pitched

/ˈpɪt͡ʃt//pɪt͡ʃt/

منظم، حسابی، تهیه دیده

جمله های نمونه

1. pitched battle
نبرد با آرایش نظامی

2. he pitched for ten years before retiring from baseball
پیش از کناره گیری از بیس بال ده سال گوی پران بود.

3. he pitched his speech at a simple level so that even children could understand
او نطق خود را به طرز ساده ای ادا کرد،به طوریکه حتی بچه ها آن را فهمیدند.

4. he pitched the ball and i batted it
او گوی را پرت کرد و من با چوگان آنرا زدم.

5. she pitched the melody in the key of a
او ملودی را در کلید a تنظیم کرد.

6. they pitched camp by the river
آنها در کنار رودخانه اردو زدند.

7. the boss pitched into me and said i was working poorly
رئیس به من توپید و گفت بد کار می کنم.

8. the ship pitched violently in the stormy sea
در دریای طوفانی کشتی بشدت دچار تلاطم شد.

9. he crumpled the letter and pitched it
نامه را مچاله کرد و دور انداخت.

10. his foot caught in a rock and he pitched forward
پایش به سنگ گرفت و پرت شد به جلو.

11. He has pitched his ball into my house.
[ترجمه گوگل]او توپش را به خانه من زده است
[ترجمه ترگمان]توپش را به داخل خانه من پرتاب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The two armies fought a pitched battle on the plain.
[ترجمه گوگل]دو لشکر در دشت نبرد تنومندی کردند
[ترجمه ترگمان]دو ارتش در دشت با یک مبارزه شدید می جنگیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We'd have pitched on you, had yon happened to be here.
[ترجمه گوگل]اگر اتفاقاً اینجا بودی، با تو مخالفت می‌کردیم
[ترجمه ترگمان]ما تو رو لو داده بودیم، اون اتفاق اینجا افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The sea was rough and the ship pitched and rolled all night.
[ترجمه گوگل]دریا ناآرام بود و کشتی در تمام شب در حال چرخیدن بود
[ترجمه ترگمان]دریا سخت بود و کشتی در تمام شب حرکت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Some questions were pitched too high for intermediate students.
[ترجمه گوگل]برخی از سؤالات برای دانش‌آموزان متوسطه بسیار بالا بود
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. They have pitched upon the most suitable man for the job.
[ترجمه گوگل]آنها مناسب ترین مرد را برای این کار انتخاب کرده اند
[ترجمه ترگمان]آن ها برای این کار بهترین فرد مناسب را انتخاب کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• fixed at a particular pitch or tone; slanted, set on an angle; covered with tar, spread with tar
a pitched roof is one that slopes quite steeply as opposed to one that is flat.

پیشنهاد کاربران

بپرس