پیشنهادهای Elmira (٣٤٣)
hoist with one's own petard توطئۀ کسی را بر ضد خودش به کار بردن با طناب خودش به دار آویختن
1. حمله کردن، حمله ور شدن، یورش بردن، پریدن، ( کتک ) زدن 2. به باد انتقاد گرفتن، توپیدن 3. ولخرجی کردن، پول زیادی بالای چیزی دادن به نقل از فرهنگ پویا
فرمان دادن، دستور دادن، امر کردن، رخصت دادن
انکارناپذیر
واقعیت باحال/جالب
دور کسی جمع شدن به حمایت ( کسی/چیزی ) برخاستن به کمک آمدن به نقل از فرهنگ پویا
بانگ نفیر ندا به نقل از دیکشنری پویا
موی دماغ
موقعیتی که کاری از دست کسی ساخته نباشد یا کاری از دست کسی برنیاید.
From Longman Dictionary of Contemporary English: If time wears on, it passes very slowly, especially when you are waiting for something to happen E ...
تأثیری به جا گذاشتن
{نقاشی، منظره} میان زمینه {مسابقات دومیدانی} دوی نیمه استقامت به نقل از فرهنگ پویا
pregnant pause/silence a pause or silence which is full of meaning or emotion
دون پایه زیردست
برای نشان دادن برتریِ عددیِ چیزی نسبت به چیز دیگر ، علاوه بر استفاده از more و than در ساختارِ معمولِ تفضیلی، می توانیم از فعل outnumber هم استفاده ک ...
زمین بی صاحب سرزمین اشغال نشده ( که بین دو ناحیه ی اشغال شده قرار دارد ) منطقۀ بی طرف
اگر کار به آنجا برسد
کسی که زود از کوره در می رود
حمله یورش هجوم به نقل از فرهنگ پویا
انگشت شمار منتخب برگزیده
Pronunciation: \ra - GOO\ In culinary contexts, ragout refers to a stew of well - seasoned meat and vegetables cooked in a thick sauce; in other co ...
کاربر مریم میرزایی، به ریشۀ واژۀ shred از دیکشنری مریام وبستر دقت کنید: Middle English shrede, from Old English scrēade; akin to Old High German scrō ...
دولت مندی در جایی دیدم این معادل را ذکر کرده بودند و به نظرم جالب آمد.
عید همۀ قدیسان یا روز تمام مقدسین جشنی مسیحی است که در اول نوامبر برگزار می شود، به یاد و احترام همۀ قدیسان کلیسا، چه شناخته شده و چه ناشناخته. به عب ...
عید همۀ قدیسان یا روز تمام مقدسین جشنی مسیحی است که در اول نوامبر برگزار می شود، به یاد و احترام همۀ قدیسان کلیسا، چه شناخته شده و چه ناشناخته. به عب ...
غریو ضجه نعره
بی طرف اعلام کردن خنثی کردن از کار انداختن به نقل از فرهنگ پویا
مطلع آگاه به نقل از فرهنگ پویا
کاسۀ صبر کسی لبریز شدن
گوش به زنگ بودن حواس کسی به . . . بودن منتظر . . . بودن به نقل از فرهنگ پویا
حواس کسی به . . . بودن منتظر . . . بودن مثال: حواست به زنگ در هست؟ به نقل از فرهنگ پویا
1. رعدآسا 2. {صدا} طنین انداز 3. سخت، شدید 4. فوق العاده 5. خیلی بزرگ به نقل از فرهنگ پویا
bottle it= bottle out به معنی جا زدن، پا پس کشیدن، ترسیدن به نقل از فرهنگ پویا
ذهن آشفته
دروغی دروغین غیرواقعی به نقل از فرهنگ پویا
شلخته سرهم بندی فکسنی پیزُری زپرتی شِرتی پِرتی بنجل نامرغوب آشغال به نقل از فرهنگ پویا
جواهرات سلطنتی به نقل از فرهنگ پویا
جانشین فرمانده
به کسی اطلاعات دادن {دربارۀ چیزی} سرنخ به دست کسی دادن کسی را در جریان گذاشتن به نقل از فرهنگ پویا
clue somebody in یعنی به کسی اطلاعات دادن {دربارۀ چیزی} سرنخ به دست کسی دادن کسی را در جریان گذاشتن به نقل از فرهنگ پویا
طرز رفتار نحوۀ برخورد
بازنویسی بازنگری ممیزی
1. an act or instance of preparing something for publication 2. an act or instance of obscuring or removing something from a document prior to publi ...
