پیشنهاد
٢٠

برای عبرت دیگران کسی را تنبیه کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

از سیر تا پیاز، از الف تا یا، کاملاً

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

کسی را راضی یا رام کردن، نبض کسی را بدست آوردن، کسی را خر کردن

پیشنهاد
٥

اصطلاح. . . به کسی توپیدن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

شور چیزی را درآوردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١١

اصطلاح. . . 2زاریت افتاد؟

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

پوست از سر کسی کندن، کتک مفصل به کسی زدن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

اصطلاح. . . حمام زنانه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

شکلک درآوردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٤

سر و مر و گنده

پیشنهاد
٤

هنوز دهنش بوی شیر می دهد

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

او دهن لق است

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٨

درمورد یک شخص بخوایم بگیم معنی" زخم خورده" میده

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨

بهانه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

program در انگلیسی آمریکایی و programme در انگلیسی بریتانیایی استفاده می شود

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤١

pupil یعنی دانش آموز ولی از student بیشتر برای اشاره به دانشجو استفاده می شود

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦٠

مردمک چشم

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠

رسید، حواله

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
-٢٢

این کلمه اسم است به معنی پاداش و جایزه. . . دوستانی که فعل معنی کردید این و با فعل reward به معنی پاداش دادن، جایزه دادن اشتباه گرفتید

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٨

هم اسم است و هم فعل. . . در نقش اسم به معنای غرش، تلق تلق اما در نقش فعل به معنای غرش کردن و تلق تلق کردن است

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

دوختن و وصله کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١١١

این کلمه به معنی دستمزد و معمولا به صورت هفتگی یا روزانه در ازای کار به فرد پرداخت می شود اما salary به معنی حقوق، مواجب و به پولی اشاره میکنه که به ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١١

آداب، با نزاکت و مودب

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

دوستان لطفا دقت کنید اطلاعات اشتباه ندید story یعنی داستان ولیstorey یعنی طبقه. . . هردو واژه اسم هستند

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٥

اصطلاحی به معنی از کسی غول ساختن، دور کسی را گرفتن!

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠

اصطلاحی به معنی احساس ناراحتی یا احساس ناخوشی کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٢

اصطلاحی در مورد اینکه کسی در آسمون سیر میکنه یا خیالات خام داره

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٢

اصطلاح - پیروز شدن، همه را موافق خود گرداندن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٨

تعطیل کردن، بیخیال شدن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

کدورت ها را کنار گذاشتن - اصطلاح

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٨

تا بوق سگ کار کردن، دود چراغ خوردن - اصطلاح

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

اصطلاح - خانه بر آب ساختن

پیشنهاد
٠

اصطلاح - به چیزی خاتمه دادن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠

موفق بودن و نان شب در آوردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٩

یخ مجلس را شکستن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠

اصطلاح - غوغا به پا کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

اصطلاح - هر جور که شده

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢١

خالی کردن عصبانیت - اصطلاح

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

عصبی شدن و کنترل خود را از دست دادن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٦

شل کن سفت کن در اوردن - اصطلاح

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٠

پشت پرده، خصوصی

پیشنهاد
٤

اصطلاح - با شیر دست و پنجه نرم کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

اصطلاح - بسیار مخالف چیزی بودن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

تمام کردن. . . . . "اصطلاح"

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٨

در همسایگی بودن، در مجاورت و نزدیکی بودن{ - اصطلاح - }

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٨

چانه زن، ارزان خر

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٣

وابسته به، متکی به

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

قابل اعتماد

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

همان آش و همان کاسه{اصطلاح}

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨

پاچه خواری و خودشیرینی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٠

نفع شخصی در کاری داشتن ( اصطلاح )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

نقطه ضعف

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

تقلید کردن - ادای کسی را در آوردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٠

دارایی بی فایده

پیشنهاد
١١

وصله ی ناجور ( اصطلاح )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

آدم حالگیر

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٥

مایه ی افتخار، موجب سر افرازی{اصطلاح}

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠

نکته منفی چیزی ( اصطلاح )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٤

اصطلاح به معنی گربه شور کردن، کار را سرهم بندی کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

مرد پولدار ( اصطلاح )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

چیزی نمانده، راهی نیست{اصطلاح}

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

وضع ناجور ( اصطلاح )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

دمار از روزگار کسی در آوردن ( اصطلاح )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیشامد ناگهانی ( اصطلاح )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

بازیچه، آلت دست

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

بیراهه، ناکجاآباد

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

ناخوانا - بد خط

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

لحظه های نفسگیر

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٠

منو میشکونن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

مضطرب

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٦٨

رد پا. . . truck میشه کامیون نه این کلمه!

