تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

hoist with one's own petard توطئۀ کسی را بر ضد خودش به کار بردن با طناب خودش به دار آویختن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

1. حمله کردن، حمله ور شدن، یورش بردن، پریدن، ( کتک ) زدن 2. به باد انتقاد گرفتن، توپیدن 3. ولخرجی کردن، پول زیادی بالای چیزی دادن به نقل از فرهنگ پویا

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فرمان دادن، دستور دادن، امر کردن، رخصت دادن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

انکارناپذیر

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واقعیت باحال/جالب

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دور کسی جمع شدن به حمایت ( کسی/چیزی ) برخاستن به کمک آمدن به نقل از فرهنگ پویا

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بانگ نفیر ندا به نقل از دیکشنری پویا

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

موی دماغ

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

موقعیتی که کاری از دست کسی ساخته نباشد یا کاری از دست کسی برنیاید.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

From Longman Dictionary of Contemporary English: If time wears on, it passes very slowly, especially when you are waiting for something to happen E ...

پیشنهاد
٠

تأثیری به جا گذاشتن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

{نقاشی، منظره} میان زمینه {مسابقات دومیدانی} دوی نیمه استقامت به نقل از فرهنگ پویا

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

pregnant pause/silence a pause or silence which is full of meaning or emotion

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دون پایه زیردست

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برای نشان دادن برتریِ عددیِ چیزی نسبت به چیز دیگر ، علاوه بر استفاده از more و than در ساختارِ معمولِ تفضیلی، می توانیم از فعل outnumber هم استفاده ک ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

زمین بی صاحب سرزمین اشغال نشده ( که بین دو ناحیه ی اشغال شده قرار دارد ) منطقۀ بی طرف

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

اگر کار به آنجا برسد

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کسی که زود از کوره در می رود

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حمله یورش هجوم به نقل از فرهنگ پویا

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

انگشت شمار منتخب برگزیده

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Pronunciation: \ra - GOO\ In culinary contexts, ragout refers to a stew of well - seasoned meat and vegetables cooked in a thick sauce; in other co ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کاربر مریم میرزایی، به ریشۀ واژۀ shred از دیکشنری مریام وبستر دقت کنید: Middle English shrede, from Old English scrēade; akin to Old High German scrō ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دولت مندی در جایی دیدم این معادل را ذکر کرده بودند و به نظرم جالب آمد.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عید همۀ قدیسان یا روز تمام مقدسین جشنی مسیحی است که در اول نوامبر برگزار می شود، به یاد و احترام همۀ قدیسان کلیسا، چه شناخته شده و چه ناشناخته. به عب ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عید همۀ قدیسان یا روز تمام مقدسین جشنی مسیحی است که در اول نوامبر برگزار می شود، به یاد و احترام همۀ قدیسان کلیسا، چه شناخته شده و چه ناشناخته. به عب ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غریو ضجه نعره

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی طرف اعلام کردن خنثی کردن از کار انداختن به نقل از فرهنگ پویا

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

مطلع آگاه به نقل از فرهنگ پویا

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

کاسۀ صبر کسی لبریز شدن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گوش به زنگ بودن حواس کسی به . . . بودن منتظر . . . بودن به نقل از فرهنگ پویا

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حواس کسی به . . . بودن منتظر . . . بودن مثال: حواست به زنگ در هست؟ به نقل از فرهنگ پویا

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. رعدآسا 2. {صدا} طنین انداز 3. سخت، شدید 4. فوق العاده 5. خیلی بزرگ به نقل از فرهنگ پویا

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

bottle it= bottle out به معنی جا زدن، پا پس کشیدن، ترسیدن به نقل از فرهنگ پویا

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ذهن آشفته

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

دروغی دروغین غیرواقعی به نقل از فرهنگ پویا

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

شلخته سرهم بندی فکسنی پیزُری زپرتی شِرتی پِرتی بنجل نامرغوب آشغال به نقل از فرهنگ پویا

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جواهرات سلطنتی به نقل از فرهنگ پویا