موذی صحیح است دوستان، نه موزی
از صحنۀ روزگار محو کردن
کابوی گاوچران به نقا از فرهنگ پویا
کاربر وحید پودینه concerning می تواند فعلی باشد که ing گرفته، concerning می تواند صفت باشد، به معنی نگران کننده، concerning می تواند حرف اضافه باش ...
بی تاب بی قرار be raring to: بی صبرانه منتظر بودن که. . . مشتاق بودن که. . . سارا اینجاست و بی صبرانه منتظر است که تو را ببیند. به نقل از فرهنگ پو ...
مشتاقانه منتظر شروع کار بودن صبح زود بیدار شدند و مشتاقانه منتظر شروع کار بودند. به نقل از فرهنگ پویا
{نظامی} مرخص کردن از خدمت به نقل از فرهنگ پویا
چیزی را سر هم کردن سَمبل کردن به نقل از فرهنگ پویا
نه اسماً بلکه عملاً شرکت را نه اسماً بلکه عملاً او اداره می کند. به نقل از فرهنگ پویا
در روانپزشکی به معنی کُت مهارکننده است.
در روانپزشکی به معنی کُت مهارکننده است.
به جایی دید داشتن زاویۀ دید
به جایی دید داشتن، مثلا ما از اینجا به خیابان دید خوبی داریم. زاویۀ دید
کوران هوا
متناوب مقطعی گهگاه
کود مرغی
دو پهلو
ثمربخشی فایده رسانی به نقل از فرهنگ پویا
kick the habit: عادتی را ترک کردن، کنار گذاشتن به نقل از فرهنگ پویا
توقیف شده مصادره شده
تا ته خط
بد موقع
کاربر مجتبی عیوض صحرا کاش پیش از اظهار نظر دربارۀ ریشۀ واژه ها، به فرهنگ های معتبر ، به ویژه مریام وبستر و لانگمن، مراجعه می کردید. صرف شباهت واژه ها ...
خود را به خطر انداختن ریسک کردن
خود را به خطر انداختن ریسک کردن به نقل از فرهنگ پویا
اشاره کردن علامت دادن با زبان اشاره گفتن
دامنۀ کوه
{دستگاه} تلکس تلکس زدن تلکس کردن به نقل از فرهنگ پویا
سر کسی فریاد کشیدن و ناسزا گفتن
بی نتیجه ماندن به ثمر نرسیدن عقیم ماندن به نقل از فرهنگ پویا
دور از انتظار نبودن انتظار چیزی رفتن کاملاً طبیعی بودن به نقل از فرهنگ پویا
تکیده
arm در نقش فعل علاوه بر مسلح کردن و مجهز کردن، به معنی در اختیار کسی گذاشتن هم به کار می رود.
( بورس و پارلمان و غیره ) تالار، صحن در بعضی موارد به معنی جلسه یا نوبت سخنرانی
سر و سامان دادن مرتب کردن راست و ریس یا راست و ریست کردن
تبار، نسل، دودمان
the crux of the matter: اصل قضیه، اصل مطلب the crux of the problem: گرۀ کار
جای دنج دورافتاده
{اختلاف، نارضایتی و . . . } در خفا جریان داشتن به نقل از فرهنگ پویا
اعتراض
علنی
{به شوخی} آدم سرشناسی بودن به نقل از فرهنگ پویا
{در گذشته}دچار روان رنجوری جنگ یا حادثه {غیررسمی} مات و مبهوت، متحیر ، گیج به نقل از فرهنگ پویا
بدون احساس پشیمانی بدون احساس خجالت/شرمساری بی پروا بدون هیچ گونه ملاحظه صریح به نقل از فرهنگ پویا
پنهان از دور از چشمِ بدون اطلاعِ به نقل از فرهنگ پویا
سازش ناپذیر
به پشتوانۀ
به تکاپو افتادن به جنب و جوش افتادن به نقل از فرهنگ پویا
distance در نقش اسم هم شمارش پذیر است و هم شمارش ناپذیر، طبق تعریف دیکشنری لانگمن amount of space [COUNTABLE AND UNCOUNTABLE] the amount of space bet ...
