تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم * نقل: گفتن، یاد آوری * نقل: جابجایی * نُقل: گونه ای آجیل خوشمزه ولی هم اکنون به گونه ای شیرینی مانند آبنبات ست گفته می شود که مغز دار و ساده ست.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم وجیز: سخن کوتاه، گفتار کوتاه.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

سلیم ادب: ارج گذار، خوش خوی، هوشیار.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم جلّ: گرانمایه جُل: در گویش دیربادی در خراسان یعنی پارچه ی بدرد نخور، پارچه ی کهنه بدون استفاده. جُل جُل: در گویش خراسانی یعنی زیاد تکان نخور.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم افتضاحات: واژه ای اربی و جمع افتضاح که در فارسی با رسوایی ها، بی آبرویی ها برابر ست. م

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم جزویات: نکاتی که ممکن ست در یک گفت و شنود یا جستاری به چشم نیاد.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم استحالت: غیر ممکن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم تغیر: دگرگونی

پیشنهاد
٠

سلیم از حالی به حالی: از زمانی به زمان دیگر.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم ممّا: کوتاه شده ی من ما به معنای از چه انگیزه، به انگیزه.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم استاد: در عرفان معنی پیر دارد، فرزانه، فرهیخته

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم سپاسگذاری: این واژه بسیار کم استفاده ست به معنی سپاس از قرار دادن یا قدر دانی کسی. سپاسگزاری: انجام دادن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

سلیم مفروضات: دستورات خداوندی.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مفروض: دستور آیینی، پنداشته های دینی که نیاز پیروانش است.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم تسلیت: آرامش دادن، مانند پیام تسلیت یعنی پیام آرامش دادن به خانواده در گذشته.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم عیب جو: ایراد گیر

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم فداکار: واژه ترکیبی اربی فارسی ست که در بارسی با از جان و مال گذشتن دلداده مر باشد که بستگی به او دارد که دلدادگی اش به پدر و مادر، رهبر یا دوست ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم با صفا: دل خوش دار، مهربان.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم با صفایان: مهربانان، دل خوش داران.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم وفادار: پیماندار، پیمان دار

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم قول و قرار: پیمان و دیدار.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم عارفانه: دل آگاهانه، دل بینش مندانه

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم معنوی: درونگرایی، درون گرایانه

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم عاشقانه: دلبرانه، دلنوازانه

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم عاقلانه: دور اندیشانه

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

سلیم عشق: برای مانند اینکه بگوییم به عشق دیدنش می روم یعنی برای دیدن او می روم.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم توجّه: رسیدگی، فرا گیری، نگاه کردن.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم کیفر: سزای بدی کردن، سزای نا نیکی.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

سلیم شریک: هم اندیشه، هم گمان

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

سلیم فدایی: از جان گذشته، جان بر کف.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم شافی: درست کننده

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم ماثور: گفته های یادآوری شده، که بیشتر سخنان بزرگان دین و پیامبران را که در هر زملن بازگویی می شود را در بر دارد.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم انوثت: زنانگی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم اثنویت: * روبرویی نیکی و بدی، روشنایی و تاریکی، ماده و روح. * در دانش پزشکی برای آلت جنسی زن بکار می رود یعنی دوگانگی در ماهیت جنسی زن.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم ثنویت: دو گانگی ناهمگون.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مولود: زادن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم حضور: دیده مانند اینکه بگوییم فردا در کنفرانس حضور به هم رسانیم یعنی فردا در گرد همایی دیده به هم رسانیم.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم احساس: دریلفت درونی که در آدمی بوجود می آید.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

سلیم جز جگر: در گویش مردمی نفرین ست یعنی جگرت بسوزه، جگرت پاره پاره شود.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم متوارثان: سفارش شدگان

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم حوصله: بردبار، تاب و توان

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم بسر� به سر آغاز. در نوشتار گشایش و رهایش � ناصرخسرو� آمده بسر سخن باز شویم یعنی به سر آغاز سخن باز گردیم.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مستجمع: گرد آوری کننده.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم علی الاطلاق: همواره، بدون هیچ بند و قراری.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم کلمات: واژگان

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم فیه: واژه ای اربی که در فارسی با در آن برابری دارد.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم اختلاف نظر: چند سخنی، چند گانگی، دگر اندیشی.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم تبیین: بازگویی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مباحث: واژه ای اربی و جمع مبحث می باشد که در فارسی با گفت و شنود کنندگان، گفتگو کنندگان برابری دارد.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مباحث: واژه ای اربی و جمع بحث می باشد که در فارسی با گفت و شنودها برابری دارد.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم لطف: مهر ورزی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم ناظم: سامان دهنده، وقتی می گوییم ناظم مدرسه یعنی سامان دهنده دانش آموزان دبستان.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم التماس: درخاست یا خاهش به چند بار گویی از هر کسی.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم عاشقانه: دلنوازانه

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم نقاش: چهره گر، نگار کش، نگار پرداز.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم عاشقانه ها: دلنوازها

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم سن: سالشمار زندگی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم غلطیدن: چرخیدن به پهلو

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم طبقات: رده ها

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم ناتمام: نیمه مانده، به پایان نرسیده.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم تراود: * بیرون آمدن مایع مانند آب از درزی. * پدیدار شدن اشکی از گونه. * جاری شدن آب باران در پشت شیشه.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم تفتیده: بسیار داغ و سوزنده.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مهاجمان: تازندگان، دست دراز کنندگان.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

سلیم عزیزان: ارجمندان، گرانمایگان

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم نکوهیده: نپذیرفته، نپسندیده، نستوده.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم خَلق: مردم خُلق: سرشت

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم سکوت: آرامش، آرام بودن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم سفر: رهسپار شدن به هر جایی.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم غلطان: واژه ای پارسی ست و به معنی گَردان از هر سو مانند هر چیز گِرد.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم معلول: واژه ای اربی که در فارسی با واژه و بند واژه ی زیر برابری دارد: * کمبود هر چیزی، ناتمام * وابستگی * در فلسفه به هر چیزی که پدید آمدنش چیز ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم کی: * چه زمان * در قدیم واژه کی با که یکی بود. * پیشوند نام شاهنشاهان باستانی ایران مانند: کی قباد ( کیقباد ) ، کی خسرو ( کیخسرو )

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم گثرت گرایی: شناخت فراوانی اندیشه ها، کردار ها و گفتمان ها در برابر یکی ها.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم زیر و زبر: پایین و بالا، بر هم زدن.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم بر: در، مانند اینکه می گوییم آفریدگار بر آسمان ست یعنی خداوند در آسمان ست.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم ایذون: به این روش، به این گونه.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم باطل: بدون سود، زیان آور، نا کار آمد.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم باطل: بدون سود، زیان آور

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

سلیم جنس: گونه، ممکن ست کالا یا آدم، جاندار یا بی جان باشد.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم حزانت: پذیرش فرزندی از سوی پدر و مادر.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم واجب: نیاز

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم تعبیر: باز گویی خاب.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم زادگان: این واژه از زایندگان می آید به معنی مادران.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم محبوس: واژه ای اربی که از حبس می آید و در فارسی با بازداشت شده، در بند و زنجیر بسته شده برابری دارد.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم اربعین: واژه ای اربی که در فارسی با چهلم یا کوتاه شده اش چلم برابری دارد. * اگه برای نمونه بجای اربعین بگوییم چلم امام حسین هیچی از کسی کم نمی ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم فحاشی: بد زبانی کردن، دشنام گویی، ناسزا گویی که این ها همه نشان بی منطقی و نادانی آدم بی اندیشه ست.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم هلال: به نخستین و واپسین سه روز دیده شدن ماه به اربی هلال یعنی باریکه ماه گویند. * بر خلاف پیشتر دیدگاه ها که هلال را نماد اسلامی می دانند یک ن ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم نوستالوژی: واژه ای انگلیسی که در فارسی با کهنه نمایه، نمایه هایی که با دیدنش گذشته ها چه به خوشی یا ناخوشی یادمان می آید و به گفته ی دوستمان آرت ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم امّهات: زایندگان، مادران * امهات اربعه: مادران یا زایندگان چهارگانه که مراد گوهرهای چهارگانه: آب، باد، خاک و آتش ست. * قدیمی یان این واژه را بر ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم عقلانی: اندیشمندانه

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مطابعت: سازگار شدن، هماهنگ شدن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم متابعت: پیروی کردن، دنباله رو رفتن.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم امّهات: واژه ای اربی و جمع امهه که در فارسی با مادران برابری دارد.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم منفرجه: نیم گشاده و زاویه منفرجه یعنی گنج نیم گشاده.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم حاده: نیم باز یا نیم گشا هم درست ست و نیم بسته هم درست ست؛ یعنی یک معنی دو جانبه دارد.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم حاده: نیم بسته، نیم گشا، مانند زاویه حاده یعنی کنج نیم بسته .

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رادی: آرام و خشنود.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم لون ها: رنگ ها

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم وصف: سخن از چگونگی، ستایش چیزی یا کسی.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم عالّ: واژه ای اربی که در فارسی با برتری یافتن، بلند شدن برابری دارد که گاهی برای خداوند هستی بخش یعنی موجودی برتر بکار می رود.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم علیّت: از علت�انگیزه� می آید یعنی هر پدیده ای که به چند انگیزه بوجود می آید.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

سلیم معلول: ناتمام، نا تمامی و کمبود هر چیز. * در فلسفه هم به چیزی که پدید آمدنش چیز دیگری انگیزه اش باشد.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم ابداع: آفرینش، پدیده تازه، پدیدهای نو.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

سلیم کی: * پیشوند نام شاهنشاهان باستانی ایران زمین مانند کیخسرو، کیقباد. * چه زمان

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

سلیم مرتبط: پیوند دار

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم ایزو تریسم: آموزش ها و آموزه های درونی، مانند آموزشهایی که فداییان اسماعیلی در دوران خداوندان الموت برای کشتن و نابودی دشمنان شان می دیدند.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم تاثیرات: واژه ای اربی و در فارسی با پیامدها، دگرگونی ها برابری دارد.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم گنوسیسم: شناخت بینش های آیینی ( دینی )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مورد بررسی: در زمینه بازنگری، در راستای بازبینی.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم واحدیت: یکتایی، یگانگی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مسایل: پرسشهای سخت، گرفتاری های خانواده یا کاری.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مرکوب: سواری دهنده مانند اسب، الاغ، شتر، خودرو های گوناگون، هواپیما و کشتی و غیره

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم در حال: دارد، مانند در حال کار کردن ست یعنی دارد کار می کند.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم حملات: در ادبیات تندگویی ها هم معنی می دهد.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم عدم تکامل: اندیشه، توسعه و رشد نارس. اندیشه یا توسعه یا رشدی که رسیده نشده ست.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم ابعاد واژه ای اربی و جمع بعد که در فارسی با دورها و پیرامون ها هم برابری دارد.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

سلیم عبارات: سخنان، سخن ها، گزاره ها، نوشته ها.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم قابل: شایستگی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم متون: نوشتارها، نویسه ها، نوشته ها

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مادی: اگه همراه با جهان یا بدن بیاد معنی خاکی می دهد مانند جهان مادی یعنی جهان خاکی.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مادی: هنگامی که با بدن همرا باشد خاکی معنی می دهد مانند: بدن مادی یعنی بدن خاکی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم تصویری: نگاری، نگار گری

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم روحانی:* آیین یار جان دار در برابر جسمانی یعنی بدن دار.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم بالقوه: بانیرو، به نیرو

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم تجربه: آزمایش، بیازماید

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم پیش فرض: انگاره، پیش پنداری، پیش گمانی.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم نظریات: واژه ای اربی و جمع نظر که در فارسی با دیدگاه ها برابری دارد.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم رقعی: نمی دانم چه اسراری بر آوردن واژه های اربی ست، چرا اندازه کتاب را رقعی می نویسن ولی حاضر نیستند به فارسی بنویسند اندازه نامه که به گفته ی ا ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم تشبیات: همانند گری ها، مانند کردن ها

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

سلیم لذت: شادمانی، خشنودی، خوشحال کننده

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم اتهام: بدگمانی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مختل: درگیر

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم منابع: آغازه ها، سرچشمه ها

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مفهوم: روشن سازی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مفهوم: درون نگری

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

سلیم موضع گیری: جبهه گیری

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

سلیم علیه: در برابر عَلیّه: بزرگ، بزرگوار

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

سلیم تناسخ: باز گشت جان از تن مرده به تن دیگری در همین جهان. به زبان ساده تر نرفتن جان به جهان واپسین، که این باور با باور داشتن رستاخیز و روز بر ان ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم متهم: بد گمان شده.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد

سلیم حمله: دیده شدن ناگهانی یک نشانه.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم اثر: رد گذار، رد یابی، نشان یابی، نوشتار، نوشته. که جمعش آثار به معنی رد یابها، رد گذارها، نشان یابها، نوشتارها، نوشته ها.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم ارتباط: همرسانی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم احتمال: شاید، ممکن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

سلیم استدلال: برداشت، گواهی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم اشاره دارد: نشالن دارد.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مستدیر: هر چیز همواری که گرد باشد مانند زمین گرد، میز گرد یا میدان ها که در قدیم فلکه می گفتیم.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مدور: دور گردان، گرداننده

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مستدیر: هر چیز همواری که گرد باشد مانند یک زمین گرد، میز گرد

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مستدیر: هموار

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم گرو: سپرده

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

سلیم گروگان: * جمع گرو یعنی سپرده های ناپایدار�لحظه ای�، گرو ها، چیزهایی که برای مدتی ناپایدار پیش کسی می سپاریم. * گیر افتاده، به دام افتاده در برا ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

سلیم انسانیت: نیکو کاری، نیکو گری، فرا نیکو کاری.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم حالت: دگرگونی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم رام: سازگار شده، فرمانبردار شده، سرسپرده.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم محور: میله ی گردان یا میله ای که دور خود می چرخد نه میله گردان، چون میله گردان یعنی میله ای که به دور چیزی می چرخانند.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم تعریف: باز گویی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مصنوعات: ساخته شده ها

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم فنونک واژه ای اربی و جمع فن که در فارسی با روش های ویژه برابری دارد.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم موجود: یافت شده، هستش

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم اثر: نوشتار

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم امانت داری: درست نگهداری

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد

سلیم امانت دار: درست نگهدار

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم ترکیبات: آمیخته ها، پیوسته ها، ساختارها

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مستقیمن: که معمولن مستقیماً می نویسند یعنی بدون میانجی، بدون نیاز نه بی نیاز، بدون نیاز از کسی.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

سلیم نتیجه: برداشت

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم ثابت: نشان داده شده

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم اثبات: نیک شناختن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

سلیم تعلق: دارندگی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم تشریح: موشکافی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

انتساب: واژه ای اربی و در فارسی با گفته شدن، گفته شده برابری دارد.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم جسم: بدن، بدنه مانند بدنه های ناشناخته آسمانی، تن هر چیز مانند تن آدمی.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم تناسبات: سازگاری ها، هماهنگی ها

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم خبرکش: گزارش بر

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم نظر: اندیشه، اندیشیدن، دید، دیدگاه، به چشم آمدن.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم هویت: شناسه وجودی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

سلیم رساله: نامک، نوشتارک، نوشتارهای کوچک البته در برابر نوشتار � کتاب�.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم رسالات: نوشتارهای کوچک، نسخه های کوچک

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

سلیم تاریخ:* پیشینه نگار، مانند تاریخ ایران از عصر هخامشیان تا سقوط سلسله پهلوی یعنی پیشینه نگار ایران از زمان هخامنشیان تا سرنگونی خاندان پهلوی که ا ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم فلسفه: واژه ای با ریشه یونانی ست که در فارسی با دانش خر دگرایی ( جدا از دانش تجربی ) برابری دارد.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مدت: بخشی از زمان ( چه بلند و طولانی باشد چه کوتاه ) ، زمان هایی.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مدت: بخشی از زمان ( چه طولانی و بلند باشد چه کوتاه ) .

