پیشنهادهای Setayesh-Arya (٤٢٧)
برای عبرت دیگران کسی را تنبیه کردن
از سیر تا پیاز، از الف تا یا، کاملاً
کسی را راضی یا رام کردن، نبض کسی را بدست آوردن، کسی را خر کردن
اصطلاح. . . به کسی توپیدن
شور چیزی را درآوردن
اصطلاح. . . 2زاریت افتاد؟
پوست از سر کسی کندن، کتک مفصل به کسی زدن
اصطلاح. . . حمام زنانه
شکلک درآوردن
سر و مر و گنده
هنوز دهنش بوی شیر می دهد
او دهن لق است
درمورد یک شخص بخوایم بگیم معنی" زخم خورده" میده
بهانه
program در انگلیسی آمریکایی و programme در انگلیسی بریتانیایی استفاده می شود
pupil یعنی دانش آموز ولی از student بیشتر برای اشاره به دانشجو استفاده می شود
مردمک چشم
رسید، حواله
این کلمه اسم است به معنی پاداش و جایزه. . . دوستانی که فعل معنی کردید این و با فعل reward به معنی پاداش دادن، جایزه دادن اشتباه گرفتید
هم اسم است و هم فعل. . . در نقش اسم به معنای غرش، تلق تلق اما در نقش فعل به معنای غرش کردن و تلق تلق کردن است
دوختن و وصله کردن
این کلمه به معنی دستمزد و معمولا به صورت هفتگی یا روزانه در ازای کار به فرد پرداخت می شود اما salary به معنی حقوق، مواجب و به پولی اشاره میکنه که به ...
آداب، با نزاکت و مودب
دوستان لطفا دقت کنید اطلاعات اشتباه ندید story یعنی داستان ولیstorey یعنی طبقه. . . هردو واژه اسم هستند
اصطلاحی به معنی از کسی غول ساختن، دور کسی را گرفتن!
اصطلاحی به معنی احساس ناراحتی یا احساس ناخوشی کردن
اصطلاحی در مورد اینکه کسی در آسمون سیر میکنه یا خیالات خام داره
اصطلاح - پیروز شدن، همه را موافق خود گرداندن
تعطیل کردن، بیخیال شدن
کدورت ها را کنار گذاشتن - اصطلاح
تا بوق سگ کار کردن، دود چراغ خوردن - اصطلاح
اصطلاح - خانه بر آب ساختن
اصطلاح - به چیزی خاتمه دادن
موفق بودن و نان شب در آوردن
یخ مجلس را شکستن
اصطلاح - غوغا به پا کردن
اصطلاح - هر جور که شده
خالی کردن عصبانیت - اصطلاح
عصبی شدن و کنترل خود را از دست دادن
شل کن سفت کن در اوردن - اصطلاح
پشت پرده، خصوصی
اصطلاح - با شیر دست و پنجه نرم کردن
اصطلاح - بسیار مخالف چیزی بودن
تمام کردن. . . . . "اصطلاح"
در همسایگی بودن، در مجاورت و نزدیکی بودن{ - اصطلاح - }
چانه زن، ارزان خر
وابسته به، متکی به
قابل اعتماد
همان آش و همان کاسه{اصطلاح}
پاچه خواری و خودشیرینی
نفع شخصی در کاری داشتن ( اصطلاح )
نقطه ضعف
تقلید کردن - ادای کسی را در آوردن
دارایی بی فایده
وصله ی ناجور ( اصطلاح )
آدم حالگیر
مایه ی افتخار، موجب سر افرازی{اصطلاح}
نکته منفی چیزی ( اصطلاح )
اصطلاح به معنی گربه شور کردن، کار را سرهم بندی کردن
مرد پولدار ( اصطلاح )
چیزی نمانده، راهی نیست{اصطلاح}
وضع ناجور ( اصطلاح )
دمار از روزگار کسی در آوردن ( اصطلاح )
پیشامد ناگهانی ( اصطلاح )
بازیچه، آلت دست
بیراهه، ناکجاآباد
ناخوانا - بد خط
لحظه های نفسگیر
منو میشکونن
مضطرب
رد پا. . . truck میشه کامیون نه این کلمه!
با توجه به این موضوع. . .
