پیشنهادهای مسعود خواجه وندی (٤٠٠)
منتشر , منتشر شده
پیاده رو کنار رودخانه
تفریحگاه, تفرجگاه
بسیار عاشق
غیر مسری
برگشتن از حرف خود , صرفنظر کردن
قید و شرط without any strings attached : بی هیچ قید و شرطی
فروش ویژه
مسیحی پروتستان
به احتمال زیاد
ساعت خلوتی
خانگی ( مناسب برای استفاده در خانه )
حتی یک ( نفر , . . . ) هم But not a single of them asked me how much of my current income I actually spend. حتی یک نفر از آنان هم از من نپرسید که چق ...
درآمد پیش بینی شده
نحوه ی
ذره ای از
نقش داشتن
چارچوب
ضوابط سختگیرانه
حمله انحرافی ( فریب دهنده )
ایالت آریزونا : Arizona
گاه و بیگاه
مراقبت حین بارداری
درست و حسابی
قیمت گزاف
قانون نانوشته
رو به افزایش
گاه و بیگاه
گرفتار , غرق شده ( در کار , زندگی و . . . )
هم , نیز a figure that is only set to increase :عددی که قرار است افزایش هم بیابد
کم نور
تلاقی
توقف کردن
ماشین با ارتفاع کم
کلمه اسپانیایی معادل Mr و یا sir که مخفف آن Sr است
ترکیب باد شدید , برف و رعد و برق
قول چیزی را دادن
گروه مدیریتی , نظام مدیریتی
مانع ( مشکل )
مدرک ارائه دادن
بالاترین حد
ظاهر
اجازه ورود دادن
معطل
bland food :غذای سبک و زود هضم
اصلی ترین , مهمترین
( در مورد یک موضوع خاص ) هیچ چیز ندانستن , صفر کیلومتر بودن
" زاویه دید اول شخص" در نقل داستان که در آن داستان از جانب یک نفر نقل میشه و ضمیر مورد استفاده در آن" من" یا "ما" هست.
ابراز همدردی کردن
مدرسه تبلیغی
اسطوره ی . . . , نماد. . . .
مشتاق , علاقه مند
وحدت آفرین
حزب سیاسی" کنگره ملی آفریقا"
کوبنده
سفر آزادی
تغییر رویکرد
کارهای مقدماتی, اقدامات اولیه
ناکام گذاشتن
سرمایه گذار
مایل دریایی معادل 1852 متر
( در بیسبال ) چوب زن
بهبود دهنده عملکرد , ( مواد ) نیرو زا
مرز بندی
عصبانی از دست. . .
به موضوعی پرداختن , روی موضوعی مانور دادن
همرزم
به چیزی تسلط داشتن , زمام چیزی را در دست گرفتن
زیاد acerbic wit :هوش سرشار
آگاه, مطلع
شکی نیست که
گنجاندن
نقشه , برنامه
گیج کننده
بی اطلاع , بی خبر
شیطنت امنیتی - سیاسی
کاهش دادن
عامل ترساننده, عامل بازدارنده
نشست
رویه
( در فوتبال ) نیمکت نشین بودن
غضب الهی , قهر طبیعت
مواد غذایی
مطرح شدن
کوچک ( حقیر ) دانستن
روز بزرگداشت پیشکسوتان ارتش آمریکا
شخص نظامی
مدیر عامل ( شاید هم معاون مدیر )
دانشگاه افسری
سن نوجوانی تا بلوغ
سوزناک
اداری ( مدیریتی )
همان neoconservative است یعنی حامی و یا طرفدار محافظه کاری نوین
شیطان صفت
نوعی ماشین کورسی
اولین حضور
بهبود