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم تصویر: دور نما، نما، نمایه

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم تصویر: دور نما، نما

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم اصلاحات:واژه ای اربی ست که با دو باره سازی، دو باره نویسی و ساختارها برابری دارد.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم ارتباطات: همرسانی ها، هم رسانی ها

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

سلیم تقابل: روبرویی، روبرو شدن با همدیگر.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم شخصیتی: درونی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم نظام فکری: سامانه اندیشیدن، سامانه اندیشه ای

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

سلیم ادعا: خاسته ای که راست و دروغش روشن نشده باشد.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مدرک: نوشته و دریافته ای.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم استاد: برابر با پیر در عرفان ست.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد

سلیم مرتبط: پیوست

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم اواخر: واپسین سال ها مانند اواخر حکومت شاه یعنی واپسین سال های پادشاهی محمدرضا شاه پهلوی.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

سلیم مشخص: روشن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم حماسی: رزمی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

سلیم مشخص: نشان دار

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم عنوان: * در نوشتارها و نسخه ها یعنی سرآغاز، سر برگ. * نشان یابی، مانند اینکه بگوییم مهرداد را با عنوان کار بلد می شناسند یعنی مهرداد را با نشان ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم جامعه: پیوستگی چند انجمن و گروه در یک زیستگاه.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم منتشر: پخش و پراکنده سازی.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم خطرات: آسیب رسان ها

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم محدود: کم، کاهش

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم کمینه سازی: کم نگاری در پژوهش ها.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم اسرار گرایی: راز گرایی، گرایش به راز داری.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم نکات: جمع نکته که در فارسی با ریزنگر ها برابری دارد، ریز نگرها

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم جلد: پوشش، پوشنده، پوشاک

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم حٌسن خٌلق: نیک رفتار، مردم دار.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم تصحیح: درست شده

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم ارائه: آماده شده، داده، نشان داده.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم حدود: * پیرامون، دور و بر مانند این درخت در حدود این خانه ست یعنی این درخت در دور و بر یا پیرامون این خانه ست. * دست کم مانند از حکیم عمر خیام ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم آثار: * رد گذار، رد گذاری ها مانند پاسارگاد و تخت جمشید از آثار ملی ایران ست یعنی پاسارگاد و تخت جمشید از رد گذاری های مردم ایران در دوران هخام ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم شایان توجه: سزاوار بازنگری، شایسته دیده شدن.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم نقش: کار ، مالنند اینکه بگوییم نقش او در اینجا یا نمایش چیست؟ یعنی کار او در این اینجا یا نمایش چیست؟

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم ایفا: بازی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم شکل گیری: پدید آیی، پدید آوری

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم وظیفه: سپرده کاری، کاری که به کسی واگذار می شود.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

سلیم جَلب: بسوی خود کشاندن.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مطالعاتی: پژوهشی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مجموعه: گردآوری شده

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

سلیم کاتالوگ: دفترچه راهنما، نسخه نمای کالا، چه نوشتار و دستنویسی باشد چه کالاهای بازاری که در بسته بندی داده می شود مانند دارو، کالاهای خانگی، صنعتی ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

سلیم کاتالوگ: دفترچه راهنما، کار نما

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم گنوسی: شناخت بینش های آیینی، ذر این باره آقای اکبر مدادی توضیحات بسیار کاملتری نوشته اند.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم حدّی: یک کمی مانند اینکه بگوییم این موضوع تا حدّی درست ست یعنی این سخن یا نکته یک کمی درست ست.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم فردانیت: یکی بودن نه همبستگی.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم بباطل: به بیهودگی، به پوچی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم تمامی: سراسر، همه ی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

سلیم تمامی: همه ی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

سلیم لازم: ناچار، ناگزیر

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم بلازم: بی نیاز

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم اوایل: آغازین

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم اجرام: واژه ای اربی و جمع جرم که در فارسی برابر با پیکر ها ست، مانند اجرام سماوی یعنی پیکر های آسمانی.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم جهات: چهار سوی برجسته، چهار سوی برجسته پیرامون آدمی: شمال، باختر، جنوب، خاور

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم جَلّ ذکره: به گرانمایگی یاد کردن خداوند، به بزرگی یاد کردن خداوند.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم جَلّ: گرانمایه

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم وظیفه شناس: کار بلد، کار دان، کار شناس.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم لحظات: زمان ها، دم ها

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم جل ذکره: همه را یاد کرد.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم کرانه: پایان پذیری مانند کرانه دریا یعنی جای پایان پذیری دریا.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم کران: جمع کر به معنای ناشنوایان.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم فاعرفه: پس او را بشناس.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم متناهی: پایان پذیر

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم دَرو: کوتاه شده در او. * دٌرٌو: بریدن گندم یا علف از ساقه.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم اندین: در این

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم انتقادات: خرده گیری ها

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم جوهر: آفرینش، بودن، سرشت. * ماده ای که برای خوشنویسی و نوشتن بکار می برند.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم نوع: نمونه

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم عرض: چگونگی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم روایی: که آن را روائی هم می نویسند واژه ای اربی که در فارسی با داستان شده، رده راستی و درستی، و بهره گیری از یک خانش� خوانش�.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم نفسانی: جانی، روانی یا جانی و روانی.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم پاوند: گمراهی، گمگشته، در نوشتار کشف المحجوب از ابویعقوب سجستانی آمده:. . . ایزد ما را و شما را نگاه داراد از غله ها و پاوندها. . . یعنی خداوند ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم پاوند: گمراهی، گمگشتگی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم نقوش: رد ها، نگار ها، نشان ها

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم چرند: می خورند که همیشه با پیشوند می همراه ست : می چرند.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مٌرغ: پرنده خانگی که از گوشت و تخم او استفادهای بسیار می کنند. * مَرغ: سبزه زار، زیستگاهایی که پر از سبزه، پرندگان و چراگاهایی که همواره چشم ان ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم گمگشته: گمراه

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم خزینه: جای اندوختن ممکن ست پول یا هر چیز با ارزشی باشد. * حوض آبی که در گذشته ها در گرمابه های عمومی استفاده می شد که همان کار دوش را می کرد و ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم نستعین: یاری می جوییم، یاری می خاهیم * بیشتر هم در بند واژه بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین ست یعنی به نام خداوند بخشنده ی مهربان و از او یا ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

سلیم * شٌکوه: بزرگی، فر * شِکوه: گله مندی، نالان

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم هیکل ربانی: ساختار خداوندی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم هیکل: اندام، پیکر، ساختار

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مبدا: سر آغاز

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مبدا و معاد: سرآغاز و سر انجام

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم ماورایی: فراسوتر از باور ها

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم شیئیت: چیزها

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم بشارات: مژدگانی ها، مژده ها، گزارش های خوش

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مرتاد: خاهان، خاهنده.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

سلیم تالیف: نگارش

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم سرائر: واژه ای اربی که در فارسی برابری اش با چگونگی ها و رازهای پنهان ست.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم برهان: نشانه روشن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم احزان: واژه ای اربی و جمع حزن که در فارسی با ااندوهان، اندوه ها، غمان، غمها برابری دارد.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مسلّیات: واژه ای اربی و در فارسی با آرام بخشان برابری دارد.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم * عبارتند از: از آن جمله اند. . . ، بدین قرارند. . . * عبارت است از: در بر گیرنده. . . ، در بر دارنده. . .

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم * عبارتند از: از آن جمله اند. . . * عبارت است از: در بر گیرنده. . .

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لوح محفوظ: پهنه ی آسمان که هر چیزی بر آن نوشته شده که از دید ما پنهان و تنها بر آفریدگار آشکار ست و بوسیله او هم نگه داشته و کسی را یارای از بین بردن ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم لوح: پهنه، هر چیزی که در هر اندازه چه بزرگ چه کوچک پهن باشد ممکن ست از استخان، چوی، فلز یا هر چیزی دیگر باشد. * لوح محفوظ که در قرآن آمده ممکن ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم لوح: پهنه، چیزی که پهن و گسترده در اندازه های گوناگون کوچک یا بزرگ باشد ممکن ست از استخان، چوب، فلز یا هر چیز دیگه باشد.

پیشنهاد
٠

سلیم تحفة المستجیبین: ره آورد پاسخ دهندگان؛ نام نوشتاری از ابو یعقوب سجستانی ست.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مستجیبین: پاسخ دهندگان

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم منکران: ناباوران

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم محسنین: نیکو کاران، نیک شدگان، شاهندگان

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم سلب: ناپذیری، رد

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم دعات: فرا خانان

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم حجج: واژه ای اربی و جمع حجت که در فارسی با گواهان، گواهی دهندگان برابری دارد.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم حجج: گواهان

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم عبادت: پرستیدن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم تقریب: نزدیک شدن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم قطعیت: نهایی شدن.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مستجیب: پذیرش کننده، پذیرش گر

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

سلیم منحطه: پست، دون پایه در برابرعالیه یعنی بلند پایه

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

سلیم رساله: نامک، نوشتارک

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم نقد: در ادبیات یعنی درست اندیشی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

سلیم کشف المحجوب: آشکار کردن پوشیده ها * نام نوشتاری در آیین شیعیان اسماعیلی ست که در سده ی چهارم هجری بوسیله اندیشمند و داعی پر آوازه اسماعیلی ابو ی ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

سلیم مخطوطات: واژه اربی و جمع مخطوط که در فارسی با دست نویسها برابری دارد.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

سلیم مخطوط: نسخه دستنویس

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم کعبه: خانه چهارگوشه رو بسته و پوشیده، بیشتر هم به خانه خدا در شهر مکه ی عربستان می گویند.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم عقاب: * نام یک پرنده شکاری گوشتخار که سلطان آسمان هاست. * پاداش بد که در بر گیرنده شکنجه و جلوگیری از فراوانی های زندگی برای هر کس یا گروه، پی ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم جد: نیا، بزرگ و بزرگواری

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم باب: بخش مانند اینکه بگوییم این کتاب در پنج باب تالیف شده یعنی این نسخه در پنج بخش نوشته شده ست.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

سلیم اصول: راه های شناخت.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم سٌلّم النجاة: نردبان رستگاری نام نوشتاری از ابو یعقوب سجستانی اندیشمند و داعی پر آوازه شیعه اسماعیلی در سده ی چهارم هجری.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم نفخ: باد معده، خود بزرگ بینی، بزرگ منشی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم اعمال: کردارها

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم غیر مکفی: نارسا، در کتاب کشف المحجوب آمده � در اینکه شریعت ذاتا غیر مکفی ست . . . � یعنی در اینکه روش آیینی در سرشت و نهادش نارسا ست. . .

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مٌکفی: خوشگذران * مٌکَفی: بسنده

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم ذاتاً: در سرشت و نهادش

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم نااهلان: نابخردان، بیگانگان

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

سلیم دین: آیین * دِین: بدهی، بدهکاری

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مشیت: خاسته، خاسته ها

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم اختصاصات: ویژگی ها

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم تجاوز: گذشتن از گرداگرد پیرامون یک سرزمین یا زیستگاه یا آدمی. * دست درازی کردن با خشونت یا بی خشونت به هر آدمی چه خانم و دختر یا آقا و پسر باشد.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

سلیم فَرق: تمیز دادن بین دو یا چند نفر، باز کردن موی سر به دو سو از وسط. * فِرَق: شاخه ها و بیشتر در آیین و سیاست کاربرد دارد.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم اجماع: سازش

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم عقوبت: پاداش بدی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

سبیم روحانی: البته کاهن و مغ هم مانند ملا و کشیش روحانی بشمار می آیند.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم معین: نشاندار، نشان دار

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

سلیم انتقال: برگشتن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سالیم افزایش: زیاد شدن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم جوهری: گوهری * در بینش آیینی و فلسفه هر چیزی که پیوستگی به آفرینش و سرشت دارد.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم عاری: خالی بودن از هر چیز، لخت و پتی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم نشات: آغاز شده، پیدا شده، سرچشمه گرفته.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

سلیم مرکب: آمیختنی، در برابر ساده. * مٌرکب: ماده ای سیاه رنگ که به آن جوهر هم می گویند و برای نوشتن همچنین چاپ نسخه و نوشتار استفاده می کنند. * مَر ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم نماز: نیایش نامه، چرا که برای هر آموزنده ای نخست مانند یک نسخه و بهتر بگم نامه داده می شود بعد آن را می آموزند مانند هر نسخه آموزشی دیگر.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم اطلاق پذبر: شدنی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم استعمال: کار برد

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم متاخر: واپسین تر � نزدیک به اکنون �

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم معلول: نا تمانی هر چیز، کمبود هر چیز

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم وقوع: بوجود آمدن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم اخلاص: پاک بودن از هر چیز و گمانی. نام یکصد و دوازدهمین سوره در سی امین جز قرآن می باشد که در بر دارنده چهار آیه ست.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم جوارح: پیکره ها

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم نسبت دادن: پیوست دادن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم اَشراف: بلند پایگان، شاهزادگان اِشراف: چیرگی داشتن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم وجه مشترک: ویژگی های همسان، ویژگی های یکسان

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مصور: چهره پرداز

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم بشکافیش: بازتر کنی مانند اینکه بگوییم اگر این موضوع را بشکافیش یعنی اگر این سخن را بازتر کنی.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سایم ربوبیت: خداوندی آفریدگار، خداوندی پروردگار

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم انیّت: هستی بهش، وجود دهنده

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم جوهر: سرشت

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم حج: زیارت � گردش آیینی � برای دیدن کعبه در مکه.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سایم حروف: بند واژگان

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

سلیم معجزات: شگفتی ها

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم اخبار: گزارش ها

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

سلیم کمیت: کم بودن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم ناطقان: سخنرانان، گویندگان

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

سلیم ظواهر: نماها

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم ظواهر: پیدایش ها، نمایش ها

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم حافظه: توانایی اندیشیدن، جایگاه اندیشه

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم اعداد: شایسته گردانیدن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم در اثبات: در نیک شناختن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

سلیم عهده دار: پاسخگو، پیمان بند � کسی که پیمان می بندد تا پاسخگوی کار کسی باشد �.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم لزوم: شایستگی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم روحانیات: جهان پارسایان

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم اختلافات: واژه ای اربی و در فارسی با دوگانگی ها، ناسازگاری ها

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم کون و فساد: بودن و نابود شدن، پیدایی و تباهی.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم عرض: آشکاری و پیدایی، درازا

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم از جهت: از برای، برای

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم بدعتگزاران: نو آوران خدا نشناس

