much more


معنی: خیلی

جمله های نمونه

1. Their is something that is much more scarce, something rarer than ability. It is the ability to recognize.
[ترجمه گوگل]آنها چیزی است که بسیار کمیاب تر است، چیزی نادرتر از توانایی توانایی تشخیص است
[ترجمه ترگمان]آن ها چیزی هستند که بسیار کمیاب است، چیزی بیش از توانایی این توانایی تشخیص آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Softer fabrics are much more becoming than stiffer ones.
[ترجمه گوگل]پارچه های نرم تر بسیار بیشتر از پارچه های سفت تر می شوند
[ترجمه ترگمان]پارچه های Softer خیلی بیشتر از لباس های محکم تر می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Some children are much more aggressive than others.
[ترجمه گوگل]برخی از کودکان بسیار پرخاشگرتر از دیگران هستند
[ترجمه ترگمان]بعضی از بچه ها نسبت به بقیه aggressive
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Nowadays people get about much more than they used to.
[ترجمه گوگل]امروزه مردم خیلی بیشتر از گذشته دریافت می کنند
[ترجمه ترگمان]این روزها مردم خیلی بیشتر از آن که قبلا عادت داشتند، به دست می آورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Children's TV nowadays is much more entertaining.
[ترجمه گوگل]تلویزیون کودکان امروزه بسیار سرگرم کننده تر است
[ترجمه ترگمان]این روزها تلویزیون کودکان بسیار سرگرم کننده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A wide base will make the structure much more stable.
[ترجمه گوگل]یک پایه گسترده ساختار را بسیار پایدارتر می کند
[ترجمه ترگمان]باز کردن یک پایه عریض باعث خواهد شد که ساختار بسیار پایدارتر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They will have to pay much more when rents treble in January.
[ترجمه گوگل]زمانی که اجاره بها در ژانویه سه برابر شود، آنها باید بسیار بیشتر بپردازند
[ترجمه ترگمان]آن ها باید زمانی که اجاره را در ماه ژانویه اجاره می دهند بیشتر پرداخت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We will achieve much more by persuasion than by brute force.
[ترجمه گوگل]ما با متقاعد کردن خیلی بیشتر از زور وحشیانه به دست خواهیم آورد
[ترجمه ترگمان]ما بیشتر به ترغیب بیشتر از زور به زور به زور دست خواهیم یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Sunglasses are much more than a fashion accessory.
[ترجمه گوگل]عینک آفتابی خیلی بیشتر از یک اکسسوری مد است
[ترجمه ترگمان]sunglasses بسیار بیش از یک وسیله جانبی مد هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I can't stand much more of this.
[ترجمه گوگل]من بیشتر از این نمی توانم تحمل کنم
[ترجمه ترگمان]من نمی تونم بیشتر از این تحمل کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I find the new system much more convenient.
[ترجمه گوگل]به نظر من سیستم جدید بسیار راحت تر است
[ترجمه ترگمان]من سیستم جدید را بسیار مناسب تر می یابم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Time is much more than money. At the end of your life, it's guaranteed you will be out of time and more than likely out of money as well, if you didn't value time.
[ترجمه گوگل]زمان خیلی بیشتر از پول است در پایان زندگی‌تان، تضمین می‌شود که اگر برای زمان ارزش قائل نبودید، وقتتان کم خواهد شد و به احتمال زیاد هم بی پول خواهید بود
[ترجمه ترگمان]زمان خیلی بیشتر از پول است در پایان زندگی، تضمین می کند که زمان و مقدار بیشتری از پول را هم از دست خواهید داد، اگر زمان ارزش نداشتید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A fat man has much more flesh than a thin man.
[ترجمه گوگل]گوشت یک مرد چاق بسیار بیشتر از یک مرد لاغر است
[ترجمه ترگمان]مرد چاقی بیش از یک مرد لاغر اندام دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Louisa seems to have much more poise and confidence.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد لوئیزا متانت و اعتماد به نفس بیشتری دارد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد لوئی زا بهتر و متکی به نفس باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خیلی (قید)
a great deal, very, many, much, extremely, far, extra, lot, crazy, ghastly, appreciably, jolly, considerably, damnably, highly, much more

انگلیسی به انگلیسی

• a lot more, vastly greater

پیشنهاد کاربران

a lot more
far more
هر چه بیشتر
بیشتر و بیشتر
بسیار بیشتر
بسیار
بیشتر ، خیلی بیشتر

بپرس