salvage

/ˈsælvədʒ//ˈsælvɪdʒ/

معنی: نجارت کسی از خطر، نجات مال یا جان کسی، مصرف مجدداشغال و زائد ر چیز، از خطر نابودی نجات دادن، نجات دادن
معانی دیگر: پاداش (پاداشی که در برابر نجات دادن کشتی یا سرنشینان یا کالای آن پرداخت می شود)، رهامزد، (کالا یا جان و غیره) بدربردن، رهانیدن، (بخش قابل استفاده ی چیز اسقاط را) درآوردن، اوراق کردن، یوزیدن، بدربری، رهانش، (کاشانی) یوزه رفتن، نجات (معمولا نجات آنچه که باقیمانده است)، بازیابی، بوخت، کالای بازیابی شده (از هر چیز مصدوم)، بازیافته، (بیمار یا اندام) درمان، رهایش، نجات (از طریق درمان یا جراحی)، درمان کردن، مصرف مجدداشغال وزائد هر چیز

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act of saving property from destruction, esp. the rescue of a ship or its cargo from fire or shipwreck.
مترادف: reclamation, recovery, retrieval
مشابه: rescue

- The salvage of the leaking vessel seemed impossible.
[ترجمه گوگل] نجات کشتی در حال نشت غیرممکن به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان] نجات کشتی به نظر غیرممکن می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: the property that is saved in this way.
مترادف: scrap
متضاد: jettison

- The salvage was hauled to the shore.
[ترجمه گوگل] نجات به ساحل کشیده شد
[ترجمه ترگمان] The به ساحل کشیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: the money that is paid to people who voluntarily help in such an effort.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: salvages, salvaging, salvaged
مشتقات: salvageable (adj.)
(1) تعریف: to save or rescue (all or part of something) from harm or destruction.
مترادف: recover, save
متضاد: jettison
مشابه: redeem, regain, rescue, retrieve

- We salvaged all we could from our home after the flood.
[ترجمه آیدا] ما بعد از سیل هر چیزی را که تونستیم از خونه نجات دادیم.
|
[ترجمه گوگل] پس از سیل هر چه در توان داشتیم از خانه خود نجات دادیم
[ترجمه ترگمان] ما همه تونستیم از خونه - مون بعد از سیل، از خونه - مون فرار کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Much of the ship's cargo was salvaged from the wreckage.
[ترجمه گوگل] بسیاری از محموله های کشتی از لاشه هواپیما نجات یافتند
[ترجمه ترگمان] قسمت زیادی از محموله کشتی از زیر آوار بیرون کشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- After her crushing defeat, we doubted she could salvage her reputation.
[ترجمه گوگل] پس از شکست سخت او، ما شک داشتیم که او بتواند شهرت خود را حفظ کند
[ترجمه ترگمان] بعد از شکست او، شک داشتیم که بتواند شهرتش را نجات دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to keep (the parts of something that remain intact after a destructive event) for later use.
مترادف: recover, save
مشابه: reclaim, recondition, rescue, retrieve

جمله های نمونه

1. salvage crew
گروه بازیابی

2. fetal salvage
نجات جنین

3. lung salvage
نجات ریه

4. the salvage from the beached ship laid on the dock
چیزهای رهانیده شده از کشتی به گل نشسته روی اسکله قرار داشتند.

5. a salvage operation
عملیات نجات،کار برای نجات آنچه که باقی مانده است

6. he was awarded a large salvage payment
پاداش هنگفتی به او دادند.

7. the house was burning and there was no time for the salvage of valuable carpets
خانه داشت می سوخت و وقت برای بیرون بردن فرش های گرانبها نبود.

8. All attempts to salvage the wrecked ship failed.
[ترجمه گوگل]تمام تلاش ها برای نجات کشتی شکسته شکست خورده است
[ترجمه ترگمان]تمام تلاش برای نجات کشتی شکسته شکست خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He wondered what he could do to salvage the situation.
[ترجمه گوگل]او متعجب بود که چه کاری می تواند برای نجات این وضعیت انجام دهد
[ترجمه ترگمان]در این فکر بود که چه کاری می تواند انجام دهد تا موقعیت را نجات دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They managed to salvage only a few of their belongings from the fire.
[ترجمه گوگل]آنها توانستند تنها تعدادی از وسایل خود را از آتش نجات دهند
[ترجمه ترگمان]آن ها توانستند چند تا از belongings را از آتش نجات دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Once the fire has died out, the salvage team will move in.
[ترجمه گوگل]پس از خاموش شدن آتش، تیم نجات وارد محل می شود
[ترجمه ترگمان]وقتی آتش خاموش شد، تیم نجات وارد عمل خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Divers exploring the wreck managed to salvage some coins and jewellery.
[ترجمه گوگل]غواصانی که در حال کاوش در لاشه کشتی بودند موفق شدند تعدادی سکه و جواهرات را نجات دهند
[ترجمه ترگمان]دایورها با کاوش این لاشه توانستند چند سکه و جواهرات را نجات دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We only managed to salvage two paintings from the fire.
[ترجمه گوگل]ما فقط توانستیم دو نقاشی را از آتش نجات دهیم
[ترجمه ترگمان]ما فقط تونستیم دوتا نقاشی رو از آتیش نجات بدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A salvage team had battled for five days to refloat the ship.
[ترجمه گوگل]یک تیم نجات به مدت پنج روز برای شناور کردن کشتی جنگیده بود
[ترجمه ترگمان]یک تیم نجات پنج روز به جنگ رفته بود تا کشتی را ترک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. They climbed up on the rock with their salvage.
[ترجمه گوگل]آنها با نجات خود از صخره بالا رفتند
[ترجمه ترگمان]با salvage از سنگ بالا رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. She still hoped to salvage something from the wreckage of her marriage.
[ترجمه گوگل]او هنوز امیدوار بود که چیزی را از خرابه های ازدواجش نجات دهد
[ترجمه ترگمان]هنوز امید داشت چیزی را از لاشه ازدواج نجات دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نجارت کسی از خطر (اسم)
salvage