مسموم venomous political climate :جَو مسموم سیاسی
بی نظمی, خرابی
تسخیر , اشغال ( البته به صورت سرهم نوشته میشه یعنی takeover )
امواج , جریانات
abdominal muscles عضلات شکمی
نا شناخته
عنصر بصری
دستور آشپزی
بی نظیر
ویرایش ( ویراستاری ) کردن
سر در آوردن
کار بیهوده کردن
بی ضرر جلوه دادن چیزی, پاک و بی آلایش نشان دادن
در شُرفِ
سرگرم چیزی بودن
علوم
توجه کردن
بررسی واقع بینانه , بررسی با نگاه حقیقت جویی
نوازنده ( مانند نوازنده جاز )
پر تنش
بسته پستی
تلمبه
اوضاع , شرایط
احساسی bonding experience :تجربه ( رابطه ) احساسی
به پایان رساندن
آبزیان
تل , تپه
قرارداد بستن
دست کشیدن
به شدت
نیروهای متفقین
تلفات جانی و مالی
نماینده دولت در نیروی دریایی
خروشان
زیستگاه
جانور مزاحم
عرضه مجدد , ارائه دوباره
آرنج بند
شهری به این نام در ایالت نیویورک آمریکا هم وجود دارد
تلفن عمومی
بی حاصل بودن
انبوه, مقدار یا حجم زیاد از چیزی
سفت و سخت گرفتن , شدیدا اعمال کردن
دارای دو نیمه ( ورزش )
ترتیب دادن
در راهِ
دور یک هشتم پایانی
تجمع پرتعداد
کورکورانه
تجمع حمایتی
عادت داشتن
کدخدا
ناگهان فروکش کردن , کاهش یافتن
خبر . . . پخش شد
وجودفقط اسم ظاهری بدون داشتن اثر و کارآیی
جاه طلب
مشاور و کارشناس فنی
ایجاد کردن جوش و خال و شیار و . . . , کندن از
آن طرفِ
ناشناخته
شکل , نما
جنجالی , پر التهاب
مقبول
در حال انفجار ( از شدت پر شدگی )
بازیکنی که در باشگاهی خارج از کشورش بازی می کند
پروژه دلخواه
وعده انتخاباتی
تغییر مسیر دادن , به سمتی سوق دادن
اما با این وجود
حوادث طبیعی
تحکم کردن , نگاه از بالا به پایین داشتن
از هم پاشیده
پر از نور
طیف گسترده
مانع دیدن شدن
مجلسی ( مناسب یا مربوط به مجالس شادی و . . . )
تشخیصی
term s. th : اصطلاحا چیزی نامیدن مثلا: what they term culture یعنی :چیزی که آن را اصطلاحا" فرهنگ می گویند
هر , همه مثلا random locations : هر مکانی
مثال ساده و معروف
به همگان نشان دادن
وضعیت, شرایط
در نوع خود
دستگاه گوارش
پرکار
استقرار
فوق العاده , به شدت
نوسانات
زیر ذره بین
مورد هدف
احساس مسئولیت
به قیمت چیزی تمام شدن
بلاتکلیفی
عدم
بی روح
تخت خوابیدن
فضای سبز
نهایی کردن قرارداد
ممنوعیت پخش خبر ( بخصوص اخبار جلسات دادگاه )
عنوان
فرسوده
احیا کردن
گروه
بخش , قسمت
رو راست
صورتی محو
سینی فر
تراز
فاصله ( مکانی )
به جا ماندن
سرکش
سرمربی
سه گانه
تیم ورزشی
راهی دور بعد کردن ( در ورزش )
گل تساوی
مقدار/تعداد زیاد از چیزی
لیگ برتر ( ورزش )
مقابله ای
بی نظیر
ابتدای امر
"گرگ ماده" که از نماد های شهر رم ایتالیاست.