هولناک دردناک
come out of the woodwork سروکلۀ کسی پیدا شدن ( چیزی ) از جایی سر در آوردن به نقل از فرهنگ پویا
به نقل از فرهنگ پویا 1. ( پلیس ) آرشیو عکس مجرمان 2. اراذل و اوباش
در مورد آدم ها عبوس
به نقل از فرهنگ پویا not pull one`s /any punches رک و راست حرف خود را زدن - صاف و پوست کنده چیزی را گفتن - رک بودن
( به ویژه در مورد احزاب کمونیست - کسی که عضو حزب نیست ولی هواداری می کند ) هوادار ، سمپات
به تعریف و مثالی که دیکشنری مک میلان برای این واژه آورده دقت کنید: If one group of people or things outnumbers another, the first group has more peop ...
به نقل از دیکشنری مریام وبستر و لانگمن Word History, Etymology: Middle English, from Anglo - French joindre, from Latin jungere
( دربارۀ مذهب ) رسمی کردن به نقل از فرهنگ پویا
خزانه coffers of the state خزانۀ دولت
دیکشنری مریام وبستر و لانگمن ریشۀ این واژه را از لاتین apologēticus در معنی defensive و justifying و از یونانی apologētik�s در معنی suitable for defe ...
کاربر امیرطاها وقتی بخشی از مطلبی را از کانال تلگرامی انگلیسی زیر ذره بین، متعلق به آقای عبدالرضا شهبازی کپی می کنید، حداقل کاری که می توانید انجام ...
کاربر امیرطاها وقتی مطلبی را از کانال تلگرامی انگلیسی زیر ذره بین، متعلق به آقای عبدالرضا شهبازی عینا کپی می کنید، حداقل کاری که می توانید انجام ده ...
کاربر امیرطاها وقتی مطلبی را از کانال تلگرامی انگلیسی زیر ذره بین، متعلق به آقای عبدالرضا شهبازی عینا کپی می کنید، حداقل کاری که می توانید انجام ده ...
کاربر امیرطاها وقتی مطلبی را از کانال تلگرامی انگلیسی زیر ذره بین، متعلق به آقای عبدالرضا شهبازی عینا کپی می کنید، حداقل کاری که می توانید انجام ده ...
اشتباه مهلک
کارشناس جنگ آدم کاردان مدبر مدیر برنامه ریز ( به نقل از فرهنگ پویا )
طبق دیکشنری مریام وبستر a drink of a different kind taken immediately after a stronger or weaker one whiskey with a beer chaser. beer with a whiskey ...
از سر تا ته
شبه مذهبی
در معنای مجازی: به صورت مطلق بی چون و چرا
به نقل از فرهنگ پویا: بر چیزی فائق آمدن مشکل چیزی را حل کردن از پس چیزی برآمدن
از صفحۀ روزگار محو شدن از هستی ساقط شدن
جور دیگری کسی یا چیزی را دوست داشتن
بارز، نمونۀ بارز
در توضیح دیکشنری لانگمن و مریام وبستر آمده، این واژه لاتین است، مربوط به قرن 14 و 15 میلادی و از poor می آید.
در توضیح دیکشنری لانگمن و مریام وبستر آمده، این واژه لاتین است، مربوط به قرن 14 و 15 میلادی و از poor می آید.
