viscera

/ˈvɪsərə//ˈvɪsərə/

معنی: اندرونه، احشا، دل وروده و جگر و امثال ان
معانی دیگر: امعا و احشا، آگنه

بررسی کلمه

اسم جمع ( plural noun )
(1) تعریف: the internal organs of the body, esp. those in the thorax and abdomen.
مشابه: offal

(2) تعریف: the bowels; intestines.
مشابه: bowel

جمله های نمونه

1. The viscera were removed, encased and buried at night by torchlight.
[ترجمه گوگل]احشاء خارج شده، محصور شده و در شب با نور مشعل دفن شدند
[ترجمه ترگمان]تمام دل و روده در شب با مشعل پوشیده شده و در زیر نور مشعل به خاک سپرده شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He was holding up nearly all of his viscera with both hands and arms.
[ترجمه گوگل]او تقریباً تمام احشاء خود را با دو دست و بازو بالا گرفته بود
[ترجمه ترگمان]تمام دل و روده او را با هر دو دست نگه داشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Second, Viscera Injury: MCTD and overlap syndrome and other patients, can Wuzangliufu involvement.
[ترجمه گوگل]دوم، آسیب احشایی: MCTD و سندرم همپوشانی و سایر بیماران، می تواند درگیری Wuzangliufu
[ترجمه ترگمان]دوم، آسیب viscera: MCTD و سندرم overlap و دیگر بیماران، می توانند دخالت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Herniation of abdominal viscera into the thorax following traumatic diaphragmatic rupture can simulate acute tension pneumothorax.
[ترجمه گوگل]فتق احشاء شکم به داخل قفسه سینه به دنبال پارگی دیافراگم تروماتیک می تواند پنوموتوراکس تنشی حاد را شبیه سازی کند
[ترجمه ترگمان]انقباض شکم شکمی در قفسه سینه پس از گسیختگی diaphragmatic پس از ضربه می تواند کشش شدید تنش را شبیه سازی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Sports motions can cause the redistribution of viscera blood flow.
[ترجمه گوگل]حرکات ورزشی می تواند باعث توزیع مجدد جریان خون احشایی شود
[ترجمه ترگمان]حرکات ورزشی می تواند منجر به توزیع مجدد جریان خون روده ها شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Determination of aluminium in viscera is conducted by adopting microwave digestion technique.
[ترجمه گوگل]تعیین آلومینیوم در احشاء با استفاده از روش هضم مایکروویو انجام می شود
[ترجمه ترگمان]تعیین آلیاژ آلومینیوم با استفاده از تکنیک هضم مایکروویو انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Heat cellulites viscera when Chilliness with fever, mouth thirst, depressed.
[ترجمه گوگل]گرما سلولیت احشایی هنگامی که سردی همراه با تب، تشنگی دهان، افسردگی
[ترجمه ترگمان]حرارت دل و دل و دل و روده را با تب و تشنگی و افسردگی فرا گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The cervical fascial spaces surrounding the viscera below the hyoid bone of 36 male adult cadavers were investigated by serial sections and injection methods.
[ترجمه گوگل]فضاهای فاسیال گردنی اطراف احشاء زیر استخوان هیوئید 36 جسد بالغ مرد با برش های سریال و روش های تزریقی بررسی شد
[ترجمه ترگمان]فاصله های fascial رحم و اندام های اطراف استخوان hyoid از ۳۶ جسد مرد بزرگ سال توسط بخش های سریال و روش های تزریق مورد بررسی قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. To detect Cu in fishes viscera and river's bed mud by flame atomic absorption spectrometry.
[ترجمه گوگل]تشخیص مس در احشاء ماهی و گل بستر رودخانه با استفاده از طیف سنجی جذب اتمی شعله
[ترجمه ترگمان]برای تشخیص Cu در استخرهای ماهی و گل ولای بس تر رودخانه با استفاده از طیف سنجی جذب اتمی شعله
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Conversely, undesirable mood can cause viscera function to be mixed mussily reduce resist the ability of the disease.
[ترجمه گوگل]برعکس، خلق نامطلوب می تواند باعث شود که عملکرد احشاء با هم مخلوط شود و در مقابل توانایی بیماری مقاومت کند
[ترجمه ترگمان]در مقابل، حالت نامطلوب می تواند باعث شود که عملکرد viscera برای کاهش مقاومت در برابر توانایی این بیماری ایجاد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The report continues to say that the body was entire and that no viscera had been removed.
[ترجمه گوگل]در ادامه این گزارش آمده است که جسد کامل بوده و هیچ گونه احشایی از بدن خارج نشده است
[ترجمه ترگمان]این گزارش ادامه دارد تا بگوید که بدن کامل شده است و هیچ جسمی از بدنش خارج نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Tribromoethanol has been reported to be irritant to the viscera of mice and this can cause intestinal problems and death.
[ترجمه گوگل]گزارش شده است که تریبروموتانول برای احشاء موش تحریک کننده است و می تواند باعث مشکلات روده و مرگ شود
[ترجمه ترگمان]گزارش شده است که Tribromoethanol به نسبت بوی موش آزاردهنده است و این می تواند موجب مشکلات روده ای و مرگ شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A vertical lust shivered through her, connecting mind and viscera.
[ترجمه گوگل]شهوت عمودی در او می لرزید و ذهن و احشاء را به هم متصل می کرد
[ترجمه ترگمان]هوسی عمودی در درونش به لرزه افتاد و ذهن و دل و روده اش را به هم وصل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Very close ratio of unsaturated fatty acids were obtained in viscera, abdomen of sturgeon and muscle of Chalcalburnus chalcoides aralen, which were higher than in muscle of fresh water fish.
[ترجمه گوگل]نسبت بسیار نزدیک اسیدهای چرب غیراشباع در احشاء، شکم ماهیان خاویاری و ماهیچه Chalcalburnus chalcoides aralen به دست آمد که نسبت به ماهیچه ماهی آب شیرین بیشتر بود
[ترجمه ترگمان]نسبت بسیار نزدیکی اسیده ای چرب اشباع نشده در شکم، شکم ماهی خاویار و ماهیچه of chalcoides به دست آمد که بیشتر از چربی ماهی آب شیرین بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Capillary accords with spleen on function, so it is owned by spleen in viscera - state.
[ترجمه گوگل]عملکرد مویرگی با طحال مطابقت دارد، بنابراین در حالت احشایی متعلق به طحال است
[ترجمه ترگمان]Capillary با طحال بر سر کار به توافق می رسند، بنابراین به وسیله طحال در وضعیت جسمی قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اندرونه (اسم)
entrails, viscera

احشا (اسم)
viscera

دل و روده و جگر و امثال ان (اسم)
viscera

انگلیسی به انگلیسی

• internal organs, any of the internal organs of the body (especially in the abdominal cavity, i.e. the intestines); entrails

پیشنهاد کاربران

اندرونه
[پزشکی] احشاء: ارگانهای داخلی بدن
اندام داخلی
دل و روده
احشاء

بپرس