intercommunication

/ˌɪntəkəˌmjuːnɪˈkeɪʃn̩//ˌɪntəkəˌmjuːnɪˈkeɪʃn̩/

معنی: ارتباط، رابطه یا مخابره بین چند مرکز
معانی دیگر: ارتباط، رابطه یا مخابره بین چند مرکز

جمله های نمونه

1. Globin Intercommunication is looking for someone to build a new website and design a new logo. We specialize in intercom service and installation.
[ترجمه گوگل]Globin Intercommunication به دنبال شخصی برای ساخت وب سایت جدید و طراحی لوگوی جدید می باشد ما در سرویس و نصب اینترکام تخصص داریم
[ترجمه ترگمان]globin Intercommunication به دنبال کسی است که یک وب سایت جدید بسازد و یک لوگوی جدید طراحی کند ما در زمینه خدمات داخلی و نصب تخصص داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. There is official intercommunication hurtle, civilians in advance take measures to try to start China - Japan relationship.
[ترجمه گوگل]مشکل ارتباطی رسمی وجود دارد، غیرنظامیان از قبل اقداماتی را برای شروع روابط چین و ژاپن انجام می دهند
[ترجمه ترگمان]گزارش های رسمی مبنی بر ورود غیر نظامی، غیر نظامیان به منظور تلاش برای شروع رابطه چین - ژاپن وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Price war, hindrance interconnection intercommunication, excessively building redundant project, blind competition are being one after the other.
[ترجمه گوگل]جنگ قیمت، موانع ارتباط داخلی، ساخت بیش از حد پروژه اضافی، رقابت کور یکی پس از دیگری هستند
[ترجمه ترگمان]جنگ قیمت، ممانعت از اتصال داخلی، ساخت بیش از حد یک پروژه اضافی، رقابت کور یکی پس از دیگری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Web service resolved the problem of intercommunication and interoperability within the business enterprise and heterogeneous system in the internal business enterprise by the root.
[ترجمه گوگل]وب سرویس مشکل ارتباطات و قابلیت همکاری در شرکت تجاری و سیستم ناهمگن در شرکت تجاری داخلی را ریشه ای حل کرد
[ترجمه ترگمان]خدمات وب مشکل قابلیت هم کاری و قابلیت هم کاری درون سازمان کسب وکار و سیستم ناهمگن در کسب وکار داخلی را با root حل و فصل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The paper researches intercommunication APs and introduces the WLAN.
[ترجمه گوگل]این مقاله APهای ارتباطی را بررسی کرده و WLAN را معرفی می کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله intercommunication APs را مورد بررسی قرار داده و WLAN را معرفی کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They intercepted intercommunication between enemy ships.
[ترجمه گوگل]آنها ارتباط بین کشتی های دشمن را رهگیری کردند
[ترجمه ترگمان]ارتباط بین کشتی های دشمن برقرار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. My ability of social intercommunication and solving complicated problems has been fully developed.
[ترجمه گوگل]توانایی من در ارتباط اجتماعی و حل مشکلات پیچیده کاملاً توسعه یافته است
[ترجمه ترگمان]توانایی من در حل مشکلات اجتماعی و حل مشکلات پیچیده به طور کامل توسعه یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Positive attitude, excellent communication and intercommunication skills.
[ترجمه گوگل]نگرش مثبت، مهارت های ارتباطی و ارتباطی عالی
[ترجمه ترگمان]نگرش مثبت، ارتباط عالی و مهارت های intercommunication
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. NET interaction visitors' book system was provides one kind for the people to exchange, the intercommunication information convenient channel mutually.
[ترجمه گوگل]تعامل NET سیستم کتاب بازدیدکنندگان یک نوع برای مردم برای تبادل، کانال اطلاعات ارتباطی مناسب به طور متقابل فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]سیستم کتاب بازدیدکنندگان تعامل دات نت یک نوع را برای مردم فراهم می کند تا تبادل اطلاعات را به دو طرف مبادله کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. At first, Language is a social phenomenon, is also the tool of social intercommunication.
[ترجمه گوگل]زبان در ابتدا یک پدیده اجتماعی است و همچنین ابزار ارتباط اجتماعی است
[ترجمه ترگمان]در ابتدا زبان یک پدیده اجتماعی است و ابزار of اجتماعی نیز می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Integrated Access IP Gateway is a new type of Integrated Access Device which is mainly used in highway Charging System, Video Image Centralized Monitoring and Intercommunication System.
[ترجمه گوگل]یکپارچه دسترسی IP Gateway نوع جدیدی از دستگاه دسترسی یکپارچه است که عمدتاً در سیستم شارژ بزرگراه، نظارت متمرکز تصویر ویدئویی و سیستم ارتباط بین استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]درگاه IP دسترسی یکپارچه نوع جدیدی از دستگاه دسترسی یکپارچه است که عمدتا در سیستم شارژ بزرگراه، تصویر ویدیویی Centralized و سیستم Intercommunication مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. With Chinas entering WTO, the Sino - western cultural intercommunication will certainly develop on a larger scale.
[ترجمه گوگل]با ورود چین به سازمان تجارت جهانی، مطمئناً ارتباطات فرهنگی چین و غرب در مقیاس بزرگتری توسعه خواهد یافت
[ترجمه ترگمان]با ورود Chinas به سازمان تجارت جهانی، intercommunication فرهنگی چین و غرب قطعا در مقیاسی بزرگ تر توسعه خواهند یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. At the same time, the system is integrated with many subsystems such as Home Safe Defense System, Door Access System, Perimeter Defense System, Building Video Intercommunication System, etc.
[ترجمه گوگل]در عین حال، این سیستم با بسیاری از زیرسیستم ها مانند سیستم دفاع ایمن خانه، سیستم دسترسی درب، سیستم دفاع پیرامونی، سیستم ارتباط تصویری ساختمان و غیره یکپارچه شده است
[ترجمه ترگمان]در عین حال، سیستم با بسیاری از زیر سیستم ها مانند سیستم دفاع ایمن خانگی، سیستم دسترسی به دروازه، سیستم دفاع Perimeter، سیستم Intercommunication Video و غیره ادغام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ارتباط (اسم)
connection, coherence, coherency, correlation, relation, relationship, relevance, communication, correspondence, relevancy, connexion, liaison, correspondency, hookup, intercommunication

رابطه یا مخابره بین چند مرکز (اسم)
intercommunication

تخصصی

[برق و الکترونیک] ارتباطات داخلی
[سینما] سیستم ارتباط داخلی - ارتباط مشترک

انگلیسی به انگلیسی

• mutual communication, exchange of ideas; intercom; unobstructed movement to and fro by means of connecting passages

پیشنهاد کاربران

معاشرت
ارتباط متقابل
تعامل هر گروه یا قشر با خود و نه با دیگران

بپرس