حالا هر کاری می خواهی بکن، همینه که هست. ( به نقل از فرهنگ پویا )
یکریز دستور دادن امرونهی کردن به نقل از فرهنگ پویا
کاری را از سخت ترین قسمت شروع کردن بدون آمادگی لازم دست به کار سختی زدن یکدفعه در قسمت عمیق استخر پریدن به نقل از فرهنگ پویا
قسر در رفتن گیر نیفتادن
ریزنقش
زردک یا هویج ایرانی که در گذشته به آن گَزَر هم می گفتند.
از تنگ و تا نیفتادن صلابت و قدرت خود را حفظ کردن ضعف نشان ندادن
یک نفس
ادعا کردن ادعای چیزی را کردن
سگ بی اصل و نسب حیوان دورگه گیاه پیوندی چیز التقاطی به نقل از فرهنگ پویا
در متون رسمی در هیئت - به نام - به نمایندگی از طرف . I was met by the police in the person of Sergeant Black گروهبان بلَک به نمایندگی از طرف پلیس با ...
شئون every aspect of our lives همۀ شئون زندگی ما
مثلا with dedication را میشود گفت با دل و جان
یأس - ناامیدی به نقل از فرهنگ پویا
آپارتمان مسکونی
1. خود را بالا کشیدن - چهار دست و پا بالا رفتن 2. صعود سخت به نقل از فرهنگ پویا
شخصی که بازداشت، دستگیر ، جلب یا توقیف شده
tread or step on somebody`s toes پا روی دُم کسی گذاشتن به نقل ار فرهنگ پویا
بی تکلف
A food taster is a person who ingests food that was prepared for someone else, to confirm it is safe to eat. One who tests drinks in this way is know ...
به هر حال در هر صورت هر چه که بود
drunk ( informal )
عنان کسی را به دست گرفتن/در اختیار داشتن کسی را کنترل کردن به نقل از فرهنگ پویا
1. ( especially of an organization ) operating smoothly. "the ruling party's well - oiled political machine" 2. INFORMAL drunk. "I was pretty we ...
با بردباری با حالت تسلیم به نقل از فرهنگ پویا
چهره در هم کشیدن
عتاب و خطاب کردن اخم و تخم کردن
راه خود را باز کردن
در محاوره: بزن بغل
به نقل از فرهنگ پویا: ( در ارتباط با حیوانات ) تخم کشی محل تخم کشی
1. جان تازه یافتن، زنده شدن، هیجان پیدا کردن The match came to life in the second half. مسابقه در نیمۀ دوم هیجان پیدا کرد. 2. دوباره فعال شدن The vo ...
آهن موج دار، آهن کرکره corrugated roof بام موج دار ( بامی که با آهن موج دار پوشیده شده است. ) به نقل از فرهنگ پویا
گلاویز شدن
اسب کرند ( قهوه ای مایل به زرد )
چوب بلال
ماغ کشیدن
دلزده
1. ضعیف، بزدل 2. غیرمردانه، زنانه به نقل از فرهنگ پویا
a place where dangerous waste is left usually illegally. The site has become a toxic ( waste ) dump.
Supergrass is a British slang term for an informant who turns King's evidence, often in return for protection and immunity from prosecution. In the ...
دردناک عذاب دهنده رنج آور
ارزش داوری ( به انگلیسی: Value Judgement یا Judgementalism ) قضاوتی است براساس اعتقادات و نظرات شخصی و نه واقعیات موجود. نظریه پردازان برجستهٔ علوم ا ...
ملیت ملیت گرایی استقلال ملی
In many cases, "pretty good" is used to express that something is above average, satisfactory, or better than expected. For example, if someone ask ...
فرار را بر قرار ترجیح دادن
بی شیله پیله
به نقل از فرهنگ پویا: بیچارگی، بدبختی، فلاکت
معیارهای اخلاقی
ادبی: خرامیدن
ادبی: موی مشکی براق
خیلی وقت ها
کاربر suppressed، معنی جمله شما می شود: نام ایالت پنسیلوانیا از نام ویلیام پن گرفته شده است.
