rescind

/rəˈsɪnd//rɪˈsɪnd/

معنی: لغو کردن، فسخ کردن، باطل ساختن
معانی دیگر: (قانون یا فرمان و غیره) فسخ کردن، باطل کردن، فس  کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: rescinds, rescinding, rescinded
مشتقات: rescindable (adj.), rescinder (n.), rescindment (n.)
• : تعریف: to take back or make invalid; revoke.
مترادف: abrogate, annul, countermand, invalidate, nullify, quash, repeal, retract, reverse, revoke, undo, vitiate, void
مشابه: abolish, cancel, lift, negate, override, overrule, recant, remit, supersede, take back, unsay, veto, withdraw

- The government has rescinded the right to bear arms during the state of emergency.
[ترجمه گوگل] دولت حق حمل سلاح در زمان وضعیت اضطراری را لغو کرده است
[ترجمه ترگمان] دولت حق حمل سلاح در طی وضعیت اضطراری را لغو کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The commander decided to rescind his previous order.
[ترجمه گوگل] فرمانده تصمیم گرفت دستور قبلی خود را لغو کند
[ترجمه ترگمان] فرمانده تصمیم گرفت که دستور قبلی خود را لغو کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Trade Union leaders have demanded the government rescind the price rise.
[ترجمه گوگل]رهبران اتحادیه های کارگری از دولت خواسته اند که افزایش قیمت ها را لغو کند
[ترجمه ترگمان]رهبران اتحادیه تجاری خواستار لغو افزایش قیمت شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This means that the latter can rescind the contract.
[ترجمه گوگل]این بدان معنی است که دومی می تواند قرارداد را فسخ کند
[ترجمه ترگمان]این بدان معنی است که دومی می تواند قرارداد را لغو کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The court has power to rescind a bankruptcy order under this section.
[ترجمه گوگل]دادگاه طبق این بند اختیار فسخ حکم ورشکستگی را دارد
[ترجمه ترگمان]دادگاه دارای قدرت لغو حکم ورشکستگی در این بخش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Both parties may rescind or renew the contract via mutual consultation.
[ترجمه گوگل]هر دو طرف می توانند از طریق مشورت متقابل قرارداد را فسخ یا تمدید کنند
[ترجمه ترگمان]هر دو طرف ممکن است قرارداد را از طریق مشاوره متقابل لغو یا تمدید کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Rescind and defenses were different, but they are the way to achieve the observant party rights.
[ترجمه گوگل]ابطال و دفاع متفاوت بود، اما راه رسیدن به حقوق موظف حزب است
[ترجمه ترگمان]دفاع و دفاع متفاوت بودند، اما آن ها راهی برای رسیدن به حقوق افراد هوشیار هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. That wouldn't rescind the bonuses, just require AIG to account them differently.
[ترجمه گوگل]این پاداش ها را لغو نمی کند، فقط باید AIG آنها را متفاوت حساب کند
[ترجمه ترگمان]این پول به انعام دادن نخواهد بود، فقط احتیاج دارم که آن ها را به طور دیگری حساب کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Lawmakers in Texas introduced legislation that would rescind the right of transgendered people to marry, and Pakistan introduced a third gender category on its national identity cards.
[ترجمه گوگل]قانونگذاران در تگزاس قانونی را ارائه کردند که حق ازدواج تراجنسیتی ها را لغو می کند و پاکستان نیز دسته سوم جنسیت را در کارت های هویت ملی خود معرفی کرد
[ترجمه ترگمان]قانون گذاران در تگزاس قوانینی را معرفی کردند که حق افراد تراجنسی را لغو می کنند و پاکستان یک رده جنسیتی سوم را در کارت های هویت ملی خود معرفی کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This year, we will completely rescind the agricultural tax throughout the country, a tax that China has been collecting for 600 years. This is a change of epoch-making significance.
[ترجمه گوگل]امسال مالیات کشاورزی را در سراسر کشور به طور کامل لغو خواهیم کرد، مالیاتی که چین 600 سال است آن را دریافت می کند این یک تغییر از اهمیت دوران ساز است
[ترجمه ترگمان]امسال، ما به طور کامل مالیات بخش کشاورزی کشور را لغو خواهیم کرد، مالیاتی که ۶۰۰ سال است که چین جمع آوری کرده است این یک تغییر از اهمیت معنادار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Darlan then tried to rescind the order.
[ترجمه گوگل]دارلان سپس سعی کرد دستور را لغو کند
[ترجمه ترگمان]و سپس سعی کرد که فرمان را لغو کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. You cannot rescind the contract simply because our payment is delayed by one day.
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید قرارداد را فسخ کنید صرفاً به این دلیل که پرداخت ما یک روز تاخیر دارد
[ترجمه ترگمان]شما نمی توانید به سادگی قرارداد را لغو کنید چون پرداخت ما تا یک روز به تعویق می افتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The move came after a vote by regents indefinitely tabling a motion to rescind their July 20 vote revising admissions policies.
[ترجمه گوگل]این اقدام پس از رای گیری توسط نایب السلطنه ها انجام شد که به طور نامحدود پیشنهادی برای لغو رای 20 ژوئیه خود در مورد بازنگری در سیاست های پذیرش ارائه کردند
[ترجمه ترگمان]این اقدام پس از رای گیری by نامحدود برگزار شد که یک حرکت برای لغو رای ۲۰ جولای آن ها برای بازبینی سیاست های پذیرش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The case increased pressure on President-elect Bill Clinton to rescind the ban on homosexual service members.
[ترجمه گوگل]این پرونده فشار بر بیل کلینتون رئیس جمهور منتخب را افزایش داد تا ممنوعیت اعضای خدمات همجنسگرا را لغو کند
[ترجمه ترگمان]این پرونده فشار بر رئیس جمهور منتخب بیل کلینتون را افزایش داد تا ممنوعیت استفاده از اعضای خدمات homosexual لغو شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The National Council of the Guild decided by three votes to two to call a special conference to rescind the affiliation decision.
[ترجمه گوگل]شورای ملی صنفی با سه رای موافق در مقابل دو رای موافق تصمیم به برگزاری کنفرانس ویژه برای لغو تصمیم وابستگی گرفت
[ترجمه ترگمان]شورای ملی انجمن از سه رای به دو رای تصمیم گرفت تا یک کنفرانس ویژه برای لغو تصمیم وابستگی تشکیل دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The sixth chapter the law provides rules and institutions the right to rescind the contract.
[ترجمه گوگل]در فصل ششم قانون، قوانین و نهادها حق فسخ قرارداد را فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]در فصل ششم قانون، قوانین و موسسات حق لغو قرارداد را فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He proposed that they make a motion at the beginning of the faculty meeting to rescind the section of the report without taking accountability for it.
[ترجمه گوگل]او پیشنهاد کرد که در ابتدای جلسه هیئت علمی پیشنهادی برای لغو بخشی از گزارش بدون پاسخگویی به آن ارائه کنند
[ترجمه ترگمان]او پیشنهاد کرد که در آغاز جلسه هییت علمی حرکتی انجام دهند تا بخشی از گزارش را لغو کند بدون اینکه مسئولیت آن را بر عهده بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

لغو کردن (فعل)
abrogate, annul, nullify, repeal, cancel, override, countermand, disannul, rescind, revoke, supersede

فسخ کردن (فعل)
annul, cancel, countermand, derogate, disannul, rescind, terminate

باطل ساختن (فعل)
override, rescind, falsify

تخصصی

[حقوق] لغو کردن، فسخ کردن، باطل کردن، کان لم یکن کردن (قرارداد)

انگلیسی به انگلیسی

• cancel, void, annul, revoke, repeal
if a government or group of people in power rescind a law or agreement, they officially withdraw it and state that it is no longer valid; a formal word.

پیشنهاد کاربران

مرجوع کردن
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : rescind
✅️ اسم ( noun ) : rescission
✅️ صفت ( adjective ) : rescissible / rescissory
✅️ قید ( adverb ) : _
بی اعتبار کردن
برگشتن از حرف خود , صرفنظر کردن
ملغی کردن
Annul
Cancel
Revoke
We were glad the order was rescinded, but
. suspicious as to why
( قانون یا فرمان و غیره ) فسخ کردن
1 ) Iran has said it will
take increasingly strong actions
prohibited under the agreement
until the sanctions imposed by
President Donald J. Trump have
...
[مشاهده متن کامل]

been 👁️‍🗨️rescinded
2 ) CNN. com@
The latest sign of progress came on Friday when the US restored sanctions waivers. The waivers, rescinded👁️‍🗨️ under former President Donald Trump, had allowed Russian, Chinese and European companies to carry out non - proliferation work to make it harder for Iranian nuclear sites to be used for weapons development

فعل:
revoke, cancel, or repeal ( a law, order, or agreement ) . ابطال، فسخ یا لغو ( یک قانون، فرمان، یا توافق. قرارداد ) .
"the government eventually rescinded the directive""دولت در نهایت این دستور را لغو کرد"
...
[مشاهده متن کامل]

synonyms: revoke, repeal, cancel, reverse, abrogate, overturn, overrule, override, annul, nullify, declare null and void, make void, void, invalidate, render invalid, quash, abolish, set aside, countermand, retract, withdraw; vacate, avoid; archaicrecall; raredisannul
"the court has the power to rescind a bankruptcy order""دادگاه دارای قدرت لغو حکم ورشکستگی است"
antonyms: enforce, enact

بپرس