bouncer

/ˈbaʊnsər//ˈbaʊnsə/

معنی: لافزن، خود ستا، دروغ بزرگ و فاحش، لی لی کننده
معانی دیگر: جهنده، ورجه کننده، جهمند، شخص پویا و پرانعطاف، دروه بزرگ وفاحش، ماموری که درنمایش ها وغیره اشخاصاخلالگر راخارج میکند

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: something or someone that bounces.

(2) تعریف: (informal) a person employed, esp. in a bar, to eject or prevent entry of unauthorized or disorderly patrons.

جمله های نمونه

1. The club hires a bouncer to keep out undesirables.
[ترجمه امیرقلاتی] میخانه یک بزن بهادر برای بیرون انداختن دردسر سازان استخدام میکند
|
[ترجمه گوگل]باشگاه برای دور نگه داشتن افراد نامطلوب، یک بالنسر استخدام می کند
[ترجمه ترگمان]این باشگاه مامور انتظامات را برای بیرون نگه داشتن undesirables استخدام می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I smile at the bouncer at the door of the Monster.
[ترجمه امیرقلاتی] به قلدر درگاه خانه هیولا خندیدم
|
[ترجمه گوگل]به دریچه ی درب هیولا لبخند می زنم
[ترجمه ترگمان]به نگهبان در اتاق هیولا لبخند می زنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A beautiful social breakaway from the strict bouncer dominated norm of the suit and tie disco.
[ترجمه گوگل]یک جدایی اجتماعی زیبا از هنجارهای سختگیر در دیسکوی کت و شلوار و کراوات حاکم بود
[ترجمه ترگمان]یک جدایی اجتماعی زیبا از the سخت برای کت و شلوار و disco تساوی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Vengsarkar's method of playing the Thomson bouncer was to try to avoid it.
[ترجمه گوگل]روش ونگسارکار در بازی بانسر تامسون تلاش برای اجتناب از آن بود
[ترجمه ترگمان]برای اجتناب از آن روش Vengsarkar (تامسون)انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The programme first of all explains how a Bouncer works on fitness in general and in rehabilitation plus other problems such as arthritis.
[ترجمه گوگل]این برنامه اول از همه توضیح می دهد که چگونه یک Bouncer روی تناسب اندام به طور کلی و در توانبخشی به علاوه مشکلات دیگری مانند آرتریت کار می کند
[ترجمه ترگمان]این برنامه ابتدا توضیح می دهد که چگونه یک Bouncer در کل و در توان بخشی به علاوه مشکلات دیگر مثل ورم مفاصل کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Auguste, the bouncer he picked up in the back streets of Montreal, squeezes my windbreaker before letting me in.
[ترجمه گوگل]آگوست، پرنده ای که او در خیابان های پشتی مونترال برداشت، قبل از اینکه به من اجازه ورود دهد، بادگیر من را فشار می دهد
[ترجمه ترگمان]او گوست، نگهبان، قبل از اینکه به من اجازه دهد وارد شوم، پنجره را فشار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. To quickly and easily assemble your Bouncy Bouncer, please follow these instructions carefully.
[ترجمه گوگل]برای مونتاژ سریع و آسان Bouncy Bouncer خود، لطفاً این دستورالعمل ها را به دقت دنبال کنید
[ترجمه ترگمان]به سرعت و به راحتی Bouncy Bouncer را جمع کنید، لطفا این دستورالعمل ها را با دقت دنبال کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Then the police took the bouncer away in handcuffs.
[ترجمه گوگل]سپس پلیس با دستبند و دستبند مرد را با خود برد
[ترجمه ترگمان]سپس پلیس، نگهبان را با دست بند بیرون آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The bouncer checked me out for weapons at the door.
[ترجمه گوگل]جسارتگر پشت در من را برای یافتن سلاح بررسی کرد
[ترجمه ترگمان]نگهبان، به خاطر اسلحه، من رو به سمت در هدایت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A jobless actor was annoying an off-duty bouncer, announcing loudly that he was due for a break.
[ترجمه گوگل]یک بازیگر بیکار در حال آزار دادن یک جسارت کننده خارج از وظیفه بود و با صدای بلند اعلام کرد که قرار است استراحت کند
[ترجمه ترگمان]یک بازیگر بی کار یک نگهبان بی کار را آزار می داد، و با صدای بلند اعلام می کرد که به خاطر تعطیلات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. So the owner of the place told the bouncer to throw him out.
[ترجمه گوگل]بنابراین صاحب مکان به مرد جسارتگر گفت که او را بیرون بیندازد
[ترجمه ترگمان]صاحب اونجا نگهبان رو به نگهبان گفتن که انداختنش بیرون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Joey's dad was a champion bouncer. No kangaroo can jump higher than him.
[ترجمه گوگل]پدر جوی قهرمانی بود هیچ کانگورویی نمی تواند بالاتر از او بپرد
[ترجمه ترگمان]بابای جویی، یه قهرمان بود هیچ کانگورو بیشتر از اون نمیتونه بپره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Old Mr. Bouncer, very sulky, was huddled up in a corner, barricaded with chair.
[ترجمه گوگل]آقای پیرمرد، بسیار عبوس، در گوشه ای جمع شده بود، با صندلی سنگر گرفته بود
[ترجمه ترگمان]آقای Bouncer پیر، عبوس و عبوس، در گوشه ای کزکرده بود و صندلی را مسدود کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Mr. Bouncer would not confess that he had admitted anybody into the rabbit hole.
[ترجمه گوگل]آقای باونسر اعتراف نمی کرد که کسی را در سوراخ خرگوش پذیرفته است
[ترجمه ترگمان]آقای Bouncer اعتراف نمی کرد که کسی را در سوراخ خرگوش راه داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Joan: No. The bouncer said that we were not dressed properly.
[ترجمه گوگل]جوآن: نه قلدر گفت که ما درست لباس نپوشیده ایم
[ترجمه ترگمان]نه، نگهبان گفت که ما لباس درست و حسابی نداریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

لافزن (اسم)
assuming, boaster, gabber, bouncer, braggart, bragger, idol, gascon, larrikin

خودستا (اسم)
bighead, hector, boaster, gabber, bouncer, braggart, bragger, blowhard, blow, tinhorn, gasser, blusterer, blower, brag, bucko, braggadocio, whiffler, gascon, hot-shot, tiger, skite, swashbuckler

دروغ بزرگ و فاحش (اسم)
bouncer

لی لی کننده (اسم)
bouncer, hopper

انگلیسی به انگلیسی

• guard or doorman who keeps troublemakers out of a club or party
a bouncer is a man whose job is to prevent unwanted people from coming into a pub or a nightclub and to throw people out if they cause trouble.
in cricket, a bouncer is a ball that bounces very high after it has been bowled.

پیشنهاد کاربران

Strong person employed ( esp , at a club ) to throw out unwelcome visitors
bouncer
نی نی لای لای نوزاد
نگهبان / محافظ / نیروی امنیتی باشگاه شبانه ( بار ، دیسگو، کلوپ ، کازینو )
Doorman
Security guard
بادیگارد
( عبارت غیر رسمی برای ) نگهبانی که در مکان هایی مانند کنسرت یا کلوپ های شبانه و. . . برای تامین امنیت استخدام میشود
نگهبان بار یا دیسکو
نگهبان دم در کازینو

بپرس