بی پرده
تامین بودجه کردن - امور مالی
1 ) کسب کردن 2 ) سود
get along
لغو کردن
دردسر ( trouble )
گفته ی بی دقت
هیت یعنی آهنگایی که همه گیر میشن، یا مردم خیلی زمزمه میکننشون و تو ماشینا زیاد پخش میشن )
یعنی جام شراب، جام شراب لوکس )
یعنی از تو ماشین به کسی شلیک کردن و کشته شدن )
عقده ای شدن
نوعی رقص با لرزش فراوان بدن
تمام شدن
یعنی ادای احترام کردن نسبت به ارشدتر از خود )
بالا نشین ( درمورد ملکه و پادشاه که بالا می نشستند )
قیافه گرفتن
she’s got me twisted من به دو بخش تقسیم شدم بخشی پیش اون و بخشی پیش خودم
( راهی معمولا چوبی و باریک که بر روی ساحل ساخته میشود )
کارهای عجیب و غریب کردن
نوعی مشروب
صلیب She had a cross around her neck یه گردن بند صلیب روی سینش داشت
هر چیزی که عمر را کوتاه می کند
من قبلا حالتو گرفتم
مهمان کردن به چیزی Tex treated everyone to free drinks تکس همه را به نوشیدنی مجانی مهمان کرد
چوب خط |||
کسی را دست انداختن و متلک پروندن
physical education
25 امین سالگرد ازدواج زن و مرد
the catholic saint and pop
کسی که راه تنفسی اش بسته شده باشد
بد برداشت نکن
مامور راهنمایی و رانندگی
نگهبان بار یا دیسکو
مشروب فروش زن
باربر
همون DJ خودمون!!!!
کدینگ. . . بچه لُر اگر چه" لیسانس"داره اما همیشه "مجرد" می مونه ( ( لیسانس، مجرد
کدینگ. . . - __ - Hard ship بدنه این کشتی رو تا اومدیم بشکنیم و دوباره از نو بسازیم چه سختی و مشقتی کشیدیم
خرس عروسکی
stand for middle summer
مترادفconventional
one another
دوردست ها
این و مهمون من باشید
حصار
تلو تلو خوردن
مست
سوتی دادن
به ماست مالی ادامه میدیم
by mistake
در چیزی اشتراک داشتن
در گرامر به معنای تعریف، مشخص کردن
یک لحظه
دوام طولانی دراد
داده شده
بی حسی موضعی
من شانه خالی نمی کنم
inventive. . . creative
don't get off the topic
آن گونه که معلوم شد
شباهت ها
آتش بازی
رژه نظامی گروهبان
ولخرجی
بدون تعارف
فرق Vegetarian و Vegan این است که vegetarian به شخصی اطلاق می شود که فقط گوشت نمی خورد ولی Vegan به شخصی اطلاق می شود که علاوه بر گوشت، محصولاتی که ا ...
بند را به آب دادن ( رازی را برملا کردن )
مثل سیبی که از وسط دو نصف کرده باشی
خونسرد
این اصطلاح برای افرادی بکار می رود که مدت زیادی را صرف تماشای تلوزیون و یا بازی های رایانه ای می کنند.
ثابت شد. معلوم شد
روز افزون
نیروهای خودی
fixed
بدبختی - سختی - مشکلات
in a friendly manner
agreement
stopped playing
deciding on
take part
ماده اولیه وارد دستگاهی کردن
جامعه زیست بومی
مصرف
فرآیند قُل قُل کردن!!!!!!
افزایش تدریجی
دچار شدن، متحمل شدن
عروق
نشان دادن
مسئولان
یک پنجاهم میلیمتر
برگرفته شده
در حالِ - در حینِ
باعث چیزی شدن
reduce sb to sth افتادن و دچار شدن به وضعیتی بد و فلاکت بار
گرفتار شدن در چیزی یا مشکلی
قوه ی قضاوت و تشخیص
تا حد زیادی مطمئنم
نقص فنی
اعلامیه
رسیدگی کردن به
جنس، چیز، وسیله
1 ) لوله اگزوز 2 ) دود و گاز حاصل از اتومبیل
پشتم شروع به لرزیدن کرد
در دانشگاه های معتبر و دولتی به معنای unit
( نمره ) انضباط در مدرسه
مخفف: grade point average
master of art فوق لیسانس هنر
bachelor of science
مخفف: bachelor of art
تحصیلات رسمی
در تست به معنای روش حذف گزینه
look after
مثال جالب: i saw a saw that saw a saw یعنی من دیدم یک اره را که می بره یک اره دیگر را 1 ) اره 2 ) بریدن 3 ) گذشته فعل see به معنای دیدن
غلط کردم!!!!
attractive
بیماری مسری، بیماری واگیر دار
صدای گرفته در هنگام سرماخوردگی
think again
means it depends in you
means duty or chores
مترادفش handkerchief می باشد با این تفاوت که این کلمه بیشتر برای دستمال هایی با جنس پارچه ایی کاربرد دارد
means shout or scream
flesh میشه گوشت نه flash!!!!!!!!!
