straitjacket

/ˈstreɪtˌdʒækət//ˈstreɪtdʒækɪt/

معنی: ژاکت ویژه خفت کردن دیوانگان
معانی دیگر: روپوش باز دارنده (که برتن دیوانه های خطرناک و غیره می کنند و جلو حرکت دست و بازوی آنان را می گیرد)، کت بند، ژاکت مهار کننده، هرچیز بازدارنده، بازدار، مانع، straightjacket ژاکت ویژه خفت کردن دیوانگان

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a restraining device shaped like a jacket, in which the sleeves are bound behind the wearer's back, preventing use of the arms and hands.

(2) تعریف: any severe restraint.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: straightjackets, straitjackets, straightjacketing, straitjacketing, straightjacketed, straitjacketed
• : تعریف: to restrain with or as if with a straitjacket.

جمله های نمونه

1. He refused to be fitted into any ideological straitjacket.
[ترجمه گوگل]او از پوشاندن هر گونه جلیقه ایدئولوژیک خودداری کرد
[ترجمه ترگمان]او حاضر نشد به هر گونه وسیله نقلیه ایدئولوژیک مجهز شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. John, he put in a straitjacket.
[ترجمه گوگل]جان، جلیقه تنگ پوشید
[ترجمه ترگمان] جان \"، اون لباس\" straitjacket \"رو پوشید\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. To them, the pound is already in a straitjacket.
[ترجمه گوگل]برای آنها، پوند در حال حاضر در یک جلیقه تنگ است
[ترجمه ترگمان]به نظر آن ها، پوند در حال پوشیدن لباس مخصوص straitjacket است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I spent that night in a straitjacket of fear.
[ترجمه گوگل]آن شب را با جلیقه از ترس گذراندم
[ترجمه ترگمان]من آن شب را در a از ترس و وحشت گذراندم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. People realize that we lived in a straitjacket for along time.
[ترجمه صبا] مردم باور دارند که ما در دوره ای در جلیقه تنگ ( منظور تنگا ) زندگی کردیم
|
[ترجمه گوگل]مردم می دانند که ما برای مدت طولانی در یک جلیقه زندگی می کردیم
[ترجمه ترگمان]مردم می دانند که ما به مدت طولانی در یک ژاکت ویژه زندگی می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They defected because russian dance was in a straitjacket.
[ترجمه گوگل]آنها فرار کردند زیرا رقص روسی در یک جلیقه تنگ بود
[ترجمه ترگمان]اونا پناهنده شده بودند چون رقص روسی در لباس مخصوص straitjacket بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Beijing may have been put a straitjacket for the Games.
[ترجمه گوگل]ممکن است پکن برای بازی‌ها یک جلیقه بسته شده باشد
[ترجمه ترگمان]پکن ممکن است یک ژاکت ویژه را برای این بازی ها نصب کرده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The government is operating in an economic straitjacket.
[ترجمه گوگل]دولت در تنگنای اقتصادی عمل می کند
[ترجمه ترگمان]دولت در یک ژاکت ویژه اقتصادی عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. the straitjacket of taxation.
[ترجمه گوگل]جلیقه تنگ مالیات
[ترجمه ترگمان]لباس رسمی straitjacket
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Brody was locked in a padded cell and forced to wear a straitjacket.
[ترجمه گوگل]برودی را در یک سلول پر شده حبس کردند و مجبور کردند یک جلیقه بپوشد
[ترجمه ترگمان]برودی \"توی یه سلول\" padded \"حبس شده بود و\" مجبور شد که لباس \"straitjacket\" رو بپوشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The national curriculum must be a guide, not a straitjacket.
[ترجمه گوگل]برنامه درسی ملی باید راهنما باشد نه جلیقه
[ترجمه ترگمان]برنامه درسی ملی باید یک راهنما باشد، نه یک وسیله نقلیه ویژه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The smiling realists are relieved that good old-fashioned national interest may burst out of the straitjacket of Brussels directives.
[ترجمه گوگل]واقع گرایان خندان از اینکه منافع ملی قدیمی و خوب ممکن است از جلیقه دستورالعمل های بروکسل بیرون بیاید، آسوده خاطر می شوند
[ترجمه ترگمان]واقع واقع واقع گرایان لبخند زنان از این موضوع که منافع ملی و مد روز ملی ممکن است از \"بند کردن\" دستورالعمل های بروکسل خارج شود، احساس آسودگی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Designed for a government of clerks, civil service became a straitjacket in an era of knowledge workers.
[ترجمه گوگل]خدمات مدنی که برای دولتی متشکل از کارمندان طراحی شده بود، در عصر کارگران دانش به یک جلیقه تنگ تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]خدمات شهری برای دولت کارمندان طراحی شده بود و در دوره ای از کارگران دانش به یک وسیله ویژه تبدیل شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Cameron knew how good his son really was, and encouraged him to break free of the pop straitjacket.
[ترجمه گوگل]کامرون می دانست که پسرش واقعا چقدر خوب است و او را تشویق کرد تا از شر جلیقه پاپ خلاص شود
[ترجمه ترگمان]کامرون می دانست که پسرش چقدر خوب است، و او را تشویق کرد تا از دستگاه straitjacket پاپ آزاد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ژاکت ویژه خفت کردن دیوانگان (اسم)
straightjacket, straitjacket

انگلیسی به انگلیسی

• confining jacket with long sleeves used to restrain potentially violent patients or prisoners (also straightjacket)
a strait jacket is a special jacket used to tie the arms of a violent person tightly around his or her body.
if you say that an idea or situation is a strait jacket, you mean that it is very limited and restricting.

پیشنهاد کاربران

لباس دیوانه ها
جامه المجانین
( also straightjacket )
a strong piece of special clothing that ties the arms to the body and is used for limiting the movements of dangerous prisoners and mentally ill patients whose behaviour is violent
...
[مشاهده متن کامل]

یک تکه لباس مخصوص محکم که بازوها را به بدن می بندد و برای محدود کردن حرکات زندانیان خطرناک و بیماران روانی که رفتار خشونت آمیز دارند استفاده می شود
** تنگ پوش نوعی لباس است، شبیه ژاکت و با آستین های دراز که از آن برای ایجاد محدودیت فیزیکی در فردی که ممکن است به خود یا دیگران آسیب رساند، استفاده می شود. تنگ پوش معمولاً از جنس کرباس تهیه می شود ولی نوع چرمی یا پلاستیکی آن به عنوان یک پوشش مد روز هم ساخته شده است.
Brody was locked in a padded cell and forced to wear a straitjacket.

straitjacketstraitjacket
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/straitjacket• https://en.wikipedia.org/wiki/Straitjacket
هر گونه مانع شدید، هر نوع بازدارنده سخت
تنگ پوش
دست وپاگیر
لباس های آستین بلندی که آستین هاش راه خروج نداره و به هم متصله و برای کنترل توی دارالمجانین تن بعضیا میکنن.
۲. قوانین و محدودیت های سخت گیرانه
۳. تنگنا و محدودیت
( مجازا ) تنگنا، قید و بند

بپرس