پیشنهادهای سجاد صالحی (٤٥٩)
دایره نفوذ
ویژگی ها، امکانات، اختیارات، آزادی
در محدوده؛ درون. . . ؛ در طی
می پردازد؛ بر طرف میکند
ناظر بالینی
نظارت بالینی
مهیا سازی نظارت بالینی
کارورز بالینی، کارآموز بالینی، فرد تحت نظارت بالینی
ابزار
تجربه ای
وجه مشترک، فصل مشترک
اختصاص داده شده
در روان شناسی=هویت، فصل های مشترک
داشتن چیزی
اهل فلان جا بودن
گرایش مذهبی
جایگاه اجتماعی - اقتصادی
فردی ، فرد، منحصر به فرد
غالبا
فرقه
در بین
در مقایسه با
ایجاد شدن در
موانع، محدودیت ها
اخلاقی
ارزش ( اخلاقی یا اجتماعی ) ؛ ارزش؛ مقدار
تحت کنترل فلان
و دیگری
در مورد حیوانات می بایست از کلماتی چون گله و رمه استفاده شود.
نا متناسب
نارسایی احتقانی قلب یا نارسایی قلبی CHF
بافت سلولی نرم و اسفنجی
برابری، مطابقت، همگونی
نبرد، جنگ، پیکار، مبارزه، درگیری
جانبازان، کهنه سربازان
. . . کافی
مواجهه، رویارویی
مختل کردن
مختل شده
اصلی
معطوف به
شرایط
در برخی جملات بجای هدف هم بکار برده می شود. مثال having a future orientation = داشتن یک هدف آتی
به معنی تامین معاش هم هست.
حس و حال
فراهم کردن
abundance of = تعداد کثیری از . . .
نابرابری، بی عدالتی
تهاتر کردن
نابهنجار