options

جمله های نمونه

1. all his options were taken away
آزادی عمل او سلب شده بود.

2. keep (or leave) one's options open
از گزینش خودداری کردن،امکان گزینه های متعدد را برای خود حفظ کردن

3. don't pay a down payment; keep your options open until you find your ideal house
بیعانه نده،تا خانه ی دلخواه خود را پیدا نکرده ای امکان انتخاب خود را محدود نکن.

پیشنهاد کاربران

آپشن - گزینه - امکان
فرصت ها
ویژگی ها، امکانات، اختیارات، آزادی
گزینه ها
ویژگی ها
امکانات
محصولات رایگان جانبی
خیارات
تخصصی ( بازرگانی )
اختیار معامله
اختیاری
قراردادهای اختیار معامله

بپرس