عاقلانه

/~AqelAne/

مترادف عاقلانه: بخردانه، خردمندانه، زیرکانه، عالمانه، عقلایی، هوشمندانه، هوشیارانه

متضاد عاقلانه: جاهلانه

برابر پارسی: هوشمندوار، اندیشمندانه، هوشمندانه

معنی انگلیسی:
advisable, intelligent, logical, rational, reasonable, sanely, sensible, sensibly, wise, wisely, politic, sage, sane, well-advised, well-balanced

لغت نامه دهخدا

عاقلانه. [ ق ِ ن َ / ن ِ ] ( ص نسبی ، ق مرکب ) خردمندانه. زیرکانه. ( ناظم الاطباء ). بمانند عاقلان. عاقل وار : دیوانه... آغاز سخن عاقلانه کرد چنانکه مردم را گمان افتاد که وی بهتر گشت از دیوانگی. ( نوروزنامه ).

فرهنگ فارسی

همچون عاقلان خردمندانه : دیوانه ... آغاز سخن عاقلانه کرد چنان که مردم را گمان افتاد که وی بهتر گشت از دیوانگی .

فرهنگ معین

(ق نِ ) [ ع - فا. ] (ق مر. ) از روی عقل ، به شیوة عاقلان .

فرهنگ عمید

خردمندانه، همچون عاقلان، مانند عاقلان.

مترادف ها

wisely (قید)
خردمندانه، عاقلانه، عالمانه

prudently (قید)
عاقلانه

پیشنهاد کاربران

بپرس