fake or quack
جعلی - قلابی
از این طریق
دلقک بازی
تطبیق دادن
باهوش، با استعداد
وجهه مردانه
راه، پیست
easily bent
مناظره کننده
several; very many
پیاپی
کم برآورد کردن
leaning; movement in a certain direction
زبان خشونت آمیز
*of man*
"look forward to with fear "
get up on
لباس کار
be better than
ماشین مسابقه ای
represented on a small scale
call to a fight
مهارت حرفه ای
نقش های دوگانه
give up on a plan as well as neglect one's post. . . leave without planning
cheat and also deprive someone of rights or property
in large amounts as well as less costly
در مراحل
سخنان شوم
{اصطلاح عامیانه} پاهام خواب رفته. . .
نونش تو روغنه!!!
کم بیا شیرین بیا{ضرب المثل}
ضرب المثل تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها
ضرب المثل گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی
من همینم که هستم
mean grown naturally with out any chemicals
dozed off or nodded off or dropped off
dozed off or fall asleep or dropped off
علم تعبیر خواب
نم نم بارون
عامیانه:چته؟
???means why
frightening dreams
درکمدی به معنای ادای کسی را دراوردن
dozy =drowsy=sleepy
sleep later than usual
among
means take a siesta=take naps = take snooze
مترادفyou're kidding به معنای نه بابا، شوخی میکنی!
ساعت زنگ دار که قسمتی را که زنگ میزند با دست ضربه میزنیم که در گوشی های iphone و HTC هم وجود داره
سحرخیز باش تا کامروا باشی ( ضرب المثل )
means pill and drug
instead=in return for
مغازه سر کوچه یا سرپیچ
بیش از حد جزئی است
بیش از حد کلی است
striped به معنای مخطط و راه راه است نه stripped!!!!!!!!!!!!!!
لخت و عریان شده
مثل برق رفتن
"جهت گیری کردن"
جهت گیری اشتباه کردن
در ذات موضوع
به شیوه ای که
in a fit of rage در یک جنون آنی. . .
درواقع از کلمه ی be able to به وجود اومده که میتونیم با کلمات"can. . . power. . . skill. . . knack"هم معنی بدونیم
means ability - skill
در حال اجرا / در حال پخش
under tight security تحت امنیت شدید
حجیم و جاگیر
freedom from danger
was built به گونه ای ساخته شده بود
پروانه کار
*supported by facts or authority*
lack of sameness
ordinary
make something greater than it is. . . overstate
قطر it is only 2, 301 kilometers across قطرش فقط2301 کیلومتر است
مبهم
مشکوک
"means" molest
آزار دادن/مزاحم شدن/اذیت کردن
آزرده خاطر شدن/رنجیده شدن/دلخورشدن
نارضایتی
means problem
means necessary=vital=essential=significant=crucial
means repeat
به معنای چنگ. . . مثال: When you think the final nail is in; think again وقتی تو فکر میکنی چنگ اخر بستس دوباره فکر کن
I feel tip top من خوبم😊
. . . Get rid of خلاص شدن از شر چیزی یا کسی
1. شلغم میوه بهشته 2. بوته زار 3. شوهر اهو خانم 4. شادکامان دره قره سو
1. پله پله تا ملاقات خدا ( درباره مولوی ) 2. پیر گنجه در جستجوی ناکجا آباد ( درباره نظامی ) 3. فرار از مدرسه ( شرح حال امام محمد غزالی ) 4. نقد اد ...
فاطمه فاطمه است - کویر - مسئولیت شیعه بودن - هبوط
دانش آموز کلاس دهم {سن 15 - 16}
بانمک/بامزه !what a cute little puppy چه سگ کوچولوی بامزه ای!
{means {COOL
engagement ring حلقه نامزدی
انگلیسی سلیس
!!don't scratch your mosquito bites جای نیش پشه را نخاران!
پشمالو!
اصطلاح{دومی نداره، آخرشه}
خودتو گول نزن!!!! don't deceive yourself
other stuff like this یه چیزی تو این مایه ها
التماس دعا دارمi beg to pray
اصطلاح برای کسی که دوس داره زیاد سفر بره
اصطلاح - تیرت خطا رفت -
نظرم عوض شد!
یک اصطلاح واسه کسی که اینده نگریش خوب نیست. . .
حاضر غایب کردن
خدا خدا می کردم
her bark is worse than her bite زبونش مثل نیش مار می مونه!
