حالات

/hAlAt/

مترادف حالات: احوال، اوضاع، کیفیات، حوادث، وقایع

لغت نامه دهخدا

حالات. ( ع اِ ) ج ِ حالت : لی مع اﷲ حالات لایسعنی فیها ملک مقرب و لا نبی مرسل.
- حالات الدهر؛ گردشهای روزگار.

فرهنگ فارسی

جمع حالت
( اسم ) جمع حالت . ۱ - کیفیات چگونگیها اوضاع . ۲ - وقایع حوادث .

دانشنامه عمومی

حالات ( به عربی: حالات ) یک منطقهٔ مسکونی در لبنان است که در شهرستان جبیل واقع شده است. [ ۱] حالات ۱۰۰ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
عکس حالات
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

سلیم
حالات: واژه ای اربی ست به معنی دگرگونی در رفتار و گفتار آدمی یان همچنین دگرگونی در رفتار جانوران.
یعنی وقایع

بپرس