تصمیم گیری

/tasmimgiri/

فرهنگستان زبان و ادب

{decision making} [روان شناسی] فرایند شناختی انتخاب یک موضوع یا مورد از میان چند گزینه

فارسی به عربی

اِتّخاذ القرارِ

پیشنهاد کاربران

سلیم
تصمیم گیری: گزینش جویی، مانند: تصمیم گیری نهایی با پدر ست یعنی گزینش جویی پایانی با پدر ست.
آهنگ چیزی کردن، خواستن، رای چیزی را داشتن، برگزیدن، گزینش،
به نظر من انتخاب
گزین گیری
گزینه ستانی، گزینه پردازی
آمیخته واژه ی �به گزینی� یاد شده در بالا از سوی یکی از کاربران را نیز می پسندم؛ گرچه از دربرگیرندگی بسنده برخوردار نیست. از میان دو آمیخته واژه ی پیشنهادی ام با آنکه �گزینه ستانی� گوشنوازتر است، �گزینه پردازی� را دربرگیرنده تر می دانم؛ زیرا �تصمیم گیری�، کاری فراتر از �گزینه ستانی� و �به گزینی� است.
...
[مشاهده متن کامل]

تعیین تکلیف، برآیند نظرات،
به گزینی
انتخاب گزینه درست از مابین چند گزینه
به نام خدا
با سلام:
من معنی تصمیم گیری رو این جوری فهمیدم اینکه ما در مورد یک چیز ی که مثلا می خوایم بخریم و وارد مثلا مغازه که میشویم ما می خوایم یک مثلا اتود بخریم و ما به سلیقه خودم یکی از آنها را انتخاب میکنیم و به این یک تصمیم گیری می گویند
بر آن شدن
•﷽•
همه ی ما در زندگی روزمره ی خود بار ها تصمیم گیری کرده ایم اما شاید با خود بگوییم اصلا تصمیم گیری به چه معناست؟؟؟؟؟ تصمیم گیری یعنی انتخاب بین ۲ چیز یا چند چیز برای مثال شما چندین ماه است پول خود را پس انداز میکنید تا یک وسیله ای که دوست دارید را بخرید. زمانی که به فروشگاه میروید تا آن وسیله را بخرید خواهر یا برادر شما برای مثال از یک بازی فکری خوشش آمده و شما میتوانید با دادن نصف پول خود آن وسیله را برای خواهر یا برادر خود تهیه کنید. پس اینجا شما باید ( ( ( ( تصمیم بگیرید ) ) ) ) که آیا این وسیله را بخرید یا نه و زمانی که بین آن دو یکی را انتخاب میکنید یعنی شما ( ( ( ( تصمیم گیری ) ) ) ) کرده اید
...
[مشاهده متن کامل]

تدبیر مناست در موقیعت ها
به اراده و یا عزم یا فرایند ذهنی و یا شناخت راهکار در یک راه و یا چند راه مجهول که گاهی عجولانه و گاهی هم با تأمل و سپری شدن زمان میسر است.
بیشتر به معنی فکر کردن میخوره ولی اگه بخوایم رسمی ترش کنیم بگیم تفکر بهتره!
تصمیم گیری: گرفتن تصمیم . اتخاذ تصمیم . اراده کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس