unpredictability

بررسی کلمه
صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of predictability.
جمله های نمونه
1. McCarthy, with his unpredictability, and the relatively unknown McGovern were not his kind of candidate.
[ترجمه رامتین] مک کارفی، با غیرقابل پیش بینی بودنش، و مک گاورن نسبتاٌ ناشناس کاندیدا ی مورد قبول او نبودند|
[ترجمه گوگل]مک کارتی با غیرقابل پیش بینی بودنش و مک گاورن نسبتا ناشناخته کاندیدای او نبودند[ترجمه ترگمان]مک کارتی با غیرقابل پیش بینی بودن او، و the که نسبتا ناشناخته بود، از نوع او نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. And he measures the unpredictability of aggregate demand in the ith country by the variance of.
[ترجمه گوگل]و او پیش بینی ناپذیری تقاضای کل در کشور آن را با واریانس می سنجد
[ترجمه ترگمان]و او غیرقابل پیش بینی بودن تقاضای کل در کشور با واریانس را اندازه گیری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]و او غیرقابل پیش بینی بودن تقاضای کل در کشور با واریانس را اندازه گیری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Public sector pay and the unpredictability of pay settlements have always posed a major threat to public expenditure control.
[ترجمه گوگل]پرداختهای بخش عمومی و غیرقابل پیشبینی بودن تسویهحسابها همواره یک تهدید بزرگ برای کنترل هزینههای عمومی بوده است
[ترجمه ترگمان]هزینه بخش دولتی و غیرقابل پیش بینی بودن هزینه های پرداخت همیشه تهدیدی جدی برای کنترل مخارج عمومی بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هزینه بخش دولتی و غیرقابل پیش بینی بودن هزینه های پرداخت همیشه تهدیدی جدی برای کنترل مخارج عمومی بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The unpredictability of life is built into his structure as an essential part ofit.
[ترجمه گوگل]غیرقابل پیش بینی بودن زندگی در ساختار او به عنوان بخشی اساسی از آن ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]غیرقابل پیش بینی بودن زندگی در ساختار او به عنوان یک بخش اساسی ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]غیرقابل پیش بینی بودن زندگی در ساختار او به عنوان یک بخش اساسی ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Quantum mechanics therefore introduces an unavoidable element of unpredictability or randomness into science.
[ترجمه گوگل]بنابراین مکانیک کوانتومی یک عنصر اجتناب ناپذیر از غیرقابل پیش بینی بودن یا تصادفی بودن را وارد علم می کند
[ترجمه ترگمان]بنابراین، مکانیک کوانتومی یک عنصر اجتناب ناپذیر از غیرقابل پیش بینی بودن یا تصادفی بودن را به علم معرفی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بنابراین، مکانیک کوانتومی یک عنصر اجتناب ناپذیر از غیرقابل پیش بینی بودن یا تصادفی بودن را به علم معرفی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. In this sense, the unpredictability of all that happens in the church is a necessary precondition of freedom.
[ترجمه گوگل]از این نظر، غیرقابل پیشبینی بودن تمام اتفاقات کلیسا، پیششرط ضروری آزادی است
[ترجمه ترگمان]در این حالت، غیرقابل پیش بینی بودن هر آنچه در کلیسا رخ می دهد، پیش نیاز ضروری آزادی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در این حالت، غیرقابل پیش بینی بودن هر آنچه در کلیسا رخ می دهد، پیش نیاز ضروری آزادی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The unpredictability of the glaze means that each pot is unique.
[ترجمه گوگل]غیر قابل پیش بینی بودن لعاب به این معنی است که هر گلدان منحصر به فرد است
[ترجمه ترگمان]غیرقابل پیش بینی بودن glaze به این معنی است که هر قابلمه منحصر به فرد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]غیرقابل پیش بینی بودن glaze به این معنی است که هر قابلمه منحصر به فرد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Sneakers' other major plus is a disarming unpredictability.
[ترجمه گوگل]مزیت اصلی دیگر کفش های کتانی غیرقابل پیش بینی بودن خلع سلاح است
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این موارد مهم دیگر، غیرقابل پیش بینی ترین غیرقابل پیش بینی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این موارد مهم دیگر، غیرقابل پیش بینی ترین غیرقابل پیش بینی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. I have no idea with the unpredictability of the weather.
[ترجمه گوگل]من در مورد غیرقابل پیش بینی بودن آب و هوا اطلاعی ندارم
[ترجمه ترگمان] من هیچ ایده ای ندارم که با این آب و هوا چی میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] من هیچ ایده ای ندارم که با این آب و هوا چی میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The only thing predictable about life is its unpredictability!
[ترجمه گوگل]تنها چیزی که در مورد زندگی قابل پیش بینی است غیرقابل پیش بینی بودن آن است!
[ترجمه ترگمان]تنها چیزی که درباره زندگی قابل پیش بینی است غیرقابل پیش بینی بودن آن است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تنها چیزی که درباره زندگی قابل پیش بینی است غیرقابل پیش بینی بودن آن است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. We forget about unpredictability when it is our turn to predict, and overestimate our own knowledge.
[ترجمه گوگل]وقتی نوبت به پیش بینی ما می رسد، غیرقابل پیش بینی بودن را فراموش می کنیم و دانش خود را دست بالا می گیریم
[ترجمه ترگمان]ما در مورد غیرقابل پیش بینی بودن زمانی که نوبت به پیش بینی است و بیش از حد دانش خود را دست بالا می گیریم، فراموش می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما در مورد غیرقابل پیش بینی بودن زمانی که نوبت به پیش بینی است و بیش از حد دانش خود را دست بالا می گیریم، فراموش می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. As its unpredictability, multiple ovulation and embryo transfer ( MOET ) have not used widely.
[ترجمه گوگل]به عنوان غیرقابل پیش بینی بودن آن، تخمک گذاری متعدد و انتقال جنین (MOET) به طور گسترده مورد استفاده قرار نگرفته است
[ترجمه ترگمان]با غیرقابل پیش بینی بودن آن، تخمک گذاری و انتقال جنینی چندگانه (MOET)به طور گسترده ای مورد استفاده قرار نگرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با غیرقابل پیش بینی بودن آن، تخمک گذاری و انتقال جنینی چندگانه (MOET)به طور گسترده ای مورد استفاده قرار نگرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Progress remained mostly stalled because of the seeming unpredictability of the events.
[ترجمه گوگل]پیشرفت بیشتر به دلیل غیرقابل پیش بینی بودن رویدادها متوقف شد
[ترجمه ترگمان]پیشرفت عمدتا به خاطر غیرقابل پیش بینی بودن وقایع بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پیشرفت عمدتا به خاطر غیرقابل پیش بینی بودن وقایع بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. You need sunshine to ripen grapes and in England unpredictability comes with the territory.
[ترجمه گوگل]برای رسیدن انگور به نور خورشید نیاز دارید و در انگلستان غیرقابل پیش بینی بودن با قلمرو همراه است
[ترجمه ترگمان]شما برای رسیدن انگور به انگور به آفتاب نیاز دارید و غیرقابل پیش بینی بودن در انگلستان با خاک یک سان می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شما برای رسیدن انگور به انگور به آفتاب نیاز دارید و غیرقابل پیش بینی بودن در انگلستان با خاک یک سان می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
به انگلیسی
• lack of predictability, unexpectedness