نجات مال یا جان کسی (اسم)
salvage

مصرف مجدداشغال و زائد ر چیز (اسم)
salvage

از خطر نابودی نجات دادن (فعل)
salvage

نجات دادن (فعل)
rescue, salvage

تخصصی

[مهندسی گاز] انباراجسام قراضه، مازاد
[صنعت] تفکیک سالم از معیوب، مصرف مجدد ضایعات، بازیافت
[حقوق] نجات دادن کالا یا کشتی از خطر غرق شدن یا آتش سوزی، حق الزحمه ناجیان کالا و کشتی، کالا و کشتی نجات یافته
[نساجی] مصرف کردن ضایعات - از رده خارج کردن - خارج از رده - فرسوده - انبار ضایعات - انبار قطعات فرسوده

انگلیسی به انگلیسی

• act of saving, act of rescuing; act of saving a ship or its cargo from destruction; property that has been saved, rescued items
save from destruction, rescue
when you salvage things, you manage to save them, for example from a ship that has sunk, or from a building that has been destroyed.
salvage from wrecked ships or destroyed buildings consists of the things that are saved from them.
if you salvage something from a difficult situation, you manage to get something useful from it so that it is not a complete failure.

پیشنهاد کاربران

معادل save
ولی نجات دادن قسمتی از چیزی که در حال نابودی هست یا به درد نمیخوره
در پتروشیمی در قسمت انبارها، یک انبار وجود دارد به نام سلوج وجود دارد که وسایلی که خراب هستند رو بازیافت میکنند. مثلاً یک دستگاه فتوکپی خرابه و کار نمیکنه، ولی بعضی قطعات داخلی که کار میکنن رو در میارن
...
[مشاهده متن کامل]
و بدردنخورهاش ذو دور می ریزند. البته این فقط مربوط به پتروشیمی نیست. بقیه شرکت ها هم دارند. کلا این واژه یعنی Salvage بسیار نزدیک به Recycling یا بازیافت هست

salvage: بازیابی ( مصرف مجدد )
recycle: بازیافت
فرقشون اینه که در بازیابی بدون ایجاد تغییر در آن شئ دوباره ازش استفاده میکنی در حالی که بازیافت نیازمند طی کردن یک سری روند است.
[پزشکی] نجات دادن؛ به ویژه در ترکیب �limb salvage� به معنی نجات عضو یا اندام ( به ویژه اندام های انتهایی مانند پا، دست، انگشتان ) از فساد یا مرگ بافتی از طریق راه کارهای پزشکی شامل دارودرمانی، جراحی، فشارکاهی ( اعمال خلأ یا مکش روی اندام )
To save goods from damage or destruction, especially from a ship that has sunk or been damaged or a building that has been damaged by fire or a flood
نجات کالاها از آسیب یا تخریب، به ویژه از یک کشتی غرق شده یا آسیب دیده یا ساختمانی که در اثر آتش سوزی یا سیل آسیب دیده است.
...
[مشاهده متن کامل]

gold coins salvaged from a shipwreck
After the fire, there wasn't much furniture left worth salvaging.
Workers are attempting to salvage timber in the aftermath of the hurricanes.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/salvage
salvage ( حمل‏ونقل دریایی )
واژه مصوب: اموال بازگشته
تعریف: تمامی اموال شامل کشتی و بار و ملحقات مربوط به آن که در فرایند بازگردانی نجات داده میشود|||متـ . بازگشته
از خطر نابودی نجات دادن ( مثلا اشیا تاریخی زیر آب یا متعلقات فردی از یک آتش سوزی )
احیا کردن

To save
To recover
To restore
To get back

✅نجات دادن ( شهرت، مال و غیره )
1 ) The company is trying to ✳️salvage✳️ what's left of its reputation
2 ) US seeks Russian and Chinese support to ✳️salvage✳️ Iran nuclear deal
✅بازیابی
...
[مشاهده متن کامل]

✅از خطر نابودی نجات دادن،
✅ نجات دادن و برقرار ساختن ( قرارداد، تفاهم نامه و . . . )
Boden administration restores Iran sanctions waiver as time runs out to ✳️ salvage ✳️ nuclear deal
CNN. com@

( بخش قابل استفادهٔ چیز اسقاط را ) در آورن
حفظ کردن از آسیب و گزند، نجات دادن
save something from harm or ruin.
He didn't realized Tom had salvaged the woman's shopping bag of possessions
در صنعت اسقاط را بازیافت کردن و با تعمیرات و اصلاح تعمیر و به استفاده مجدد برگرداندن
در مورد دارایی و مواد اولیه:
اوراق کردن،
از رده خارج کردن،
بازیابی و استفاده مجدد کردن،
مصرف مجدد
در مورد حیوانات بیمار که قابل درمان نیستندیعنی خلاص کردن _ ارسال به کشتارگاه.
نجات بخش
بازیافت
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس