پیشنهادهای الهام حمیدی (٣٤٩)
حرکات کششی
در زبان شناسی. دمشی
آفای تقی پور عزیز، کاملا درست گفتید. فقط اینکه argot، یه تفاوتی با jargon داره. Jargon زبان صنفی رسمیه، و argot همون زبان صنفی ولی عامیانه. رسمی در ...
شأن اجتماعی
کلام تایید گونه، واژه های کوتاهی که در تایید و همدردی فرد مقابل به کار می رود.
در زبان شناسی : خطی فرضی نشان دهنده تفاوت های گویشی در محدوده ای مشخص.
معاشرت
فعلی که در اون کاری انجام میشه. مثل خوردن، نوشتن، رفتن
عدم وقوع
نبود چیزی. مثلا poverty of stimulus نبود انگیزه
اطلاعات ورودی
تسلط روی آنچه که آموخته می شود
سخنور
پستی و بلندی
در زبان شناسی : خلأ نحوی
Dummy subject فاعل ساختگی ، فاعلی که دقیق مشخص نباشد. It is rainy.
همان stative است. ب معنای حالت، وضعیت.
زبان شناسی. اشاره اشاره ای که نمی تواند بدون ارجاع به بافت فیزیکی تعبیر شود.
ارجاع ب هسته ( در زبان شناسی )
در زبان شناسی، آواهایی ک توسط تیغه زبان تولید می شوند. آواهای تیغه ای
نوک زبانی ( زبان شناسی ) آواهایی ک توسط نوک زبان تولید می شوند.
ب اصافه کردن پیشوند و پسوند ب انتهای ریشه افعال دلالت دارد.
تک ریشه ای
تحلیل بی واسطه اجزای اصلی
قرار دادی، دستوری
دایره واژگان
مینا کاری
از اونجایی که برای واژه ( painting ) ، ترجمه ی نقاشی کردن رو به کار می برن، بهتره که برای drawing، طراحی کردن رو استفاده کنیم.
منحصر به فرد.
به موازات
بی کم و کاست
طبقات
پای چیزی به میان آمدن
graphic organizer چارت گرافیکی
مغرضانه
جهت گیری
تحصیلات عالیه
تغییر. It will increase the motion of the school’s culture
ترکیبی
دگرگون شدگی
بی ثبات
وراجی کردن
سازمان دهی کردن
به خودت سخت نگیر
سازگار
حمایت جامعه
شروع به کار کردن
سَبک
غم غربت
بازار بزرگ
قابل فهم
ساختار
سخت گیرانه
غیر رسمی
خارج از عرف
روز حمله
انسایشی
انسایشی
ایده نا موفق
جناس
قواعد
نوار میله ای
مقیاس میله ای
think hard about ، فکر کردن زیاد در مورد چیزی
مجموعه . مثلا strings of sounds . . مجموعه ای از آواها
آوا
جمع و جور کردن
تپش قلب ( در پزشکی )
اقتصاددانان
positive economics
heterodox economics
سل پوستی
نیشتر زدن به نخاع
توصیه کردن
خورنده
پیرمرد هاف هافو
پیر و پاتال
روزنه امید
جو نگیردتون ! ( خونسرد باشید. جوگیر نشید )
قد قد کردن
بهره برداری
اشتباه محض
مست و سرخوش
she put of work او کارش را رها کرد
حقیقت محض
اونو دستگیرش کن، بندازش پشت میله های زندان
جوینده
مامور قانون
غذای آماده
مین گذاری شده
خطاب قرار دادن اشخاص
سوادآموزی
شخص هدیه دهنده
overwhelm
پیمان خواهر خواندگی
اینجا پارتی بازی شده
گذاشتمش کنار
انصراف دادن از شغل He is better off in his new job
something that is very shocking and disappointing
داخل بطری bottled milk شیر بطری . . مثل شیر پاکتی
ظرف مخصوص درست کردن ذرت بو داده
سادگی
عدم مهارت در سخنوری
کاسه لیس ـ آدم تن پرور
تنها پشیمانی من این است که . .