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

با توجه به این موضوع. . .

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

بی پرده

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٧

تامین بودجه کردن - امور مالی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٤

1 ) کسب کردن 2 ) سود

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠

get along

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨

لغو کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٤

دردسر ( trouble )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

گفته ی بی دقت

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧٤

هیت یعنی آهنگایی که همه گیر میشن، یا مردم خیلی زمزمه میکننشون و تو ماشینا زیاد پخش میشن )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

یعنی جام شراب، جام شراب لوکس )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

یعنی از تو ماشین به کسی شلیک کردن و کشته شدن )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

عقده ای شدن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨

نوعی رقص با لرزش فراوان بدن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

تمام شدن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

یعنی ادای احترام کردن نسبت به ارشدتر از خود )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧

بالا نشین ( درمورد ملکه و پادشاه که بالا می نشستند )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٢

قیافه گرفتن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
-١٥

she’s got me twisted من به دو بخش تقسیم شدم بخشی پیش اون و بخشی پیش خودم

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٤

( راهی معمولا چوبی و باریک که بر روی ساحل ساخته میشود )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

کارهای عجیب و غریب کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

نوعی مشروب

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

صلیب She had a cross around her neck یه گردن بند صلیب روی سینش داشت

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

هر چیزی که عمر را کوتاه می کند

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

من قبلا حالتو گرفتم

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٧

مهمان کردن به چیزی Tex treated everyone to free drinks تکس همه را به نوشیدنی مجانی مهمان کرد

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢١

چوب خط |||

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

کسی را دست انداختن و متلک پروندن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

physical education

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

25 امین سالگرد ازدواج زن و مرد

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٠

the catholic saint and pop

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

کسی که راه تنفسی اش بسته شده باشد

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

بد برداشت نکن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٦

مامور راهنمایی و رانندگی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

نگهبان بار یا دیسکو

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

مشروب فروش زن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

باربر

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

همون DJ خودمون!!!!

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٥

کدینگ. . . بچه لُر اگر چه" لیسانس"داره اما همیشه "مجرد" می مونه ( (  لیسانس، مجرد

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

کدینگ. . . - __ - Hard ship بدنه این کشتی رو تا اومدیم بشکنیم و دوباره از نو بسازیم چه سختی و مشقتی کشیدیم

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

خرس عروسکی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

stand for middle summer

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١١

مترادفconventional

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٠

one another

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

دوردست ها

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

این و مهمون من باشید

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

حصار

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٣

تلو تلو خوردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

مست

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

سوتی دادن

پیشنهاد
٠

به ماست مالی ادامه میدیم

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

by mistake

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

در چیزی اشتراک داشتن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٩

در گرامر به معنای تعریف، مشخص کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

یک لحظه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

دوام طولانی دراد

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

داده شده

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٩

بی حسی موضعی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٠

من شانه خالی نمی کنم

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

inventive. . . creative

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٠

don't get off the topic

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٣

آن گونه که معلوم شد

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٩

شباهت ها

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

آتش بازی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

رژه نظامی گروهبان

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

ولخرجی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٠

بدون تعارف

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨٥

فرق Vegetarian و Vegan این است که vegetarian به شخصی اطلاق می شود که فقط گوشت نمی خورد ولی Vegan به شخصی اطلاق می شود که علاوه بر گوشت، محصولاتی که ا ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

بند را به آب دادن ( رازی را برملا کردن )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٠

مثل سیبی که از وسط دو نصف کرده باشی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

خونسرد

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٨

این اصطلاح برای افرادی بکار می رود که مدت زیادی را صرف تماشای تلوزیون و یا بازی های رایانه ای می کنند.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦٨

ثابت شد. معلوم شد

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٥

روز افزون

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠

نیروهای خودی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

fixed

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١١

بدبختی - سختی - مشکلات

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

in a friendly manner

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٨

agreement

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

stopped playing

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

deciding on

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

take part

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٩

ماده اولیه وارد دستگاهی کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

جامعه زیست بومی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

مصرف

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨

فرآیند قُل قُل کردن!!!!!!

