردن در متون روان شناسی به ارجاع بیمار و یا مراجع اشاره دارد.
در متون روان شناسی اشاره به مکانیسم دفاعی جدا سازی دارد.
در متون روانکاوی و روان پویشی اشاره به نظریه روابط موضوعی دارد. good and bad objects
فراهم می کند
رشک در مفاهیم روانکاوی
رشک آلت در مفاهیم روانکاوی
ویزیت
توجیه
چشم و هم چشمی
حضور
انتقال در مفاهیم روانکاوی. انتقال متقابل = countertransference
مفهومی روانکاوی است. انتقال متقابل
مایوس کننده نا امید کننده دلسرد کننده
موقعیت کار در مطب خصوصی
وسیله حامی
تعویض شیفت
تعویض
واکنش
نظام اطجاع خدمات پزشکی
ساماندهی مثلا ساماندهی تغییر PROMOTING CHANGE
در مفاهیم روانکاوی چسبندگی ترجمه می شود.
بزرگ کردن to rear the offspring = بزرگ کردن فرزندان
فرزندان to rear the offspring = بزرگ کردن فرزندان
اعتراف کردن
اعتراف
برزخ. . . بلا تکلیف
سوگواری. . .
در روان شناسی اختلال سوگ
یک شخصیت نفوذ نا پذیر
کلنجار رفتن، دست و پنجه نرم کردن
دست و پنجه نرم کردن با مشکلات. . . .
نجات دادن، حفظ کردن، گرفتن، ذخیره کردن
والدین تعمیدی ( در مسیحیت ) ؛ کسانی که غسل تعمید برای کودک گذاشته اند.
ته تغاری، عزیز the youngest child is often babied and kept dependent
ناسازگار؛ غیر انطباقی؛ ناپذیرفتنی
احساس سربار بودن
سایق
تحمل کردن She responded by saying, “Look what I put up with. ”
کارشناسی شده
منصب یا سمت همزمان به عنوان مثال: او همزمان، سمتی در گروه ارتقاء سلامت و بهداشت جامعه . . . دارد. He has a joint appointment with the Department of ...
مشتاقانه علاقه مشتاقانه = an avid interest
سلامت - از - راه دور
بیان جنسی؛ ولی بهتر است در متون روان شناسی از "رفتار جنسی" استفاده شود.
علوم انسانی
جهت گیری یا گرایش جنسی
در متون روان شناسی تاب آوری ترجمه می شود.
کارشناسی ارشد روان شناسی تربیتی = Master’s of Education in Educational Psychology
adjunct professor = استاد معین؛ عضو هیأت علمی وابسته؛ استاد حق التدریسی
استاد معین؛ عضو هیأت علمی وابسته؛ استاد حق التدریسی
سیستم اداری ترویج یک سیستم اداری صاحب صلایت = cultivate a competency regimen
آرمان گرایانه تدوین دستورالعمل های آرمان گرایانه = creating aspirational guidelines
تجلیل کردن، ستودن، تقدیر بعمل آوردن، تحسین کردن، تعریف کردن
مزید بر موارد فوق؛ می توان از "بر طرف کردن" نیز استفاده نمود.
انحراف، عملیات انحرافی، انحراف از جهت، عدول، تفریح، سرگرمی، مشغولیت، کژ راهه مشغول نمودن بخش اورژانس = emergency department diversions
گروه، واحد، وزارت خانه، دپارتمان، بخش بخش اورژانس = emergency department
صرفه جویی در هزینه
تامین سلامت روانی
عدالت اجتماعی
محروم؛ کم برخوردار؛ تحت حمایت
معطل شدن؛ فس فس کردن؛ دست دست کردن؛ درنگ کردن؛ طول دادن؛ دوام آوردن؛ وقت تلف کردن؛ تعلل کردن و . . .
در صورت امکان
شک و تردید، دو دلی
اصطلاحات the idiosyncrasies of the technology = اصطلاحات فناوری
ظرافت ها
بالینی
به لحاظ بالینی
در متون روان شناسی و علی الخصوص متون روان تحلیلی؛ واژه "اتحاد و یا پیمان" ترجمه می شود. therapeutic alliance = اتحاد درمانی؛ پیمان درمانی
مباحثه، مکالمه، گفت و گو،
ترجمه صحیح inventory در متون روان شناسی "سیاهه" است. تفاوت های ساختاری و فنی بین "سیاهه" ؛ "پرسشنامه"؛ "تست" و "آزمون" وجود دارد.
