pierced


معنی: سفته

جمله های نمونه

1. moonlight pierced the skirt of night
(خیام) مهتاب به نور دامن شب بشکافت

2. she pierced my daughter's ear lobe with a needle
با سوزن نرمه ی گوش دخترم را سوراخ کرد.

3. our tanks pierced the enemy's defensive lines
تانک های ما خطوط دفاعی دشمن را شکافتند.

4. the arrow pierced his side
پیکان پهلوی او را سوراخ کرد.

5. the bullet pierced akbarshah's chest
گلوله سینه ی اکبرشاه را سوراخ کرد.

6. the bullet pierced hassan's breast
گلوله سینه ی حسن را سوراخ کرد.

7. the bullet pierced the wall
گلوله دیوار را سوراخ کرد.

8. the cold pierced me to the bone
سرما تا استخوانم نفوذ کرد.

9. the spear pierced his neck from throat to poll
نیزه گردنش را از گلو تا قفا سوراخ کرد.

10. the tower pierced the clouds like a sword
برج ابرها را همچون شمشیر می شکافت.

11. her plaintive words pierced me to the core
سخنان رقت بار او در دلم اثر کرد.

12. a bar of sunlight pierced the dungenon's darkness
شعاعی از نور خورشید تاریکی دخمه را شکافت

13. the arrow went threw his shoe and pierced his foot
پیکان از کفش او گذشت و پایش را سوراخ کرد.

14. Steam the corn until it can easily be pierced with a fork.
[ترجمه گوگل]ذرت را بخارپز کنید تا به راحتی با چنگال سوراخ شود
[ترجمه ترگمان]ذرت تا زمانی که بتواند با چنگال آن را سوراخ کند ذرت را سوراخ می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He pierced the skin of cooking Frankforts with a fork.
[ترجمه گوگل]او پوست فرانکفورت را با چنگال سوراخ کرد
[ترجمه ترگمان]پوست the را با چنگال سوراخ کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. A nail pierced the tire of his car.
[ترجمه گوگل]یک میخ لاستیک ماشینش را سوراخ کرد
[ترجمه ترگمان]یک میخ اتومبیل را سوراخ کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. She's had her ears pierced.
[ترجمه گوگل]گوش هایش را سوراخ کرده است
[ترجمه ترگمان]گوش هایش را سوراخ کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Sirens pierced the silence of the night.
[ترجمه گوگل]آژیرها سکوت شب را درنوردید
[ترجمه ترگمان]پری های دریایی سکوت شب را سوراخ کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. A sudden scream pierced the silence.
[ترجمه گوگل]صدای جیغ ناگهانی سکوت را درنوردید
[ترجمه ترگمان]فریادی ناگهانی سکوت را شکافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سفته (صفت)
bored, pierced, perforated

انگلیسی به انگلیسی

• perforated, having holes, punctured
a pierced object has had holes made in it deliberately.

پیشنهاد کاربران

آذین نه آزین
فهمیده
pierced ( عمومی )
واژه مصوب: آژین شده
تعریف: ویژگی بخشی از بدن که برای تزیین کردن با نوعی زیورآلات سوراخ شده باشد
پرسینگ _ سوراخ شده برای انجام پرسینگ

بپرس