items


معنی: اقلام

جمله های نمونه

1. items are arranged alphabetically for ease of reference
برای تسهیل پس گشت (رجوع) اقلام به ترتیب الفبا تنظیم شده است.

2. big-ticket items
اقلام گرانقیمت

3. perishable items such as butter and fruit
اقلام فاسد شدنی مانند کره ومیوه

4. several news items
چندین خبر (موضوع خبری)

5. to offset items of deposit and withdrawal
اقلام به حساب گذاشته شده و از حساب برداشت شده را موازنه کردن

6. some of the items in this list have been repeated
برخی از اقلام این فهرست تکراری هستند.

7. this year's hot items in women's clothes
چند قلم لباس های زنانه که امسال پرفروش بوده اند

8. a schedule of household items belonging to the deceased
فهرست اثاث منزل متعلق به متوفی

9. each of the store's items is clearly priced
هر یک از اقلام فروشگاه به وضوح قیمت گذاری شده است.

10. set down all the items in one column
همه ی اقلام را در یک ستون بنویس

11. the police examined several items of clothing
پلیس چندین قلم لباس را بررسی کرد.

12. trousers and sundry other items of clothing
شلوار و دیگر اقلام متعدد پوشاک

13. bread, meat, and other food items
نان و گوشت و سایر چیزهای خوراکی

14. we sell only a few items for cash
فقط محصولات معدودی را نقد می فروشیم.

15. we are marketing a large number of items
ما فراورده های زیادی را به بازار می آوریم.

16. we will be invoicing you separately for these items
برای این اقلام جداگانه برایتان صورت حساب خواهیم فرستاد.

مترادف ها

اقلام (اسم)
items

پیشنهاد کاربران

اقلام
موارد
( خرده فروشی ) اقلام کالایی
در پرسشنامه های روان شناختی و سایر متون، می توان از عبارت گویه نیز استفاده کرد.
Items=موارد ها
E. g👇
Match the items
معنی=وصل کردن موارد ها به هم
بخش ها، یا همون اقلام یا میشه گفت قسمت ها
معنی تکه رو میده
وقتی میگن items of hearing assessment یعنی همون بخش هایی که یک تست ارزیابی شنوایی رو تشکیل میدن که بهتره ترجمه بشه : اجزاء ارزیابی شنوایی.
بخش ها، چیزها
بخش ها
تکه ها، بخش ها
چیزها
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس