drown out

جمله های نمونه

1. The loud cheers drown out his shouts.
[ترجمه گوگل]هلهله های بلند فریادهایش را خفه می کند
[ترجمه ترگمان]فریادهای بلند فریاد او را خفه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He plugged his ears with tissue paper to drown out the music.
[ترجمه علی] او گوش خود را با پنبه پوشاند تا صدای موزیک را خفه کند
|
[ترجمه گوگل]گوش هایش را با دستمال کاغذی گرفت تا موسیقی را خاموش کند
[ترجمه ترگمان]گوشش را با کاغذ پاره کرد تا موسیقی را غرق کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She turned up the radio to drown out the noise from next door.
[ترجمه گوگل]رادیو را بلند کرد تا صدای همسایه را خاموش کند
[ترجمه ترگمان]رادیو را روشن کرد تا صدای در بعدی را خفه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Only in her anger could she drown out the dark shadow that pity and guilt had cast over her.
[ترجمه گوگل]تنها در خشم خود توانست سایه تاریکی را که ترحم و گناه بر او افکنده بود، غرق کند
[ترجمه ترگمان]فقط در خشمی که داشت می توانست سایه تاریکی را که احساس ترحم و عذاب وجدان بر او تحمیل کرده بود غرق کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But nothing could drown out the other incessant thrumming.
[ترجمه گوگل]اما هیچ چیز نمی توانست صدای کوبیدن بی وقفه دیگر را خفه کند
[ترجمه ترگمان]اما هیچ چیز نمی توانست آن ضربات کوبنده دیگر را غرق کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Don’t let the noise of others’ opinions drown out your own inner voice. Steve Jobs
[ترجمه گوگل]اجازه ندهید سر و صدای نظرات دیگران صدای درونی شما را خفه کند استیو جابز
[ترجمه ترگمان]اجازه ندهید که صدای دیگران صدای درونی شما را خفه کند استیو جابز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. If earplugs have failed drown out noise from the flat above, a new study offers hope.
[ترجمه گوگل]اگر گوش گیرها صدا را از صفحه بالا خاموش کنند، یک مطالعه جدید امیدوار کننده است
[ترجمه ترگمان]اگر earplugs با شکست مواجه شده اند، یک مطالعه جدید به شما امید می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Don't let the noise of others'opinions drown out your own inner voice, heart and intuition.
[ترجمه گوگل]اجازه ندهید سر و صدای نظرات دیگران صدای درونی، قلب و شهود شما را خفه کند
[ترجمه ترگمان]نگذار هیاهوی دیگران، صدای درونی خودت، قلب و intuition را خفه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Her words was drown out by the wind.
[ترجمه گوگل]کلمات او توسط باد غرق شد
[ترجمه ترگمان]کلمات او توسط باد غرق می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But when you hold me near, you drown out the crowd ( the crowd ).
[ترجمه گوگل]اما هنگامی که مرا نزدیک می کنی، جمعیت (جمعیت) را غرق می کنی
[ترجمه ترگمان]اما وقتی تو منو نزدیک خودت نگه می داری، جمعیت رو غرق می کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She was shouting, hoping to drown out the thundering of the river.
[ترجمه گوگل]او فریاد می زد و امیدوار بود که رعد و برق رودخانه را خفه کند
[ترجمه ترگمان]او فریاد می کشید، به امید اینکه صدای رعد و برق رودخانه را غرق کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Cut-rate journalists and underground marketing campaigns now drown out the authentic voices of amateur wordsmiths.
[ترجمه گوگل]روزنامه‌نگاران با نرخ پایین و کمپین‌های بازاریابی زیرزمینی اکنون صدای معتبر واژه‌سازان آماتور را از بین می‌برند
[ترجمه ترگمان]روزنامه نگاران و فعالیت های بازاریابی زیرزمینی اکنون صداهای معتبر of آماتور را در خود غرق می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. And above the flames of burning houses rose up to drown out the moonlight and rush hot air into their streaming faces.
[ترجمه گوگل]و بر فراز شعله های آتش خانه ها بلند شد تا مهتاب را خاموش کند و هوای داغ را به چهره های جاری آنها بتاباند
[ترجمه ترگمان]و بالاتر از شعله های حریق که از زیر نور مهتاب برمی خاست و هوای گرم ماه را به صورت their در می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The fans go nuts, stomping so loudly that they drown out the announcer.
[ترجمه گوگل]هواداران دیوانه می شوند و چنان با صدای بلند پا می زنند که گوینده را غرق می کنند
[ترجمه ترگمان]طرفدارا دیوونه می شن و با صدای بلند و بلند صحبت می کنن که گوینده رو غرق کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• cause not to be seen or heard by overpowering it (i.e. with noise or commotion)

پیشنهاد کاربران

ماسکه شدن صدا هم میشه معنی کرد
پوشاندن اخبار منفی توسط یک اقدام خیلی مثبت پر سرو صدا به لحاظ رسانه ای
مانع دیدن شدن
Drown sth ( sound ) out
خفه کردن یک صدا بوسیله ی یک صدای بلندتر
turn on the shower to drown out the noise from my phone
دوش را باز میکنم تا صدای گوشی بیرون نرود
خفه کردن صدا

Her voice drowned out in the rattle of the car.
صدای تلق تلوق ماشین مانع شنیده شدن صدای او شد.
( صدایی/چیزی ) مانع شنیده شدن صدای چیز دیگری شود.
خفه کردن
تولید کردن صدایی که به منظور کاور کردن سایر صدا ها ( صداهای مزاحم ) ایجاد می شوند
Be louder than others sound so you can’t hear it
صدای گوش خراش
صدایی به قدری بلند باشد مانع شنیدن صداها ی دیگر یا صدای مورد نظر شود

بپرس