specialization

/ˌspeʃələˈzeɪʃn̩//ˌspeʃəlaɪˈzeɪʃn̩/

معنی: تخصص، ویژه کاری، ویژه گری
معانی دیگر: تخصص

جمله های نمونه

1. his area of specialization is english literature
رشته ی تخصصی او ادبیات انگلیسی است.

2. The production line involves a high degree of specialization of labour.
[ترجمه وحید خوشنام] در خط تولید کارکنانی با تخصص بالا مشغول به کار هستند.
|
[ترجمه گوگل]خط تولید مستلزم درجه بالایی از تخصص نیروی کار است
[ترجمه ترگمان]خط تولید شامل درجه بالایی از تخصص کار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His specialization is too narrow to be of interest to more than a handful of students.
[ترجمه گوگل]تخصص او بسیار محدود است و نمی تواند مورد توجه بیش از تعداد انگشت شماری از دانش آموزان باشد
[ترجمه ترگمان]تخصص او بیش از آن است که به تعداد کمی از دانش آموزان علاقه مند باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Her degree is in French, with specialization in seventeenth-century literature.
[ترجمه گوگل]مدرک تحصیلی او در زبان فرانسه، با تخصص در ادبیات قرن هفدهم است
[ترجمه ترگمان]مدرک او در زبان فرانسه است، با تخصص در ادبیات قرن هفدهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There has been increased economic specialization throughout the country.
[ترجمه گوگل]تخصص اقتصادی در سراسر کشور افزایش یافته است
[ترجمه ترگمان]در سراسر کشور تخصص اقتصادی افزایش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Similarly, size permits greater specialization in the use of human resources.
[ترجمه گوگل]به طور مشابه، اندازه امکان تخصص بیشتر در استفاده از منابع انسانی را فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]به طور مشابه، اندازه اجازه تخصص بیشتر در استفاده از منابع انسانی را می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Therefore, this region may confer some degree of specialization to the protein, in terms of cellular location and/or tissue specificity.
[ترجمه گوگل]بنابراین، این ناحیه ممکن است از نظر مکان سلولی و/یا ویژگی بافتی، درجاتی از تخصص را به پروتئین بدهد
[ترجمه ترگمان]بنابراین، این منطقه ممکن است درجه ای از تخصصی سازی را به پروتیین، از نظر مکان و \/ یا ویژگی بافت نسبت دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Such specialization, we saw in Chapter means a more efficient allocation of resources.
[ترجمه گوگل]چنین تخصصی که در فصل دیدیم به معنای تخصیص کارآمدتر منابع است
[ترجمه ترگمان]این تخصص، که در فصل دیدیم به معنای تخصیص بهینه منابع بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There was greater specialization and more effective use was made of fertilizer.
[ترجمه گوگل]تخصص بیشتری وجود داشت و استفاده مؤثرتری از کود انجام شد
[ترجمه ترگمان]تخصص بیشتر و استفاده موثر از کود شیمیایی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Subject specialization and formal teaching would be undermined.
[ترجمه گوگل]تخصص موضوعی و تدریس رسمی تضعیف می شود
[ترجمه ترگمان]تخصص موضوع و تدریس رسمی تضعیف خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Thus, specialization is determined by whoever has the lower opportunity cost.
[ترجمه گوگل]بنابراین، تخصص توسط کسی تعیین می شود که هزینه فرصت کمتری داشته باشد
[ترجمه ترگمان]بنابراین، تخصصی سازی توسط هر کسی که هزینه فرصت کمتری دارد تعیین می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. With their hierarchical authority and functional specialization, they made possible the efficient undertaking of large, complex tasks.
[ترجمه گوگل]آنها با اختیارات سلسله مراتبی و تخصص عملکردی خود، انجام کارآمد وظایف بزرگ و پیچیده را ممکن کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها با قدرت سلسله مراتبی و تخصص کاربردی خود، انجام وظایف بزرگ و پیچیده را ممکن ساختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Structurally, bureaucracy is characterized by hierarchical organization and specialization by means of an elaborate division of labor.
[ترجمه گوگل]از نظر ساختاری، بوروکراسی با سازماندهی سلسله مراتبی و تخصصی شدن از طریق تقسیم کار دقیق مشخص می شود
[ترجمه ترگمان]به لحاظ ساختاری، بروکراسی توسط سازمان سلسله مراتبی و تخصصی سازی با استفاده از تقسیم دقیق نیروی کار مشخص می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This widens markets and permits greater specialization in the use of both property and human resources.
[ترجمه گوگل]این امر بازارها را گسترش می دهد و امکان تخصص بیشتر در استفاده از اموال و منابع انسانی را فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]این بازارها بزرگ تر می شوند و اجازه تخصص بیشتر در استفاده از هر دو دارایی و هم منابع انسانی را می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The company has gradually focused on its current areas of specialization.
[ترجمه گوگل]این شرکت به تدریج بر حوزه های تخصصی فعلی خود متمرکز شده است
[ترجمه ترگمان]این شرکت به تدریج بر حوزه های فعلی تخصص خود تمرکز کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تخصص (اسم)
proficiency, specialty, specialization, speciality

ویژه کاری (اسم)
specialization

ویژه گری (اسم)
specialty, specialization, speciality

تخصصی

[ریاضیات] تخصیص، تخصص

انگلیسی به انگلیسی

• act of specializing; uniqueness, specific action; making something appropriate for a specific purpose; (biology) structural adaptation of certain part of the body for a specific function; (computers) reduction for the purpose of increasing efficiency (also specialisation)

پیشنهاد کاربران

محوریت
به نقل از فرهنگ پویا: 1. تخصصی شدن، تخصصی شدگی 2. تخصص، زمینه تخصصی
به نقل از کتاب آموزش ترجمه اثر حسن هاشمی میناباد: پسوند ization به - شدگی، - شدن، - سازی، - گردانی ترجمه می شود.
3. His specialization is too narrow to be of interest to more than a handful of students.
تخصص او برای اینکه مورد علاقه ی دانش آموزان بسیاری باشد، بیش از حد تخصصی به شمار میرود.
Influence in the work environment and make your name shine with success and effort in specialization
You are nothing but I want your name to shine above them because you deserve the best shine
You taught much better in Tehran, I am proud of you and do not delay our love anymore. Love is not worth the price of unhappiness
...
[مشاهده متن کامل]

در محیط شغلی نفوذ داشتن و اسم نام خود را با موفقیت و تلاش در تخصص درخشاندن
جز هستی اما من میخوام نام شما بالا از انان بدرخشد زیرا تو شایسته بهترین درخشش هستی
در تهران خیلی بهتر تدریس داشتی من بهت افتخار میکنم و تو عشقمان را دیگر به تاخیر ننداز . به قیمت بهای ناراحتی عشق نمی ارزد .

تخصص
تخصص گرایی
خصوصی سازی
اختصاصیت
تخصصی سازی
تخصصی شدگی، تخصصی بودن
فرایند متخصص شدن،
فرایند تخصصی شدن.
https://www. thefreedictionary. com/Specialization
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس