particularly

/ˌpɑːrˈtɪkjələrli//pəˈtɪkjʊləli/

معنی: منحصرا
معانی دیگر: به ویژه، بخصوص، مخصوصا، بالاخص، جز به جز، قلم به قلم، به طور مبسوط، مشروحا، به طور فوق العاده، یک کاره، یکجور مخصوص، بطرز مخصوص، جزبجز

بررسی کلمه

قید ( adverb )
(1) تعریف: in or to an unusual or particular degree.
مشابه: especially

- After hurting himself the first time, he was particularly careful the next time he operated the machine.
[ترجمه گوگل] بعد از اینکه بار اول به خودش صدمه زد، دفعه بعد که دستگاه را کار کرد به ویژه مراقب بود
[ترجمه ترگمان] بعد از اینکه برای اولین بار به خودش صدمه زد، دفعه بعدی که ماشین را اداره می کرد خیلی مواظب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She is often shy and nervous, but I noticed she was particularly nervous at the meeting yesterday.
[ترجمه بتول ریاحی] او اغلب خجالتی وعصبی ست اما من مخصوصا در جلسه دیروز متوجه شدم که عصبی بود
|
[ترجمه گوگل] او اغلب خجالتی و عصبی است، اما من متوجه شدم که او در جلسه دیروز عصبی بود
[ترجمه ترگمان] او اغلب خجالتی و عصبی است، اما متوجه شدم که دیروز در جلسه عصبانی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I've enjoyed all her books, but I particularly liked her most recent one.
[ترجمه مهرداد] من از تمام کتاب هایش لذت می بردم اما به طور ویژه تازه ترین کتاب او را دوست داشتم
|
[ترجمه گوگل] من از همه کتاب‌های او لذت بردم، اما به‌ویژه آخرین کتاب او را دوست داشتم
[ترجمه ترگمان] از همه کتاب هایش لذت برده بودم، اما به ویژه از او بیشتر خوشم می امد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: in particular; specifically.
مشابه: especially

- I chose those flowers particularly, because I knew they were her favorites.
[ترجمه گوگل] من به خصوص آن گل ها را انتخاب کردم، زیرا می دانستم که آنها گل های مورد علاقه او هستند
[ترجمه ترگمان] من آن گل ها را مخصوصا برای آن انتخاب کردم، چون می دانستم که آن ها مورد علاقه او هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I wanted to speak to the principal particularly, but he was out, so I spoke to the vice principal instead.
[ترجمه گوگل] من می خواستم به طور خاص با مدیر صحبت کنم، اما او بیرون بود، بنابراین به جای آن با معاون مدیر صحبت کردم
[ترجمه ترگمان] می خواستم با مدیر صحبت کنم، اما او بیرون بود، بنابراین در عوض با معاون مدیر حرف زدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: with great particularity; in detail.

- She spoke quite particularly about when and how the animals should be fed.
[ترجمه گوگل] او به طور خاص در مورد زمان و نحوه تغذیه حیوانات صحبت کرد
[ترجمه ترگمان] او به خصوص در مورد این که چگونه و چگونه حیوانات باید تغذیه شوند صحبت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a particularly cold winter
زمستانی فوق العاده سرد

2. education, particularly in rural areas. . .
آموزش و پرورش به ویژه در نواحی روستایی. . .

3. ali was particularly chagrined at their refusal to come
علی به خصوص از این دلخور بود که آنها از آمدن خودداری کرده بودند.

4. lawlessness was particularly in evidence in the villages
هرج و مرج به ویژه در روستاها به چشم می خورد.

5. he eats children, particularly bad children!
او بچه ها را می خورد به ویژه بچه های بد را !

6. a soil that is particularly hospitable to flowers
خاکی که علی الخصوص پذیرای انواع گل ها است

7. the spare parts were particularly described and priced
ابزار یدکی قلم به قلم شرح داده شده و قیمت گذاری شده بود.

8. special classes for exceptional children, particularly the slow ones
کلاس های ویژه برای کودکان استثنائی به ویژه کندذهن ها