الهی eternal Providence مشیت الهی
جو گندمی
کلاغ
روزهای تیره و سیاه
حزن آلود
فرض و احتمال. هر چند ک اکثرا معنی باید و اجبار میده ، ن مثل should ک درجش کمتره و بیشتر جنبه توصیه داره
مهربانانه
اتاقک
رفتار سرباز معابانه
پوچی ، بیهودگی
دیوانه وار
مهمانخانه
ادای احترام
محفظه جعبه مانند
کار درست
دوستانی ک می گن مرگخوار . . . . . . اشتباهه. . . مرگ خوار ب طرفدارای ولدمورت می گن. دمنتورها همون دیوانه ساز ها هستن !!!1
تا جایی که به من مربوط میشه
هر چند وقت یک بار
افسار گسیخته
کله ، مخ ( حالت عامیانه )
منحرف شدن به سمتی
، پیش درآمد
کالسکه
تمایلات
برق زدن. . . چشمانش برق می زد
مدفون شدن
ارتباطی
ناخوشایند
مواهب _ نعمت ها_ موهبت ها
کنج
مسافران
محاسبه کردن میزان صحیح را محاسبه کن play the right amount
هیکلی
دل و روده
پرسینگ _ سوراخ شده برای انجام پرسینگ
تن لش ؛ اوسگول
درگیری
فارغ التحصیل
احتمالی
تشریفاتی
ویژگی مشترک
پرمایه
مشاغل
مسیر ارتباطی . ( به ویژه در اقتصاد و بازرگانی )
کلان
واسطه ( برای هر کاری )
آداب و رسوم آبا و اجدادی
ماهیت وجودی
تجسم ، نمایش ، ارائه
مادی.
اون دوستمون درست گفت. در متنی که من دارم ، فقد معنی "مجزا" براش درست در میاد. a parking knocked outside the bank.
مراسم دعا
اشائه خبر
وسایل. those are my stuff! اونا وسیله های منن
ویرایشگر
به کار گیری
دقیق . رسا
دقیق. اصل مطلب
در نتیجه
پر حجم
فرهنگ غنی در برابر فرهنگ فقیر
کارهای مورد نیاز
مخفف کلمه واشینگتون. که نام یکی از ایالات آمریکا است.
قطعا خوشحال می شوم
قیمت خرده فروشی
پیشگو
جرم
اساسی
معاملات بزرگ _ کار بزرگ
معتقد بودن ؛ اعتقاد داشتن به چیزی
قرارداد منصفانه ، تجارت منصفانه ، تجارت مشروع
خارج از مرزها ( به ویژه در زمینه اقتصادی و بازرگانی )
نا ملموس بودن
مناظر دیدنی
بلیط هواپیما
تجدید قوا
آمادگی برای انجام کارها ــ آینده نگری ــ پیش بینی کارهایی که باید انجام شود
تسهیلات
پانسیون ( در صنعت گردشگری )
آمادگی برای پذیرایی ( در صنعت گردشگری )
اسباب زحمت
محدودیت پولی ـ از نظر مالی در مضیغه بودن
پوشک یک بار مصرف
هر ساله
سر فرصت
اون دوستی که گفته بود" معنی تشکر هم میده" و کلی هم کامنت منفی گرفته ، احتمالا appropriate رو با کلمه appreciate اشتباه گرفته.
رئیس و سرکرده
روءسا
محله
made up his mind مغزشو به کار انداخت
الکترونیکی
علامت دادن ، اشاره کردن
jump on a pause از مکث ها به سرعت استفاده کنید
تامین و پشتوانه مالی
عموم مردم
دسته
مرکزی
پر سود
احیای مجدد
مقتدر
جایگاه ویژه
یکه خورد
در نقش فعل . . خاکستر پاشیدن
علامت
غریزه
اصطبل _ و گاهی به معنای قاب دور گردن گاوی ک در گاوداری یا اصطبل است
برآشفته
سرازیری
خالی کردن ( آن ها چند سطل پر از آب را روی او خالی کردند )
پر. ( این سطل آب پر است )
نغمه _ تک نوازی
چاقویی آماده ی حمله
پیچ و تاب خوردن
محتاط
محافظه کار
جنبش
مهارنکردنی _ سرکش
بالاخره
مستحکم
جدی ــ موقر و متین
بی حواسی
پر قدرت
نشانه گرفتن
مهره ی سرآمد
با انضباط
به این دلیل
پرتحرک
خوش رنگ و درخشان
بی روح
کم ارتفاع
به بیرون از جایی رانده شدن
حقوق. که البته وجهه اجتماعی بهتری نسبت به wage داره و به اصطلاح ، با کلاس تره و مشاغل کارگری و امثال اون استفاده نمیشه
حقوق یا پرداخت ماهیانه
دستمزد ( واژه ای که برای کارگران استفاده می شود )
آجرکاری
عده کمی از مردم
علم حساب و کتاب
خیکی ( منظور افراد بسیار چاق )
لجام گسیخته ، از خود بیخود شدن
اطلاعات تماس
مشتری سخت پسند
پدید آوردن
رو به نابودی
بدون تنوع
شغل پر مسئولیت
درخواست دادن . خصوصا وقتی استفاده می شه که برای جایی بخوایم درخواست کار بدیم.