قابل تمدید
باز کردن ( بسته , جعبه )
نقش بازی کردن
تجزیه و تحلیل کردن, حلاجی کردن مسئله
فهماندن
بهبود
دهن لق , سخن چین
معترض, شاکی
لغزنده
عضو
راه را هموار کردن
مربوط به فرهنگ و تاریخ آفریقا
برگزار کردن
برگزار کردن ( نمایشگاه و . . . )
فاش شده
زرنگ , هوشیار
سواری باری
مسئله, مشکل, بحران
محصول ( مخصوصا خودرو )
آزار دهنده
مسافرت
مرکز فروش لوازم باغبانی , فروشگاه وسایل باغبانی
البته " خاستگاه ملی" صحیح است
آسیایی های آمریکا ( زرد پوستان آمریکا )
عوارض
ثابت مثل حقوق
گروه های آماری
جایگاه نشستن در ایستگاه اتوبوس
صعب الحصول
نا مشهود
قطعه موسیقی
از دست رفته
قابل درک , قابل تصور
مخفف ashley
درگیر ( مشکل , گرفتاری و . . . ) شدن
سازه
صرفنظر کردن از
پای بساط ( چای ، قهوه و. . . ) نشستن
مقاله تصویری
قیمت خرده فروشی تعیین شده توسط سازنده
باید منتظر بود و دید
مسافرت خارج از شهر
مایه دار
سررسید شده
رو به جلو , رو به پیشرفت , ارتقا یافته , جهش یافته, در حال توسعه, در حال رشد
مراسم تحلیف
درگیر کردن
مرجع تقلید
رایج , متداول
پر رنگ و لعاب
وعده افطار
نوعی نماز که اهل تسنن در ماه رمضان بعد از نماز عشا به جماعت می خوانند.
ایفای نقش
مهلکه
جهش یافته ( در مورد بیماری )
گلوگاه
به وجود آمدن
در دسترس
به موازات
تفریحگاه ساحلی
مقاله وار
سر خیابان
شرایط قبل
جبران
جدی ( در مقابل طنز )
لازم, واجب
مورد توجه
از هم پاشیده
سازمان
عکاس خبری
بی نتیجه, بلا تکلیف
طراحی
پیشرو تر از
international symbol of accessibility نماد بین المللی دسترسی
پس از یازده سپتامبر
آشفتگی
دشوار
سخن خردمندانه
اثبات کردن
تمرکز کردن روی
خاورمیانه
دچار کردن
صدمه زدن
نظام قضایی
اعتبارات
مسئول شناختن
درجه یک
درگیر کردن
ناقص
بیشتر ( بالاتر ) پریدن
خیره کننده
پر جاذبه
حس و حال
کسی که به قشلاق ( محل گرمسیری ) می رود.
پریدن توی
درست و حسابی
دارای پستی و بلندی
شکلاتی
زیر پر وبال کسی را گرفتن, سایه سر کسی بودن
جلب توجه کردن
نیمه کاره بودن
متوقف شدن
به زمین زدن
ناگهان لبخند زدن
دامن زدن
سمت بادخور
مخفف ساعتها ( hours )
مُثله شده
فراموش شده
موضع
به جای آنکه
ویژه , خاص
عضو
در نتیجه
مدنظر قرار دادن
اجازه دادن
سنگین ( مثل جریمه )
اعتراض و تظاهرات شبانه
تعیین صلاحیت کردن
جذابیت
ساحلی
وسیع
حواس
مخصوص اعضاء
به عنوان یک مثال
فاقد امکانات
( محل سکونت, هتل و . . . ) شلوغ
امکانات
مدت زمان
خط فکری
به شرایط قبل برگرداندن
افسانه ای
به چالش کشیدن
مسکوت
تلاش مذبوحانه
راه نجات
نظم
اخراجی
ارائه دادن
تلاش برای به پایان رساندن کاری با وجود زمان اندک
دست کشیدن روی
در خدمت کسی یا چیزی بودن
خشونت
موجود
کاهش یافتن
منسوب
اقدامات سرکوب گرانه
فراخواندن , دعوت کردن
سیل, هجمه
تلافی جویانه
امروزه
اهداف میان مدت
آلاینده
مسلط شدن
جریان
بیرون دادن ( کتاب , فیلم و . . . )
غیر قانونی
پر احساس , بسیار حساس
جدیت
چاله
برنامه اخبار
دور از دسترس
آب پیما , وسایلی مانند قایق و کشتی که برای جابه جایی در آب استفاده می شود
عرصه را تنگ کردن
قنداق
( متهم ) کت بسته , دستبند زده
مرگبار
موضع گرفتن
غیر واقع بین
پر از
جمع و جور کردن
استعمارگر
تبدیل کردن
قرار گرفتن
شاهد معتبر
( به قدرت ) رسیدن یا رساندن
حامی
جدا کردن ، تفکیک کردن
ولوله انداختن
مسافری که شب جایی می ماند
روز اول