markedly

/ˈmɑrkədli//ˈmɑrkədli/

بطور برجسته یا معلوم، بطور محسوس

جمله های نمونه

1. Current economic activity is markedly slower than during the go-go years of the mid to late 1980s.
[ترجمه گوگل]فعالیت اقتصادی کنونی به طور قابل توجهی کندتر از سال های رو به پایان در اواسط تا اواخر دهه 1980 است
[ترجمه ترگمان]فعالیت اقتصادی کنونی به طور قابل ملاحظه ای نسبت به سال های آخر تا اواخر دهه ۱۹۸۰ کندتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Sales have slowed down quite markedly.
[ترجمه گوگل]فروش به طور قابل توجهی کاهش یافته است
[ترجمه ترگمان]فروش به طور قابل ملاحظه ای کاهش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. America's current economic downturn is markedly different from previous recessions.
[ترجمه گوگل]رکود اقتصادی فعلی آمریکا به طور قابل توجهی با رکودهای قبلی متفاوت است
[ترجمه ترگمان]رکود اقتصادی کنونی آمریکا به طور قابل توجهی با رکود قبلی تفاوت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The emphasis has shifted markedly in recent years.
[ترجمه گوگل]تاکید در سال های اخیر به طور قابل توجهی تغییر کرده است
[ترجمه ترگمان]این تاکید در سال های اخیر به طور قابل ملاحظه ای تغییر کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Global growth rates are diverging markedly.
[ترجمه گوگل]نرخ رشد جهانی به طور قابل توجهی متفاوت است
[ترجمه ترگمان]نرخ رشد جهانی به طور قابل ملاحظه ای متفاوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The findings of the various studies differ significantly/markedly/radically.
[ترجمه گوگل]یافته های مطالعات مختلف به طور قابل توجهی / به طور قابل توجهی / اساسی متفاوت است
[ترجمه ترگمان]یافته های مطالعات مختلف به طور قابل ملاحظه ای \/ اساسا متفاوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This year's sales have risen markedly.
[ترجمه گوگل]فروش امسال به میزان قابل توجهی افزایش یافته است
[ترجمه ترگمان]فروش امسال به طور قابل ملاحظه ای افزایش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Eye-witness accounts of the fighting differ markedly from police reports of what happened.
[ترجمه گوگل]گزارش های شاهدان عینی از این درگیری به طور قابل توجهی با گزارش های پلیس درباره آنچه اتفاق افتاده متفاوت است
[ترجمه ترگمان]گزارش چشم - شاهدان عینی از جنگ به طور محسوسی از گزارش های پلیس درباره آنچه که اتفاق افتاده متفاوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Her background is markedly different from her husband's.
[ترجمه گوگل]سوابق او به طور قابل توجهی با همسرش متفاوت است
[ترجمه ترگمان]پیشینه او به طور محسوسی از شوهرش متفاوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The two approaches differ markedly.
[ترجمه گوگل]این دو رویکرد تفاوت قابل توجهی دارند
[ترجمه ترگمان]دو رویکرد به طور قابل ملاحظه ای متفاوت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Johnson and Rivera have markedly different leadership styles.
[ترجمه گوگل]جانسون و ریورا سبک های رهبری متفاوتی دارند
[ترجمه ترگمان]جانسون و ریورا سبک های رهبری متفاوتی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He was markedly more pleasant than before.
[ترجمه كريستين] او مشخصأخوش برخوردتر از دفعات پیش بود.
|
[ترجمه گوگل]او به طور مشخص دلپذیرتر از قبل بود
[ترجمه ترگمان]بیش از پیش مطبوع بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We suspect, therefore, that this knowledge had a markedly distorting effect only among a minority of respondents.
[ترجمه گوگل]بنابراین، ما گمان می‌کنیم که این دانش تنها در میان اقلیتی از پاسخ‌دهندگان اثر تحریف‌کننده‌ای داشت
[ترجمه ترگمان]بنابراین، ما مظنون هستیم که این دانش تنها در میان اقلیتی از پاسخ دهندگان اثر تحریف قابل توجهی داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This general approach to efficient emolument packages is markedly absent from the reward structures of public sector companies.
[ترجمه گوگل]این رویکرد کلی برای بسته های پاداش کارآمد به طور قابل توجهی در ساختارهای پاداش شرکت های بخش دولتی وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]این رویکرد کلی برای بسته های emolument کارآمد به طور قابل توجهی از ساختارهای پاداش شرکت های بخش دولتی غایب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• noticeably; in a manner that protrudes; in a manner that distinguishes; obviously

پیشنهاد کاربران

به وضوح
گاهی اوقات "متفاوت" هم ترجمه خوبی به نظر می رسد.
برجسته.
بر اساس protrude؛
. برجستگی ترجمه خیلی قشنگی می تونه باشه

کاملا
( قید ) به طور قابل توجهی
به شدت
به طور مشخص

بپرس