زبونش مثل نیش مار می مونه!
you can not deceive me by telling substory نمیتونی با ننه غریبم بازی خرم کنی!
. and so on=etc
اطلاعی از آن ندارم
من در جریانش نیستم
it calls question مشکوکه!
وای به حالت!
همینجوری!
he is charming مهره مار دارد. . .
آخ جون!!!{اصطلاح}
اصطلاحی به معنای خیلی راحته مثل آب خوردن
جریمه
به معنای {فقط}
کوتاه کردن شلوار!
چاره ای ندارم
چاره ای جز رفتن ندارم
rolled=move غلت زدن /حرکت کردن با چرخ
ربات راننده
ساطع کردن
دسته ای از جوانان شرور - باند تبهکاران جوان
افراد شرور
رسمceremony =custom
جایی نوشته بود به معنای جنبش های قلب نسبت به یک اتفاق ( احساسات درونیdeep down ) هم بکار میره
مورد ضرب و شتم قرار دادن
Pass out
زیر نویس
زیرنویس فارسی!
یه مثال جالب بلدم: !!!!!i can can a can with a can من میتونم باز کنم یه قوطی رو با یه قوطی باز کن{در باز کن} پس به معنای1 ) توانستن 2 ) قوطی یا کنسرو ...
chill out bro خونسرد باش داداش!!!!
دستگیر کردن
به معنای کسل کننده
چه طوری میتونی بی توجهی کنی؟ چه طوری میتونی نادیده بگیری؟
خطر شما را تهدید می کند
در مورد جمله زیر: the sentence should make good sense جملات باید مفهوم داشته باشند. . .
انتخاب کردن
نهضت
استثناء قائل شدن نسبت به کسی - طرفداری - پارتی بازی
تنها برای منفعت کنار کسی بودن
ظالمانه
لمس کردن
وقتی که/درحالی که with the clinics report in your hand وقتی که گزارش کلینیک در دست شماست
عبارت است از
محاکمه
منطقه
{از بین بردن} he ruined a family tradition of honesty او سنت خانوادگی درست کاری را از بین برد
ضرر و زیان/خسارت
معاینه{ توسط دکتر }
براق نگه داشتن
اخراج کارمندان
اتاق بهم ریخته و بی نظم
یافتن شغل
وکلای محاکمه
محاکمه
جایگاه ( در دادگاه )
امرار معاش
آزار دادن
هو کردن
کف زدن، تشویق کردن
به من گوش بسپارید
قصد داره که
آرامش کامل
نظام تادیب ( ادب کننده )
تظاهر کردن
ریش گذاشت
لایحه the bill to pass لایحه تصویب شود
به نتیجه رسیدن در کاری
تصمیم خودم را گرفتم
توضیحی برای پیدایش این کلمه: villaعبارت بود از مزرعه ای کوچک و ساختمان هایش. اتصال چنین ساختمان هایی یک village ( روستا ) را تشکیل دادو فردی که در چن ...
نخست وزیر
به مردم محلی یک روستا میگن
به چشم حقارت به کسی نگاه کردن
آدم پست
سُرخوردن روی. .
تشدید کردن
از بین بردن
به راحتی
اصلا خوب نیست
تاثیری نداره
کوتاه کردن
پرخاشگری
دقیق
مغاک/کف ژرف اقیانوس
مرهم بخشیدن
حقه ها
مثال:not the slightest idea کوچکترین چیزی نمی دانست ( یعنی هیچی نمیدونست )
به یادآوردن
از هم پاشیدن
مثال: A thousand miles and poles apart و هزاران مایل تیکه پاره میشه
از هم پاشیدن
از دستم در رفت
من خیلی داغونم!
دیر رسیدن
تو دیگه به چیزی اهمیت نمیدی
پرسه زدن
پولدار
قرار گذاشتن
زوج
درخواست کردن
تقاضا نامه/درخواست
به معنی سیل جمعیت. . . very large number
شب رو - شب بیدار
صندوق دار
کلی خندیدن
از این رو
شوم، پلید، شرور، پست، متقلب، وحشتناک
Shriek
کلفت!
Lie down
قطعا
جزء - عامل اصلی - عنصر
واضح - صریح - مطمئن
کلنجار رفتن با
دست و پنجه نرم کردن با چیزی - دادو ستد کردن با کسی
برجسته - زیاد
شرایط - اوضاع
نهضت - عملیات
سود - منفعت - سود کردن
وحشتناک - افتضاح - خیلی بد
اقدام - تلاش - کوشش کردن
سازمان - ارتباط
کرخت، بی حس، سِر