نسکافه ــ قهوه فوری
طرز تهیه
اعتقاد راسخ
دسته جمعی
مجموعه ای از
توصیف کننده ها
پنبه الکلی
جامعه انسانی
مجتمع
شغل دوم داشتن
یه عالمه
انتقال مفهوم
کمک هزینه تحصیلی
خیلی زیبا she's quite a number
در هر صورت. و راجع به اون دوستمون که می خواست کره ای تایپ کنه. . اگه کامپیوتری برنامه مربوطه رو نداشته باشه، نمی تونه نوشته کره ای رو نشون بده. منم ...
سیل ناگهانی
از جا کندن
شدت لرزه. . ها
سرپا ماندن
دستورالعمل های
فیلتر لوله اگزوز ، دودگیر
کاملاً
موافقت نکردن
خود شخص باید برای خودش درست کند.
شورا ، انجمن
زیبا و خوش منظره
میله پرچم
شکار نهنگ
کشورهایی جهان سوم
همسایه، هم جوار
زمین گیر کردن
the drawer is stiff کشو گیر کرده
از پشت میز بلند شدن
گَلّه
هم صحبت
از نظر عموم مردم
اجاره دادن
تطابق
همه ی
گرایش . علاقه
بدجوری سرد
حقه باز
توافق کردن
غذا خوری
دیالوگ
این مورد رو بهش یاداوری کن.
چاله
در هر صورت
در حال حاضر
" این درست خواهد بود که بگوییم " ( چون از ساختار would استفاده شده، زمان جمله باید آینده باشه )
رویت شده
منحرف شدن ( مثلا منحرف شدن ماشین از جاده )
متعدد
تعطیل شدن ( یک مکان )
نادرست
اطمینان بخش
احتمال برابر
در یک باز نگری مجدد
بسیار بیشتر
عوام، مردم معمولی و عامی
اشاره داشتن به چیزی
ابراز کردن جیزی
یخبندان
ناعادلانه
در این بازه زمانی
تشخیص
شروع به کار کردن
کتاب مقدس
مقدس، متبرک
دانستنی Historically knowing دانستنی های تاریخی
ارائه کردن
حرف نداره
تمرین های نظامی، آمادگی کار با اسلحه و. . . .
جسم بخشیدن، دادن شکل یا جسم مادی به چیزی
توانایی های حرکتی بدن
روز سوگند
درخواست دادن به جایی
انتظار می ره که. . .
انسجام
تغییر موقعیت
جای استراحت زمستانی
بیرون کردن
هفته نامه، ماه نامه
نشأت گرفته از. . .
با اصلیت. مثلا based on barselona, با اصلیت بارسلونایی
تشک آبی
( خلاصه کردن ) یه لغت، منظور در روند شکل گیری یک لغته. این که کلمه، خلاصه شده و کوتاه میشه تا به شکل فعلیش در میاد.
تغییرات
لغت غرضی
رساله
ماهی وار، دارای خصوصیات ماهی ها
عوام ( عامه مردم ) بیشتر در واژه شناسی کاربرد دارد
پایین تنه
پوست و استخوان
نمایش مشروع
اتفاقی، تصادفی
انتخاب صفحاتی برای ترجمه، خصوصاً لاتین و یونانی
نمادین، به صورت نمادین