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جانشین فرمانده

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به کسی اطلاعات دادن {دربارۀ چیزی} سرنخ به دست کسی دادن کسی را در جریان گذاشتن به نقل از فرهنگ پویا

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

clue somebody in یعنی به کسی اطلاعات دادن {دربارۀ چیزی} سرنخ به دست کسی دادن کسی را در جریان گذاشتن به نقل از فرهنگ پویا

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

طرز رفتار نحوۀ برخورد

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بازنویسی بازنگری ممیزی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. an act or instance of preparing something for publication 2. an act or instance of obscuring or removing something from a document prior to publi ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

موذی صحیح است دوستان، نه موزی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

از صحنۀ روزگار محو کردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کابوی گاوچران به نقا از فرهنگ پویا

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کاربر وحید پودینه concerning می تواند فعلی باشد که ing گرفته، concerning می تواند صفت باشد، به معنی نگران کننده، concerning می تواند حرف اضافه باش ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی تاب بی قرار be raring to: بی صبرانه منتظر بودن که. . . مشتاق بودن که. . . سارا اینجاست و بی صبرانه منتظر است که تو را ببیند. به نقل از فرهنگ پو ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

مشتاقانه منتظر شروع کار بودن صبح زود بیدار شدند و مشتاقانه منتظر شروع کار بودند. به نقل از فرهنگ پویا

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

{نظامی} مرخص کردن از خدمت به نقل از فرهنگ پویا

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

چیزی را سر هم کردن سَمبل کردن به نقل از فرهنگ پویا

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نه اسماً بلکه عملاً شرکت را نه اسماً بلکه عملاً او اداره می کند. به نقل از فرهنگ پویا

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

در روانپزشکی به معنی کُت مهارکننده است.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در روانپزشکی به معنی کُت مهارکننده است.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به جایی دید داشتن زاویۀ دید

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به جایی دید داشتن، مثلا ما از اینجا به خیابان دید خوبی داریم. زاویۀ دید

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کوران هوا

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

متناوب مقطعی گهگاه

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کود مرغی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

دو پهلو

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ثمربخشی فایده رسانی به نقل از فرهنگ پویا

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

kick the habit: عادتی را ترک کردن، کنار گذاشتن به نقل از فرهنگ پویا

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

توقیف شده مصادره شده

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تا ته خط

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بد موقع

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کاربر مجتبی عیوض صحرا کاش پیش از اظهار نظر دربارۀ ریشۀ واژه ها، به فرهنگ های معتبر ، به ویژه مریام وبستر و لانگمن، مراجعه می کردید. صرف شباهت واژه ها ...

پیشنهاد
٠

خود را به خطر انداختن ریسک کردن

پیشنهاد
٠

خود را به خطر انداختن ریسک کردن به نقل از فرهنگ پویا

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

اشاره کردن علامت دادن با زبان اشاره گفتن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دامنۀ کوه

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

{دستگاه} تلکس تلکس زدن تلکس کردن به نقل از فرهنگ پویا

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سر کسی فریاد کشیدن و ناسزا گفتن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی نتیجه ماندن به ثمر نرسیدن عقیم ماندن به نقل از فرهنگ پویا

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

دور از انتظار نبودن انتظار چیزی رفتن کاملاً طبیعی بودن به نقل از فرهنگ پویا

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

تکیده

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

arm در نقش فعل علاوه بر مسلح کردن و مجهز کردن، به معنی در اختیار کسی گذاشتن هم به کار می رود.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( بورس و پارلمان و غیره ) تالار، صحن در بعضی موارد به معنی جلسه یا نوبت سخنرانی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

سر و سامان دادن مرتب کردن راست و ریس یا راست و ریست کردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تبار، نسل، دودمان

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

the crux of the matter: اصل قضیه، اصل مطلب the crux of the problem: گرۀ کار

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جای دنج دورافتاده

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

{اختلاف، نارضایتی و . . . } در خفا جریان داشتن به نقل از فرهنگ پویا

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

اعتراض

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

علنی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

{به شوخی} آدم سرشناسی بودن به نقل از فرهنگ پویا

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

{در گذشته}دچار روان رنجوری جنگ یا حادثه {غیررسمی} مات و مبهوت، متحیر ، گیج به نقل از فرهنگ پویا

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

بدون احساس پشیمانی بدون احساس خجالت/شرمساری بی پروا بدون هیچ گونه ملاحظه صریح به نقل از فرهنگ پویا

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

پنهان از دور از چشمِ بدون اطلاعِ به نقل از فرهنگ پویا

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

سازش ناپذیر

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

به پشتوانۀ

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

به تکاپو افتادن به جنب و جوش افتادن به نقل از فرهنگ پویا

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

distance در نقش اسم هم شمارش پذیر است و هم شمارش ناپذیر، طبق تعریف دیکشنری لانگمن amount of space [COUNTABLE AND UNCOUNTABLE] the amount of space bet ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

هولناک دردناک

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

come out of the woodwork سروکلۀ کسی پیدا شدن ( چیزی ) از جایی سر در آوردن به نقل از فرهنگ پویا

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

به نقل از فرهنگ پویا 1. ( پلیس ) آرشیو عکس مجرمان 2. اراذل و اوباش

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

در مورد آدم ها عبوس

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به نقل از فرهنگ پویا not pull one`s /any punches رک و راست حرف خود را زدن - صاف و پوست کنده چیزی را گفتن - رک بودن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( به ویژه در مورد احزاب کمونیست - کسی که عضو حزب نیست ولی هواداری می کند ) هوادار ، سمپات

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

به تعریف و مثالی که دیکشنری مک میلان برای این واژه آورده دقت کنید: If one group of people or things outnumbers another, the first group has more peop ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

به نقل از دیکشنری مریام وبستر و لانگمن Word History, Etymology: Middle English, from Anglo - French joindre, from Latin jungere

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

( دربارۀ مذهب ) رسمی کردن به نقل از فرهنگ پویا

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

خزانه coffers of the state خزانۀ دولت

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

دیکشنری مریام وبستر و لانگمن ریشۀ این واژه را از لاتین apologēticus در معنی defensive و justifying و از یونانی apologētik�s در معنی suitable for defe ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

کاربر امیرطاها وقتی بخشی از مطلبی را از کانال تلگرامی انگلیسی زیر ذره بین، متعلق به آقای عبدالرضا شهبازی کپی می کنید، حداقل کاری که می توانید انجام ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

کاربر امیرطاها وقتی مطلبی را از کانال تلگرامی انگلیسی زیر ذره بین، متعلق به آقای عبدالرضا شهبازی عینا کپی می کنید، حداقل کاری که می توانید انجام ده ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

کاربر امیرطاها وقتی مطلبی را از کانال تلگرامی انگلیسی زیر ذره بین، متعلق به آقای عبدالرضا شهبازی عینا کپی می کنید، حداقل کاری که می توانید انجام ده ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

کاربر امیرطاها وقتی مطلبی را از کانال تلگرامی انگلیسی زیر ذره بین، متعلق به آقای عبدالرضا شهبازی عینا کپی می کنید، حداقل کاری که می توانید انجام ده ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

اشتباه مهلک

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

کارشناس جنگ آدم کاردان مدبر مدیر برنامه ریز ( به نقل از فرهنگ پویا )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

طبق دیکشنری مریام وبستر a drink of a different kind taken immediately after a stronger or weaker one whiskey with a beer chaser. beer with a whiskey ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

از سر تا ته

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شبه مذهبی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در معنای مجازی: به صورت مطلق بی چون و چرا

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

به نقل از فرهنگ پویا: بر چیزی فائق آمدن مشکل چیزی را حل کردن از پس چیزی برآمدن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از صفحۀ روزگار محو شدن از هستی ساقط شدن

پیشنهاد
٢

جور دیگری کسی یا چیزی را دوست داشتن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بارز، نمونۀ بارز

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

در توضیح دیکشنری لانگمن و مریام وبستر آمده، این واژه لاتین است، مربوط به قرن 14 و 15 میلادی و از poor می آید.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در توضیح دیکشنری لانگمن و مریام وبستر آمده، این واژه لاتین است، مربوط به قرن 14 و 15 میلادی و از poor می آید.

پیشنهاد
٠

حالا هر کاری می خواهی بکن، همینه که هست. ( به نقل از فرهنگ پویا )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یکریز دستور دادن امرونهی کردن به نقل از فرهنگ پویا

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کاری را از سخت ترین قسمت شروع کردن بدون آمادگی لازم دست به کار سختی زدن یکدفعه در قسمت عمیق استخر پریدن به نقل از فرهنگ پویا

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قسر در رفتن گیر نیفتادن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

ریزنقش

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زردک یا هویج ایرانی که در گذشته به آن گَزَر هم می گفتند.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

از تنگ و تا نیفتادن صلابت و قدرت خود را حفظ کردن ضعف نشان ندادن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یک نفس

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ادعا کردن ادعای چیزی را کردن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سگ بی اصل و نسب حیوان دورگه گیاه پیوندی چیز التقاطی به نقل از فرهنگ پویا

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در متون رسمی در هیئت - به نام - به نمایندگی از طرف . I was met by the police in the person of Sergeant Black گروهبان بلَک به نمایندگی از طرف پلیس با ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

شئون every aspect of our lives همۀ شئون زندگی ما

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

مثلا with dedication را میشود گفت با دل و جان

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یأس - ناامیدی به نقل از فرهنگ پویا

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آپارتمان مسکونی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. خود را بالا کشیدن - چهار دست و پا بالا رفتن 2. صعود سخت به نقل از فرهنگ پویا

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شخصی که بازداشت، دستگیر ، جلب یا توقیف شده

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

tread or step on somebody`s toes پا روی دُم کسی گذاشتن به نقل ار فرهنگ پویا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بی تکلف

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

A food taster is a person who ingests food that was prepared for someone else, to confirm it is safe to eat. One who tests drinks in this way is know ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به هر حال در هر صورت هر چه که بود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

drunk ( informal )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عنان کسی را به دست گرفتن/در اختیار داشتن کسی را کنترل کردن به نقل از فرهنگ پویا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

1. ( especially of an organization ) operating smoothly. "the ruling party's well - oiled political machine" 2. INFORMAL drunk. "I was pretty we ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

با بردباری با حالت تسلیم به نقل از فرهنگ پویا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

چهره در هم کشیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عتاب و خطاب کردن اخم و تخم کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

راه خود را باز کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در محاوره: بزن بغل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به نقل از فرهنگ پویا: ( در ارتباط با حیوانات ) تخم کشی محل تخم کشی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

1. جان تازه یافتن، زنده شدن، هیجان پیدا کردن The match came to life in the second half. مسابقه در نیمۀ دوم هیجان پیدا کرد. 2. دوباره فعال شدن The vo ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

آهن موج دار، آهن کرکره corrugated roof بام موج دار ( بامی که با آهن موج دار پوشیده شده است. ) به نقل از فرهنگ پویا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گلاویز شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اسب کرند ( قهوه ای مایل به زرد )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چوب بلال

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ماغ کشیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دلزده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

1. ضعیف، بزدل 2. غیرمردانه، زنانه به نقل از فرهنگ پویا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

a place where dangerous waste is left usually illegally. The site has become a toxic ( waste ) dump.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Supergrass is a British slang term for an informant who turns King's evidence, often in return for protection and immunity from prosecution. In the ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دردناک عذاب دهنده رنج آور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ارزش داوری ( به انگلیسی: Value Judgement یا Judgementalism ) قضاوتی است براساس اعتقادات و نظرات شخصی و نه واقعیات موجود. نظریه پردازان برجستهٔ علوم ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ملیت ملیت گرایی استقلال ملی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

In many cases, "pretty good" is used to express that something is above average, satisfactory, or better than expected. For example, if someone ask ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فرار را بر قرار ترجیح دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بی شیله پیله

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به نقل از فرهنگ پویا: بیچارگی، بدبختی، فلاکت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

معیارهای اخلاقی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

ادبی: خرامیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ادبی: موی مشکی براق

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

خیلی وقت ها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کاربر suppressed، معنی جمله شما می شود: نام ایالت پنسیلوانیا از نام ویلیام پن گرفته شده است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