منسوب به درست است، نه منصوب!
زنجموره
با میخ محکم کردن
کاربر میثم علیزاده لشکانی، ممنون از توضیح دقیق تون. در ضمن هلال ماه درسته نه حلال. اگر به حفظ زبان فارسی علاقه مندیم، نباید صورت نوشتاری کلمات را ...
محاله!
ول چرخیدن
گوش به زنگ
عقل ( کسی ) پاره سنگ برداشتن
اعتصاب غذا
ضبط درست هست، نه ظبط. اگر به حفظ زبان فارسی علاقه مند هستید، لطفا صورت نوشتاری کلمات را به هم نریزید. تا جایی که اطلاع دارم در هیچ زبانی اجازۀ چنین ...
کاربر آیتوس شریوش، آنچه شما می فرمایید سی کردن است نه سیل کردن، سی کردن در گویش های دیگر هم وجود دارد.
بو بردن از چیزی
تعریف دیکشنری لانگمن در معنی سوءاستفادۀ جنسی to treat someone in a cruel and violent way, often SEXUALLY sexually/physically abused She was sexually ...
be a far cry from خیلی فرق داشتن با یک دنیا فرق داشتن با Prices today are a far cry from those of ten years ago. قیمت های امروز با قیمت های ده سال پ ...
بر اساس دیکشنری کمبریج to be completely different from something: This flat is a far cry from the house they had before. براساس دیکشنری کالینز a. a ...
درز کردن خبر هم معنی می دهد if information gets out, a lot of people then know it although it is meant to be secret We have to make absolutely cert ...
چطور به معنی escape نیست: طبق دیکشنری لانگمن اولین معنی to leave a room or building دومین معنی to escape from a place سومین معنی to help someone lea ...
. . . I just wanted to set the record straight فقط میخواستم ثابت کنم که . . .
agitation for/against public argument or action for social or political change مبارزه، فعالیت، تبلیغ
to leave quickly and suddenly. Etymology: based on the idea that you could quickly change the direction in which you are moving by literally turning ...
در گذشته و معمولا با the، به معنی هلفدونی، پشت میله ها.
تندتند و ناشمرده حرف زدن
Cambridge Dictionary: a type of flat shoe, like a ballet dancer's shoe, worn by women ( UK court shoe ) US: a type of plain shoe with a raised heel ...
Cambridge Dictionary: a type of flat shoe, like a ballet dancer's shoe, worn by women ( UK court shoe ) US: a type of plain shoe with a raised heel ...
Cambridge Dictionary: a type of flat shoe, like a ballet dancer's shoe, worn by women ( UK court shoe ) US: a type of plain shoe with a raised heel ...
Oxford: to cry noisily, taking sudden, sharp breaths Longman: to cry noisily while breathing in short sudden bursts
کاربر بهنام، در هیچ زبانی به صورت نوشتاری کلمات دست نمی زنند، چون حافظه بصری ما کلمات را به صورتی که می بیند به خاطر می سپارد و با تغییر دادن صورت ن ...
نبینم که، مبادا
به حق چیزهای ندیده/نشنیده
به یاد کسی نامگذاری کردن
نهایت استفاده را بردن
بی خردی، بی عقلی، بی فکری، نفهمی به نقل از فرهنگ پویا
open the floodgates راه را برای ( چیزی/کاری ) باز کردن به نقل از فرهنگ پویا
open the floodgates راه را برای ( چیزی/کاری ) باز کردن به نقل از فرهنگ پویا
انگشت شمار
black sheep در انگلیسی بار معنایی منفی دارد، اما گاو پیشانی سفید در فارسی بار معنایی مثبت دارد.
حساب سازی کردن To alter financial records in order to commit or conceal fraud, tax evasion or theft
زمامدار
سازمان امنیت و همکاری اروپا
کوره آدم سوزی
به احتمال زیاد داستان UK Band درست باشد، چون آقای دکتر کوروش صفوی هم این واژه را مجهول الهویه می دانند و معادل فارسی آن را ناسوده می دانند که بسیار ک ...
Oxford: punishment that lasts forever after death Cambridge: a state of punishment which goes on for ever, suffered by evil people after death Americ ...
راجع به درست است نه راجب
به پیروی از
گرم
حقوق: آزادی مشروط - مجازات تعلیقی
سخت به باد انتقاد گرفتن
dashboard ( داشبورد ) به قسمت پشت فرمان اتومبیل که درجه بنزین و کیلومتر شمار و . . . قرار دارد گفته می شود. glove compartment به محفظه کوچک سمت شوفر ...
"What is the difference between special and especial?" The meanings of the adjectives special and especial are very similar. They both mean “more tha ...
حتما نباید رنگی رنگی و کوچک باشه، در ابعاد بزرگ، یه جورایی شبیه پیانو برای اجرای موسیقی استفاده میشه.
در سر داشتن ( افکار بد، ترس، امید )
پذیرای چیزی بودن
به پاخاستن
clean forget: پاک فراموش کرده بودم، پاک یادم رفته بود.
وفق دادن درست نیست دوستان، immerse oneself in sth یعنی خود راوقف کاری کردن
پت پت کردن موتور اتومبیل یا وسایل دیگر
Lent is a period of 40 days during which Christians remember the events leading up to and including the death of Jesus Christ. The 40 - day period is ...
ارجاع نقش های مشابه ( در نمایش یا فیلم ) به هنرپیشۀ بخصوص ( مثلا ارجاع نقش آدم جنایتکار ) ، مثلاً Though often typecast as a villain, he was rewarded ...
بازار اقتصادی ترجمه کاملا غلطی است. اقتصاد بازار ، ترجمه درست این ترکیب است، همانطور که کاربر محمد توضیح داده است.
راه حل واکنش عکس العمل چاره
اگر جگر گوشه مد نظر نویسنده باشد از offspring استفاده نمی کند، چون جگرگوشه بار معنایی خیلی مثبتی دارد، در حالی که offspring طبق تعریف لانگمن بار معنا ...
مترادف swing at حمله کردن به هجوم بردن به محکم زدن به
پلکان پیشرفت
مادربزرگ مادربزرگی، مثل granny shoes
ماکارونی به شکل فرمی و اسپاگتی رشته ای است
مو به مو
بدون فوت وقت
نشنیده گرفته شدن بی اعتنایی کردن . All her appeals for help fell on deaf ears همه درخواست های او برای کمک نشنیده گرفته شد.
کاش تا جای ممکن از ترکیب نامأنوس غیر قابلِ و قابلِ. . . کمتر استفاده کنیم: غیرقابل تصور بود= تصور کردنی نبود/تصورناپذیر بود/در تصور نمی گنجید غیر قاب ...
اسم: اصول، ضوابط فعل: سربسته گفتن، به طور ضمنی گفتن
کاربر حسین، در آخر هفته بعد، یعنی در آینده، مسابقه نمی تواند در حال برگزاری باشد. همه ساختارها زبان انگلیسی با زبان فارسی تطابق ندارد و در این موارد ...
املای درست این واژه طبق فرهنگ املایی: ایدئال به همان ترتیب که معادل idealist/idealism می شود ایدئالیست/ ایدئالیسم
عامیانه: شکم زنی را بالا آوردن به نقل از فرهنگ پویا
نبش قبر کردن گذشته
هشدار ( حقوقی ) اخطاریه، اخطار رسمی
گویی، گویا
رخنه کردن نفوذ کردن
مقصر، گناهکار
مضطرب کردن
راپورت
عزیمت/حرکت
خوش اقبالی خوش شانسی
بی خوابی دادن محرومیت از خواب
محتاطانه عمل کردن، بی سر و صدا، بدون شلوغ کاری
کاری را به خیر و خوشی تمام کردن غائله را به خوبی و خوشی ختم کردن به نقل از فرهنگ پویا
پول مفت، بادآورده
بی چون و چرا
طبق دیکشنری لانگمن the authorities [plural] the people or organizations that are in charge of a particular country or area.
چرا نمیشه گفت مطب، وقتی دیکشنری لانگمن در تعریف این واژه آورده ( American English ) a place where a doctor or dentist examines or treats people
If you describe someone as lean, you mean that they are thin but look strong and healthy. ( Collins English Dictionary )
به عبارتی
albeit همه جا معنی البته نمی دهد و در دیکشنری های تک زبانه مترادف آن although است. ریشه این کلمه هرگز به فارسی و عربی برنمی گردد و از انگلیسی میانه ...
grate on اعصاب کسی را خرد کردن ناراحت کردن صدای گوشخراش درآوردن رو مخ کسی رفتن
اعصاب کسی را خرد کردن ناراحت کردن صدای گوشخراش درآوردن یا با صدای گوشخراش رو مخ کسی رفتن
the world is your oyster همه راه ها به روی کسی باز بودن دنیا به کام کسی بودن دنیا را زیر نگین انگشتری داشتن ( به نقل از فرهنگ پویا )
در نقش فعل: دنبال کردن رد کسی را گرفتن مثل سایه تعقیب کردن دست از سر کسی برنداشتن ( به نقل از فرهنگ پویا )
عامیانه: هلفدونی - مستراح
the can زندان توالت صحرایی
کناره گیری استعفا
در خفا
کوته بین کوته فکر کوته بینانه کوته نظرانه
UK: if and when
clothes= noun ( always plural and has no singular form ) clothe = verb
همه اش همین فقط همین همین و بس
کاربر سینا توسکی معانی که دوستان گفتند درسته، وقتی یک نفر باید کار های زیادی را در فرصت کم انجام بده و مجبوره سخت کار کنه، شب ها دیر بخوابه و صبح ها ...
مردد سرگشته نامطمئن دو به شک
آدم فرصت طلب نان به نرخ روز خور
محقق کردن عملی کردن
به نقل از فرهنگ پویا: بدون روحیه همکاری، فاقد حس همکاری
اقماری درسته نه اغماری
نابرابر ناهموار ناصاف ناجور علوم مهندسی: متغیر
the action or process of becoming less aloof, less hostile, or more genial. a thaw in international relations.
یوهانس برامس ( Johannes Brahms ) آهنگساز، پیانیست و رهبر ارکستر و یکی از برجسته ترین چهره های موسیقی دوران رمانتیک در سراسر اروپاست. شهرت و اهمیت این ...
اندیشه بنیادی
جمله اثباتی به نقل از کتاب آموزش ترجمه، حسن هاشمی میناباد
Definitions from Oxford Languages: 1. An instance of deliberately dropping or tossing aside one's microphone at the end of a performance or speech o ...
به نقل از فرهنگ پویا: طبیعت، سرشت، وجود
وقتی صفت باشد می تواند در معنی گسترده هم به کار رود
در زمان همه گیری کرونا برای پزشکان و پرستارانی به کار می رفت که از نزدیک با بیماران در ارتباط بودند و جان خود را به خطر می انداختند.
پول کسی را از چنگش درآوردن diddle somebody out of something They`ll diddle you out of your last penny if you let them
به نقل از فرهنگ پویا: 1. تخصصی شدن، تخصصی شدگی 2. تخصص، زمینه تخصصی به نقل از کتاب آموزش ترجمه اثر حسن هاشمی میناباد: پسوند ization به - شدگی، - شدن ...
نشریه محافظه کاری که طرفدار حکومت تزاری بوده
به خود شک کردن/داشتن
خلاف قانون
وسط دو نفر یا دو چیز قرار گرفته کنار کسی یا چیزی واقع شده
Keep several or too many balls in the air To struggle to deal with more than one problem or job at the same time The company just won’t be able to k ...
To have a number of different activities in progress; to deal with or oversee several different things at once. Rather than focusing on a single pro ...
have a number of different tasks to do at the same time and can't just focus on one
Longman: ( American English ) a small gift that people give to children at a party. Merriam Webster: a small gift that is given to each guest at a ...
1. as a verb it means hit someone. 2. as a NOUN it means the level of fame or influence on social media. for example, how much clout you have with ...
awesomesauce is an informal way to describe something that is extremely good or amazing or incredible.
اسکناس های نمونه ، Specimen Notes : اسکناس های نمایشی که قبل از تولید و انتشار به منظور معرفی و اظهار نظر و تعیین مشخصات اصلی , چاپ و به سایر بانک ها ...
grant recognition رسمیت بخشیدن
بی امان
سرک کشیدن
در حالت جمع و در بعضی جاها به معنی مواهب/ موهبت هاست
زودرنج
در تعریف آکسفورد این گونه آمده: معمولا با حروف اضافه به معنی کنارِ یا بسیار نزدیک به زمان یا مکانی است، پس در بعضی جمله ها معنی دقیقا می دهد ( usual ...
کرم کدو
مترصد فرصت بودن
نقش بازی کردن گرته برداری است، بهتر است به جای آن بگوییم: نقش داشتن یا تأثیر داشتن
در بعضی جمله ها: تصور
اگر به شکل اسم در جمله آمده بود: بنیاد، شالوده، اساس
جدل
غیر منتظره
حرکت هواپیما روی باند فرودگاه پیش از تیک آف
کاربر safa به طور کلی به قوانین هر ورزشی law می گویند، مثال دیکشنری لانگمن The laws of football.
In English the letter Q is always followed by a U, like queen, quality, quantity, question, quick, quiet, quest, quit, quite, queue, quote, quill, qu ...
تلون دمدمی
گراور - کلیشه printer`s plate= کلیشه چاپ
خطر قریب الوقوع اجل معلق
نظر خانم موسوی کاملا درست است. وقتی concerning در نقش حرف اضافه است، اصلا به معنی نگرانی نیست و در معانی درباره، در خصوص، راجع به و. . . می آید
گاهی شدت را نشان می دهد و در معنی خیلی و بسیار می آید.
کاربر N. sh آنچه شما نوشتی صحیح آن می شود: and then some به معنی و شاید هم بیشتر یا شاید هم خیلی بیشتر
حالا وقتشه
pick up به معنی سوار کردن و بردن است. در دیکشنری Longman آمده: to let someone into your car, boat etc and take them somewhere. I`ll pick you up at ...
قریب به
در گویش نائینی پورَه به معنی پسر است.
در گویش نائینی یعنی دختر
در گویش نائینی دُندَه به معنی زنبور است.
در گویش نائینی به اتاق یورت می گویند.
در نائین و روستاهای اطراف به قاشق چِمچَه می گویند.
جفری چاوسر ( به انگلیسی: Geoffrey Chaucer ) ( ۱۳۴۳ میلادی - ۲۵ اکتبر ۱۴۰۰ ) شاعر، نویسنده، فیلسوف و سیاست مدار انگلیسی که او را با کتاب سترگش افسانه ...
جفری چاوسر ( به انگلیسی: Geoffrey Chaucer ) ( ۱۳۴۳ میلادی - ۲۵ اکتبر ۱۴۰۰ ) شاعر، نویسنده، فیلسوف و سیاست مدار انگلیسی که او را با کتاب سترگش افسانه ...
بر سر حرف خود بودن
برخی نظر شان بر این است ناکجاآباد اشتباه است، برعکس در ادبیات و عرفان ما ناکجاآباد معادل آرمانشهر به کار رفته، به خصوص در آثار سهروردی.
جسه غلط است جثه صحیح است
کاربر Alireza custom با costume متفاوته، آنچه شما مثال زدی کلمه costume به معنی لباس هست که حتی صورت نوشتاری آن با custom فرق دارد.
برای کاری زحمت کشیدن
come down with something is a phrasal verb meaning get, take, catch, sicken with or to become sick with a cold etc. to catch something I think I am ...
savage هم اسم است، هم صفت و هم فعل.
a thin growth of beard = stubble ته ریش