followed by

تخصصی
[ریاضیات] به دنبال آن، بعد از ... می آید (است)
پیشنهاد کاربران
در پی
یعنی دنباکردن بواسطه یه نفر دیگه
منظور موردی است که بعد از مورد اول می آید.
بعد از
در پی
به دنبال
بعد از
در پی
به دنبال
بعد از آن
در پی آن
به دنبال آن
در پی آن
به دنبال آن
سپس، پس
به دنبال آن، درپی آن، بعد از آن
به همراهِ، همراه با ( منظور بعد از آن چیز میباشد )
متعاقبا
تمامی معانی فوق غلط است
Follow با be followed by تفاوت دارد
توضیح:
B ( محصول ) follow می شود از B ( حاصل )
ولی
A ( حاصل ) be followed by می شود از B ( محصول )
معنی follow می شود، بدنبال چیزی رخ دادن
معنی followed by می شود، دنباله روی یا تبعیت شدن توسط
Follow با be followed by تفاوت دارد
توضیح:
B ( محصول ) follow می شود از B ( حاصل )
ولی
A ( حاصل ) be followed by می شود از B ( محصول )
معنی follow می شود، بدنبال چیزی رخ دادن
معنی followed by می شود، دنباله روی یا تبعیت شدن توسط
You can translate A is followed by B as: B follows A, A and then B, A comes before B, and B comes after A
معانی بالا اشتباهند.
followed by = قبل از
preceded by = بعد از
followed by = قبل از
preceded by = بعد از
تقریبا میشه گفت تمام موارد بالا درست هستند، نکته اصلی سر مجهول بودن یا معلوم بودن جمله است.
معلوم : دنبال کردن
active voice : follow
مجهول : دنبال شدن
passive voice: be followed by
به مثالهای زیر دقت کنید:
the cat is following the mouse
the cat is followed by the dog
گربه موش را دنبال میکند. گربه توسط سگ دنبال میشود
winter is followed by spring and autumn ( falls ) follows summer
پس برای تشخیص قبل یا بعد بودن باید به حالت جمله ( معلوم یا مجهول بودن ) توجه کرد.
معلوم : دنبال کردن
active voice : follow
مجهول : دنبال شدن
passive voice: be followed by
به مثالهای زیر دقت کنید:
the cat is following the mouse
the cat is followed by the dog
گربه موش را دنبال میکند. گربه توسط سگ دنبال میشود
winter is followed by spring and autumn ( falls ) follows summer
پس برای تشخیص قبل یا بعد بودن باید به حالت جمله ( معلوم یا مجهول بودن ) توجه کرد.
اما اگر بدون فعل توبی بکار رود بمعنای بدنبال آن ( بدنبالش ) میباشد که معمولا با کاما همراه است. به مثال زیر دقت کنید:
Yesterday morning I saw two ducks, followed by a gaggle of geese in the afternoon, followed by a swan in the evening
Yesterday morning I saw two ducks, followed by a gaggle of geese in the afternoon, followed by a swan in the evening
دو تا مثال براتون می زنم شاید به فهم موضوع کمک کنه
1. Drought is followed by storm ( خشکسالی طوفان در پی دارد )
2. want is a verb followed by an infinitive ( خواستن فعلی هست کهدر پی آن مصدر می آید )
1. Drought is followed by storm ( خشکسالی طوفان در پی دارد )
2. want is a verb followed by an infinitive ( خواستن فعلی هست کهدر پی آن مصدر می آید )
The media rush was followed by a lot of gossip around the issue.
The court decision was followed by an
immediate incarceration of the accused.
The repair work was followed by a really
large bill.
The emails were followed by a personal visit by the director of the company.
The court decision was followed by an
immediate incarceration of the accused.
The repair work was followed by a really
large bill.
The emails were followed by a personal visit by the director of the company.
به دنبالش
به تبع آن
پیرو آن
Be followed by: یعنی قبل از اون. . .
Followed by: یعنی بعد از اون. . .
Followed by: یعنی بعد از اون. . .
در پی آن
برسی تحلیل
برسی تحلیل
Be followed by = because of the
Draughts is followed by the storm.
خشکسالی بخاطر ( در پی ) طوفان ایجاد می شود.
Draughts is followed by the storm.
خشکسالی بخاطر ( در پی ) طوفان ایجاد می شود.
●follow:
دنبال کردن، تعقیب کردن
به دنبال رفتن، پشت سر کسی رفتن
دنبال چیزی را گرفتن و ادامه دادن
مسیری را دنبال کردن و پیش رفتن
ادامه دادن
پیش گرفتن، پیگیری کردن، دنبال کردن
پیگیر چیزی بودن، علاقه نشان دادن
فهمیدن، درک کردن، متوجه شدن
طرفداری کردن از، جانبداری کردن
پیروی کردن از، اطاعت کردن از
عمل کردن به
مطابقت داشتن با
بدنبال چیزی آمدن، ناشی شدن
استنباط شدن، منتج شدن
پس از کسی جانشین شدن
جانشین شدن
پیامد چیزی بودن، نتیجه چیزی بودن
متعاقب بودن، متعاقبا آمدن
بدنبال چیزی آمدن، بعد از چیزی آمدن
پیرو چیزی بودن، پیرو چیزی آمدن
اتفاق افتادن بعد از
بودن بعد از، آمدن بعد از
بعد از آن آمدن، بعد از این آمدن
در زیر آمدن، در ذیل آمدن
●followed by:
به دنبالِ آن، بعد از آن، پس از آن
که بعد از آن آمدن، که به دنبال آن آمدن
●be followed by:
دنبال شدن توسطِ
به دنبال خود داشتن، در پی خود داشتن
قبل از چیزی بودن
دنبال کردن، تعقیب کردن
به دنبال رفتن، پشت سر کسی رفتن
دنبال چیزی را گرفتن و ادامه دادن
مسیری را دنبال کردن و پیش رفتن
ادامه دادن
پیش گرفتن، پیگیری کردن، دنبال کردن
پیگیر چیزی بودن، علاقه نشان دادن
فهمیدن، درک کردن، متوجه شدن
طرفداری کردن از، جانبداری کردن
پیروی کردن از، اطاعت کردن از
عمل کردن به
مطابقت داشتن با
بدنبال چیزی آمدن، ناشی شدن
استنباط شدن، منتج شدن
پس از کسی جانشین شدن
جانشین شدن
پیامد چیزی بودن، نتیجه چیزی بودن
متعاقب بودن، متعاقبا آمدن
بدنبال چیزی آمدن، بعد از چیزی آمدن
پیرو چیزی بودن، پیرو چیزی آمدن
اتفاق افتادن بعد از
بودن بعد از، آمدن بعد از
بعد از آن آمدن، بعد از این آمدن
در زیر آمدن، در ذیل آمدن
●followed by:
به دنبالِ آن، بعد از آن، پس از آن
که بعد از آن آمدن، که به دنبال آن آمدن
●be followed by:
دنبال شدن توسطِ
به دنبال خود داشتن، در پی خود داشتن
قبل از چیزی بودن
Followed by = and after that
In English the letter Q is always followed by a U, like queen, quality, quantity, question, quick, quiet, quest, quit, quite, queue, quote, quill, quell, quarter, quarrel, qualify.
در انگلیسی همیشه بعد از حرف Q حرف U می آید، مثل ملکه، کیفیت، کمیت، . . .
در انگلیسی همیشه بعد از حرف Q حرف U می آید، مثل ملکه، کیفیت، کمیت، . . .
after
همراه شد. . . .