تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٠٩

به معنای کسل کننده

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦٤

رد پا. . . truck میشه کامیون نه این کلمه!

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤٩

یه مثال جالب بلدم: !!!!!i can can a can with a can من میتونم باز کنم یه قوطی رو با یه قوطی باز کن{در باز کن} پس به معنای1 ) توانستن 2 ) قوطی یا کنسرو ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤٣

flesh میشه گوشت نه flash!!!!!!!!!

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣٩

اقدام - تلاش - کوشش کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣٨

رسیدگی کردن به

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١١

مثال جالب: i saw a saw that saw a saw یعنی من دیدم یک اره را که می بره یک اره دیگر را 1 ) اره 2 ) بریدن 3 ) گذشته فعل see به معنای دیدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١٨

محاکمه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١٣

توضیحی برای پیدایش این کلمه: villaعبارت بود از مزرعه ای کوچک و ساختمان هایش. اتصال چنین ساختمان هایی یک village ( روستا ) را تشکیل دادو فردی که در چن ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠٨

این کلمه به معنی دستمزد و معمولا به صورت هفتگی یا روزانه در ازای کار به فرد پرداخت می شود اما salary به معنی حقوق، مواجب و به پولی اشاره میکنه که به ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧٤

هیت یعنی آهنگایی که همه گیر میشن، یا مردم خیلی زمزمه میکننشون و تو ماشینا زیاد پخش میشن )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧٨

درخواست کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧٦

شرایط - اوضاع

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨٢

فرق Vegetarian و Vegan این است که vegetarian به شخصی اطلاق می شود که فقط گوشت نمی خورد ولی Vegan به شخصی اطلاق می شود که علاوه بر گوشت، محصولاتی که ا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧٤

تقاضا نامه/درخواست

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧١

انتخاب کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦٨

chill out bro خونسرد باش داداش!!!!

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦٧

ثابت شد. معلوم شد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦٤

به چشم حقارت به کسی نگاه کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦٣

پرسه زدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦٥

آزرده خاطر شدن/رنجیده شدن/دلخورشدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٥

کدینگ. . . بچه لُر اگر چه" لیسانس"داره اما همیشه "مجرد" می مونه ( (  لیسانس، مجرد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦٠

striped به معنای مخطط و راه راه است نه stripped!!!!!!!!!!!!!!

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٨

مردمک چشم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٧

مثال:not the slightest idea کوچکترین چیزی نمی دانست ( یعنی هیچی نمیدونست )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٠

بانمک/بامزه !what a cute little puppy چه سگ کوچولوی بامزه ای!

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٨

وحشتناک - افتضاح - خیلی بد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

دوستان لطفا دقت کنید اطلاعات اشتباه ندید story یعنی داستان ولیstorey یعنی طبقه. . . هردو واژه اسم هستند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٩

به معنای {فقط}

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٨

این اصطلاح برای افرادی بکار می رود که مدت زیادی را صرف تماشای تلوزیون و یا بازی های رایانه ای می کنند.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

ساطع کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٥

جزء - عامل اصلی - عنصر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٨

نارضایتی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

program در انگلیسی آمریکایی و programme در انگلیسی بریتانیایی استفاده می شود

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٣

1 ) کسب کردن 2 ) سود

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤١

pupil یعنی دانش آموز ولی از student بیشتر برای اشاره به دانشجو استفاده می شود

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

other stuff like this یه چیزی تو این مایه ها

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٤

تامین بودجه کردن - امور مالی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٩

گرفتار شدن در چیزی یا مشکلی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٢

دچار شدن، متحمل شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤١

. . . Get rid of خلاص شدن از شر چیزی یا کسی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٣

you can not deceive me by telling substory نمیتونی با ننه غریبم بازی خرم کنی!

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤١

از بین بردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

مترادفyou're kidding به معنای نه بابا، شوخی میکنی!

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٨

تعطیل کردن، بیخیال شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

جنس، چیز، وسیله

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

means necessary=vital=essential=significant=crucial

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

قطعا

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

به نتیجه رسیدن در کاری

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣١

لایحه the bill to pass لایحه تصویب شود