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مشترک: یکی، همگانی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم وجوه: واژه ای اربی و در فارسی با راه و روش برابری دارد.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم تحریم: باز داشته

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مجاز: پسندیده، خوب دانستن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم کافران: بی دینان، خدا نشناسان

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم ماموران: برگزیدگان، گماشتگان

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم ماموران: گماشتگان

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم درک: در جاهایی هم آگاهی معنی می دهد.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مویدین واژه ای اربی و جمع موید ست که در فارسی با پشتیبانان و استوار کنندگان برابری دارد.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم عدد زوج: شماره های دوتایی یا شمار های دوتایی که دو تا دو تا فزونی می یابند.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم زوج: دو تایی ها

پیشنهاد
٠

سلیم ثوابهای اخروی: نیکی های واپسین روز یا نیکی های جهان دیگر

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم تفاضل: پیشی گرفتن، برتری جستن از یکدیگر

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم ابداع: آفرینش

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مٌبدِع: آفریننده، سازنده مٌبدَع: آفریده شده، ساخته شده

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم علی رغم: با وجودیکه، با اینکه

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم افق نفس: دور دستهای آفر ینش

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

سلیم سیاره: ستارگان بی نور آسمان که در گردونه خورشیدی در بر دارنده نه سیاره اند: * تیر * ناهید * زمین * بهرام *اورمزد * کیوان *اورانوس *نپتون *پلوتون

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم افلاک: از آنجایی که همه ی ستارگان و سیارگان و کهکشانها و راه شیری در چرخشند می توانیم آنرا به گردونه های سپهر معنی کنیم.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم افلاک: گردون های سپهر

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم جواهر: که همان واژه فارسی گواهر ست، بودن ها، وجودها معنی دارد.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم انبعات: واژه ای اربی و جمع بعث که در فارسی با برانگیخته شدگان برابری دارد.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم نفس کل: همه ی جان، همه ی سرشت

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم ایسیّات: در کتاب کشف المحجوب ابو یعقوب سجستانی این واژه را موجودات معنی کرده ست.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم اَیس: در کتاب کشف المحجوب ابو یعقوب سجستانی آنرا شئ معنی کرده ست. و در برابرش لَیس یعنی لا شئ را آورده ست.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مبدع: آفرینش تازه

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مبدع: آفریده تازه

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم تتبعات: واژه ای اربی و جمع تتبع که در فارسی برابر اش با پژوهش ها ست.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم انتشارات: پخش کننده مانند نویسی نوشتارها.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم انتشارات: واژه ای اربی و در فارسی با پراکنده سازان نوشتارها برابری دارد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم حسن نظر: خوش نگری، خوش بینی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مقدمه: آغاز نامه

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم طرحی: جلوه ای، نشانه ای

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم طرح: جلوه

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

سلیم نشریه: واژه ای اربی و برابری اش در فارسی گرد نامه ست یعنی گرد آورنده چند یا چندین نامه در یکجا مانند روزنامه، هفته نامه، ماهنامه، فصلنامه و گاهن ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد

سلیم ارجع: بهتر، درست

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم چاپ: وقتی دبستانی بودیم به بچه هایی که از روی یکی دیگر می نوشت یا نقاشی می کرد می گفتیم فلانی چاپ می کنه، یعنی مانند نویسی یا مانند نگاری می کند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم کافی: بی نیاز، بی نیازی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

سلیم املا: درست نوشتن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم لغوی: واژه شناسی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم ملاحظات: واژه ای اربی و جمع ملاحظه که در فارسی برابر با نگرش ها ست.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم چاپ: مانند نویسی ماشینی، مانند نویسی رایانه ای

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم جالب توجه: گیرا، گیرایی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد

سلیم منحصر بفرد: بی مانند، یگانه

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم انتشار: واژه ای اربی و جمع نشر که در فارسی برابری اش پراکنش و گسترش ست.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم میکرو فیلم: واژه ای فرانسوی که در فارسی برابری اش ریز نمایه ست، که این ریز نمایه از سند ها و نوشتارها گرفته می شود و بعد در اندازه های گوناگون ب ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم اشتباهات: واژه ای اربی و جمع اشتباه که در فارسی با کوتاهی ها، لغزش ها و نادرستی ها برابری دارد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم در واقع: بدرستی که، براستی که

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

سلیم احقاق حق:واژه ای اربی و در فارسی با خاستار راست و درستی، خاهان داوری دادگرانه برابری دارد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم قرین: برابر، نزدیک

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

سلیم مهدی: واژه ای اربی ودر فارسی با راهنمایی شده از سوی خداوند برابری دارد. همچنین نام پسر در نامگذاری از سوی بزرگتران، و نام یکی از خلیفه های فاطم ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم حجت الله: واژه ای اربی و در فارسی برابر با گواه خدا ست.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم بشارت: واژه ای اربی و در فارسی برابر با پیام شادی آور، پیام خوب و خوش ست.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم نیامیزد: واژه ای فارسی ست به معنای آمیخته نشود و به گفته ی عامیانه جماع نکند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم موالید: واژه ای اربی و جمع مولد که به فارسی زایندگان معنی می دهد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم: روحانیان: پلرسایان

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم لقب: پسنام، پر آوازه

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم تذکر: هوشیار

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم بحساب: به شمار، مانند اینکه بگوییم این یک کار فرهنگی بحساب می آید یعنی این یک کار فرهنگی به شمار می آید.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم قلمی: نوشته

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم حسب الاخواهش: گرچه اشتباه املایی در فارسی ست ولی مراد بنابه در خاست�خواست� می باشد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم حسب: بنابه مانند حسب الفرمایش یعنی بنابه گفته.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سالیم رقصان: پای کوبان

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم زرّه: باریک بین نگار نازنین زرّه پرور: پروردگار نازنین باریک بین پرور

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم غریبان: دور افتادگان، بی کسان

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم خلقان: خلق ها، آفریدها

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم رقم: نویسندگی، یکی از شاعران دیزبادی می نویسد جز در مدح تو رقم نزنم مراد اینکه جز ستایش و ستودن تو ای پروردگار نویسندگی نکنم.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مدح: ستایش و ستودن چه به زور چه به دلخاه و چه به ناچاری، که خداوند هستی بخش را به دلخاه، شاهان، خلیفه ها، فرمانروایان را به ناچاری، فرمانداران ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم ذوالمنن: واژه ای اربی و در فارسی با دارنده بخشش ها و نیکی ها برابری دارد، همچنین از نامهای خداوند ست.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم درسا: مانند مروارید

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم همّ و غمّ: اندوه و دلتنگی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم همّ و غمّ: اندوه و غم

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

سلیم مداحی: ستایشگری، ستودنی

پیشنهاد
١

سلیم نسل بعد النسل: فرزند پس از فرزند، ادامه زاد و رود در فرزندان.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم تعلیمات: واژه ای اربی و جمع تعلیم به معنای آموزه ها، آموزش ها می باشد، چنانکه در دوران درس خاندن مان درس هایی به نام تعلیمات دینی یعنی آموزش های ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم لایزال: جاودان، جاودانه

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم صور: واژه ای اربی و جمع صورت به معنی چهره ها ست.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

سلیم دَدَ: در دیزباد خراسان به خاهر�خواهر� دد می گویند. دَد: جانور درنده

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم همت عالی: واژه ای اربی و در فارسی به معنای تلاش برتر ست.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم بی تمیز: بی شناخت، کسی که مانند کودک شناخت بسیار کمی دارد

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم عقول: واژه ای اربی و جمع عقل به معنی خردمندان ست.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم قرب و منزلت: ارزش و ارجمندی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم دون همت: بدون تلاش، کم تلاش

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

سلیم هٌرّا: فریاد بلندشادی بخش که هنگام جشن ها بلند می شود.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم الحان: خوش خانی، خوش خاندن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم موسم عید: هنگام جشن و شادی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم تحصیلات: آموخته ها، آموزش ها ولی معمولن برای پیشینه آموزشی بکار می رود.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم هوا و هوس: خاهش و گرایش دل

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم ترّهات: بیهوده گویی، گزافه گویی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم هبوط: به زیر، فرود هبوط کردن: فرود آمدن، به زیر آمدن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم نوغان: یکی از محله های قدیمی و تاریخی در مشهد ست که هم اکنون در مرکز شهر قرار دارد.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم غفلت: فراموشی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم نکو روی: خوش چهره

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم فیض: شادی رسان، خوشحال کننده.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم صاحب کمال: کسی که آراسته به خوی های برجسته و نیک ست، دارای فرزانگی.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم عبیرآمیز: آمیخته به بوی خوش

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم علم قال: دانش گفتگو، شاید هم دانش سخنوری

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم گوگول: ناز دردانه و بانمک

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

سلیم نازدانه: کودک دوست داشتنی چه پسر باشد چه دختر و به گفته ای دردانه

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

سالیم صباحی: بامدادی، سپیده دمی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم حق مطلق: خداوند یگانه

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم علم قال و قیل: دانش سخنان نادرست و نسنجیده

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم عاطل: اندیشه های بیهوده و پوچ

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم حکیمان: دانایان، دانشوران، فرزانگان،

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم وهم: کج پندار، گمان نادرست

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مخلوص: پاک

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم منصوص: برگزیده شده

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم دجار: رسیدن یا بر خورد ناگهانی دو کسبه هم چه آدمی باشد چه آدم و جانور.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم فراقت: آسودگی، آرامش، دوری

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مرعی گاه: چراگاه، در دیزباد بالا در گذشته به چراگاه مرعی گاه می گفتند.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم ملتذواژه ای اربی و به فارسی یعنی خوشی دیده

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم نظر: اندیشه، اندیشیدن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم منسوخ: نیست شده

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم ورّاث: جمع وارث به معنی سفارش شدگان، بازماندگان

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

سلیم وارث: واژه ای اربی و در فارسی به معنای جانشین، سفارش شده ویژه.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم اغیاث: واژه ای اربی و در فارسی به معنای باران ها، ابر ها، سبزه هایی که با آب باران می ر ویند.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

سلیم شمس الضّحا � ضحی�: آفتاب بامدادی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم صدق دل: راستی نهان در وجود آدمی، درستگویی درونی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم جنّات نعیم: فراوانی های بهشت

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم راقم: * نویسنده، نگارش گر ** یکی از سرایندگان دیزباد بالا بنام ملا زین العابدین میرشاهی که گزین نامش � راقم میرشاهی� بود که در سال 1345 خورشیدی ...

پیشنهاد
٠

سلیم شوق و ذوق تحصیل: آرزوی شادمانی آموختن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم شوق: آرزو، آرزوی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم ذوق: شادمانی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سالیم آخرت: سر انجام

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم وحی: آوای آسمانی، بانگ آسمانی که ویژه پیامبران و فرستادگان خداوند ست.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

سلیم وصی: واژه ای اربی و در فارسی به معنای برگزیده، جانشین، نماینده ست و مراد از وصی بودن پیامبر اسلام همانا جانشینی وی از سوی خداوند در روی زمین یا ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم هضم: خورد کردن مانند هضم غذا یعنی خورد کردن خوراکی در معده.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم هضم: خورد کردن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم واردات: آوردنی، کالاهای آوردنی از هر جایی که ممکن باشد به زیستگاه خود.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مقدس: پاکیزه یاد شده، بسیار با ارزش.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم معتبر: با ارزش

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم عدم: نداشتن، مانند عدم کنترل یعنی نداشتن کنترل یا نداشتن مهار کردن.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

سلیم سمفونی: واژه ای فرانسوی که در فارسی هم نوازی نوازندگان در موسیقی را معنی می دهد.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم تشکیل دهنده: پدید آرنده، پدید آورنده

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم احتمالن: شاید، که این واژه را به گونه احتمالاً می نویسند.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم ساکنان: مردمان

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم ارادی: آگاهانه، خود خاسته.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم اراده: خاستن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

سلیم موارد: واژه ای اربی و جمع مورد که در فارسی به معنای راه ها ست.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مفاهیم: واژه ای اربی و جمع فهم که در فارسی به معنای دریافتنی ها ست.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مکتب: * واژه ای اربی و به معنای آموزشگاه می باشد مانند مکتب خانه یعنی خانه آموزش یا آموزشگاه. ** و در آیین و فلسفه به معنای اندیشگاه یا اندیشک ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

سلیم ویراستار: پیرایشگر نوشتار

پیشنهاد
٠

سلیم جامع الحکمتین: *واژه ای اربی به معنای گرد آورنده چهار دانش فلسفی ( حکمت اشراق، حکمت مشا، حکمت عملی و حکمت نطری ) ست. ** نام واپسین نوشتار دانا ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مکاتب:معمولن به آموزشگاه های آیینی می گویند.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مکاتب: واژه ای اربی، جمع مکتب و در فارسی به معنی آموزشگاه ها یا دبستان ها ست.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم حذف: پاک کردن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم جزئیات: پاره ها، کوتاه شده ها.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم جزئی: واژه ای اربی و در فارسی با اندکی، پاره ای برابری دارد.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم اصلاحات: دوباره نویسی هم معنی می دهد.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم اصلاحات: واژه ای اربی و در فارسی با دو باره سازی برابری دارد

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم زخم نویسی: کنایه از نوشته های زشت ست که در خاننده هیچگونه دلچسبی و دلنشینی ندارد.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم ویرایش: آرایش و تازه نویسی یک نوشته پیش از چاپ شدن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم دقیق: ژرف نگر، هوشیارانه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم ویرایش: آرایش نوشته های یک نوشتار پیش از چاپ شدن.

پیشنهاد
٠

سلیم روضة المتعلمین: *بوستان دانش آموختگان یا بوستان دانش آموزان که منظور همان دانشگاه یا دانشکده ست که ویژه دانش آموختگان ست. ** نام کتابی از سید ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم متعلمین: آموزش دیدگان، دانش آموزان

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم متن: درون نوشته یا همان نوشته ی اصلی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

سلیم استخراج: با اندیشه بیرون آوردن گفتار و نوشته ای از یک کتاب و نوشتار برای دریافتنی آسان از واژگان و نوشته های آن کتاب، مانند استخراج مفاهیم قرآنی ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم پار افزار: مدیریت کردن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

سلیم تازی: نامی ست که از طایفه حاتم طایی برگرفته شده و بعدها به همه ی اعراب داده شده و همچنین نام یک تیره از سگان می باشد، سگ تازی. تازی به گمان من ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم اغلب: بیشتر زمانها

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم اصلی: در جاهایی هم معنای گزین، گزینشی دارد مانند: اسم اصلی تو چیست؟ یعنی نام گزینشی تو چیست؟

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم احیانا: گهگاه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم ارجاعات: جمع ارجاع به معنی واگذاری ها ست.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم آثار: واژه ای اربی و در فارسی به معنی رد گذاری و رد گذاری ها ست مانند: پاسارگاد و تخت جمشید از آثار ملی ایران ست یعنی پاسارگاد و تخت جمشید از رد ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم اصطلاح: واژه نمادین

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم قرار است: ممکن ست.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم روضة التسلیم: نام دیگر کتاب تصورات خاجه نصیرالدین طوسی دانشمند و فیلسوف بزرگ ایرانی ست که پیرامون باورهای آیینی شیعیان اسماعیلی نوشته شده و این ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم تصورات: نام کتاب خاجه نصیرالدین طوسی دانشمند بنام ایرانی ست که پیرامون باورداشت های شیعیان اسماعیلی نوشته شده و نام دیگر این کتاب روضة التسلیم س ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم تصورات: واژه ای اربی و جمع تصور به معنی انگاره ها می باشد.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم خط مشی: راه کار ها

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم ارجاع: باز گرداندن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم بی ادعا: ساده اندیش

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

سلیم شمول: فر ا گیر

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم کرم عمیم: بخشش همگانی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم شرع: راه آشکار و درست آیین

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم قواعد: روشهای ویژه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم کرامات: واژه ای اربی و در فارسی برابر با کارهای شگفت آوری که از بزرگان سرزند.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم تعطش: تشنگی دروغین

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم تعطش: تشنه نشان دادن بدون تشنگی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم قدس سره: خاک او یاک و یاکیزه باد، معمولن بزرگان آیین بکار برده می شود.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم طلب: زندگی، مانند: . . . در شرح شمه ئی از احوال طلب خود باز نموده می شود یعنی در گزارش اندکی از چگونگی زندگی ام بازگو می شود. . . ص68 از کتاب سی ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم خوان: توشه خوان الاخوان: نام یکی از نوشتارهای دانای خردمند و جهانگرد ایرانی ناصر خسرو قبادیانی ست که معنی آن به فارسی توشه برادران می شود که در ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

سلیم تحویل سال: گذشتن از سال کهنه به سال نو و بیشتر در مورد سالگشت نوروز باستانی بکار می ر ود.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم تخیلات: پنداشتگان] گمانه ها

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم متخیله: نیروی پدید آرنده گمان و پنداشته ها در اندیشه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

سلیم خطور: رسیدن یا گذشتن راهی تازه در اندیشه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم شمه ای: اندکی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم سجن دنیا: زندان جهان

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم قوه شهوانی: نیروی هرزگی، نیروی هوسرانی که همه خاهش های دل ست.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم قوه غضبی: نیروی خشم گیرنده

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم قوای حیوانی: نیروهای جانوری

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم فروع: واژه ای اربی و جمع فرع می باشد که در فارسی با جدا شده ها، شاخه ها برابری دارد.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم قوه مولده: نیروی زاینده، نیروی بوجود آورنده

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم قوه مصوره: نیروی همرنگ کننده خوراک در بدن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم قوه ممیزه: نیروی جدا کننده، نیروی تمیز دهنده

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم قوه دافعه: نیروی رانش، نیروی بیرون دهنده

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم قوه ماسکه: نیروی نگهدارنده، نیروی بازدارنده

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم قوه جاذبه: نیروی کششی، نیروی گرایشی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم اشارت: نشان دادن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

سلیم منزله: مانند

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم درکات: واژه ای اربی و جمع درکه ست و در فارسی برابری با سرازیری ها، شیب ها می باشد.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم درجات: پلکان

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم شهوانی: واژه ای اربی و در فارسی برابر با خاهش های دل ست.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم جسمانیات: بدن داران، بدن خاهان

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم جسمانیات: تن کردها، بدن دارها

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم عبارت از: در بر دارنده

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم اشاره: واژه ای اربی و در فارسی با نشان دار برابری دارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم بازداشته: نگه داشته شده،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم نامحرم: بیگانه به همدیگر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم جفت: دوتایی، دوتایی دو تایی، دو گانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم حوری: واژه ای اربی و با مهربانوی درشت چشم پردیس در فارسی برابری دارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم حوریان: واژه ای اربی و برابر با مهربانویان پردیس در فارسی ست، بانوان سیه چشم زیبا.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم ذات عارف: نهاد بینشمند، نهاد خداشناس

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم حسن صورت: زیبایی چهره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم انوار: واژه ای اربی و جمع نور که در فارسی با روشنایی ها، روشنی ها برابری دارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم اهل عیان: همنشینان دیده شده.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم طوبا: پاکیزه و نام دختر ست از طرفی نام یک درخت در پردیس ست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم حور العین: زنان زیبای سیه چشم که مراد همان فرشتگان آسمانی ست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم تجلیات: جلوه ها، نمایان ها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم استنفاع: واژه ای اربی برابر ی با استفاده یا برتری ویژه در فارسی را دارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم نگته: گزیده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم چنانچه: همانطور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم چنانچه: همانط. ور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مستحل: واژه ای اربی و در فارسی به کسی گویند که در گمانش همه چیز درست ست و در بند درستی و نادرستی چیزی نیست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم تابعان: واژه ای اربی و جمع تابع ست که در فارسی برابری اش پیروان، پس روان می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم اهل دعوت: فراخانان برگزیده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم کسب: بدست آوردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم کسب: درآمد زایی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم شاقه: بسیار دشوار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم لفظ: گونه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مضر: زیاننده، زیان رسان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم سیئه: کارهای زشت و ناپسند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم نعیم: واژه ای اربی و در فارسی با فراوانی ها برابری دارد از سوی دیگر یکی از نام های پردیس ست. وقتی که می گوییم فراوانی یعنی همه چیز از خوشی و خو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم حواس خمسه: واژه ای اربی که برابری اش در فارسی دریافتنی های پنجگانه ست: 1 ) بساوایی: اندام ویژه آن پوست آدمی ست. 2 ) بویایی: اندام ویژه اش بینی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم شأن: در خور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم اصحاب یمین: یارانی که در روز رستاخیز از سمت راست پرونده کردارشان را دریافت می کنند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم کمال: برتری یافتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم اهل وحدت: واژه ای اربی و در فارسی با کسانی یا مردمی که با هم همبستگی دارند برابری دارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم اعراف: واژه ای ارذبی و جمع عٌرف که در فارسی با بلندی ها یا جایگاه های بلند برابری دارد. * نام هفتمین سوره در قرآن ست که دویست و شش آیه دارد که ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم جاه: بزرگ منشی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم محسوس: واژه ای اربی و از حس می آید که در فارسی با دریافتنی ها برابری دارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مایل: گرایش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم عُلویات: پدیده های جهان ستارگان و سیارگان.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

سلیم تأیید: همکاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم جمیع: همه ی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم سفلی: واژه ای اربی ست که به گونه سفلا هم نوشته می شود و در فارسی برابری با پایین دارد که بیشتر در روستا ها کاربرد دارد مانند روستای دیزباد علیا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم طبایع: واژه ای اربی و جمع طبیعت ست که در فارسی با آفرینش ها برابری دارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم فرع: کرانه، حاشیه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم منکوس: چپ، چپه، هنگامی که بگوییم صراط منکوس یعنی راه چپ در برابر صراط مستقیم یعنی راه راست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم سعیر: زبانه های آتش سوزان که نام ششمین لایه دوزخ می باشد که آنجا جایگاه خدا باورانی ست که کردارشان انگیزه ای برای شکنجه های دوزخ نمی شود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم جحیم: جایگاه آتش بزرگ که بسیارگرم ست؛ همچنین پنجمین لایه دوزخ ست جایگاه کسانی که دست اندازی به مال و ناموس دیگران و دنبال انجام دادن گناه می با ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم سقر: به چهارمیم لایه دوزخ گویند که جایگاه بی خدایان و نا باوران به آیین یکتا پرستی ست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم هوی و هوس: خاهش های دل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم اطمئنان: واژه ای اربی و در فارسی با آرامش برابری دارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم فعلی: کارهای کنونی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم موازین: در آیات هفتم و هشتم سوره اعراف به معنای سنجش کردار آمده، وقتی می گوییم طبق موازین اسلامی یعنی برابر سنجش های اسلامی در کردار .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم انشقاق: واژه ای اربی و در فارسی با ترک، شکاف یا شکافت برابری دارد. همچنین نام هشتاد و چهارمین سوره در قرآن می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم عمل نموده: انجام داده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم محاسبه: رسیدگی، و کتابی هم از سید علی پسر طاووس حلی بنام محاسبه نفس داریم که معنای آن ژرفنگری در رسیدگی به کردار جان ست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم سیئات: واژه ای اربی و جمع سیئه به معنی کردارهای زشت و نا شایست ست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم حسنات: پیش از پیدایش اسلام در آیین ایران باستان داریم که: گفتار نیک، پندار نیک، کردار نیک. و در واقع همین نیکی های سه گانه که پایه درست و استوا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم اصوات: واژه ای اربی که جمع صوت می باشد و در فارسی برابر با آواز ها ست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم قول: گفته، گفته ها؛ و پیمان هم سخن گفته شده ست.

پیشنهاد
١

سلیم کرام الکاتبین: دو فرشته ای که کارها و کردارهای نیک و بد آدمی را می نویسند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مستمثل: واژه ای اربی و برابری اش در فارسی، نمایانده یا نماینده شده می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم زلزله: لرزاننده که معمولن به لرزاننده زمین زلزله می گویند، هنگامیکه یک کودک بیشتر از توانش شلوغ بازی در می آورد را به زلزله مانند می کند یعنی کس ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم جسدانی: این واژه وابسته های واژه جسد و به معنای بدنه دار می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم همدونه: در کتاب سی و شش صحیفه آن را میمون معنی کرده.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم حجر مرجان: واژه ای اربی ست که در فارسی به سنگ سرخ رنگ شاخه ای که از پوسته جاندار دریایی بٌسّد بدست می آید، می گویند که سنگی گرانبها و زیباست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم نثر: واژه ای اربی و برابر با نوشتارهای پراکنده ناهماهنگ در فارسی ست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم عصرانه: به خوراک پایان روز می گویند که پس از گذشت زمانی شب فرا می رسد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم منقول: واژه ای اربی و برابر با گفته شده ست در فارسی ست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم معقول: واژه ای اربی که از عقل به معنای خرد می آید و برابری اش در فارسی خردمندانه ست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم ملکوت: جهان فرشتگان در برابر جهان آدمیزادگان، جهان بالاتر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

سلیم ناسوت: جهان آدمیزادگان در برابر ملکوت یا جهان فرشتگان.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم اشیا: واژه ای اربی و جمع شی ء برابر با چیزهای بی جان در فارسی ست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم حقیقت: جمع حقیقت و برابر با راستین ها و درستی ها ست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم معرب: اربی شده برخی از واژگان پارسی را گویند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مرکز: هسته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم فلک الافلاک: *نهمین و بالاترین سپهر که بر همه ی سپهر ها چیرگی دارد. * *نام یک دژ تاریخی در شهر خرم آباد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم بدایت: آغازگر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مهبط: نشستگاه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم طومار: دراز نامه که این نامه به سبب دراز بودن برای بستنش لوله می کردند که اینگونه درازنامه ها ویژه دوران گذشته بود و هم اکنون هیچگونه استفاده ای ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم تِی: وسیله یا ابزاری که ته آن نخی یا فومی یا لاستیکی ست که برای پاکیزه کردن زمین و شیشه و . . . استفاده می شود و دلیل نام گذاری این ابزار به نام ...

پیشنهاد
٠

سلیم طی: زمان استفاده شده، زمانی که برای انجام کاری باید بگذرانیم.

پیشنهاد
٠

سلیم بروج دوازده گانه: برج های دوازده جانور که در گاهشماری خورشیدی برای هر ماه بکار می برند: 1 ) فروردین. . . بره �حمل� 2 ) اردی بهشت. . . نره گاو � ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم سیارات: سیارگان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم سیارات: واژه ای اربی و جمع سیاره ست که برابری اش در فارسی چرخندگان ست و هر چرخنده دو گردش دارد، یکی به دور خودش که خودچرخ ست و دومی به دور خورشی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مرور: گذشت زمان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم سکنه: مردم، مانند این شهر خالی از سکنه ست یعنی این شهر خالی از مردم ست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مسکون: آبادی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم دابة الارض: جانور بزرگ هیکل که روز رستاخیز از زمین بیرون می آید شاید هم این جانور مور بسیار بزرگی�برخلاف مورچه که خیلی کوچک ست� باشد که از درون ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم عیوب: واژه ای اربی و جمع عیب ست که در فارسی با کمی ها، کمبود ها برابری دارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مقالات: جمع مقاله برابر با نوشته ها در فارسی ست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم نفجه: واژه ای اربی و که در فذسی با دامن ها در خانم ها یا بالا پوشی که مردان در گذشته روی جامه شان می پوشیدند ست که هم اکنون این واژه کاربردی ندا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم نفجه: پارچه ای که در هنگام مرگ به روی مرده می کشند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم لذکره السجود: واژه ای اربی و برابری اش در فارسی یادرآوری فروتنی ست که این جمله دعایی را برای حسن علا ذکره السلام پیشوای اسماعیلی الموت بکار می ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم شمه: اندکی، پاره ای

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم باب: شایستگی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم عنصر: چیز ساده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم متعینات: واژه ای اربی و از ریشه تعیین می آید که اشاره به دسته ای از چیزها و موجودات که ویژگی های ویژه ای دارند می کند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم تعینات: واژه ای اربی وجمع تعین ست که در یک برابری اش در فارسی بزرگتر می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم حدوث یعنی نو و بر خلاف قدیم که پیدایش آن از آغاز بوده پیدایش تازه تری دارد و از آغاز نبوده.

پیشنهاد
٠

سلیم مالک یوم الدین: دارنده روز حسابرسی همگانی �رستاخیز� که مراد آفریدگار هستی بخش ست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم یوم الدین: واژه ای اربی قرآنی که برابری اش در فارسی روز حسابرسی همگانی ست که آن روز هم همان روز رستاخیز و برانگیخته شدن همگان بدستور خداوند ست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم یوم التناد: یکی دیگر از نامهای روز رستاخیز ست که در سی و دومین آیه از سوره غافر� آمرزنده� ( 40:32 ) که در مکه به پیامبر اسلام فرو آمده قرآن چنین ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم یوم الجمع: در شصت و چهارمین سوره قرآن که در مدینه بر ای پیامبر فرو آمد، در نهمین آیه اش آمده: روزی که برای روز رستاخیز گردتان آورد. . . * �64:9� ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم یوم الساعة: روز زمان سنجی * یکی از نام هایی ست که خداوند برای روز رستاخیز گفته؛ در سی امیم سوره بنام روم که در مکه بر فریامبر اسلام فرو آمد در د ...

پیشنهاد
٠

سلیم یوم التبلی السرائر: روز آشکار شدن راز ها که قرآن برای روز رستاخیز بکار برده. * در هشتاد و ششمین سوره قرآن یعنی طارق �ستاره بامداد، شباینده� که ...

