tapping


عمل ضربه زنی آهسته، آرام کوبی

جمله های نمونه

1. she kept tapping her pencil on the table
مرتبا مداد خود را آهسته به میز می زد.

2. He was busy tapping away at his computer.
[ترجمه گوگل]او مشغول ضربه زدن به کامپیوترش بود
[ترجمه ترگمان]سرش گرم شده بود و مشغول ضربه زدن به کامپیوترش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Tapping on the hive excited the bees.
[ترجمه گوگل]ضربه زدن روی کندو زنبورها را هیجان زده کرد
[ترجمه ترگمان]و زنبورها را تحریک میکنه تا زنبورها را تحریک کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The company is tapping shareholders for £ 8 million.
[ترجمه گوگل]این شرکت از سهامداران 8 میلیون پوند بهره می برد
[ترجمه ترگمان]این شرکت مبلغ ۸ میلیون پوند سرمایه به سهامداران می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There was a soft tapping on my door.
[ترجمه گوگل]ضربه آرامی به در من زده شد
[ترجمه ترگمان]صدای تق تق آهسته در به گوش رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Someone is tapping at the door.
[ترجمه گوگل]یک نفر به در می زند
[ترجمه ترگمان]یکی به در تقه می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The drover walked alongside the oxen, gently tapping them with his stick.
[ترجمه گوگل]راننده در کنار گاوها راه می رفت و با چوب خود به آرامی به آنها ضربه می زد
[ترجمه ترگمان]دروور در کنار گاوها راه می رفت و با عصایش به آن ها ضربه می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The girls were tapping the rubber.
[ترجمه گوگل]دخترها به لاستیک می زدند
[ترجمه ترگمان]دخترها مشغول ضربه زدن به لاستیک بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This music sets your feet tapping.
[ترجمه گوگل]این موسیقی ضربه زدن پاهای شما را تنظیم می کند
[ترجمه ترگمان]این موسیقی به پاهات ضربه میزنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I could hear him tapping his fingers on the desk.
[ترجمه گوگل]می‌شنیدم که انگشت‌هایش را روی میز می‌زد
[ترجمه ترگمان]می توانستم صدای او را بشنوم که روی میز ضرب می گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The music set everyone's feet tapping.
[ترجمه گوگل]موسیقی با ضربه زدن پای همه را تنظیم کرد
[ترجمه ترگمان]صدای موسیقی به گوش همه رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I felt a tapping on my shoulder and I turned around.
[ترجمه گوگل]ضربه ای روی شانه ام احساس کردم و برگشتم
[ترجمه ترگمان]یک ضربه روی شانه ام احساس کردم و چرخیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He kept tapping his fingers on the table.
[ترجمه گوگل]مدام انگشتانش را روی میز می زد
[ترجمه ترگمان]با انگشتانش روی میز ضرب گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Who's that tapping at the window?
[ترجمه گوگل]کیست که به پنجره ضربه می زند؟
[ترجمه ترگمان]این چه کسی است که به پنجره ضربه می زند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Gloria was tapping her feet in time to the music.
[ترجمه گوگل]گلوریا به موقع به موسیقی پاهایش را می زد
[ترجمه ترگمان]گلوریا به موقع برای موسیقی به پاهاش ضربه می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[برق و الکترونیک] انشعاب دادن

پیشنهاد کاربران

[دیجیتال]
انگشت زَنی ، با انگشت زدن ، با انگشت ضربه زنی
اشاره دوستان:
✔️ در صنعت به معنی انشعاب گرفتن از سیستم در حال کار بدون توقف سیستم
✔️ در صنعت مکانیک به معنی انشعاب گیری از لوله و غیره به روش قلاویز کاری
منشعب شدن
بهره برداری کردن
the act of secretly obtaining information by means of concealed listening or recording devices
عمل به دست آوردن اطلاعات مخفیانه از طریق دستگاه های شنود یا ضبط مخفی.
دست زدن👏👏👏
شنود کردن
tapping ( مهندسی مواد و متالورژی )
واژه مصوب: بارگیری 3
تعریف: باز کردن مجرای تخلیۀ کوره و سپس تخلیۀ مذاب آماده از کوره در پاتیل
روی آوردن، آمدن به جایی. . .
در صنعت مکانیک به معنی حدیده کاری یا قلاویز کاری میباشد
ضربهٔ ملایم
در صنعت به معنی انشعاب گرفتن از سیستم در حال کار بدون توقف سیستم
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس