unevenly

جمله های نمونه

1. Many microwaves heat unevenly, leading to hot spots in the milk.
[ترجمه گوگل]بسیاری از مایکروویوها به طور نابرابر گرم می شوند که منجر به ایجاد نقاط داغ در شیر می شود
[ترجمه ترگمان]بسیاری از حرارت مایکروویو به طور غیر یکنواخت به نقاط داغ شیر منجر می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The two boxers were unevenly matched.
[ترجمه گوگل]دو بوکسور به طور نابرابر با هم برابری کردند
[ترجمه ترگمان]دو boxers نامنظم بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Fuel resources are very unevenly distributed.
[ترجمه گوگل]منابع سوخت بسیار نابرابر توزیع شده است
[ترجمه ترگمان]منابع سوختی بسیار یکنواخت توزیع شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His hair was cut unevenly.
[ترجمه گوگل]موهایش به صورت ناهموار کوتاه شده بود
[ترجمه ترگمان]موهایش ناهموار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. These three types of academic curriculum are distributed unevenly across the higher education system.
[ترجمه گوگل]این سه نوع برنامه درسی دانشگاهی به طور نابرابر در سراسر سیستم آموزش عالی توزیع شده اند
[ترجمه ترگمان]این سه نوع برنامه آموزشی به طور غیر یکنواخت در سراسر سیستم آموزش عالی توزیع شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Fenced lands tended to be unevenly grazed, and fences were obvious hazards to cattle in winter storms.
[ترجمه گوگل]زمین‌های حصارکشی معمولاً به‌طور ناهموار چرا می‌شوند، و حصارها در طوفان‌های زمستانی خطرات آشکاری برای دام‌ها محسوب می‌شوند
[ترجمه ترگمان]زمین های fenced به طور غیر یکنواخت کاهش پیدا کرده بودند و fences در طوفان های زمستانی از خطرات آشکاری برخوردار بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The steaks were unevenly cooked.
[ترجمه گوگل]استیک ها به طور یکنواخت پخته شده بودند
[ترجمه ترگمان]استیک ها کلفت و خام بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But this total sum is distributed very unevenly among the schools.
[ترجمه گوگل]اما این مجموع مبلغ بسیار نابرابر بین مدارس توزیع می شود
[ترجمه ترگمان]اما این مبلغ کلی به طور غیر یکنواخت در بین مدارس توزیع شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. His thick white hair was cut short and unevenly, so that in parts it stood up in clumps.
[ترجمه گوگل]موهای سفید پرپشت او کوتاه و ناهموار بود، به طوری که در قسمت هایی به صورت دسته ای بلند می شد
[ترجمه ترگمان]موهای سفیدش کوتاه و نامنظم بود، به طوری که در قسمت هایی از انبوه درختان بلند قد برافراشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The population is unevenly distributed.
[ترجمه گوگل]جمعیت به طور نابرابر توزیع شده است
[ترجمه ترگمان]جمعیت به طور غیر یکنواخت توزیع شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Pre-1575 Byrd is unevenly represented on record, and to experience its various facets you will have to assemble many scattered performances.
[ترجمه گوگل]Bird قبل از 1575 به طور نابرابر در پرونده نمایش داده می شود و برای تجربه جنبه های مختلف آن باید اجراهای پراکنده زیادی را جمع آوری کنید
[ترجمه ترگمان]برد پیش رو، برد، به طور یکنواخت در سابقه نمایش داده می شود، و جنبه های مختلف آن را تجربه می کند که شما باید بسیاری از عملکردهای پراکنده را کنار هم جمع کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Spying out the unevenly crossed legs, he steered his tiny shoe towards Murphy's table.
[ترجمه گوگل]او با جاسوسی از پاهای متقاطع ناهموار، کفش ریز خود را به سمت میز مورفی هدایت کرد
[ترجمه ترگمان]Spying را درآورد و کفش های کوچکش را به سوی میز مورفی برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. New technologies are unevenly distributed, permitting wealth to accumulate in the hands of relatively few.
[ترجمه گوگل]فناوری‌های جدید به‌طور نابرابر توزیع می‌شوند و به افراد نسبتاً معدودی اجازه انباشت ثروت را می‌دهند
[ترجمه ترگمان]فن آوری های جدید به طور یکنواخت توزیع نشده، و اجازه می دهد تا ثروت در دست نسبتا کمی انباشته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Voluntary agencies are also unevenly distributed among different client groups.
[ترجمه گوگل]آژانس های داوطلبانه نیز به طور نابرابر بین گروه های مختلف مشتریان توزیع شده اند
[ترجمه ترگمان]آژانس های داوطلب نیز به طور غیر یکنواخت بین گروهه ای مشتری مختلف توزیع شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The teams are unevenly matched.
[ترجمه گوگل]تیم ها به طور نابرابر برابری می کنند
[ترجمه ترگمان]تیم ها به طور غیر یک سان با هم برابری می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in an uneven manner, in an unbalanced way, with variation, in a way that is not equitable

پیشنهاد کاربران

نابرابر
ناهموار
ناصاف
ناجور
علوم مهندسی: متغیر
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : unevenness
✅️ صفت ( adjective ) : uneven
✅️ قید ( adverb ) : unevenly
ناهمگن
تراکم های مختلف
به طور ناهمگون
به شکل ناهمسان
به طور نامتوازن
به شکلی نامنظم
به طور غیر یکنواخت

بپرس