پیشنهادهای سجاد صالحی (٤٦٦)
در برخی موارد میتوان از لفظ مداوم نیز استفاده کرد.
روند بهبودی
داوران؛ قضات؛ کارشناسان
کارشناس؛ قاضی؛ داور
در مواردی هم به معنی "اداره کردن" بکار برده می شود
سازمانهای مردم نهاد
در عرصه اجتماعی
مرزها
مرز
سوء استفاده؛ بهره کشی
تهاتر
مشغول به کار شدن
در نظر داشتن
ارجاع دادن
مقرون به صرفه نبودن= it difficult to afford
مقرون به صرفه نبودن= it difficult to afford
نابهنجار
تهاتر کردن
نابرابری، بی عدالتی
abundance of = تعداد کثیری از . . .
فراهم کردن
حس و حال
به معنی تامین معاش هم هست.
در برخی جملات بجای هدف هم بکار برده می شود. مثال having a future orientation = داشتن یک هدف آتی
شرایط
معطوف به
اصلی
مختل شده
مختل کردن
مواجهه، رویارویی
. . . کافی
جانبازان، کهنه سربازان
نبرد، جنگ، پیکار، مبارزه، درگیری
برابری، مطابقت، همگونی
بافت سلولی نرم و اسفنجی
نارسایی احتقانی قلب یا نارسایی قلبی CHF
نا متناسب
در مورد حیوانات می بایست از کلماتی چون گله و رمه استفاده شود.
و دیگری
تحت کنترل فلان
ارزش ( اخلاقی یا اجتماعی ) ؛ ارزش؛ مقدار
اخلاقی
موانع، محدودیت ها
ایجاد شدن در
در مقایسه با
در بین
فرقه
غالبا
فردی ، فرد، منحصر به فرد
گرایش مذهبی