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٠

افزایش تدریجی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٧

دچار شدن، متحمل شدن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٥

عروق

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

نشان دادن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

مسئولان

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٠

یک پنجاهم میلیمتر

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠

برگرفته شده

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

در حالِ - در حینِ

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٠

باعث چیزی شدن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

reduce sb to sth افتادن و دچار شدن به وضعیتی بد و فلاکت بار

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٠

گرفتار شدن در چیزی یا مشکلی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

قوه ی قضاوت و تشخیص

پیشنهاد
٠

تا حد زیادی مطمئنم

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

نقص فنی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

اعلامیه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٤١

رسیدگی کردن به

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

جنس، چیز، وسیله

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

1 ) لوله اگزوز 2 ) دود و گاز حاصل از اتومبیل

پیشنهاد
٠

پشتم شروع به لرزیدن کرد

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٩

در دانشگاه های معتبر و دولتی به معنای unit

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

( نمره ) انضباط در مدرسه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٥

مخفف: grade point average

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

master of art فوق لیسانس هنر

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٢

bachelor of science

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٣

مخفف: bachelor of art

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

تحصیلات رسمی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٢

در تست به معنای روش حذف گزینه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

look after

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١١٣

مثال جالب: i saw a saw that saw a saw یعنی من دیدم یک اره را که می بره یک اره دیگر را 1 ) اره 2 ) بریدن 3 ) گذشته فعل see به معنای دیدن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

غلط کردم!!!!

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

attractive

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٠

بیماری مسری، بیماری واگیر دار

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٠

صدای گرفته در هنگام سرماخوردگی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨

think again

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

means it depends in you

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

means duty or chores

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٩

مترادفش handkerchief می باشد با این تفاوت که این کلمه بیشتر برای دستمال هایی با جنس پارچه ایی کاربرد دارد

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٩

means shout or scream

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٤٧

flesh میشه گوشت نه flash!!!!!!!!!

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٠

fake or quack

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٠

جعلی - قلابی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

از این طریق

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٦

دلقک بازی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

تطبیق دادن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧

باهوش، با استعداد

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٠

وجهه مردانه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٥

راه، پیست

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

easily bent

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٠

مناظره کننده

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨

several; very many

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

پیاپی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

کم برآورد کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

leaning; movement in a certain direction

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٢

زبان خشونت آمیز

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

*of man*

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٨

"look forward to with fear "

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١١

get up on

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

لباس کار

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٣

be better than

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧

ماشین مسابقه ای

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

represented on a small scale

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

call to a fight

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٣

مهارت حرفه ای

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧

نقش های دوگانه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

give up on a plan as well as neglect one's post. . . leave without planning

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

cheat and also deprive someone of rights or property

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٩

in large amounts as well as less costly

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

در مراحل

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٠

سخنان شوم

پیشنهاد
٢

{اصطلاح عامیانه} پاهام خواب رفته. . .

پیشنهاد
١

نونش تو روغنه!!!

پیشنهاد
١

کم بیا شیرین بیا{ضرب المثل}

پیشنهاد
٢

ضرب المثل تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها

پیشنهاد
٠

ضرب المثل گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

من همینم که هستم

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٠

mean grown naturally with out any chemicals

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٩

dozed off or nodded off or dropped off

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

dozed off or fall asleep or dropped off

پیشنهاد
٠

علم تعبیر خواب

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

نم نم بارون

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

عامیانه:چته؟

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٩

???means why

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨

frightening dreams

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٩

درکمدی به معنای ادای کسی را دراوردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٧

dozy =drowsy=sleepy

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

sleep later than usual

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

among

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

means take a siesta=take naps = take snooze

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٧

مترادفyou're kidding به معنای نه بابا، شوخی میکنی!

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨

ساعت زنگ دار که قسمتی را که زنگ میزند با دست ضربه میزنیم که در گوشی های iphone و HTC هم وجود داره

پیشنهاد
٤٠

سحرخیز باش تا کامروا باشی ( ضرب المثل )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٢

means pill and drug

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

instead=in return for

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٦

مغازه سر کوچه یا سرپیچ

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٠

بیش از حد جزئی است

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٠

بیش از حد کلی است

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦٥

striped به معنای مخطط و راه راه است نه stripped!!!!!!!!!!!!!!

