literacy

/ˈlɪtərəsi//ˈlɪtərəsi/

معنی: سواد، لفظ، با سوادی، سواد خواندن ونوشتن
معانی دیگر: قدرت خواندن و نوشتن، سوادآموزی، دانش (در زمینه ی ویژه)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the state of being literate, esp. of having the ability to read or write.

- Literacy is a primary goal of the educational system.
[ترجمه گوگل] سوادآموزی هدف اولیه نظام آموزشی است
[ترجمه ترگمان] سواد، هدف اولیه نظام آموزشی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The rate of literacy varies from nation to nation.
[ترجمه گوگل] میزان باسوادی در کشورهای مختلف متفاوت است
[ترجمه ترگمان] میزان سواد از کشوری به ملت دیگر فرق می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. literacy campaign
پیکار سواد آموزی

2. computer literacy
سواد کامپیوتری

3. the literacy of the rural population
سواد آموزی به مردم روستایی

4. in order to popularize literacy in latin america
به منظور رواج دادن سواد آموزی در امریکای لاتین

5. the drive to promote literacy
پیکار برای ترویج سوادآموزی

6. the government's plans to encourage literacy
برنامه های دولت برای ترویج سواد آموزی

7. in the future, computing will be as important as literacy
در آینده کار با کامپیوتر به اهمیت داشتن سواد خواهد بود.

8. Many adults have some problems with literacy and numeracy.
[ترجمه گوگل]بسیاری از بزرگسالان با سواد و شمارش مشکل دارند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از بزرگسالان مشکلاتی با سواد و numeracy دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Six months later John had developed literacy and numeracy skills, plus confidence.
[ترجمه گوگل]شش ماه بعد، جان مهارت های سواد و حساب و اعتماد به نفس را توسعه داد
[ترجمه ترگمان]شش ماه بعد جان مهارت های سوادآموزی و numeracy را به علاوه اعتماد به نفس، توسعه داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. the latest statistics on the literacy and numeracy of eleven to sixteen-year-olds.
[ترجمه گوگل]آخرین آمار سواد و شمارش افراد یازده تا شانزده ساله
[ترجمه ترگمان]آخرین آمار مربوط به سواد آموزی و numeracy یازده تا شانزده ساله است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. All the children are tested in basic literacy.
[ترجمه گوگل]همه بچه ها در سواد پایه امتحان می شوند
[ترجمه ترگمان]همه کودکان در سطح سواد پایه مورد آزمایش قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Languages should be considered a key skill alongside literacy, numeracy, and information and communications technology, the report says.
[ترجمه گوگل]در این گزارش آمده است که زبان ها باید در کنار سواد، شمارش و فناوری اطلاعات و ارتباطات به عنوان یک مهارت کلیدی در نظر گرفته شوند
[ترجمه ترگمان]این گزارش می گوید که زبان ها باید به عنوان یک مهارت کلیدی در کنار سواد، numeracy، و فن آوری اطلاعات و ارتباطات در نظر گرفته شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The booklets that have been transcribed by literacy workers need not have a national or even citywide appeal.
[ترجمه گوگل]دفترچه هایی که توسط سوادآموزان رونویسی شده اند نیازی به جذابیت ملی یا حتی شهرستانی ندارند
[ترجمه ترگمان]این دفترچه که توسط کارگران سواد رونویسی شده است، نیازی به درخواست ملی یا حتی در سطح ملی ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A high standard of literacy, however, will be required.
[ترجمه گوگل]با این حال، استاندارد بالای سواد مورد نیاز خواهد بود
[ترجمه ترگمان]با این حال، استاندارد بالایی از سواد لازم خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. As Douglas Guerero, in charge of the literacy campaign pointed out, this' has not been induced by the institutions themselves.
[ترجمه گوگل]همانطور که داگلاس گوئرو، مسئول کمپین سوادآموزی اشاره کرد، این امر توسط خود نهادها القا نشده است
[ترجمه ترگمان]همانطور که داگلاس Guerero مسئول کمپین سوادآموزی اشاره کرد، این امر توسط خود موسسات ایجاد نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Adelaida Parra coordinates seven literacy groups each week spending long hours travelling by bus between the distant shanty towns.
[ترجمه گوگل]آدلیدا پارا هر هفته هفت گروه سوادآموزی را هماهنگ می کند که ساعات طولانی را با اتوبوس بین شهرک های حلبی نشین دور سپری می کنند
[ترجمه ترگمان]آدلائید در هر هفته هفت گروه سواد آموزی را هماهنگ می کند و با اتوبوس بین شهره ای دور و اطراف سفر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Computer literacy is becoming the universal language of business.
[ترجمه گوگل]سواد کامپیوتر در حال تبدیل شدن به زبان جهانی تجارت است
[ترجمه ترگمان]سواد رایانه ای در حال تبدیل شدن به یک زبان جهانی کسب وکار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سواد (اسم)
ability to read and write, literacy

لفظ (اسم)
literacy, word, particle, term, vocable

با سوادی (اسم)
literacy

سواد خواندن ونوشتن (اسم)
literacy

انگلیسی به انگلیسی

• ability to read and write; education; familiarity with a particular subject or field
literacy is the ability to read and write.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : literalize
✅️ اسم ( noun ) : literacy / literati / literature / literalness / literate
✅️ صفت ( adjective ) : literate / literal / literary
✅️ قید ( adverb ) : literately / literally / literarily
سوادآموزی
Literacy : سواد ( n )
Literate : باسواد ( adj )
illiterate : بی سواد ( adj )
Literature : ادبیات ( n )
Literary : ادبی ( adj )
Literary literacy : سواد ادبی
Musical literacy : سواد موسیقیایی
Art literacy : سوادی هنری
Political Literacy : سواد سیاسی
Do not comment when you do not have enough political literacy : نظر نده وقتی سواد سیاسی کافی رو نداری
? Which European languages are harder to learn ?
I can not answer. Cause I am not literate enough
I haven't done any European Languages. So i really can't even Comment
Computer litercy سواد کامپیوترى
سواد
سواد رسانه ای Media Literacy

بپرس