typecast

/ˈtaɪpˌkæst//ˈtaɪpkɑːst/

(ارجاع نقش به هنرپیشه ها) ارجاع کردن نقش های مشابه (در نمایش ها یا فیلم های مختلف) به هنرپیشه ی بخصوص (مثلا ارجاع نقش های آدم جنایتکار)، حروفچینی کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: typecasts, typecasting, typecast
(1) تعریف: to place (an actor) in a role that appears to suit his or her personality, appearance, or reputation.

- He was typecast as a criminal because of his sinister face.
[ترجمه گوگل] او به دلیل چهره شومش به عنوان یک جنایتکار تایپ می شد
[ترجمه ترگمان] او مانند یک جنایتکار، به خاطر صورت منحوس او، نقش یک جنایتکار را ایفا می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to cast habitually in the same type of acting role.
فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: type-casts, type-casting, type-cast
• : تعریف: in printing, to prepare or cast (type).
صفت ( adjective )
مشتقات: type-caster (n.)
• : تعریف: with the type already cast, as for a document to be printed.

جمله های نمونه

1. He is practically typecast for the role of a gangster.
[ترجمه گوگل]او عملاً برای نقش یک گانگستر تایپ می شود
[ترجمه ترگمان]او عملا طرفدار نقش یک تبهکار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I didn't want to be typecast and I think I've maintained a large variety in the roles I've played.
[ترجمه بهزاد] نمیخواستم که نقش های معمولم را داشته باشم و گمان کنم در نقش هایی که بازی کرده ام تنوع زیادی را رعایت کرده ام.
|
[ترجمه گوگل]نمی‌خواستم تایپ‌ست شوم و فکر می‌کنم تنوع زیادی در نقش‌هایی که بازی کرده‌ام حفظ کرده‌ام
[ترجمه ترگمان]من نمی خواستم typecast باشم و فکر می کنم نقش بزرگی در نقش هایی داشتم که ایفا می کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She soon found herself typecast as a dizzy blonde.
[ترجمه گوگل]او به زودی خود را به عنوان یک بلوند سرگیجه دار تایپ کرد
[ترجمه ترگمان]به زودی خود را مانند یک بلوند گیج و سرگیجه یافته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She didn't want to be typecast as a dumb blonde.
[ترجمه گوگل]او نمی خواست به عنوان یک بلوند گنگ تایپ شود
[ترجمه ترگمان]او نمی خواست مثل یک بلوند خنگ بازی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He always gets typecast as the villain.
[ترجمه گوگل]او همیشه در نقش شخصیت شرور تایپ می شود
[ترجمه ترگمان]او همیشه نقش جنایتکار را بازی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. African-Americans were often typecast as servants, entertainers or criminals.
[ترجمه گوگل]آمریکایی های آفریقایی تبار اغلب به عنوان خدمتکار، سرگرم کننده یا جنایتکار تایپ می شدند
[ترجمه ترگمان]آفریقایی - آمریکایی ها اغلب به عنوان خدمتکار، هنرمند یا مجرم شناخته می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He has become typecast for the role as a scholar.
[ترجمه گوگل]او برای این نقش به عنوان یک محقق تایپ‌تست شده است
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک پژوهشگر به نقش یک دانشمند تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I don't want to get typecast as a comedy actress.
[ترجمه گوگل]من نمی خواهم به عنوان یک بازیگر کمدی تایپکست شوم
[ترجمه ترگمان]نمی خواهم نقش یک هنرپیشه کمدی را بازی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I don't want you typecast in khaki battle jacket.
[ترجمه گوگل]نمی‌خواهم با ژاکت نبرد خاکی تایپ کنید
[ترجمه ترگمان]من نمی خواهم تو در لباس نظامی من نقش بازی کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This makes it possible to typecast a long string directly to a null - terminated string.
[ترجمه گوگل]این امکان تایپ کردن یک رشته طولانی را مستقیماً به یک رشته تهی می دهد
[ترجمه ترگمان]این امر امکان پذیر بودن یک رشته بلند را مستقیما به یک رشته از صفر به پایان می رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He is practically typecast for the role a gangster.
[ترجمه گوگل]او عملاً برای نقش گانگستر تایپ می شود
[ترجمه ترگمان]او عملا برای نقشی که یک تبهکار بر عهده دارد صادق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Babur thinks he looks like a film star, the sort who gets typecast as a rugged mountain trapper.
[ترجمه گوگل]بابر فکر می‌کند شبیه یک ستاره سینما است، آن‌گونه که به عنوان یک تله‌گیر کوهستانی ناهموار تایپ می‌شود
[ترجمه ترگمان]بابور فکر می کند که او شبیه یک ستاره فیلم است، نوعی که به عنوان یک دام rugged کوهستانی شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. London had been too crowded, and the suburbs too typecast.
[ترجمه گوگل]لندن بیش از حد شلوغ بود، و حومه آن بیش از حد تایپ شده بود
[ترجمه ترگمان]لندن خیلی شلوغ شده بود و حومه شهر خیلی خوب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This is no longer an either / or choice that allows us to typecast a company easily.
[ترجمه گوگل]این دیگر یک انتخاب یا / یا انتخابی نیست که به ما امکان می دهد یک شرکت را به راحتی تایپ کنیم
[ترجمه ترگمان]این دیگر یک انتخاب یا انتخاب نیست که به ما اجازه می دهد به راحتی یک شرکت ایجاد کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• cast an actor repeatedly in similar roles; cast an actor in a role matching his characteristics
if actors are typecast, they play the same type of character in every play or film that they are in.

پیشنهاد کاربران

کلیشه شدن در نقشی
برچسب زدن
ارجاع نقش های مشابه ( در نمایش یا فیلم ) به هنرپیشۀ بخصوص ( مثلا ارجاع نقش آدم جنایتکار ) ، مثلاً
Though often typecast as a villain, he was rewarded in the United States with two . Golden Globe nominations, for Hawaii in 1966 and The Exorcist in 1973
...
[مشاهده متن کامل]

بااینکه غالباً در نقش یک تبهکار ظاهر می شد. . .
یا در معنی نقش بازی کردن، مثلاً
. you`re getting typecast again
تو دوباره داری نقش بازی می کنی

بازیگری که معمولا در فیلم هایش نقش های شبیه به هم ایفا می کند
تیپ سازی ( اصطلاحی در سینما )
کلیشه ای شدن؛ کلیشه ای رفتار کردن

بپرس