منسوب به درست است، نه منصوب!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

زنجموره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

با میخ محکم کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کاربر میثم علیزاده لشکانی، ممنون از توضیح دقیق تون. در ضمن هلال ماه درسته نه حلال. اگر به حفظ زبان فارسی علاقه مندیم، نباید صورت نوشتاری کلمات را ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

محاله!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

ول چرخیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

گوش به زنگ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

عقل ( کسی ) پاره سنگ برداشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اعتصاب غذا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

ضبط درست هست، نه ظبط. اگر به حفظ زبان فارسی علاقه مند هستید، لطفا صورت نوشتاری کلمات را به هم نریزید. تا جایی که اطلاع دارم در هیچ زبانی اجازۀ چنین ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کاربر آیتوس شریوش، آنچه شما می فرمایید سی کردن است نه سیل کردن، سی کردن در گویش های دیگر هم وجود دارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بو بردن از چیزی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تعریف دیکشنری لانگمن در معنی سوءاستفادۀ جنسی to treat someone in a cruel and violent way, often SEXUALLY sexually/physically abused She was sexually ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

be a far cry from خیلی فرق داشتن با یک دنیا فرق داشتن با Prices today are a far cry from those of ten years ago. قیمت های امروز با قیمت های ده سال پ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

بر اساس دیکشنری کمبریج to be completely different from something: This flat is a far cry from the house they had before. براساس دیکشنری کالینز a. a ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

درز کردن خبر هم معنی می دهد if information gets out, a lot of people then know it although it is meant to be secret We have to make absolutely cert ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

چطور به معنی escape نیست: طبق دیکشنری لانگمن اولین معنی to leave a room or building دومین معنی to escape from a place سومین معنی to help someone lea ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

. . . I just wanted to set the record straight فقط میخواستم ثابت کنم که . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

agitation for/against public argument or action for social or political change مبارزه، فعالیت، تبلیغ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

to leave quickly and suddenly. Etymology: based on the idea that you could quickly change the direction in which you are moving by literally turning ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در گذشته و معمولا با the، به معنی هلفدونی، پشت میله ها.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تندتند و ناشمرده حرف زدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Cambridge Dictionary: a type of flat shoe, like a ballet dancer's shoe, worn by women ( UK court shoe ) US: a type of plain shoe with a raised heel ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Cambridge Dictionary: a type of flat shoe, like a ballet dancer's shoe, worn by women ( UK court shoe ) US: a type of plain shoe with a raised heel ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Cambridge Dictionary: a type of flat shoe, like a ballet dancer's shoe, worn by women ( UK court shoe ) US: a type of plain shoe with a raised heel ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Oxford: to cry noisily, taking sudden, sharp breaths Longman: to cry noisily while breathing in short sudden bursts

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

کاربر بهنام، در هیچ زبانی به صورت نوشتاری کلمات دست نمی زنند، چون حافظه بصری ما کلمات را به صورتی که می بیند به خاطر می سپارد و با تغییر دادن صورت ن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نبینم که، مبادا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

به حق چیزهای ندیده/نشنیده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

به یاد کسی نامگذاری کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

نهایت استفاده را بردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بی خردی، بی عقلی، بی فکری، نفهمی به نقل از فرهنگ پویا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

open the floodgates راه را برای ( چیزی/کاری ) باز کردن به نقل از فرهنگ پویا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

open the floodgates راه را برای ( چیزی/کاری ) باز کردن به نقل از فرهنگ پویا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

انگشت شمار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

black sheep در انگلیسی بار معنایی منفی دارد، اما گاو پیشانی سفید در فارسی بار معنایی مثبت دارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حساب سازی کردن To alter financial records in order to commit or conceal fraud, tax evasion or theft

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

زمامدار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سازمان امنیت و همکاری اروپا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

کوره آدم سوزی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

به احتمال زیاد داستان UK Band درست باشد، چون آقای دکتر کوروش صفوی هم این واژه را مجهول الهویه می دانند و معادل فارسی آن را ناسوده می دانند که بسیار ک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Oxford: punishment that lasts forever after death Cambridge: a state of punishment which goes on for ever, suffered by evil people after death Americ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

