grooming

/ˈɡruːmɪŋ//ˈɡruːmɪŋ/

ارایش، تمیز کردن( در حیوانات) روانشناسى : تمیز کردن

جمله های نمونه

1. We watched two apes grooming each other.
[ترجمه گوگل]ما دو میمون را در حال نظافت یکدیگر تماشا کردیم
[ترجمه ترگمان]ما دوتا میمون را نگاه کردیم که یکدیگر را تمیز می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They watched two monkeys grooming each other.
[ترجمه محمد . ب] آنها در حال نگاه کردن به دو میمون بودند که همدیگر را تمیز میکردند .
|
[ترجمه گوگل]آنها دو میمون را در حال نظافت یکدیگر تماشا کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها به دو میمون نگاه می کردند که همدیگر را نوازش می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Grooming is a vital part of caring for your dog.
[ترجمه محمد] تمیز کردن ، بخش مهمی از مراقبت از سگتان است .
|
[ترجمه گوگل]نظافت بخش مهمی از مراقبت از سگ شما است
[ترجمه ترگمان]Grooming بخش مهمی از مراقبت از سگ تان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Polly spends hours in the stables grooming her pony.
[ترجمه گوگل]پولی ساعت‌ها را در اصطبل به نظافت اسب خود می‌گذراند
[ترجمه ترگمان]پولی، ساعت ها در اصطبل، اسبش را مرتب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. You should always pay attention to personal grooming.
[ترجمه گوگل]همیشه باید به نظافت شخصی توجه کنید
[ترجمه ترگمان]شما همیشه باید به نظافت شخصی توجه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Long-haired dogs need a lot of grooming.
[ترجمه گوگل]سگ های مو بلند نیاز به نظافت زیادی دارند
[ترجمه ترگمان] سگ های مو بلند احتیاج به استراحت دارن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Using a series of elaborate grooming movements, they spread the mixture all over their bodies.
[ترجمه گوگل]آنها با استفاده از یک سری حرکات نظافتی مفصل، مخلوط را در سراسر بدن خود پخش می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها با استفاده از یک سری حرکات تمیز کردن ماهرانه، مخلوط را روی بدن خود پخش کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Now look here, if you're reading this, who's grooming the badgers for the badger parade?
[ترجمه گوگل]حالا اینجا را ببینید، اگر دارید این را می خوانید، چه کسی گورکان را برای رژه گورکن آرایش می کند؟
[ترجمه ترگمان]حالا اینجا رو نگاه کن، اگه داری این رو میخونی، کی داره گورکن را برای رژه badger آماده می کنه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. For the working owner, non-essential grooming is out.
[ترجمه گوگل]برای صاحب کار، نظافت غیرضروری وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]برای مالک کار، نظافت غیر ضروری بیرون می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Particularly insidious is the unobtrusive process of grooming for partnership, as revealed in the survey.
[ترجمه گوگل]همانطور که در این نظرسنجی نشان داده شد، فرآیند بی‌حوصلگی آماده‌سازی برای شراکت بسیار موذیانه است
[ترجمه ترگمان]آن طور که در این تحقیق نشان داده شد، به خصوص، موذیانه فرآیند پرورش برای شراکت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Regular grooming with a special fine flea comb should alert you to the presence of these troublesome parasites.
[ترجمه گوگل]نظافت منظم با یک شانه مخصوص کک باید شما را از وجود این انگل های مزاحم آگاه کند
[ترجمه ترگمان]آرایش معمولی با یک شانه مخصوص کهنه فروشان باید شما را به حضور این انگل آزار برساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Don't jump from grooming the back of the pony to the front, i. e. making sudden movements.
[ترجمه گوگل]از نظافت پشت اسب به جلو نپرید، یعنی ه انجام حرکات ناگهانی
[ترجمه ترگمان]از تمیز کردن پشت اسب به جلو نیا، من E و حرکات ناگهانی را انجام می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Nathan is grooming me for stardom.
[ترجمه گوگل]ناتان مرا برای ستاره شدن آماده می کند
[ترجمه ترگمان]ناتان برای ستاره شدن مرا تربیت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Thus grooming partners may form a coalition during agonistic encounters.
[ترجمه گوگل]بنابراین شرکای آراسته ممکن است در طول برخوردهای عذاب آور ائتلافی تشکیل دهند
[ترجمه ترگمان]بنابراین شرکای نظافت می توانند در طول برخوردهای agonistic ائتلافی تشکیل دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Among the females of Seyfarth's study those of highest rank were most preferred as grooming partners.
[ترجمه گوگل]در میان زنان مطالعه سیفرث، آنهایی که بالاترین رتبه را داشتند به عنوان شریک نظافت بیشتر ترجیح داده شدند
[ترجمه ترگمان]در میان زنان مطالعه Seyfarth، آن هایی که بالاترین رتبه را دارند به عنوان شریک grooming ترجیح داده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• process of making neat and attractive