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

لخت و عریان شده

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٤

مثل برق رفتن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٦

"جهت گیری کردن"

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨

جهت گیری اشتباه کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٨

در ذات موضوع

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٤

به شیوه ای که

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٩

in a fit of rage در یک جنون آنی. . .

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٨

درواقع از کلمه ی be able to به وجود اومده که میتونیم با کلمات"can. . . power. . . skill. . . knack"هم معنی بدونیم

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨

means ability - skill

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

در حال اجرا / در حال پخش

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨

under tight security تحت امنیت شدید

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢١

حجیم و جاگیر

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

freedom from danger

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

was built به گونه ای ساخته شده بود

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

پروانه کار

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

*supported by facts or authority*

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

lack of sameness

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١١

ordinary

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨

make something greater than it is. . . overstate

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

قطر it is only 2, 301 kilometers across قطرش فقط2301 کیلومتر است

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

مبهم

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

مشکوک

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٠

"means" molest

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٥

آزار دادن/مزاحم شدن/اذیت کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧٣

آزرده خاطر شدن/رنجیده شدن/دلخورشدن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٨

نارضایتی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٩

means problem

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

means necessary=vital=essential=significant=crucial

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٠

means repeat

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

به معنای چنگ. . . مثال: When you think the final nail is in; think again وقتی تو فکر میکنی چنگ اخر بستس دوباره فکر کن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨

I feel tip top من خوبم😊

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٥

. . . Get rid of خلاص شدن از شر چیزی یا کسی

پیشنهاد
٢

1. شلغم میوه بهشته 2. بوته زار 3. شوهر اهو خانم 4. شادکامان دره قره سو

پیشنهاد
٧

1. پله پله تا ملاقات خدا ( درباره مولوی ) 2. پیر گنجه در جستجوی ناکجا آباد ( درباره نظامی ) 3. فرار از مدرسه ( شرح حال امام محمد غزالی ) 4. نقد اد ...

پیشنهاد

فاطمه فاطمه است - کویر - مسئولیت شیعه بودن - هبوط

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٩

دانش آموز کلاس دهم {سن 15 - 16}

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٠

بانمک/بامزه !what a cute little puppy چه سگ کوچولوی بامزه ای!

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

{means {COOL

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٤

engagement ring حلقه نامزدی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

انگلیسی سلیس

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣١

!!don't scratch your mosquito bites جای نیش پشه را نخاران!

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

پشمالو!

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

اصطلاح{دومی نداره، آخرشه}

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٩

خودتو گول نزن!!!! don't deceive yourself

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

other stuff like this یه چیزی تو این مایه ها

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠

التماس دعا دارمi beg to pray

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨

اصطلاح برای کسی که دوس داره زیاد سفر بره

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠

اصطلاح - تیرت خطا رفت -

پیشنهاد
٤

نظرم عوض شد!

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

یک اصطلاح واسه کسی که اینده نگریش خوب نیست. . .

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

حاضر غایب کردن

پیشنهاد
١

خدا خدا می کردم

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
-١٣

her bark is worse than her bite زبونش مثل نیش مار می مونه!

پیشنهاد
٢

زبونش مثل نیش مار می مونه!

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٦

you can not deceive me by telling substory نمیتونی با ننه غریبم بازی خرم کنی!

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

. and so on=etc

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

اطلاعی از آن ندارم

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

من در جریانش نیستم

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧

it calls question مشکوکه!

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

وای به حالت!

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٩

همینجوری!

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

he is charming مهره مار دارد. . .

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٠

آخ جون!!!{اصطلاح}

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

اصطلاحی به معنای خیلی راحته مثل آب خوردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨

جریمه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٩

به معنای {فقط}

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧

کوتاه کردن شلوار!

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

چاره ای ندارم

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

چاره ای جز رفتن ندارم

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠

rolled=move غلت زدن /حرکت کردن با چرخ

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٠

ربات راننده

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥٣

ساطع کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

دسته ای از جوانان شرور - باند تبهکاران جوان

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

افراد شرور

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

رسمceremony =custom

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

جایی نوشته بود به معنای جنبش های قلب نسبت به یک اتفاق ( احساسات درونیdeep down ) هم بکار میره

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٠

مورد ضرب و شتم قرار دادن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

Pass out

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٩

زیر نویس

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٠

زیرنویس فارسی!

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٥٠

یه مثال جالب بلدم: !!!!!i can can a can with a can من میتونم باز کنم یه قوطی رو با یه قوطی باز کن{در باز کن} پس به معنای1 ) توانستن 2 ) قوطی یا کنسرو ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧٠

chill out bro خونسرد باش داداش!!!!

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

دستگیر کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٢٠

به معنای کسل کننده

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

چه طوری میتونی بی توجهی کنی؟ چه طوری میتونی نادیده بگیری؟

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٠

خطر شما را تهدید می کند

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

در مورد جمله زیر: the sentence should make good sense جملات باید مفهوم داشته باشند. . .

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧٣

انتخاب کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

نهضت

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٢

استثناء قائل شدن نسبت به کسی - طرفداری - پارتی بازی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

تنها برای منفعت کنار کسی بودن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

ظالمانه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
-١٧

لمس کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

وقتی که/درحالی که with the clinics report in your hand وقتی که گزارش کلینیک در دست شماست

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

عبارت است از

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٢٢

محاکمه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢١

منطقه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٩

{از بین بردن} he ruined a family tradition of honesty او سنت خانوادگی درست کاری را از بین برد

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٩

ضرر و زیان/خسارت

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

معاینه{ توسط دکتر }

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٠

براق نگه داشتن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

اخراج کارمندان

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

اتاق بهم ریخته و بی نظم

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

یافتن شغل

پیشنهاد
١

وکلای محاکمه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

محاکمه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠

جایگاه ( در دادگاه )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

امرار معاش

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٩

آزار دادن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٤

هو کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠

کف زدن، تشویق کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

به من گوش بسپارید

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١١

قصد داره که

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧

آرامش کامل

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١١

نظام تادیب ( ادب کننده )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٥

تظاهر کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

ریش گذاشت

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣١

لایحه the bill to pass لایحه تصویب شود

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

به نتیجه رسیدن در کاری

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

تصمیم خودم را گرفتم

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١١٧

توضیحی برای پیدایش این کلمه: villaعبارت بود از مزرعه ای کوچک و ساختمان هایش. اتصال چنین ساختمان هایی یک village ( روستا ) را تشکیل دادو فردی که در چن ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٩

نخست وزیر

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٤

به مردم محلی یک روستا میگن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦٥

به چشم حقارت به کسی نگاه کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

آدم پست

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٦

سُرخوردن روی. .

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٣

تشدید کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٧

از بین بردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

به راحتی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

اصلا خوب نیست

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

تاثیری نداره

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٠

کوتاه کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٩

پرخاشگری

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

دقیق

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧

مغاک/کف ژرف اقیانوس

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

مرهم بخشیدن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

حقه ها

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥٨

مثال:not the slightest idea کوچکترین چیزی نمی دانست ( یعنی هیچی نمیدونست )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

به یادآوردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٠

از هم پاشیدن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

مثال: A thousand miles and poles apart و هزاران مایل تیکه پاره میشه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

از هم پاشیدن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

از دستم در رفت

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

من خیلی داغونم!

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

دیر رسیدن

پیشنهاد

تو دیگه به چیزی اهمیت نمیدی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦٤

پرسه زدن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢١

پولدار

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

قرار گذاشتن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

زوج

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨٠

درخواست کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧٥

تقاضا نامه/درخواست

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

به معنی سیل جمعیت. . . very large number

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٩

شب رو - شب بیدار

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

صندوق دار

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

کلی خندیدن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨

از این رو

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

شوم، پلید، شرور، پست، متقلب، وحشتناک

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧

Shriek

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

کلفت!

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٩

Lie down

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

قطعا

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٦

جزء - عامل اصلی - عنصر

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

واضح - صریح - مطمئن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٨

کلنجار رفتن با

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

دست و پنجه نرم کردن با چیزی - دادو ستد کردن با کسی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٢

برجسته - زیاد

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧٦

شرایط - اوضاع

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٩

نهضت - عملیات

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

سود - منفعت - سود کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٩

وحشتناک - افتضاح - خیلی بد

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٤٢

اقدام - تلاش - کوشش کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٥

سازمان - ارتباط

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٨

کرخت، بی حس، سِر