explosively


بطورقابل انفجار، بطورقابل احتراق، چنانکه منفجرشودیابترکد

جمله های نمونه

1. The company has grown explosively over the last two years.
[ترجمه گوگل]این شرکت در دو سال گذشته رشد چشمگیری داشته است
[ترجمه ترگمان]این شرکت در طی دو سال گذشته به شدت آسیب دیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. "Are you mad?" David asked explosively.
[ترجمه گوگل]"دیوونه شدی؟" دیوید با حالت انفجاری پرسید
[ترجمه ترگمان]دیوونه شدی؟ دیوید با عصبانیت پرسید:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A referendum next year would coincide explosively with the election campaign.
[ترجمه گوگل]همه پرسی سال آینده به طور انفجاری با مبارزات انتخاباتی همزمان خواهد شد
[ترجمه ترگمان]یک رفراندوم در سال آینده با تبلیغات انتخاباتی همزمان خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. These transactions grew explosively in the early 1980s.
[ترجمه گوگل]این معاملات در اوایل دهه 1980 به شدت رشد کرد
[ترجمه ترگمان]این معاملات در اوایل دهه ۱۹۸۰ با شکست مواجه شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Hydrogen is explosively flammable when mixed with oxygen.
[ترجمه گوگل]هنگامی که هیدروژن با اکسیژن مخلوط می شود، قابل اشتعال است
[ترجمه ترگمان]زمانی که با اکسیژن مخلوط می شود، هیدروژن به شدت قابل اشتعال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But the parasite had multiplied explosively in his blood.
[ترجمه گوگل]اما انگل در خون او به طرز انفجاری تکثیر شده بود
[ترجمه ترگمان]اما انگل به شدت در خونش خرد شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The compressed gas expands explosively, releasing energy into the speed of the molecules
[ترجمه گوگل]گاز فشرده شده به صورت انفجاری منبسط می شود و انرژی را در سرعت مولکول ها آزاد می کند
[ترجمه ترگمان]گاز فشرده (فشرده شده)به سرعت گسترش می یابد و انرژی را به سرعت مولکول ها انتشار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. When conditions are right, phytoplankton populations can grow explosively, a phenomenon as a bloom.
[ترجمه گوگل]هنگامی که شرایط مناسب باشد، جمعیت فیتوپلانکتون ها می توانند به طور انفجاری رشد کنند، پدیده ای مانند یک شکوفه
[ترجمه ترگمان]زمانی که شرایط درست باشد، populations phytoplankton می تواند به طور انفجاری، پدیده ای به عنوان یک شکوفه، رشد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The political situation in Kashmir and Jammu is explosively unstable.
[ترجمه گوگل]وضعیت سیاسی کشمیر و جامو به طرز انفجاری ناپایدار است
[ترجمه ترگمان]وضعیت سیاسی کشمیر و جامو بسیار ناپایدار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The population in central America is growing explosively.
[ترجمه گوگل]جمعیت در آمریکای مرکزی به شدت در حال افزایش است
[ترجمه ترگمان]جمعیت در آمریکای مرکزی به شدت در حال افزایش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. HIGGINS explosively : Woman: cease this detestable boohooing instantly.
[ترجمه گوگل]هیگینز به طرز انفجاری: زن: فوراً این غوغای نفرت انگیز را متوقف کن
[ترجمه ترگمان]: زن! فورا این boohooing نفرت انگیز را متوقف کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Investors foresaw a market opportunity that would be explosively profitable.
[ترجمه گوگل]سرمایه گذاران یک فرصت بازار را پیش بینی کردند که به طور انفجاری سودآور خواهد بود
[ترجمه ترگمان]سرمایه گذاران پیش بینی می کردند که یک فرصت بازار به طور بالقوه سودآور خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. An explosively formed penetrator ( EFP ) with fins has the advantages of stable flight and deep penetration.
[ترجمه گوگل]یک نفوذگر با شکل انفجاری (EFP) با باله ها دارای مزایای پرواز پایدار و نفوذ عمیق است
[ترجمه ترگمان]An (EFP)با باله ها (EFP)دارای مزایای پرواز پایدار و نفوذ عمیق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It reacts explosively with organic material.
[ترجمه گوگل]با مواد آلی واکنش انفجاری می دهد
[ترجمه ترگمان]آن به شدت با مواد آلی واکنش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in an explosive manner, combustibly

پیشنهاد کاربران

شدیداً
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : explode
✅️ اسم ( noun ) : explosion / explosive
✅️ صفت ( adjective ) : explosive
✅️ قید ( adverb ) : explosively
به صورت انفجاری
به طور شدیدی، به طور حادی

بپرس