پیشنهاد
٠

سلیم الطامة الکبری: هنگامه بزرگ، یکی از نامهایی که قرآن برای روز رستاخیز گفته. * هفتاد و نهمین سوره قرآن که در مکه بر پیامبر اسلام فرو آمد در سی و چ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم یوم الفصل: روز داوری � میان راست و درستی و ناراستی و نادرستی� * یکی از نام هایی ست که قرآن برای روز رستاخیز گفته. در بیست و یکمین آیه در سوره صا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم یوم التناد: یکی دیگر از نام های رستاخیز در قرآن برابری اش در فارسی روز فراخان همدیگر و فریاد خاهی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم یوم التغابن: روز پشیمانی البته برای بد کرداران. * شصتت و چهارمین سوره قرآن که در مدینه بر پیامبر اسلام فرو آمد. و در نهمین آیه می خانیم: � روزی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم یوم الجمع: واژه ای اربی برابر با روز گردهمایی در فارسی ست که آنهم به روز رستاخیز می گویند، همچنین به روز عرفه که در نهم ذیحجه � ماه بازدید از جا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم ساعت: واژه ای اربی و برابر با دستگاه زمان سنج در فارسی ست که به بیست و چهار دم �دقیقه� که هر دم به شصت دمک �ثانیه� برابر بخخش شده ست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم عالَم: بینش مانند عالَم دینی یعنی بینش آیینی. عالِم: فرزانه مانند عالِم دین یعنی فرزانه آیین.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم ملاحظه: نگرش، پاسداشت.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم صاحب: دارنده، در خراسان هم برای نام دختران گزینش می کنند.

پیشنهاد
٠

سلیم قیامة القیامات: رستاغیز رستاخیزها * همچنین روزی ست که حسن علا ذکرالسلام چهارمین خداوند الموت در روز جمعه 17 رمضان 559 ه. قمری برابر با 23 مرداد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم بجانب: بسوی مانند بجانب حق که مبدأ ست یعنی بسوی پروردگار که آغازگه �خاستگاه� ست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم قصر الریح: واژه ای اربی برابری اش در فارسی کاخ بادها، کاخ بوی های خوش می باشد. * نام روستای دیزباد بالا در اطراف نیشابور در سده سوم کوچیدن پیام ...

پیشنهاد
٠

سلیم اسفل السافلین: گمراهی و به گویش مردم دَرَک؛ و به گفته استاد بهاءالدین خرمشاهی در برگردان قرآن کریم: فرو دین فرود. هفتمین طبقه دوزخ که پایین تری ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم نینا رز: زیبایی گل سرخ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم ناسخ: واژه ای اربی و برابری با جایگزین کننده در فارسی دارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم الف شهر: مراد هزار ماه در سوره قدر ست که در بر دارنده هزار شب قدر ست. و در آیه سوم سوره قدر به آن اشاره شده.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم ستر: پوشیده، پنهان در برابر آشکار، نهان؛ در شیعه اسماعیلی دوری ست که امام شان پنهان از مردم ست و پیروانشان به او دسترسی نداشته و از راه نمایندگ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم معارج: هفتادمین سوره قرآن که چهل و چهار آیه دارد و در مکه برای پیامبر اسلام فرو فرستاده شد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم معارج: واژه ای اربی و در فارسی برابری اش پلکان ست و نباید به اشتباه پلکان ها معنی کنیم. * نردبان ها، رده ها � درجات�.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم معراج: واژه ای اربی و در فارسی برابر با پله یا پله پله ست و نمیتوانیم آن را به پلکان معنی کنیم چون خود پلکان جمع پله ست و آن را می توانیم برای ج ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم قوای طبیعت: نیروی آفرینش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم شب قدر: شب زنده داری همرا با نیکی های سه گانه کردار، پندار و گفتار نیک در نیایش و ستایش آفریدگار هستی بخش. ## به نام خداوند بخشنده مهربان## # ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم شروق: واژه ای اربی و جمع شرق ست که در فارسی برابری اش برآمدن های آفتاب یا خورشید ست که نمی توانیم برآمدن خورشید معنی اش کنیم یا بهتر بنویسم برآم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم تعیینات: واژه ای اربی و جمع تعیین برابر با گزینش ها، برگزیدن ها ست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم اصطلاح شده: واژه ای اربی و در فارسی به واژه یا جمله ای که بین مردم زبانزد شده می گویند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم صوفیه: گروهی از مسلمانان که در دومین سده کوچیدن پیامبر اسلام پدیدار و به دلیل پشمینه پوشی، شیوه های اندیشیدن، خوراک، سختی کشیدن در نیایش و خودسا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم تنزل: واژه ای اربی و جمع تنزل ست که برابری اش در فارسی پایین آمدن ها، کاهش یافتن ها ست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم تنبیه: واژه ای اربی و برابری اش در فارسی هوشیار کردن کسی از کار زشتش است، هوشیار باش.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم الّا: مگر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم انتقاب: پوشش چهره، روبند مانند انتقاب شخصی بر گرفته شود یعنی پوشش چهره کسی برداشته شود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم انقاب شخصی: دگرگونی از بهتر به بهتر شدن را در کسی گویند یا دگرگونی بهتر در کسی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم عارفان: بینش مندان، آیین داران ژرف نگر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم حدود علوی: بیشترین اندازه در دستورات آیینی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم حدود علوی: بیشترین اندازه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم در حد: در اندازه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم نفوس: واژه ای اربی و جمع نفس که برابری اش در فارسی جان ها ست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم جمادی: واژه ای اربی ست که در فارسی برابری اش خشک و خشکسالی ست؛ * در گاهشماری اربی ماه پنجم و ششم از هجری قمری ست که برخی ها به یخبندان یکم و دو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم عاقلان: واژه ای اربی و جمع عاقل می باشد؛ در فارسی برابری اش دانایان، خردمندان، هوشمندان یا باهوشان می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم خطر: بترس، هنگامیکه از جایی رد می شویم و می بینیم نوار زرد رنگ با نوشته خطر را دور چیزی یا سازه ای یا گودالی کشیده اند یعنی بترس و سراسر نوار نو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مستعلی: نام پسر مستنصربالله هشتمین خلیفه فاطمی مصر که با پشتیبانی سردار سپاهش امیرالجیوش به تخت خلافت نشست و برادرش نزار را که برگزیده پدرش بود ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سایم روشن: آگاه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم بجهت: برای اینکه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم گافر: بی آیین، گمراه، گمگشته از راه راست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم آقای لطفن نام و نشان سوره و آیه ای که نوشته اید را بنویسید چون یک عبارت اربی دلیلی بر قرآنی بودن آن نیست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم فصلت: دلنشین، نیکو؛ نام چهل و یکمین سوره قرآن می باشد: در دومین آیه این سوره می خانیم که: نوشتاری ست که نشانه هایش به نیکویی و دلنشین گفته شده ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم تفرقه: جدایی انداز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم فجور: گناه ورزان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم اخلاق ذمیمه: خوی های زشت و نکوهیده.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم نفس اماره: نیروی سرکش یا هوس که همیشه آدمی را به راه های نادرست رهنمود می کند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم متصف: واژه ای اربی و برابری اش در فارسی ستوده شده یا ستودنی می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم حدود دین: واژه ای اربی و برابری با پیرامون آیین در فارسی را دارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم حدود: از حد می آید و با پیرامون برابری دارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم بلندی: بالاترین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مال و جاه: ثروت و قدرت که به فارسی دارایی و نیرومندی برابری دارد و معمولن به کسانی که خاستار دارایی و نیروی بسیار � برای به بند کشیدن کسانی که ت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم حب مال: واژه ترکیبی اربی و در فارسی برابر با دارایی دوستی یا دوستدار دارایی ست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

سلیم اقتضا: واژه ای اربی و در فارسی برابر با خاستن یا درخاست، نیاز می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم ارجعوا: واژه ای اربی و برابری اش در فارسی بازگردید، برگردید می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم اراده: باور، خاسته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم روایت: واژه ای اربی برابر با بازگویی، بازگویی ای در فارسی ست مانند از امام علی روایت داریم. . . یعنی از پیشوا علی بازگویی ای داریم. . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم وافی: بسنده، بسیار. نام کتابی از فیض کاشانی به اربی ست که در سه مقدمه و چعارده جلد در باره احادیث شیعه نوشته شده.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم به مراتب: از دید پایه ها، از دید پایگاه ها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم اراض: روی برتافتن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم سرمدی: بی آغاز و پایان، جاودان، جاودانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم قهار: نیرومند، پیروزمند که از نامهای خداوند ست. الله الواحد و القهار: خداوند یکتای پیروزمند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم یرزق: واژه ای اربی با روزی رسان در فارسی برابری دارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم بحکم: به فرمان، به دستور.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم نبا: واژه ای اربی و در فارسی با پیام یا پیغام برابری دارد و سوی دیگر نام هفتاد و هشتمین سوره قرآن و در مکه آمده ست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم بجهت: خاطر مانند اینکه بگوییم به این جهت ترا جایزه می دهم یعنی به این خاطر تو را پاداش می دهم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم عصیان: واژه ای اربی ست که در مفاهیم دینی سرپیچی و در مفاهیم اجتماعی و تاریخی سرکشی در فارسی برابری دارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم قائم: واژه ای اربی ست و با برپاکننده رستاخیز در فارسی برابری دارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم وعده و وعید: پیمانهای انجام نشده و به گفته پیشینیان پیمانهای سر خرمنی � وعده سر خرمنی�

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

سلیم مَلَک: فرشته مَلٍک: پادشاه، شاهنشاه مُلک: سرزمین مٍلک: زمین ببخشید که در گذاشتن زیر و زبر ها رایانه خوب پاسخ نمی دهد ولی مفهوم نوشته شده.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم سبعی: خوی درندگی، هفتی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم نسبت: * آشنایی مانند این که اشکان با بهران چه نسبتی دارد یعنی اشکان با بهرام چه آشنایی دارد. * از مانند اینکه می گوییم برادرم نسبت به من بهتر س ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم کردنی: شدنی در برابر ناکردنی یعنی ناشدنی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم انگشبه: ههکن ست کوتاه شده انگشت به باشد که نشان از فرد شگفت زده ست. در راه نشابور دهی دیدم بس خوب انگشبه او را نه عدد بود نه مره شعری ست از ش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم انگشته: چهار شاخ از ابزارهای کشاورزی ست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم نور روشن: روشنایی یا پرتو روشن، مراد همان روشنایی بیش از حد ست زیرا روشنایی بسیار کم هم مانند سو سوی چراغهای الکلی یا پی سوزهای قدیمی داریم که د ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

سلیم باطن: واژه ای اربی و برابری اش در فارسی پنهانه، نهانه می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم فرع: مانند، وقتی بگوییم این راه فرعی ست یعنی این راه مانند جاده ست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم رد کردن: برگشتن به بنیاد چیزی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم دولت: البته یادم رفته بود که بنویسم که در نیشابور خراسان برای نامگذاری دختر هم استفاده می کنند که برابر ی اش نیکبخت ست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم ارباب: آقا، سرور ولی معمولن به خان هم می گویند، اگر ارباب را جمع رب در اربی بدانیم می شود خداوندان و درست نیست که مفرد معنی اش کنیم، اگر هم به آ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم بی ملاحظه: بی اندیشه، بدون اندیشیدن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم استقراء: پژوهشگری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم ارتسام: فرمان گرفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم ذاکره: یاد آورنده.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم مرتسم: واژه ای اربی و برابری اش در فارسی نگار کش یا چهره کش یعنی کسی که چهره ای را می کشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مترسم: آموزه گوی یا گوینده آموزش ها.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم متمثل: واژه ای اربی که از مثل می آید برابری اش در فارسی مانند چیزی شدن یا مانند آورنده ست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

سلیم جامعه: واژه ای اربی س برابری با انجمن، گروه در فارسی ست در سال دوم دبیرستان درسی بنام جامعه شناسی داشتیم که مراد همان انجمن شناسی یا گروه شناسی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم تربیت: پرورش، نمی دانم چرا وختی که واژه زیبای آموزش و پرورش را داریم باید به اربی بگوییم تعلیم و تربیت عبادت است مگر نمی توانیم زیباترش کنیم و ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم متغیبات: واژه ای اربی و از غیب می آید برابری اش پنهان شده ها در فارسی ست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مطارح: جای انداختن چیزها.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مناظرات: واژه ای اربی و جمع مناظره با بگو مگو ها و گفتمان ها در فارسی برابری دارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم میراث: ارث بران و در فارسی با دارایی بران از کسی که می میرد در میان آدمی یان و دارایی بران از غیر آدمی یان می گویند، مانند اینکه می گوییم تخت جم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

سلیم تفاوت: دو قرار دادن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم امتان: واژه ای اربی و جمع امت برابری با مردمان در فارسی دارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

سلیم اولولعزم: برابری دیگرش در فارسی نستوه یا خستگی ناپذیر هم می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم الهام: به گمانم در سر افکندن اندیشه ست نه در دل افکندن، چرا که مرکز اندیشیدن آدمی سر ست نه دل همچنین استخان جمجمه ست که نگهدار مغز در سر ست اینج ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

سلیم متعصب: کور اندیش.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم الهام: می تواند با� استفاده� در فارسی برابری کند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مرتب: ساماندهی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم بعنوان: گاهی هم به عنوان نوشته می شود یعنی با نام.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم محدودی: اندکی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم ندرت: سختی مانند این لغت به ندرت در کتابها پیدا می شود یعنی این واژه به سختی در نوشتارها پیدا می شود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم دقت: واژه ای اربی و برابری اش ژرفنگری در فارسی ست.

پیشنهاد
٢

سلیم به عبارت دیگر: به گفته ی دیگر.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سالیم اصلاح شده: درست شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم جدی: پر تلاش، تلاشگر.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم تاریخ: در سر برگ کاغذ ها و نامه ها برابر با پیشینه ست و در نوشتارها برابر با پیشینه نگار مانند کتاب تاریخ یعنی نوشتار پیشینه نگار چه دوران کهن ک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم سند تاریخی: نوشته ی پیشینه دار.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم اثر: واژه ای اربی برابر با رد یابی، نشان یابی در فارسی ست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم سلیم: واژه ای اربی و برابری اش تندرست، پاک و پیراسته در فارسی ست. در آیه 89 سوره شعرا ( شاعران ) آمده: إلّا من أتی الله بقلب سلیم*: مگر آنکه ک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم بصیرت: واژه ای اربی و برابر با ریزبینی ست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مفتتح: واژه ای اربی و برابری اش آغازگر در فارسی ست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم سهیل: واژه ای اربی و برابری اش نورانی و بسیار درخشنده در فارسی ست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم منظوم: واژه ای اربی و جمع نظم برابر با به رشته کشیده ها و شعر ها در فارسی ست که معمولن هم برای نوشتارهای سروده سرایان می گویند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم جرذان: جمع جرذ برابر با موش بیابانی ست، که در فارسی به موشهای بیابانی می گویند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم توضیحات: واژه ای اربی و جمع توضیح ست که برابری اش در فارسی، در نوشتارها پاورقی ها، یادداشت ها ست و در زبان مردم، گزارش ها ست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم وحی: واژه ای اربی که برابر با آواز آسمانی یا آواز پنهانی که بیشتر برای پیامبران بکار برده می شود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم عبارت ست از: در بر دارنده این ست، یا در بر دارنده آن ست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم عبارت است از: در بر دارنده این ست

پیشنهاد
٠

سلیم متنبی و ممرور: واژگان اربی و برابر با خاهان دروغین پیامبری و دیوانه در فارسی ست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم دیزباد بالا: بیشتر در باره آن بطور کوتاه در واژه دیزباد توضیح دادم این روستا دارای پیشینه تاریخی همچنین گردشگری و طبیعت زیبا ست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم دیزباد: نام روستایی در چند نقطه ایران ست در نزدیکی اراک، بین سنگان پایین خاف و تایباد، و دیزباد بالا و پایین در دو سوی جاده مشهد نیشابور. دیزبا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم نظری: واژه ای اربی ست برابری اش نگرشی در فارسی ست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مره: این واژه در فارسی پی در پی، همیشگیمعنی می دهد؛ وقتی می گوییم کار های روزمره اش را انجام می دهد یعنی کارهای پی در پییا همیشگی روزانه اش را ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم شرایع: واژه ای اربی ست برابر با آیین پیامبران آسمانی ( خداوندی ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم مَر: چند بار، چند مرتبه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مثالات:واژه ای اربی برابر با مانند ها در فارسی ست؛ جمع مثل یعنی مانند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مؤید: نام پسر ست و واژه ای اربی که برابری اش در فارسی پشتوانه ست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم اعتقاد: البته من اعتقاد را برابری اش را با جمع نوشتم و الّا درست آن درون باور ست مانند اعتقاد شما چیست یعنی درون باور شما یا باور درونی شما چیست؟

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

سلیم اعتقاد: واژه ای اربی برابر با درون باوران در فارسی ست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

سلیم متألهینک واژه ای اربی ست برابری اش در فارسی ستایش کنندگان ست، از نامهای پر آوازه دانای خردمند ملا صدرا �صدر المتألهین برابر با پیشگام ستایش کنند ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم کنز العمال: واژه ای اربی ست برابر با گنجینه کارگزاران یا گماشتگان در فارسی ست و نام کتاب علا الدین علی پسر حسام با فرنام متقی هندی می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم قانتین: واژه ای اربی ست برلبری اش در فارسی نیایشگران ست، مانند من القانتین در آیه 12 سوره تحریم که در باره حضرت مریم بود:. . . و از نیایشگران بو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم سجود: واژه ای اربی ست که از سجده می آید و برابری اش در فارسی پیشانی بر خاک نهادن برای نشان دادن فروتنی به خداوند جهانیان ست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم ناظران: بینندگان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم لذکره: واژه ای اربی ست که با بیاد داشتن یا یادآوری در فارسی برابری دارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم خازن: واژه ای اربی ست که در قدیم به خزانه دار می گفتند و برابری اش در فارسی انباره و نگهبان ست و هم اکنون تنها به یک قطعه الکتریکی گفته می شود ک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم کرام: واژه ای اربی و جمع کریم، برابری اش در فارسی بزرگواران ست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم اعتبارات: واژه ای اربی و جمع اعتبار ، برابری اش در فارسی ارزش ها ست که بیشتر در بانک ها استفاده می شود که همان ارزش ها یی ست که بانکدار به کسانی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم تنزیل: واژه ای اربی ست برابری اش در فارسی برون نمایی ست که همان آشکار گویی سخنان خداوندی برای پیامبران ست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم تأویل: واژه ای اربی ست و برابری اش در فارسی درون نمایی ست، آشکار کردن مغز سخن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم خاب: که این واژه را بگونه خواب می نویسند، دیدن رویدادها پس از بسته شدن چشم هایمان که معمولن ادامه کارهای روزمره ست که بیشتر هم فراموش می شود و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم سلام: واژه ای اربی ست و در فارسی برابری اش درود فرستادن ست به هنگام روبرو شدن با کسی نخستین واژه ای که از ما گفته می شود درود فرستادن به همان کس ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم ممرور: دیوانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم متنبی: واژه ای اربی ست با خاهان دروغین پیامبری در فارسی برابری دارد. کسی که خودش را به دروغ پیامبر خاند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم تصمیم گیری: گزینش جویی، مانند: تصمیم گیری نهایی با پدر ست یعنی گزینش جویی پایانی با پدر ست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم تصمیم: گزینش جو، مانند: من تصمیم خودم را گرفتم: من گزینش جویی ام را گرفتم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم تصمیم: گزینش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم الهام: واژه ای اربی ست برابر با انگیزه در فارسی مانند: الهام بخش یعنی انگیزه بخش، همچنین نداهایی که از سوی خداوند به پیامبران برای پیغام رسانی ش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مدعی: خاهان دروغین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

سلیم الوالعزم: واژه ای اربی ست که با � دارندگان پای برجا �در فارسی برابری دارد و بیشتر هم برای پنج تن از پیامبرای آسمانی می گویند: نوح، آورنده دستورا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم متقدّمان: واژه ای اربی ست با پیشینیان در فارسی برابری دارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مجملاً: کوتاه شده، به گونه کوتاه.

پیشنهاد
٠

سلیم موالید سه گانه : واژه ترکیبی اربی فارسی ست، فرزندان سه گانه، که در قدیم از آن برای نام بردن بی جانها، جانوران، گیاهان استفاده می شده. موالید جم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم اطلاق: بکار بردن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم ناظرین: واژه ای اربی و جمع ناظر ست برابری های زیادی دارد مانند بینندگان، نگرندگان، در جاهایی هم دلدادگان.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم عاقله: واژه ای اربی ست و از آنجایی که مانند عربی مذکر و مؤنث نداریم می توانیم به خردمند هم برابری کنیم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم خلیفه: واژه ای اربی ست برابر فارسی آن پادشاه، پیشوا می شود، از دیدگاه مسلمانان جانشین زیرا آنان خودشان را جانشینان پیامبر می دانند ولی از دید نا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم دل صاف: دل پاک، پاکدل.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم رحمت: واژه ای اربی ست برابری با مهرورزی در فارسی دارد، نه دید.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم رحمت: واژه ای اربی ست برابر با دید در فارسی ست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم نظر: دید.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم صافدل: همان دل صاف می باشد یعنی درون پاک، کسی که دلش از هر چیز پلیدی پاک و پاکیزه باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

سلیم امان: واژه ای اربی ست با پناهندگی یا پناه خاهی در فارسی برابری دارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم جُنُب: به کسی می گویند که پس ازکارهای زناشویی یا خاب شب آلوده شده باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مشهور: واژه ای اربی ست و با �شناخته شده�در فارسی برابری دارد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم اقرار: باز گو.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم بر قرار: همیشگی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

سلیم کبریا: با شکوه و معمولن برای خداوند بکار می برند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

سلیم عُمر: روزشمار زندگی مانند اینکه بگوییم فرزندمان امروز یکساله شد یعنی فرزندمان امروز سیصد و شصت و ینج روزه شد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم ظاهر: واژه ای اربی ست و برای نام پسران هم بر می گزینند مانند نام هفتمین خلیفه فاطمی مصر یا آخرین پادشاه افغانستان.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم شریعت: مراد همان نما و رویه بدنه آیین می باشد در برابر باطن یعنی درون آیین.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم ظاهریان: رویه بینان، نما بینان؛ کسانی که رویه و نمای چیزی را می بینند و از درون آن بی خبرند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم روزه: خودداری از نوشیدنی ها، خوراکی ها و مهمتر چشم و دل پاک داشتن از پلیدی ها که معمولن روزه را در خودداری کردن از نوشیدنی و خوردنی ها می دانند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم حشر: واژه ای اربی ست که با برانگیته شدن در فارسی برابری دارد و دو گونه در فارسی کاربرد دارد: 1 ) برای روز واپسی که مردگان به پیشگاه خداوند برانگ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم متأذّی: واژه ای اربی ست و با رنجیده، رنجیده یاد برابری در فارسی دارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم حجرات: واژه ای لربی و جمع حجره ست برابر با اطاق های کوچک در فارسی ست و هنوز در ایران کاربرد دارد و به دکان های قدیمی اطاق های کوچک در مسجد و حرم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم مزبله: واژه ای اربی ست و از زباله می آید با آشغال و چیزهای بی ارزش در فارسی برابری دارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

سلیم ناموس: واژه ای اربی ست برابر با ارزش، ارزشهای خانوادگی در فارسی به ویژه در باره اخلاق خانوادگی کار برد دارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم وحی: واژه ای اربی ست برابری با ندای آسمانی در فارسی دارد و معمولن در باره ی پیامبران بکار می رود. ندای پنهانی هم معنی می دهد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم باطل بین: نادرست بین، بیننده پلیدی ها و نادرستی ها.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم حق بین: درست بین.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم حقیقت: واژه ای اربی ست و با راستین در فارسی هم برابری دارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم تسلیم: پذیرا.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم بِنا به گفته: بر پایه گفته مانند بِنا به گفته مدیرف یعنی بر پایه گفته ی سرپرست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

سلیم فدا: این واژه که بگونه فداء هم نوشته می شود واژه ای ست اربی که برابری آن گذشتن از چیزی چه جان، مال، داشته ها یا هر چیزی که مورد دوست داشتنت هست ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم شریعتی: واژه ای اربی ست با آیینی در فارسی برابری دارد و در ایران برای گزینش نام خانوادگی استفاده دارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم حقیقت یان:واژه ای اربی ست و مراد راستگویان ست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم محصول: واژه ای اربی ست و در دانش کشاورزی با دسترنج برابری دارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

سلیم حلال: در جاهایی هم با پاک و پاکیزه برابری دارد مانند این جمله که همگی مان شنیده ایم: از شیر مادر حلال تر ست یعنی از شیر مادر هم پاک و پاکیزه تر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم انور: واژه ای اربی ست با واژه پر فروغ تر در فارسی برابری دارد نه پر نور تر.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم انور: واژه ای اربی ست برابری اش با پر نور تر در فارسی می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مرتضا: واژه ای اربی ست که بیشتر به گونه مرتضی نوشته می شود نام پسر ست با پسندیده، برگزیده در فارسی برابری دارد ، از فرنام های امام عای نخستین پی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم مداخله: واژه ای اربی ست با میانجیگری در فارسی هم برابری دارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم رحمن: واژه ای اربی ست و در فارسی هم رحمان می نویسند و برابری با بخشنده، بخشش گر هم دارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم تغیّره: واژه ای اربی ست برابر با دگرگون ساز، دگرگون کننده در فارسی ست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سالیم عبارات: واژه ای اربی ست که جمع عبارت ست برابر با سخنان، سخن ها، و گزاره ها در فارسی ست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مُلک جلیل: پادشاه بزرگوار و ارجمند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم خیانت: واژه ای اربی ست برابر با دست درازی در فارسی چه به دارایی ، چه به زن و فرزندیا پیمان بستن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مخلوق: واژه ای اربی ست و جمع مکسر خلق، برابر با آفریده ها، آفریدگان.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم صغائر: مانند کبائر یک واژه اربی ست به معنای گناهان کوچک در برابر کبائر یعنی گناهان بزرگ.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم اثر: رد گذار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم غافر: واژه ای اربی ست برابر با گناه پوش یا کسی که گناه را می پوشاند در فارسی و از نام های خداوند ست همچنین چهلمین سوره قرآن کریم می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم کام دل: خاسته دل، مراد دل.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم شود: پیش آید

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم سجده: سر به خاک نهادن، پیشانی به خاک گذاشتن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

سلیم ابوالبشر: واژه ای اربی ست که اگر از دید آیینی بنگریم فرنام حضرت آدم ست ولی برخی پا را هم فراتر گذاشته اند و به دانشمندانی مانند خاجه نصیرالدین ط ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم جان بین: راست بین، راست و درست بین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم آب حمیم: آب داغ یا گرم که برای گرمابه رفتن استفاده می کنند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم چاه دیل: چاهی ست در دوزخ که آب آن آلوده و چرکین از عفونت های دوزخیان ست که به سرکشان می دهند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم دیل: آغل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم خدمت: با انجام کاری، هم برابری دارد مانند به خدمت شما هم می آیم یعنی برای انجام کار های� انجام کاری� شما هم می آیم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مستقیم: در گمان من راست و درست باهم برابری این واژه ست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم خدمتگزاری: نوکری از آنجایی که برخی از واژگان فارسی که در قدیم استفاده می کرده اند ولی هم اکنون پسندیده مردم نیست واژه پرستاری بهترین گزینه ست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

سلیم داشته: دارایی همانطور که در فرهنگ معین آمده، مانند داشته من کتاب های کتابخانه ام هست یعنی دارایی من نوشتارهای کتابخانه ام هست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم تا کی باید این پیچ و تاب های الکی را بعنوان دستور فارسی به مغز خودمان و کودکان مان فرو کنیم و نامش را دستور زبان فارسی بگذاریم؟!!!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم ئ یا ئـ : چه لزومی دارد که این واژه اربی را برای پسوند خیلی از واژگان مان به جای ی یا یـ بکار ببریم، آیا ایرادی دارد که به جای کجائی، آشنائی یا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم کسرا: باید در پاسخ رکسانا بگویم که نظر شما بسیار محترم و توجیه زیبایی داشتید ولی همان را بجای جذابیّت و قدرتمندی بگویید گیرایی و نیرومندی که فار ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم شراب طور: مراد باده یا نوشیدنی کوهی ست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم ارزانی: چیزی که به کسی ببخشیم بی ارزش تر از وجودش هست و می گوییم ارزانی وجودت یعنی ارزش شما ر ا ندارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم دولت: با جمله ای در پندیات جوانمردی برخورد کردم که تنها برابری واژه دولت در اندیشه ام آوا آمدچون هیچکدام از دریافتنی های این واژه با این جمله جو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم ذوی الارحام: خیشاوندان هم خون که بسیار به ما نزدیکند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم نصرت: واژه ای اربی ست و با چیرگی در فارسی برابری دارد، از سوی دیگر هم نامی ست که برای نامگذاری پسران و دختران استفاده می شود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم دیده منّت: به دید سپاس و نکویی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم دعای خیر: نیک ستاینده، نیک ستودنی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم صاحبدل: آیین دار پارسا، مرد خدا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم صاحبدلان: دارنده دل، وقتی می گوییم فلانی دلش را دارد یعنی فلانی دلیر مرد ست و اگر بگوییم دلش را ندارد یعنی ترسو ست و صاحبدل نیست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم صاحبدلان: دلیر مردان، به مردان خدا هم صاحبدلان می گویند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم انشالله: به امید خدا.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم حافظه: واژه ای اربی ست به معنای جایگاه اندیشه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم نائش: ستایش و نیایش کنده.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مال واجبات: بایسته های دادنی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

