swirling

پیشنهاد کاربران

The artist painted his picture using swirling brushstrokes

در گردش
پخش شدن ( شایعه )
To spread out
The rumors about the missing children are
spreading out
برگشته
دایره وار
تند
سینه به سینه_ چیزی از گذشته که به حال رسیده باشد.
چرخان، دورانی
گردبادی
چرخنده
سرایت

swirling emotion = سرایت هیجان
مشاهده پیشنهاد های امروز

معنی یا پیشنهاد شما