راجع به درست است نه راجب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به پیروی از

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گرم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

حقوق: آزادی مشروط - مجازات تعلیقی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

سخت به باد انتقاد گرفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

dashboard ( داشبورد ) به قسمت پشت فرمان اتومبیل که درجه بنزین و کیلومتر شمار و . . . قرار دارد گفته می شود. glove compartment به محفظه کوچک سمت شوفر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

"What is the difference between special and especial?" The meanings of the adjectives special and especial are very similar. They both mean “more tha ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

حتما نباید رنگی رنگی و کوچک باشه، در ابعاد بزرگ، یه جورایی شبیه پیانو برای اجرای موسیقی استفاده میشه.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

در سر داشتن ( افکار بد، ترس، امید )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

پذیرای چیزی بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

به پاخاستن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

clean forget: پاک فراموش کرده بودم، پاک یادم رفته بود.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

وفق دادن درست نیست دوستان، immerse oneself in sth یعنی خود راوقف کاری کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

پت پت کردن موتور اتومبیل یا وسایل دیگر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

Lent is a period of 40 days during which Christians remember the events leading up to and including the death of Jesus Christ. The 40 - day period is ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

ارجاع نقش های مشابه ( در نمایش یا فیلم ) به هنرپیشۀ بخصوص ( مثلا ارجاع نقش آدم جنایتکار ) ، مثلاً Though often typecast as a villain, he was rewarded ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

بازار اقتصادی ترجمه کاملا غلطی است. اقتصاد بازار ، ترجمه درست این ترکیب است، همانطور که کاربر محمد توضیح داده است.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

راه حل واکنش عکس العمل چاره

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

اگر جگر گوشه مد نظر نویسنده باشد از offspring استفاده نمی کند، چون جگرگوشه بار معنایی خیلی مثبتی دارد، در حالی که offspring طبق تعریف لانگمن بار معنا ...

پیشنهاد
١

مترادف swing at حمله کردن به هجوم بردن به محکم زدن به

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

پلکان پیشرفت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

مادربزرگ مادربزرگی، مثل granny shoes

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

ماکارونی به شکل فرمی و اسپاگتی رشته ای است

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

مو به مو

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

بدون فوت وقت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

نشنیده گرفته شدن بی اعتنایی کردن . All her appeals for help fell on deaf ears همه درخواست های او برای کمک نشنیده گرفته شد.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

کاش تا جای ممکن از ترکیب نامأنوس غیر قابلِ و قابلِ. . . کمتر استفاده کنیم: غیرقابل تصور بود= تصور کردنی نبود/تصورناپذیر بود/در تصور نمی گنجید غیر قاب ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

اسم: اصول، ضوابط فعل: سربسته گفتن، به طور ضمنی گفتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

کاربر حسین، در آخر هفته بعد، یعنی در آینده، مسابقه نمی تواند در حال برگزاری باشد. همه ساختارها زبان انگلیسی با زبان فارسی تطابق ندارد و در این موارد ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

املای درست این واژه طبق فرهنگ املایی: ایدئال به همان ترتیب که معادل idealist/idealism می شود ایدئالیست/ ایدئالیسم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

عامیانه: شکم زنی را بالا آوردن به نقل از فرهنگ پویا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

نبش قبر کردن گذشته

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

هشدار ( حقوقی ) اخطاریه، اخطار رسمی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

گویی، گویا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

رخنه کردن نفوذ کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

مقصر، گناهکار

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

مضطرب کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

راپورت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

عزیمت/حرکت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

خوش اقبالی خوش شانسی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

بی خوابی دادن محرومیت از خواب

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

محتاطانه عمل کردن، بی سر و صدا، بدون شلوغ کاری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

کاری را به خیر و خوشی تمام کردن غائله را به خوبی و خوشی ختم کردن به نقل از فرهنگ پویا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

پول مفت، بادآورده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

بی چون و چرا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

طبق دیکشنری لانگمن the authorities [plural] the people or organizations that are in charge of a particular country or area.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