9. These plants are particularly useful for brightening up shady areas.
[ترجمه گوگل]این گیاهان به ویژه برای روشن کردن مناطق سایه مفید هستند
[ترجمه ترگمان]این گیاهان به ویژه برای روشن کردن مناطق سایه دار مفید هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Preston is particularly good at handling temperamental people.
[ترجمه گوگل]پرستون مخصوصاً در برخورد با افراد با خلق و خو خوب است
[ترجمه ترگمان]پرستون به خصوص در کنترل کردن افراد خلقی بسیار خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I am not myself a particularly punctual person.
[ترجمه گوگل]من خودم آدم وقت شناس نیستم
[ترجمه ترگمان]من خودم یک آدم وقت شناس نیستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She looked particularly lovely that night.
[ترجمه گوگل]او در آن شب بسیار دوست داشتنی به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]آن شب به خصوص بسیار دوست داشتنی به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He particularly criticized the terminology in the document.
[ترجمه گوگل]او به ویژه از اصطلاحات موجود در سند انتقاد کرد
[ترجمه ترگمان]او به ویژه از اصطلاحات در این سند انتقاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Tired drivers were found to be particularly prone to ignore warning signs.
[ترجمه گوگل]مشخص شد که رانندگان خسته به ویژه مستعد نادیده گرفتن علائم هشدار هستند
[ترجمه ترگمان]از رانندگان خسته به ویژه مستعد نادیده گرفتن علائم هشدار شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It is particularly worrying that nobody seems to be in charge.
[ترجمه گوگل]این به ویژه نگران کننده است که به نظر می رسد هیچ کس مسئول نیست
[ترجمه ترگمان]این به طور خاص نگران کننده است که به نظر می رسد هیچ کس مسئول آن نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. First-time visitors to France will find this guide particularly handy.
[ترجمه گوگل]بازدیدکنندگانی که برای اولین بار به فرانسه می آیند، این راهنما را بسیار مفید خواهند یافت
[ترجمه ترگمان]اولین بازدید کنندگان از فرانسه این راهنما را به خصوص دم دست خواهند یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

منحصرا (قید)
solely, exclusively, particularly, individually

تخصصی

[فوتبال] مخصوصا
[ریاضیات] به ویژه

انگلیسی به انگلیسی

• especially; specifically
you use particularly to indicate that what you are saying applies especially to one situation, person, or thing.
particularly also means more than usually or more than normally.

پیشنهاد کاربران

به ویژه
مثال: I'm not particularly fond of spicy food.
من به طعم غذاهای تند به ویژه علاقه ای ندارم.
*آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
دوچندان
particularly: به طور ویژه
به طور ویژه / بیشتر از موارد دیگر / علی الخصوص
آنقدر هم
they didn't particularly care about what happened to the people.
Syn=Specially
به طور قابل ملاحظه ای
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : particularize
اسم ( noun ) : particularity / particular
صفت ( adjective ) : particular
قید ( adverb ) : particularly
گاهی شدت را نشان می دهد و در معنی خیلی و بسیار می آید.
بیشتر ( از حد معمول یا چیزهای دیگر )
not least
never so
: to an exceptional or unheard - of degree or extent : ESPECIALLY, PARTICULARLY
۱ - به ویژه،
This issue requires particular attention.
این قضیه توجه ویژه ای را می طلبد.
۲ - به مراتب، در مرتبه ی بسیار بالاتر
. This helps beginners facing particularly complex problems
این [روی کرد] به مبتدی ها کمک می کند تا مسائل به مراتب پیچیده تری را حل کنند.
به خصوص - خیلی
مخصوصا
particularly ( adv ) = بخصوص، مخصوصاً، به ویژه، به طور خاص، خاصی، دقیقا، به طور دقیق
مترادف است با کلمه : specifically ( adv )
not particularly = نه خیلی
examples:
1 - that group of workers is particularly difficult to satisfy.
...
[مشاهده متن کامل]

راضی کردن آن گروه از کارگران به ویژه دشوار است.
2 - I'm particularly concerned about your behavior.
من بخصوص در مورد رفتار شما نگران هستم.
3 - ‘Did you enjoy it?’ ‘No, not particularly.
�آیا از آن لذت بردی؟� �نه، نه خیلی. �
4 - The lecture was not particularly interesting.
سخنرانی خیلی جالب نبود.
5 - We're particularly interested to hear from people who speak two or more European languages.
ما علاقه بخصوصی به شنیدن صحبت های افرادی داریم که به دو یا چند زبان اروپایی صحبت می کنند.
6 - I didn't particularly want to go, but I had to.
من خیلی نمی خواستم بروم ، اما مجبور شدم.
7 - They don't seem particularly worried about the situation.
به نظر نمی رسد آنها نگران وضعیت خاصی باشند.
8 - This was a particularly brutal and cowardly attack.
این یک حمله بخصوص وحشیانه و ناجوانمردانه بود.
9 - We’re particularly interested in hearing from people who are fluent in both Spanish and English.
ما مخصوصاً به شنیدن صحبت هایی از افرادی که به اسپانیایی و انگلیسی مسلط هستند علاقه مند هستیم.

به طور اخص
به خصوص ، به ویژه
especially
مو به مو
به عمد، عمدا
به طور چشمگیر
نسبتاً
خصوصا، به صورت ویژه ای، به طور استثنایی، بی اندازه، بسیار، چنان
آن چنان که باید
اجماع کامل
به طرزِ خاصی
علی الخصوص
بطور خاص - بطور ویژه
خاص
منحصر به فرد
Notably
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣١)

بپرس