پیشنهاد کاربران

آراسته/تمیز کردن/ مرتب کردن.
در زمینه های اجتماعی و روان شناختی، گروئینگ به یک فرایند اشاره دارد که در آن یک فرد ( معمولاً بزرگ تر ) به تدریج رابطه ای نزدیک با یک کودک یا نوجوان برقرار می کند تا اعتماد او را جلب کند و سپس از آن اعتماد سوءاستفاده کند.
مراقبت کردن از ظاهر
تمیز کردن
آماده کردن ( معنای نزدیکی برای این کلمه نیست اما بسته به جمله کاربرد دارد )
گول زدن ، اغفال ، یا شستشوی مغزی کودک از طریق اینترنت
کلیه رفتارها یا اقدامات بدخواهانه و فریبنده ای اطلاق می شود که توسط یک فرد بزرگسال برای جلب اعتماد ، معمولاکودکان صورت میگیرد و بعداً به سمت کنترل عاطفی و باج گیری عموماً برای اهداف جنسی می رود .
سازمان دهی کردن
The way some animals clean themselves using their tongue or paws
دامپزشکی و علوم دامی
رفتار لیس زدن گربه ها
تیمارهای
تیمار کردن
اصلاح موهای زائد ( شرمگاه )
در حیوانات این کار را جوریدن هم می گویند.
میمون ها بین موهای یکدیگر را می جورند و تمیز می کنند.
میمون ها به نوبت یکدیگر را می جورند.
خود تیمار کردن حیوانات
خود تمیز کردن حیوانات
.
.
.
grooming ( علوم و فنّاوری غذا - قهوه پژوهی )
واژه مصوب: هموارسازی 1
تعریف: توزیع یکنواخت بستر قهوه پیش از عصاره گیری
اغفال دیگران به ویژه کودکان در فضای سایبر ( جرائم سایبری )
هرس
آماده کردن
اراستن
فریب دادن بچه های کوچک
سر سر وضع
نظافت شخصی
His dad's mustache grooming routine : روتین آرایش سبیل پدرش
نظافت، تمیزی
رسیدگی به بر و رو
تیمار
در سوء استفاده از دیگران نیز به کار می رود.
فریبکاری با ظاهرسازی و جذب طرف مقابل مخصوصاً در سوء استفاده جنسی از کودکان
https://en. wikipedia. org/wiki/Child_grooming
Grooming is when someone builds a relationship, trust and emotional connection with a child or young person so they can manipulate, exploit and abuse them. Children and young people who are groomed can be sexually abused, exploited or trafficked. Anybody can be a groomer, no matter their age, gender or race.
...
[مشاهده متن کامل]


تمیز کردن حیوون مخصوصا اسب
خود ارایی
تمیز کردن
اراستگی ظاهر
کم کردن و یا جمع کردن، خلاصه کردن، سازماندهی کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٥)

بپرس