shred

/ˈʃred//ʃred/

معنی: خرده، تکه، پاره، ذره، سرتکه پارچه، باریک بریدن، بریدن، پاره کردن
معانی دیگر: (خیار یا پیاز و غیره) رنده کردن، باریکه باریکه کردن، ریزریز کردن، چاک چاک کردن، قطعات رنده شده یا خرد شده، تراشه، نواره، بریده، (مجازی) ذره

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a long strip that is torn or cut off, or nearly torn off.
مترادف: rag, ribbon, tatter

- a shred of cloth
[ترجمه امین] یک تکه پارچه
|
[ترجمه نیما ابراهیمی ] یک نوار/رشته پارچه
|
[ترجمه گوگل] یک تکه پارچه
[ترجمه ترگمان] تکه پارچه ای را پاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- a dress in shreds
[ترجمه گوگل] یک لباس تکه تکه
[ترجمه ترگمان] پیراهنی که پاره پاره شده بود،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a very tiny amount; scrap.
مترادف: grain, iota, modicum, molecule, scintilla, scrap, trace
مشابه: crumb, lick, particle, rag

- If you had a shred of decency, you would apologize.
[ترجمه گوگل] اگه ذره ای نجابت داشتی عذرخواهی میکردی
[ترجمه ترگمان] ، اگه یه ذره نجابت داشتی باید معذرت خواهی کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: shreds, shredding, shred, shredded
• : تعریف: to cut or tear, or be cut or torn, to shreds.
مترادف: tatter, tear
مشابه: chew, fray, grate

- Shred some lettuce for the salad.
[ترجمه گوگل] برای سالاد مقداری کاهو خرد کنید
[ترجمه ترگمان] یه خورده کاهو برای سالاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The cloth shredded in the wash.
[ترجمه گوگل] پارچه در شستشو خرد شده است
[ترجمه ترگمان] پارچه پاره شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. without a shred of truth
بدون ذره ای حقیقت

2. There is not a shred of evidence that the meeting actually took place.
[ترجمه گوگل]هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد این دیدار واقعاً انجام شده است
[ترجمه ترگمان]هیچ مدرکی وجود ندارد که این ملاقات واقعا رخ دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Shred the lettuce and arrange it around the edge of the dish.
[ترجمه گوگل]کاهو را خرد کرده و دور لبه ظرف بچینید
[ترجمه ترگمان]lettuce را ببندید و آن را در اطراف لبه بشقاب قرار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There is not a shred of evidence to support the theory.
[ترجمه گوگل]هیچ مدرکی برای حمایت از این نظریه وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]هیچ مدرکی برای حمایت از این نظریه وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He made the accusations without a shred of evidence to back them up.
[ترجمه گوگل]او این اتهامات را بدون ذره ای مدرک برای اثبات آنها مطرح کرد
[ترجمه ترگمان]او بدون ذره ای مدرک، اتهامات را بر زبان آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There is not a shred of truth in what he says.
[ترجمه گوگل]در گفته های او ذره ای حقیقت وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]در آنچه می گوید ذره ای از حقیقت وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There's not a shred of doubt in my mind that we will win.
[ترجمه گوگل]در ذهن من ذره ای شک نیست که برنده می شویم
[ترجمه ترگمان]شکی نیست که ما برنده خواهیم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Couldn't he leave her some shred of dignity?
[ترجمه گوگل]آیا نمی توانست ذره ای از وقار او را به جا بگذارد؟
[ترجمه ترگمان]ایا او می توانست او را ذره ای وقار تنها بگذارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There was not a solitary shred of evidence .
[ترجمه گوگل]یک تکه شواهد وجود نداشت
[ترجمه ترگمان]هیچ مدرکی وجود نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There is not a shred of doubt in my mind that we will win.
[ترجمه گوگل]ذره ای شک در ذهن من نیست که پیروز می شویم
[ترجمه ترگمان]هیچ شکی در ذهن من نیست که ما برنده خواهیم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There isn't a shred of evidence to support her accusation.
[ترجمه گوگل]هیچ مدرکی برای اثبات اتهام او وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]هیچ مدرکی برای حمایت از اتهام اون وجود نداره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Can they find a shred of evidence against me?
[ترجمه گوگل]آیا آنها می توانند یک تکه مدرک علیه من پیدا کنند؟
[ترجمه ترگمان]ممکنه مدرکی علیه من پیدا کنن؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There is not a shred of evidence to support his claim.
[ترجمه گوگل]هیچ مدرکی برای اثبات ادعای او وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]هیچ مدرکی برای حمایت از ادعایش وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He ordered his secretary to shred important documents when government inspectors started investigating his business affairs.
[ترجمه گوگل]او به منشی خود دستور داد که اسناد مهم را وقتی بازرسان دولتی شروع به تحقیق در مورد امور تجاری او کردند، خرد کند
[ترجمه ترگمان]او به منشی خود دستور داد تا زمانی که بازرسان دولتی شروع به تحقیق درباره امور تجاری خود کردند مدارک مهم را خرد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. There's still a shred of hope that a peace agreement can be reached.
[ترجمه گوگل]هنوز ذره ای امید وجود دارد که می توان به توافق صلح دست یافت
[ترجمه ترگمان]هنوز ذره ای امید وجود دارد که یک توافقنامه صلح حاصل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خرده (اسم)
small, particle, bit, grain, sliver, fragment, fritter, anything small, crumb, debris, filings, mote, piece, shred, shiver, splinter, spall, vestige, groat, snip, small piece, spill, tittle, vestigium

تکه (اسم)
slice, lump, bit, whit, tailing, portion, gob, lot, fragment, item, patch, piece, dab, chunk, morsel, shred, nub, slab, cantle, scrap, doit, dribblet, loaf, ort, smidgen, nubble, pane

پاره (اسم)
bit, part, portion, rag, bribe, fragment, fritter, piece, shred, mammock, scrap

ذره (اسم)
ace, particle, bit, whit, speck, grain, jot, quantum, atomy, minim, nip, iota, shred, mammock, fraction, dust, stiver, corpuscle, flyspeck, vestige, frustum, groat, little bit, little part, scruple, tittle

سرتکه پارچه (اسم)
shred

باریک بریدن (فعل)
slice, shred

بریدن (فعل)
chop, truncate, dock, cut off, cut, intercept, carve, rift, slice, flick, amputate, sliver, cut back, haggle, knife, shred, gash, engrave, whittle, incise, shear, mangle, raze, hack, exsect, hew, lancinate, resect, scarp, sever, skive, stump, sunder

پاره کردن (فعل)
cut, tear, shred, rip, mangle, tear up, rend, lacerate, lancinate

انگلیسی به انگلیسی

• scrap, torn piece of material; bit, small amount
tear into small pieces; destroy documents with a shredding machine; be torn into small pieces
if you shred something such as food or paper, you cut or tear it into very small pieces.
a shred of material is a small piece of it that has been cut from a larger piece.
a shred of something is a very small piece or amount of it.

پیشنهاد کاربران

مولوی در شروع مثنوی ( نی نامه ) می فرماید:
سینه خواهم شرحه شرحه از فراق
تا بگویم شرح درد اشتیاق
شرح در مصرع اول sharah به پارسی است به معنی پاره پاره و یا رشته رشته است. واژه shred از همین مشتق می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

( راه ساده یاد آوری معنی shred )
اما شرح در مصرع دوم sharh به تازی است به معنی شرح و توضیح دادن.
نبوغ مولوی است در استفاده از واژه های هم آوا و در دو معنی.

ریش ریش شدن
shred
این واژه می تَوانَد با واژه یِ به نَمایان اَرَبی " شَرح " پِیوَند داشته باشَد.
اَگَر واژه ای ایرانی - اُروپایی باشَد! می تَوان اَز آن سِتاکِ " شَرد" را بَرساخت وَ با آن وَندسازی ( مُشتَق گیری ) کَرد.
...
[مشاهده متن کامل]

شَرح = شَرد
مَشروح = شَرده، شَردیده
شارِح = شَردگَر ، شَردَنده
تَشریح = شَردِش ، شَردانِش
شَرح دادَن = شَردَن ، شَردیدن

I had nothing to do with him. And I never gave him a shred of encouragement
من هیچ کاری به کار اون پسر نداشتم و حتی ذره ای هم بهش اشتیاق/علاقه نشون ندادم
رشته رشته کردن /هویج/کاغذ /لباس را به صورت نوارهای بلند درآوردن
ریز ریز کردن
معدوم کردن اسناد ( تکه تکه کردن )
در بدنسازی و تناسب اندام از کلمه shred به عنوان کات عضلانی و کسانی که تفکیک خوبی دارند گفته میشود

بپرس