ترجمه صحیح inventory در متون روان شناسی "سیاهه" است. تفاوت های ساختاری و فنی بین "سیاهه" ؛ "پرسشنامه"؛ "تست" و "آزمون" وجود دارد.
مراقب بودن
مواجهه به عنوان مثال "تکنیک های مواجهه طولانی مدت" که در روان درمانی تروما مورد استفاده قرار می گیرد. prolonged exposure techniques
کاربرگ ها
تجهیزات کمکی به عنوان مثال سمعک برای ناشنوایان
گواهی فعالیت؛ جواز کسب؛ پروانه کسب
قوانین ایالتی و فدرال
بطور کلی؛ اساسا؛ علی القاعده؛ قاعدتا؛ اساسا؛ عموما
در متون روان شناسی و مباحث اخلاقی؛ "صلاحیت" ترجمه می شود.
صلاحیت حرفه ای
ارسال؛ اعزام a technician will have to be dispatched to the site = یک تکنسین باید به پایگاه اعزام شود.
مهیا، مجهز ، آماده
در برخی جملات "آشنا شدن" هم می توان ترجمه کرد. come in with some technical skills = آشنا شدن با برخی مهارت های فنی
آشنا به فناوری خوره تکنولوژی
فرا گرفتن، یاد گرفتن
عیب یابی
جامع؛ فراگیر؛ کلی؛ عمومی
تعداد معدودی از
جعل هویت
در قبال = with respect to
دارای اختیار قانونی؛ صلاحیت دار
"Good Standing" یا "Certificate of Good Standing" یا گواهی حسن انجام کار ( عدم سوء پیشینه ) ؛ مدرکی رسمی با مهر و امضای سازمان نظام پزشکی/روان شناسی ...
"Good Standing" یا "Certificate of Good Standing" یا گواهی حسن انجام کار ( عدم سوء پیشینه ) ؛ مدرکی رسمی با مهر و امضای سازمان نظام پزشکی/روان شناسی ...
فوق الذکر؛ همانطور که در بالا اشاره شد
تدوین Establishment of policies = تدوین سیاست ها
بجز امنیت، سلامت هم معادل خوبی است. Security of test =سلامت آزمون، در متون روان شناسی؛ واژه "سلامت" ترجمه بهتری از" امنیت" به نظر می آید.
در متون روانشناسی "رازداری"
روش رسانه های سمعی و بصری
بهره مندان، مخدوم، مصرف کنندگان، دریافت کنندگان
در متون روانشناسی "مراجع" ترجمه می شود.
فرهیختگی، روشنفکری
فرهیخته، روشنفکر
تحول، تکوین، تکامل، فرگشت
پیشگفتار، مقدمه
تشکیل می دهد
طرد شدن، از چشم افتادن، از وجهه عموم افتادن
کارورزی
فاقد بیمه
آموزش، تحصیلات lesseducation = تحصیلات کمتر
طرد شدن
انگ ، داغ ، برچسب در روان شناسی
انگ خوردن، لکه دار شدن
در دسترس نبودن
کارورزی، کارآموزی
ذهن آگاهی، از رویکرد های موج سوم در روان شناسی
مقالات، متون علمی و همچنین ادبیات تحقیق، پیشینه پژوهش
برنامه های آموزشی
دور - روانشناسی ؛ روان شناسی - از - راه دور؛ تله سایکولوژی
بالاخص، به ویژه، علی الخصوص، مخصوصا، بخصوص
اصل مهم و اساسی
عقاید بیش بها داده شده
نا معلوم، مبهم، نامشخص
مطیع و فرمانبردار متضاد آن سرکش و جنگنده
جنگنده، سرکش، مبارز
سرشت؛ خوی؛ ذات
مقدار، حجم
حجم، مقدار
غفلت، left unattended = به حال خود رها شدن
مثلث سازی
جنبه، وجهه another facet of = جنبه دیگری از. . . .