سلیم نواله: هنگامی که خمیر را تکه تکه و بصورت گلوله در می آودند تا پهن کرده برای پختن نان به تنور می چسبانند، که همان گلوله های خمیر را نواله گویند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم معاونت: نمایندگی، جانشینی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم حرام خوری: بی رنج و زحمت کشی خوری، مفت خوری. دست درازی به داشته های مردم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم توجه: در جایی نگاه کردن معنی می دهد مانند ببین چقدر به این کالا توجه دارد: ببین چقدر به این کالا نگاه می کند. در جایی هم رسیدگی معنی می دهند ما ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم معین: شناساندن، مانند اینکه بگوییم کارهایش را معیّن کردیم یعنی کارهایش را به او شناساندیم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم فتوا: فرمان آیینی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم زندقه: دگر اندیشی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم قاصدک: گل پیامبرک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم قصاب: واژه ای اربی ست به کسی گویند که جانوری را می کشد و خونش را بر زمین می ریزد یا همان جانور کش. به گمانم که برای گوشت فروش هم نباید قصاب گفت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم غفلت: آسان انگاری، ساده انگاشتن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مضحکه: واژه ای اربی ست برابر با خنده آور.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم اصل: درست، مانند اصل مطلب را بجای آورد برابری دارد با درستی سخن را به زبان آورد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم شکدانه: پاسداشت، پاس داشت، پاس داشتن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم عین: در جاهایی هم معنی مانند هم دارد، آفت عین آتش ست یعنی زیانبار مانند آتش ست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم آفت: زیانبار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم زخارف: زیبایی ها و دروغ نمایی جهان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم اکل: خوردنی مانند: اشتیاق اکلهای لذیذ در دلشان نباشد برابر ست با شیفتگی خوردنی های خوشمزه در دل شان نباشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم غیبت: بدگویی پنهانی که همان سخن چینی و بدگویی پشت سر دیگران ست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم دستور عمل: از دو واژه فارسی - اربی ساخته شده و با دستور انجام کاری برابر ست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم مربی: آموزش دهنده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم استارت: آغاز براه. توی خودرو می نشینی و مربی می گوید استارت بزن یعنی آغاز براه را بزن تا خودرو روشن شود. در دستگاهای دیگر هم همینطور ست استارت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم لازمه: بایستگی، نخستین انجام دهی؛ چرا که وقتی از لازمه کاری سخن به میان میاد مراد همان نخستین انجام دهی ست و به گفته ی کنونی ها که واژه جایگزین ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

سلیم وظیفه: انجام دهی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم پزشک: درمانگر، درمان کننده بیماری های آدمی که اگر جانوران را درمان کند درمانگر دام و دد می شود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم حقـّیّه: راستگویی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم یقین: باور برتر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم آدمیّت: مردم گر، مردم گرا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم تهذیب: واژه ای ست که برخی آن را فارسی میدانندیعنی نگهداری؛ برخی هم اربی می دانند به معنی پاکیزه کدن یا پاکیزه سازیدر هر صورتبه دوگونه برابری می ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم تغذیه: خوردنی ها مانند : در دوران شاه در مدارس به شاگردان تغذیه رایگان میدادند، برابر ست با در روزگار نه چندان دور ، در دبستان و آموزشگاه ها به ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم لعلمه: در قدیم به دست و پا زدن کودک به زمین در هنگام شادمانی که معمولن بگونه سرگرمی بود می گفتند و می توانیم به بازیگوشی کودک هم برابری کنیم، هم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم توبه: نهمین سوره قرآن و برابربا بازگشت از کردار و انجام کار زشت.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم نصیب: داشته مانند اینکه بگوییم خوشبحالش که چنین سعادتی نصیبش گردیده برابری اش: خوشبحال کسی که چنین خوشبختی ای داشته اش گردیده است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مال حلال: داشته های پاک و درست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

سلیم عائد: که در فارسی عاید هم می نویسیم واژه ای اربی ست برابر با باز گرداندن، پس دادن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم خیر و برکت: بخشش و فراوانی، بزرگواری و بخشندگی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم غنیمت: چون همیشه جنگ و ستیزه جویی نیست و بیشتر در بین مردم ست برابری با چپاول پنهانی دارد مانند اینکه بگوییم خوردن در کنار سفره فلان کس هم غنیمت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

سلیم نصبت: بسته شد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم بضمن: مراد همان به زمین ماندن ست مانند اگر کار برادر مؤمن بضمن ماند خاطر جمع نباشید. . . برابر ست با اگر کار برادر پارسا به زمین ماند آسوده خیال ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم فیصل: پایان دادن مانند: اگر کار برادر مؤمن فیصل شد، برابر ست با: اگر کار برادر پارسا پایان داده شد. از نوشته های پندیات جوانمردی. همچنین فیصله ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم خاطر جمع: آسوده خیال.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم عادت: خوی گرفتن به چیزی یا جایگاهی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم سور و سات: برابری با سفره خوراکی ها همراه شادمانی هادارد و بیشتر برای جشن عروسی ها، نامزدی ها و زاد روزها بکار می رود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم صاف: یکی هم برابری دارد مانند باهم صاف و یکدل باشیم برابر ست با، با هم یکی و یکدل باشیم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

سلیم معاندان: جمع معاند برابر با ستیزه گران ست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم بحال: بی خردی، بیچارگی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم بحال: به دیوانگی مانند بحال خود سرگردان ست برابری اش اینکه در دیوانگی خودش سرگردان ست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مخالف: نا هماهنگ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم طیبه: واژه ای اربی ست برابری اش ذر فارسی پاک، پاکیزه و پاکدامنی ست که معمولن این واژه را برای خاندان پیامبر و امامان بکار می برند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم عبدالسلام: واژه ای اربی ست برابری اش در فارسی بنده درود گو ست، بنده ای که درود می فرستد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم راوی: بازگو کننده یک سخن و معمولن به بازگو کنندگان سخنان پیامبران و امامان می گویند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

سلیم افعال: واژه ای اربی و جمع فعل ست برابری اش در فارسی کردارها، کارها ست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم معنی: برابری واژه، درون مایه واژه مانند معنی واژه معنی در فارسی چیست؟ برابری یا درون مایه واژه معنی در فارسی چیست؟

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

سلیم نذر: واژه ای اربی ست به معنای پیمان بستن با خود که معمولن در دلمان پیمان می بندیم تا در هنگام رسیدن به آرزویمان یا خاسته هایی که اگر به آن برسیم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم آبیله پا: در قدیم به معنی کوچولو زبانزد مردم بوده و کوچولو معمولن به کودکان می گویند، این واژه کاربرد رسمی ندارد و به گفته ای ممکن ست هم اکنون ج ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم آبیله: پیچ، مارپیچ، هنگام در هم تابیدن سیم ها یا چیزهای مانند آن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم جبلت: آفریده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم طبیع: در مواردی هم در گذشته بجای طبیعی بکار می برده اند به معنی ذات، سرشت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم منصب: واژه ای اربی ست به معنی رده های بالاتر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم درک: نیروی گیرایی، هنگامی که می گوییم درک و فهم ندارد یعنی نیروی گیرایی و گیرندگی اش بسیار کم ست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم رضا جوی: خشنود خاه، خاهان خرسندی. در پندیات جوانمردی آمده. . . رضا جوی امام باشد. . . یعنی خاهان خرسندی پیشوا باشند یا خشنود خاه پیشوا باشند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم بی خبر: بی پیام، بدون پیغام

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم بات: جدا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم غضبیه: واژه ای اربی ست به معنی خشمگینانه مانند قوه غضبیـه یعنی نیروی خشمگینانه در برابر نیروی نفسانی و خوشگذرانی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم غیض: رویگردان، اندکی خشم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم حالات: واژه ای اربی ست به معنی دگرگونی در رفتار و گفتار آدمی یان همچنین دگرگونی در رفتار جانوران.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم وقار: واژه ای اربی ست به معنای زیبا و گرانسنگ، شکیبا و چشم نواز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم عارض: روی دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم فانیه: زودگذر، از بین رفتنی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مزخرفات: واژه ای اربی به معنی چرندیات می باشد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم عوام الناس: واژه ای اربی به معنای مردم نا آگاه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم نزاعات: واژه ای اربی ست به معنی ستیزه جویی ها، دشمنی ها.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم تقلین: واژه ای اربی ست و در فارسی: * پریزاد و آدمیزاد معنی می دهد. ** از ریشه ثقل می آید یعنی چیز سنگین. *** اشاره به حدیث پر آوازه پیامبر ست ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم علما: مراد دانشمندان آیین ( دینی ) می باشند نه دانشمندانی که در رده های گوناگون، دانش بدست آورده اند حتا می توانیم از آنان به فرزانگان هم معنی ک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم علما: مراد دانشمندان آیینی ( دینی ) ست نه دانشمندانی که در رده های گوناگون، دانش بدست آورده اند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم ظاهر: نمایه، برون نمایه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم صرّانی: بدون تلاش، کسی که کوشش نمی کند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم غرق: فرو رفتن در آب که گاهی رهایی می یابند و گاهی می میرند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم آفت: آسیب زن، زیان رسان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم وبال: رنجش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم فانی: نیستی پذیر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم جاه و جلال: فر و شکوه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مطاعات: واژه ای اربی و جمع مطاع ست یعنی پیروی ها شده، فرمانبرداری ها شده.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم ذکره: واژه ای اربی ست به معنی یاد آور، یاد آوری. در پندیات جوانمردی نوشته: در روز قیامت حساب خلق اولین و آخرین بدست مولانا علی ذکره الشفاء می گ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم شفاعت: دادخاه، معمولن از این واژه که اربی ست از بزرگان و فرزانگان آیین که به آنان اعتماد داریم بعنوان میانجی بین خود و خداوند استفاده می کنیم یع ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

سلیم کشف: واژه ای اربی ست به معنی نو یافتن، تازه یابی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم عمل: انجام دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم می نهم: می گذارم مانند من به دیدگاه شما ارج می نهم یعنی به دیدگاه شما ارج می گذارم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مراعات: بهترین معنایی که برایش می دانم رعایت حقوق دیگران ست مانند اینکه در یک بگو مگوی خانوادگی یک نفرمان باید کوتاه بیاییم یعنی رعایت حق طرف چه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم رحمانیت: واژه ای اربی ست و از رحمان می آید و به معنای بخشش های بسیار ، بخشش های فراوان ست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم ادب: ارج گذار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم احترام: ارجمند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم بنظر: به گمان، در باور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم فرموده: سفارش کرده، سفارش شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم التجا: پناه خاه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم شاپو: کلاه دوره دار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

سلیم دعا: در میان ما دعا را به گفتن یک یا چند جمله اربی جا انداخته اند در صورتی که چنین نیست بلکه واژه ای کهدر آن نیک اندیشی باشد و برای کسی بخاهید د ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم ذوالجلال: بزرگ و بزرگوار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم آیینه: هیچ دلیل منطقی نمی بینم که آیینه بنویسم و آینه بخانم، به شیشه ای که برای برگردان نمایه ها، خودمان و دیگران پشتش را جیوه مالی می کنند آینه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم جلا: واژه ای اربی ست که با همزه پایانی نوشته می شود: جلاء ؛و به معنی زدودن مانند اینکه بگوییم دل مان را از گناهان جلا دهیم یعنی گناهان را از دلم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم صیقل: برق انداختن پس از زدودن زنگار فلزها.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم یقیین: بی گمانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم اولی: پیشین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم طریقه: هم آیین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مٍلک: زمین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم سر: واژه ای فارسی به معنی خانه. سر سرا: سرانداز دروازه، ورودی خانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم کسور: واژه ای اربی ست یعنی کم کرده ها، کم شده ها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم معاندین: واژه ای اربی ست و از خانواده عناد می آید به معنی ستیزه گران، دشمنان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم تصدیق: درست اندیشی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم تصدیق: درست انگاری، درست پنداشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم دایره: گرد، گردونه. دایره گونه ای ساز .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم تحت حکم: در سایه دستور مانند: در تحت حکم آن قطب باشی یعنی در سایه دستور آن قطب ( پیشوا ) باشی. از نوشته های پندیات جوانمردی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم تحت نظر: از دیده پنهان نیست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم تحت: سایه، دید مانند: او تحت نظر ست یعنی او از دید پنهان نیست. تحت حکم آن باشی یعنی در سایه دستور او باشی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم خاتم: پایان دهنده پیامبران یا پیام دهنده ی پیغمبران خداوندی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم فرقه: واژه ای اربی ست به معنی گروه و در جاهایی هم معنی گروه گروه می دهد مانند اسلام پس از مرگ پیامبر چند فرقه شد یعنی اسلام پس از مرگ پیامبر گرو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

سلیم والا:واژه ای فارسی ست به معنی بالا، وقتی می گوییم والا مقام یعنی بالا پایه. و الّا: واژه ای اربی ست یعنی مگر نه اینکه. مانند و الّا همه ی خلق ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

سلیم خر: جانور دراز گوش خر: به کسی که فریب خورده ست می گویند، فریب خورده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم حق: چنانچه گفته و نوشته شده حق معنی های بسیاری در بر دارد از جمله راستگویان درست کردار مانند این جمله در کتاب آیین جوانمردی: . . . اهل حق می شد، ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

سلیم عکس: واژه ای اربی ست به معنای نمایه، این نمایه می نواند چشم انداز ی از دیده های یک نمایه گر باشد یا نمایه آدمیزادی در هر اندازه دلخاه؛ عکاسی یعن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم عکاس: واژه ای اربی ست به معنی نمایه انداز، نمایه گر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

سلیم عکس: واژه ای اربی ست به معنای نمایه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

سلیم صفت: در جاهایی هم معنی مانند هم دارد، مانن اهریمن صفت یعنی در کردار ، رفتار و اندیشه اش مانند اهریمن ست یا خوی و سرشت اهریمنی دارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم لعین: رانده شده، دور شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم اهل: جز معنی هایی که گفته شد همنشین، هم نشینان هم معنی می دهد مانند اهل دوزخ: همنشینان در دوزخ یا همنشین دوزخ یان.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم بزرگ: بسیار مانند قهر بزرگ یعنی خشم بسیار؛ در پندیات جوانمردی آمده: خداوند قادر متعال قهر بزرگ کند یعنی پروردگار توانای بلند مرتبه خشم بسیار کند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم عیب: ایراد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم کفشدوز: یا همان کفش دوزک نا حشره ای زیبای سرخ رنگ با خالهای سیاه که از شته تغذیه می کند، بی آذار و دوست داشتنی ست. کفض دوز: پینه دوز پاپوش.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم ایمان: باور داشت ها و گرایش های آیینی، ایمان: باورهایی که از ته دل بر می خیزد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم کامل: نمی توانم بگویم که حتمن این واژه اربی یا پارسی ستولی آنچه تا کنون دانستم اربی ست چون در اربی مشتقات آن هم آمده ولی در پارسی یا فارسی معمول ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم صالحان: واژه ای اربی ست که به فارسی جمع بسته اند یعنی درستکاران، شایستگان.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم برخنده: رویش، یک واژه قدیمی ست که بگمانم هم اکنون کاربردی ندارد، در پندیات جوانمردی آمده:. . . مثل باران بهاری ست که باعث برخنده چمن می شود. . . ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

سلیم ثنا: واژه ای اربی ست به معنی سپاس، سپاسگذار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

سلیم ثنا: ستایشگر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم اهل خانه: ماندگاران خانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم ابلاغیه: برگه پیام رسانی، آگهی پیام رسانی چه از سوی دولت باشد چه اداره ها و ارگانهای بین المللی ( جهانی ) و دولتی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم حسرت: افسوس خور، دریغ گو، رشک

پیشنهاد
٠

سلیم نعوذبالله منها: از کارهای بد و وابسته هایش به خدا پناه می برم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم نعوذبالله: از وسوسه بد کرداری و کارهای بد به خدا پناه می برم.

پیشنهاد
٠

سلیم صراط المستقیم: واژه ای اربی ست یعنی راه راست و درست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم بخشندگان: کسانی که دست و دل بازی فراوان و بخشندگی بسیار دارند و نیازی نیست این واژه زیبای فارسی را با اربی پاسخ بگوییم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم رحمان: بخشنده، بخشایشگر. پس اگه قرار باشد معنی مهربان هم داشته باشد چرا خداوند در قرآن بسم الله الرحمن، نگفته و واژه رحیم را برای مهربان برگزید ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم آب کوثر: آب چشمه، آب گوارایی که در جوی های پردیس روان ست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم آب شرقتول: آبی که گل آلود غلیظ ست و از گلو پایین نرود چون خوردنت نمی آید. در پندیات جوانمردی نوشته در دوزخ به جای آب کوثر، آب شرقتول می دهند یعن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم ملل و نحل: نام نوشتار پر آوازه محمد پسر عبدالکریم شهرستانی که به فارسی آیین ها و کیش ها می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم ملل: در قدیم به آیین ها ملل می گفتند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم جاهلیت: به دوران نادانان تازی پیش از پیدایش آیین اسلام می گویند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مشغول الذمه: واژه ای اربی ست یعنی کسی که بدهی ای بر گردن دارد، سوار تاکسی شدیم و کرایه را دادیم ولی راننده بقیه پولمان را برنگرداند به او گفتیم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم ولی نعمت: پشتیبان کننده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم سبب: روی مانند از آن سبب یعنی از آن روی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم حال: حال با هال تفاوت بسیار دارد، حال واژه ای اربی ست یعنی اکنون، سرگذشت. ولی هال یعنی پیش ایوان کوچک که جایی برای نشستن و دورهم بودن خانواده ه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم خوار . و زار: بی ارزش و ناتوان، فرومایه و بیچاره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

سلیم مولا: آقا، سرور، دوست ، دوستدار همیشه در حدیث غدیر شیعیان از مولا به عنوان آقا و سرور یاد می کنند و معمولن اهل سنت این واژه را نمی پسندند، به گ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم خسران: زیان دیده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم لقا:معمولن دیدار و دیدن چهره ی خداوندی که دیده نمیشود و ذهن بشر را مشغول دارد ست مانند لقا الله یعنی رسیدن به دیدار خداوند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم فهم: نیروی دریافتن، نیروی گیرندگی مانند فهمش بالایی دارد یعنی نیروی دریافتنش یا نیروی گیرندگی اش بالاست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم خیر: خوب، پاداش، مزد مانند خدا خیرت دهد یعنی خدا مزد و پاداش تو را بدهدیا کار خیر انجام داد یعنی کار خوب انجام داد. خَیّر: نیکوکار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم آستان مبارک: درگاه خجسته، پیشگاه فرخنده

پیشنهاد
٠

سلیم خیر و برکت دار: بسیار بزرگوار و بخشنده مانند این جمله که می گویند خیر و برکت دار باشد یعنی بسیار بزرگوار و بزرگوار باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم دولت: آنچه که ما در سیاست از آن برداشت می کنیم به نوشته فرهنگ عمید دَولَت dawlat ست و واژه ای اربی ست و آن را اشتباه dowlat می خانیم که درست آن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم اعتقاد کامل: باور فراگیر، باوری که همه گیر شود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم لعلمه: مانند برخی از واژگان اربی که با فارسی آمیخته شده و دگرگونی یافته یعنی لعل من ست، لعل یک گونه سنگ با ارزش و بها دار ست گاهی چیزهای با ارزش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم محض رضای خدا: برای خشنودی خدا، تو را به خدا که خود گونه ای دیگر از سوگند ست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم جوانمرد: با گذشت، مردانگی، ارجمندو. . . چرا باید واژگان فارسی را به اربی پاسخ دهیم و مانند این واژه به این روشنی را فتوت بگوییم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم حال و احوال: واژه ای اربی ست به معنی چگونگی سرگذشت.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم ذوالجلال: واژه اربی ست به معنی دارنده بزرگی و بزرگواری از ویژگی های پروردگار یکتاست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم عشق و عاشقی: واژه اربی ست به معنی دل دادگی و دل باختن چه به خداوند هستی بخش باشد چه به بنده خدا.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم اخلاص دار: واژه اربی ست به معنی دل پاک دار.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم عذر:واژه اربی ست به معنی درخاست بخشش کردن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

سلیم مشاهده: بیننده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم واجبات: بایسته ها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مطلبی: سخنی، گفتاری، گفتارهای نوشته شده.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم امورات: کارهای، متاسفانه جمع امور یعنی جمع بستن امور ست که این هم اشتباه ست ولی در میان ما جا افتاده است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

سلیم نکیر: بسیار دشوار، دگرگونی؛ واژه ای اربی ست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

سلیم نکیر: اربی ست به معنی بسیار دشوار، دگرگونی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم شرم: یک احساس درونی ست و به معنی پریشان و پشیمانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم حساب: همچنین به معنی رسیدگی مانند روز حساب یعنی روز رسیدگی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

سلیم حساب: جدا از شمارش به معنی اندوه و ترس، مانند اینکه می گوییم به حساب تو هم می رسم یعنی به اندوه و ترس تو هم رسیدگی می کنم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم حضرت: البته این واژه در مورد خداوند معنی سرور جهانیان را می دهد مانند حضرت خداوند یعنی سرور جهانیان خداوند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم زوال: ناپایداری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم غبض: اربی ست و به معنی خشم ست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم شریعت: آیین، کیش مانند قوانین شریعت اسلامی یعنی روشهای آیین اسلامی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم حقّ: در جاهایی هم معنی مال دارد مانند خمس یعنی یک پنجم دارایی مان مال امام ست البته امام معصوماز دیدگاه شیعیان.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم نواهی: اربی ست و جمع نهی به معنی بازدارنده ها.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم مولانا: راهبرمان، رهبرمان، آقایمان، پیشوایمان مانند مولانا علی یعنی پیشوایمان علی. و به گفته برخی از پژوهشگران یکی از نام های خداوند می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم حضرت: اربی ست به معنی سرورمان مانند حضرت محمد، حضرت علی: سرورمان محمد، سرورمان علی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مرتضوی: اربی ست و از مرتضا می آید به معنی پسندیدگی و خشنودی. همچنین به فرزندزادگان مولا علی هم مرتضوی می گویند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم سطور: اربی ست و جمع مرکب سطر یعنی خط نوشته ها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم جسمانی: بدنی، بدن دار مانند اینکه بگویند از نظر جسمانی قوی ست یعنی از دید بدنی یا بدن داری نیرومند ست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم تحکیمات: جمع تحکیم به معنی استواری ها.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

سلیم باری تعالی: واژه ای اربی ست به معنی آفریننده برتر که همان آفریدگار هستی بخش باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم باری: واژه ای اربی ست یعنی آفریننده مانند باری تعالا یعنی آفریننده برتر. باری: در پارسی هم یعنی بارکشو در قدیما به کامیونهای کوچک می گفتند ماشی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم پیشوا: رهبر که متضاد آن پسوا یعنی رهرو ست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

سلیم گواهی: در برخی موارد گزارش هم معنی می دهد مانند: گواهی پزشکی یا گواهی پلیس یعنی گزارش پزشکی یا گزارش پلیس.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم ممکن: شاید مانند ممکن ست این پروژه انجام شود یعنی شاید این پروژه انجام شود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم جایزات: پسندیده ها از جایز به معنای پسندیده می آید.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم محق: شایستگان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مبطلان: نادرستان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم فتوی یا فتوا: دستور آیینی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم فصول: جمع فصل به معنی بخش ها، دوران ها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

سلیم فصل: دوره مانند چهار فصل سال یعنی چهار دوره سال بخش مانند این کتاب چهار فصل دارد یعنی این کتاب چها بخش دارد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم برزخ: چهان بین مرگ و رستاخیز؛ برخی ها به این باورند کسانی کهپس از مرگ هنوز دلکن این جهان نشده اند در بین مرگ و رستاخیز سرگردانند که همان جهان دو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم جمع: انباشه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم جناب اسماعیلی به گمانم راه را خطا رفتیدآدم نخستین پیامبر از سوی خداست نه نخستین آدمیزاد در روی زمین، اگه نوشته ی شما درست باشد تکلیف آدمان نخستی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

سلیم انسان: واژه ای عربی ( اربی ) ست و کوتاه شده آن انس می باشد و در قران هم انس و جن نوشته شده، معنی آن در پارسی آدمیزاد یا آدم زادگان ست یعنی زاد و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

سلیم انفاق: بخشش به بینوایان در راه خد. ا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم اهل تسلیم: خاستار دوستی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم رهایش: آزادی، رهایی؛ نام یکی از کتاب ها یا نوشتارهای دانای خردمند ناصرخسرو قبادیانی گشایش و رهایش ست به معنی گشودن و رهایی. رهایش: آزاد مانند ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم گشایش: باز کردن دشواری ها در کارها، گشودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

سلیم حلال:کارهای شایسته در برابر حرام یعنیکارهای ناشایسته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم انفال: بخشش ها و نمیتوان به غنیمت معنی کرد زیرا در فارسی غنیمت یعنی چاپیدن، دستبرد زدن و دارایی و چیزهایی که در جنگ به زور و بدون زحمت بدست می آ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم نازل: فرو فرستادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مقربان: نزدیک شدگان به خداوند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم پیشتازان: ره یافتگان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم تخلص: معمولن یک شاعر یا نویسنده نامی غیر از نام اصلی اش برای نوشته هایش گزینش می کند، این واژه برابر با پر آوازه یا فرنام می باشد ولی بهترین گزی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

سلیم اهل: ماندگار مانند اهل خانه یعنی ماندگار خانه یا ماندگاران خانه. دوستار مانند اهل کتاب یعنی دوستار کتاب. خاستار مانند اهل دوستی یعنی خاستار دو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مردمان: جهانی یان، مردم ها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم آخرینان: پایانی یان، واپسین یان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

سلیم هلال: نخستین سه روز دیده شدن ماه را به عذبی هلال گویند که نه نیمه ست نه دایره بلکه باریکه ست یعنی ماه باریک یا باریک ماه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم اسیر: در بند کشیده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم زکات: بر گزیدن اندکی از مال مان برای دادن به نیازمند که در اسلام به آن سفارش شده.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم صلوة: در فارسی نیایش معنی می دهد همچنین دعا و نماز هم گفته می شود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم صلوة: گه صلات هم نوشته میشود به معنی دعا، نماز و نیایش معنی می شود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم صافات: جمع صافه و سی و هفتمین سوره در قرآن ست به معنی رده ایستادگان یا کسانی که در یک رده ایستاده اند، فرشتگان رده ایستادگان سپاس گوی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم اصل: آغازش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

سلیم قیاس: سنجش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم فوائد: سودمندی ها

پیشنهاد
١

سلیم امیرالمؤمنین: سرور پرهیزکاران، پیشوای پارسایان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم تسبیح: نیایش و ستایش کردن با مهره های به بند کشیده مانند تسبیح حضرت زهرا یا تسبیحات چهارگانه که جنبه نیایش دارد یا ذکر نام های پیامبر یا امامان ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم تنزیل: کم کم فرو فرستادن که بیشتر در باره آیات قرآنی بکار می رود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم شاکرانه: از ته دل سپاسگزاری کردن، سپاسگزارانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم عقلی: خردگرایی، هوشمندی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم ممثولات: از واژه مثل می آید و به معنی نمونه ها و مانندها ست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مأذون: از سلسله مراتب هفتگانه فراخان اسماعیلی یان ست به معنی اجازه یافتگان، بار یافتگان.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم شیطان: یک موجود نادیدنی و غیر فیزیکی ست به معنی وسوسه گر که در آیین های خداپرستی ست و در بین مردم موجودی ترسناک گمان می شود، در پارسی اهریمن می ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم کنیه: به پارسی یعنی فرنام

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم کسری: نیاز مانند کم و کسری یعنی نداشتن و کمبودها و نیاز کسری : یک عمر به اشتباه به ما گفتند فرنام شاهنشاهان ساسانی ست ولی کسری همان کمبود ست و ف ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم لذکره هم السجود: ستایش و پیشانی به خاک نهادن ویژه یا شایسته اوست. یک جمله دعایی ست و بیشتر شیعیان اسماعیلی برای امامان خودشان بکار می برند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم امر و نهی: دستور و پیشگیری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم لوایق: شایستگان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم محالات� نا ممکن ها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم تأویل: از واژه اول یعنی نخستین می آید و می توان به آشکار نمودن گزارش پنهان که مغز سخن ست هم اشاره کرد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم کنایت: سخن پوشیده، گوشزد مانند: نفسی که از حوا کنایه به زن نموده اند یعنی جانی که از حوا ست، گوشزد به زن گفته اند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم میلاد با سعادت: زاد روز بهروزی زیرا زادن نورسیده در یک خانواده بهترین و خوشایندترین گزارش زندگی ست و آن روز بهترین روز ست که این بهروزی در نود و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم قائم: ایستاده، پنهان وقتی می گوییم قائم آل محمد یعنی پنهان خاندان محمد که منظور امام دوازدهم در شیعیان دوازده امامی ست ولی در شیعه ی اسماعیلی که ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم هفته: واحد اندازه گیری شبانه روز، هفت شبانه روز: شنبه، یکشنبه، دوشنبه، سه شنبه، چهارشنبه، پنجشنبه، آدینه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مسکونی: زیستگاهای خشکی ( روی زمین )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم اقالیم: جمع اقلیم به معنی سرزمین ها و قدیم یان زمین را به هفت سرزمین بخش کردند که به سرزمین های هفتگانه پر آوازه شدند که هر سرزمین را به گردونه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم دوره ئی: گردهمایی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم دوره ئی: دوره ای

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم معلمان: واژه ای اربی ست، جمع معلم به معنی آموزگاران، آموزش دهندگان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

سلیم رحمان: بخشنده، بخشایشگر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم عناصر جمع عنصر به معنی پاره گان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

سلیم عاقله: نگهدارنده مانندقوه عاقله یعنی نیروی نگهدارنده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم طبیعی: آفریده شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم صفات: جمع صفت ست یعنی ویژگی ها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم کمال: در مواردی هم می توان برتری معنی کرد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم اخلاق حمیده: منش پسندیده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم لذات: خوشی ها، خوشگذرانی ها و دور از اندوه و غم جمع لذت به معنی خوشی و خوشگذران

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم اهل آخرت: رستاخیز باوران، آنانی که روز رستاخیر را باور دارند که یکی از پایه های هر آیینی می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم اهل دنیا: جهانی یان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

سلیم آبادیس: مانند پدران

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

سلیم آبادیس یک نام ایرانی برای پسر ست و از طرفی نام پر آوازه ترین درمانگر دوران ایران باستان در زمان هخامنشی یان بوده.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم وساوس: بد اندیشان جمع وسوسه یعنی بد اندیشی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم حسیات: دریافتنی ها جمع حس یعنی دریافتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم بالعرض: نیازمند دیگری و بدون هیچگونه ویژگی ست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم چیزی که نه تنها دارای ویژگی و وابسته به خود باشد بلکه بی نیاز از چیز دیگر باشد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم بود: هست و واژگان کمبود یعنی در هستی اش کم دارد؛ و پربود یعنی در هستی اش سرآمد ست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم کمال: پربود، در برابر کمبود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مباینت عینی: جدایی آشکار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم أبدان: جمع مکیر بدن به معنی تن ها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم حلّال: باز کننده حلال: ببخش مانند مرا حلال کن یعنی مرا ببخش حلال: پذیرفتنی مانند این کار تو حلال ست یعنی این کارت چذیرفتنی ست