چرا نمیشه گفت مطب، وقتی دیکشنری لانگمن در تعریف این واژه آورده ( American English ) a place where a doctor or dentist examines or treats people

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

If you describe someone as lean, you mean that they are thin but look strong and healthy. ( Collins English Dictionary )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

به عبارتی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

albeit همه جا معنی البته نمی دهد و در دیکشنری های تک زبانه مترادف آن although است. ریشه این کلمه هرگز به فارسی و عربی برنمی گردد و از انگلیسی میانه ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

grate on اعصاب کسی را خرد کردن ناراحت کردن صدای گوشخراش درآوردن رو مخ کسی رفتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

اعصاب کسی را خرد کردن ناراحت کردن صدای گوشخراش درآوردن یا با صدای گوشخراش رو مخ کسی رفتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

the world is your oyster همه راه ها به روی کسی باز بودن دنیا به کام کسی بودن دنیا را زیر نگین انگشتری داشتن ( به نقل از فرهنگ پویا )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

در نقش فعل: دنبال کردن رد کسی را گرفتن مثل سایه تعقیب کردن دست از سر کسی برنداشتن ( به نقل از فرهنگ پویا )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

عامیانه: هلفدونی - مستراح

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

the can زندان توالت صحرایی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

کناره گیری استعفا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

در خفا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

کوته بین کوته فکر کوته بینانه کوته نظرانه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

UK: if and when

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

clothes= noun ( always plural and has no singular form ) clothe = verb

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

همه اش همین فقط همین همین و بس

پیشنهاد
٢

کاربر سینا توسکی معانی که دوستان گفتند درسته، وقتی یک نفر باید کار های زیادی را در فرصت کم انجام بده و مجبوره سخت کار کنه، شب ها دیر بخوابه و صبح ها ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

مردد سرگشته نامطمئن دو به شک

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

آدم فرصت طلب نان به نرخ روز خور

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

محقق کردن عملی کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

به نقل از فرهنگ پویا: بدون روحیه همکاری، فاقد حس همکاری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

اقماری درسته نه اغماری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

نابرابر ناهموار ناصاف ناجور علوم مهندسی: متغیر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

the action or process of becoming less aloof, less hostile, or more genial. a thaw in international relations.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

یوهانس برامس ( Johannes Brahms ) آهنگساز، پیانیست و رهبر ارکستر و یکی از برجسته ترین چهره های موسیقی دوران رمانتیک در سراسر اروپاست. شهرت و اهمیت این ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

اندیشه بنیادی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

جمله اثباتی به نقل از کتاب آموزش ترجمه، حسن هاشمی میناباد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

Definitions from Oxford Languages: 1. An instance of deliberately dropping or tossing aside one's microphone at the end of a performance or speech o ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

به نقل از فرهنگ پویا: طبیعت، سرشت، وجود

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

وقتی صفت باشد می تواند در معنی گسترده هم به کار رود

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

در زمان همه گیری کرونا برای پزشکان و پرستارانی به کار می رفت که از نزدیک با بیماران در ارتباط بودند و جان خود را به خطر می انداختند.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

پول کسی را از چنگش درآوردن diddle somebody out of something They`ll diddle you out of your last penny if you let them

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

به نقل از فرهنگ پویا: 1. تخصصی شدن، تخصصی شدگی 2. تخصص، زمینه تخصصی به نقل از کتاب آموزش ترجمه اثر حسن هاشمی میناباد: پسوند ization به - شدگی، - شدن ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

نشریه محافظه کاری که طرفدار حکومت تزاری بوده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

به خود شک کردن/داشتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

خلاف قانون

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

وسط دو نفر یا دو چیز قرار گرفته کنار کسی یا چیزی واقع شده

پیشنهاد
١

Keep several or too many balls in the air To struggle to deal with more than one problem or job at the same time The company just won’t be able to k ...

پیشنهاد
١

To have a number of different activities in progress; to deal with or oversee several different things at once. Rather than focusing on a single pro ...

پیشنهاد
١

have a number of different tasks to do at the same time and can't just focus on one

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

Longman: ( American English ) a small gift that people give to children at a party. Merriam Webster: a small gift that is given to each guest at a ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

1. as a verb it means hit someone. 2. as a NOUN it means the level of fame or influence on social media. for example, how much clout you have with ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

awesomesauce is an informal way to describe something that is extremely good or amazing or incredible.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

اسکناس های نمونه ، Specimen Notes : اسکناس های نمایشی که قبل از تولید و انتشار به منظور معرفی و اظهار نظر و تعیین مشخصات اصلی , چاپ و به سایر بانک ها ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

grant recognition رسمیت بخشیدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

بی امان

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

سرک کشیدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

در حالت جمع و در بعضی جاها به معنی مواهب/ موهبت هاست

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

زودرنج

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

در تعریف آکسفورد این گونه آمده: معمولا با حروف اضافه به معنی کنارِ یا بسیار نزدیک به زمان یا مکانی است، پس در بعضی جمله ها معنی دقیقا می دهد ( usual ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

کرم کدو

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

مترصد فرصت بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

نقش بازی کردن گرته برداری است، بهتر است به جای آن بگوییم: نقش داشتن یا تأثیر داشتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

در بعضی جمله ها: تصور

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

اگر به شکل اسم در جمله آمده بود: بنیاد، شالوده، اساس

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

جدل

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

غیر منتظره

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

حرکت هواپیما روی باند فرودگاه پیش از تیک آف

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

کاربر safa به طور کلی به قوانین هر ورزشی law می گویند، مثال دیکشنری لانگمن The laws of football.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

In English the letter Q is always followed by a U, like queen, quality, quantity, question, quick, quiet, quest, quit, quite, queue, quote, quill, qu ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

تلون دمدمی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

گراور - کلیشه printer`s plate= کلیشه چاپ

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

خطر قریب الوقوع اجل معلق

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

نظر خانم موسوی کاملا درست است. وقتی concerning در نقش حرف اضافه است، اصلا به معنی نگرانی نیست و در معانی درباره، در خصوص، راجع به و. . . می آید

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٨

گاهی شدت را نشان می دهد و در معنی خیلی و بسیار می آید.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

کاربر N. sh آنچه شما نوشتی صحیح آن می شود: and then some به معنی و شاید هم بیشتر یا شاید هم خیلی بیشتر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

حالا وقتشه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

pick up به معنی سوار کردن و بردن است. در دیکشنری Longman آمده: to let someone into your car, boat etc and take them somewhere. I`ll pick you up at ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

قریب به

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

در گویش نائینی پورَه به معنی پسر است.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

در گویش نائینی یعنی دختر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

در گویش نائینی دُندَه به معنی زنبور است.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

در گویش نائینی به اتاق یورت می گویند.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

در نائین و روستاهای اطراف به قاشق چِمچَه می گویند.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

جفری چاوسر ( به انگلیسی: Geoffrey Chaucer ) ( ۱۳۴۳ میلادی - ۲۵ اکتبر ۱۴۰۰ ) شاعر، نویسنده، فیلسوف و سیاست مدار انگلیسی که او را با کتاب سترگش افسانه ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

جفری چاوسر ( به انگلیسی: Geoffrey Chaucer ) ( ۱۳۴۳ میلادی - ۲۵ اکتبر ۱۴۰۰ ) شاعر، نویسنده، فیلسوف و سیاست مدار انگلیسی که او را با کتاب سترگش افسانه ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

بر سر حرف خود بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

برخی نظر شان بر این است ناکجاآباد اشتباه است، برعکس در ادبیات و عرفان ما ناکجاآباد معادل آرمانشهر به کار رفته، به خصوص در آثار سهروردی.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

جسه غلط است جثه صحیح است

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

کاربر Alireza custom با costume متفاوته، آنچه شما مثال زدی کلمه costume به معنی لباس هست که حتی صورت نوشتاری آن با custom فرق دارد.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

برای کاری زحمت کشیدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

come down with something is a phrasal verb meaning get, take, catch, sicken with or to become sick with a cold etc. to catch something I think I am ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

savage هم اسم است، هم صفت و هم فعل.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

a thin growth of beard = stubble ته ریش