گسسته
نفوذناپذیر
گسستگی در خانواده درمانی به، گسستگی در مقابل به هم تنیدگی در ساختار خانواده اشاره دارد. disengagement متضاد enmeshment است.
به هم تنیدگی در خانواده درمانی به، به هم تنیدگی در مقابل گسستگی در ساختار خانواده اشاره دارد. enmeshment متضاد disengagement است.
توجه را جلب میکند
بیمارگونه؛ حساس
پایه و اساس
زمینه ای، زیر بنایی
نادیده گرفته شدن
نفی
ملزم کردن
نا بسامان
نا بسامانی ها
ارزیابی؛ سنجش
تامین مالی مباحث تامین مالی = funding discussions
مشارکت داده شدن کارآموزان در تصمیم گیری در مورد خدمات بالینی، مشارکت داده شدند = trainees are incorporated into clinical service decisions
اختصاص دادن تخصیص بودجه= allocate funds
بودجه دولتی
تجزیه و تحلیل؛ آنالیز؛ کاوش در متون تخصصی روان شناسی = روانکاوی
موقعیت ها مثال موقعیت های عملی = practicum sites
پیگیری
مترادف ارجاع در متون روان شناسی
به موقع
خط مشی ها
تامین مالی
به قوانین مربوط به رفاه اجتماعی ایالات متحده اشاره دارد. به نظر من بهترین ترجمه عبارت است از "معافیت مالی رفاه اجتماعی"
غائبین غیرموجه یا افرادی که علیرغم رزرو کردن بلیط، در محل مورد نظر حضور نیافته و یا لغو می کنند. در متون درمانی به بیماران یا مراجعینی اشاره دارد که ...
در متون درمانی به منزله رها کردن درمان است
پذیرش
یک به یک؛ یکایک، تن به تن، تک به تک
پژوهش؛ تحقیق
سطح؛ لایه = مدل سه لایه یا مدل سه سطحی = three - tier model
حرفه؛ عمل؛ درمان؛ کار؛ تمرین؛ کاربست و همچنین حرفه clinical practice = حرفه بالینی
فاصله
در برخی موارد میتوان از لفظ مداوم نیز استفاده کرد.
روند بهبودی
کارشناس؛ قاضی؛ داور
داوران؛ قضات؛ کارشناسان
در مواردی هم به معنی "اداره کردن" بکار برده می شود
در عرصه اجتماعی
مرزها
مرز
سوء استفاده؛ بهره کشی
تهاتر
مشغول به کار شدن
در نظر داشتن
ارجاع دادن
مقرون به صرفه نبودن= it difficult to afford
مقرون به صرفه نبودن= it difficult to afford
نابهنجار
تهاتر کردن
نابرابری، بی عدالتی
abundance of = تعداد کثیری از . . .
فراهم کردن
حس و حال
به معنی تامین معاش هم هست.
در برخی جملات بجای هدف هم بکار برده می شود. مثال having a future orientation = داشتن یک هدف آتی
شرایط
معطوف به
اصلی
مختل شده
مختل کردن
مواجهه، رویارویی
. . . کافی
جانبازان، کهنه سربازان
نبرد، جنگ، پیکار، مبارزه، درگیری
برابری، مطابقت، همگونی
نارسایی احتقانی قلب یا نارسایی قلبی CHF
نا متناسب
در مورد حیوانات می بایست از کلماتی چون گله و رمه استفاده شود.
و دیگری
تحت کنترل فلان
ارزش ( اخلاقی یا اجتماعی ) ؛ ارزش؛ مقدار
موانع، محدودیت ها
ایجاد شدن در
در مقایسه با
در بین
فردی ، فرد، منحصر به فرد
گرایش مذهبی
جایگاه اجتماعی - اقتصادی
اهل فلان جا بودن
داشتن چیزی
در روان شناسی=هویت، فصل های مشترک
اختصاص داده شده
وجه مشترک، فصل مشترک
تجربه ای
ابزار
کارورز بالینی، کارآموز بالینی، فرد تحت نظارت بالینی
مهیا سازی نظارت بالینی
نظارت بالینی
ناظر بالینی
می پردازد؛ بر طرف میکند
در محدوده؛ درون. . . ؛ در طی
ویژگی ها، امکانات، اختیارات، آزادی